شناسه خبر : 49216 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیپلماسی و تهدید

آیا اروپا از میدان بازی هسته‌ای ایران خارج‌ شده است؟

 

محمدحسین باقی / نویسنده نشریه 

ایران و آمریکا دور اول مذاکرات غیرمستقیم خود را در عمان با موفقیت به پایان رساندند. آنها به نشانه اینکه مذاکرات به‌خوبی پیش رفته است، توافق کردند که در ۱۹ آوریل (شنبه ۳۰ فروردین‌ماه) دوباره ملاقات کنند. اگر دونالد ترامپ خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای غیرنظامی ایران می‌شد، مذاکرات به بن‌بست می‌رسید. به نظر می‌رسد که ترامپ مصمم است نسخه به‌روز‌شده‌ای از توافق برجام را دنبال کند. «پاتریک وینتور»، سردبیر دیپلماتیک گاردین، در همین رابطه نوشت، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت که مذاکرات «سازنده» بود و در «محیطی آرام و محترمانه» و بدون «ردوبدل شدن کلمات تند» برگزار شد. او افزود: «هر دو طرف نمی‌خواهند صرفاً برای حرف زدن و اتلاف وقت صحبت کنند و می‌خواهند در اسرع وقت به توافق برسند. هر دو طرف تعهد خود را برای پیشبرد این مذاکرات تا رسیدن به یک توافق مطلوب نشان دادند.» وزیر امور خارجه عمان به‌عنوان میانجی در مذاکرات مسقط عمل کرد و بین عراقچی-ویتکاف، فرستاده دیپلماتیک ترامپ، در رفت‌وآمد بود. ویتکاف اذعان کرد که تخصص فنی در مورد برنامه‌های خلع سلاح هسته‌ای غیرنظامی ندارد، اما ترامپ به قضاوت او اعتماد دارد. ویتکاف همچنین گفت که مذاکرات در فضایی مثبت و سازنده برگزار شد. بااین‌حال، مذاکرات هسته‌ای روز شنبه (۲۳ فروردین‌ماه) را از چند جنبه می‌توان بررسی کرد.

۱- عبور طرفین از یک مرحله سخت

شرط ایران برای مذاکرات این بود که تا زمانی که ایران تحت تحریم‌های اقتصادی ایالات‌متحده است، هیچ مذاکره مستقیمی با ایالات‌متحده انجام نشود. اما آنچه برای طرف ایرانی مهم‌تر بود این بود که آیا ویتکاف از ایران می‌خواهد که غنی‌سازی اورانیوم را به‌طور کامل متوقف کند و به برنامه هسته‌ای غیرنظامی خود پایان دهد یا خیر. همچنین این نگرانی وجود داشت که ترامپ ممکن است درخواست‌هایی مبنی بر توقف حمایت ایران از «محور مقاومت» را مطرح کند. بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان، گفت که از میزبانی مذاکرات در مسقط و میانجیگری در این مذاکرات مفتخر است. او گفت که هدف «فرآیندی از گفت‌وگو و مذاکره با هدف مشترک رسیدن به یک توافق منصفانه و الزام‌آور» است. سینا طوسی، عضو ارشد مرکز سیاست بین‌الملل، گفت: «نتیجه مذاکرات نشان‌دهنده پیشرفت است. احتمالاً اکنون یک چهارچوب احتمالی روی میز است که بر عدم تسلیحاتی شدن و کاهش تحریم‌ها متمرکز است.» وی افزود: «اما بدون پیشرفت واقعی، بعید است که این پویایی -که در مذاکرات گذشته پایدار بوده است- این‌بار نیز دوام بیاورد.»

بااین‌حال، به نظر می‌رسد طرفین از یک مرحله سخت عبور کرده‌اند. آنچه مهم است این است که طرفین بکوشند مسیر مذاکرات را از کسانی که سعی دارند به سمت کارشکنی حرکت کنند، جدا کنند. برای آمریکا، مهم این است که خویشتنداری به خرج دهد. یکی از مصادیق این امر همانا کاهش تهدیدات نظامی است. ترامپ باید اطمینان یابد که اسرائیل دست به خرابکاری نمی‌زند و اقدامات تحریک‌آمیزی را که می‌تواند مذاکرات را از مسیر خارج کند، انجام نمی‌دهد. برای ایران، نشان دادن تمایل بیشتر به مذاکرات مستقیم و توقف هشدارها در مورد گزینه‌های تسلیحاتی می‌تواند به ایجاد شتاب برای دستیابی به موفقیت کمک کند. ترامپ هم در لفاظی‌ها و هم در خواسته‌هایش کوتاه آمده است. او گفت: «من چیز زیادی نمی‌خواهم؛ آنها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند.»

19

۲- سیگنال‌های آشتی‌جویانه همراه با کمپین فشار ترکیبی

از زمان اعلام غیرمنتظره دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید مبنی بر برگزاری مذاکرات با ایران در عمان، بدبینان به دیپلماسی در دو سوی اقیانوس اطلس طیف وسیعی از سناریوها -از بد و بدتر گرفته تا آخرالزمانی- را مطرح کرده‌اند. مخالفان [خارجی] مذاکرات هشدار می‌دهند که حتی شروع گفت‌وگو می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. مذاکرات می‌تواند تهران را جسورتر کند تا اقدامات مخفیانه‌ای علیه ایالات‌متحده انجام دهد. «بورجو اوزچلیک»، پژوهشگر ارشد امنیت خاورمیانه در موسسه «خدمات متحد سلطنتی» در لندن می‌گوید، پویایی‌های منطقه‌ای از سال ۲۰۱۵، زمانی که برجام در دولت اوباما مورد توافق قرار گرفت، به طرز چشمگیری تغییر کرده است. آشتی عربستان و ایران که با میانجیگری چین در مارس ۲۰۲۳ حاصل شد، لحظه‌ای سرنوشت‌ساز بود که راه‌های دیپلماتیک جدیدی را برای منطقه گشود و محرک اصلی کاهش تنش بوده است. درحالی‌که «دکترین دفاع آفندی» ایران، که متکی بر قابلیت‌های نظامی نامتقارن است و از طریق شبکه‌ای از نیروهای نیابتی منطقه‌ای اعمال می‌شود، تا حدودی تضعیف شده است، اما این کشور قابلیت‌های نظامی متعارف قابل‌ توجه را حفظ کرده است. مذاکرات پیچیده نیازمند انعطاف‌پذیری و درجه‌ای از ابهام عمدی است. اوزچلیک معتقد است، یک دوره طولانی مذاکرات می‌تواند به ایران اجازه دهد تا در جریان مذاکرات فشار وارد کند. او بر این باور است که دولت ترامپ از یک‌سو امتیاز مذاکره را می‌دهد و از سوی دیگر، سیاست‌های «فشار حداکثری» و افزایش تهدید نظامی برجسته می‌شود. به باور او، دست ایران هم بسته نیست. ایران در تلاش برای ایجاد بازدارندگی معتبر، همچنان تهدید به حمله به پایگاه‌های نظامی آمریکا در خلیج‌فارس، متحدان آمریکا یا هر کشوری که ممکن است از حمله به ایران حمایت کند، کرده است. ایران نیز به‌نوبه خود در حال اجرای یک کمپین فشار ترکیبی است که سیگنال‌های آشتی‌جویانه را با تهدیدهای نظامی سخت ترکیب می‌کند: از سیگنال‌های مذاکره یا پیوستن شبه‌نظامیان عراقی به ارتش تا استقرار سیستم‌های موشکی در سه جزیره حیاتی استراتژیک در خلیج‌ فارس.

۳- دیپلماسی موثر است

می‌توان گفت که قبل از ترامپ، فضا برای تشدید تنش آماده بود تا دیپلماسی. اگرچه متغیر مزاحم اسرائیل در کار است، اما چندین عامل نشان می‌دهد که تلاش دیپلماتیک ترامپ می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. اول، هر دو طرف انگیزه‌های قوی برای رسیدن به یک توافق دارند. ترامپ به‌رغم صحبت‌های تهاجمی و ژست‌های نظامی‌اش، نمی‌تواند جنگ بزرگ دیگری را به خاورمیانه تحمیل کند. او مدت‌هاست وعده داده که سربازان آمریکایی را به خانه بازمی‌گرداند. از سوی دیگر، اقتصاد ایران در رکود به‌سر می‌برد و قدرت‌های اروپایی تهدید به «اسنپ بک» کرده‌اند. این مذاکرات باید اراده ترامپ را محک بزند که آیا می‌تواند در برابر اراده اروپا ایستادگی کند یا خیر.

دوم، به نظر نمی‌رسد ترامپ از اسرائیل در مورد ایران پیروی کند. با وجود لفاظی‌ها و تندروی‌های «بی‌بی» اما به نظر می‌رسد ترامپ متقاعد به حمله نشده است. وقتی نتانیاهو روز دوشنبه به کاخ سفید دعوت شد، انتظار داشت که این جلسه حول محور تعرفه‌ها باشد. اما پس از ورود به واشنگتن، به او در مورد مذاکرات ایالات‌متحده و ایران گفته شد و هیچ تضمینی داده نشد که توافق احتمالی خواسته‌های او را برآورده کند. هیات اسرائیلی از این جلسات ناراضی بود. به‌‌جای برچیدن به سبک لیبی، ویتکاف از رویکردی مبتنی بر راستی‌آزمایی -اساس توافق هسته‌ای باراک اوباما- حمایت کرده است. این نوع توافق بر محدود کردن و بازرسی برنامه هسته‌ای ایران به‌‌جای حذف کامل آن تاکید دارد. ایران پیشتر چنین چهارچوبی را پذیرفته و دوباره تمایل خود را برای انجام این کار نشان داد.

سوم، شواهد نشان می‌دهد که تهران متقاعد شده که ترامپ واقعاً خواهان توافق است و هم مایل و هم قادر به ارائه تخفیف‌های معنادار تحریم‌ها برای دستیابی به توافق است. در مقابل، مقامات ایرانی بایدن را فاقد اراده سیاسی برای انجام همین کار می‌دانستند. یک مقام ایرانی می‌گوید، «برای بایدن، ارائه تخفیف در تحریم‌ها به ما، به‌اندازه کندن پوست خودش دردناک بود». توافق با ترامپ به ایران یک مزیت کاملاً متفاوت می‌دهد: آنها می‌خواهند مستقیماً با ایالات‌متحده تجارت کنند. تهران نه‌تنها به زبان ترامپ صحبت می‌کند، بلکه یک درس مهم را نیز می‌پذیرد: لغو تحریم‌های ثانویه -لغو محدودیت‌های شرکت‌های خارجی که با ایران تجارت می‌کنند- بدون همراهی با لغو تحریم‌های اولیه که به شرکت‌های آمریکایی اجازه می‌دهد مستقیماً تعامل داشته باشند، ناپایدار است. «دنیل بی. شاپیرو»، از نویسندگان شورای آتلانتیک که پیش ‌از این به‌عنوان معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه و سفیر ایالات‌متحده در اسرائیل خدمت کرده است، می‌نویسد، ترامپ در تمایل خود برای حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای ایران و جلوگیری از جنگ در خاورمیانه صریح بوده است. اما «زمان»، «نیاز» و «فرصت» ممکن است هرگز تا این حد قانع‌کننده نبوده باشد. اگرچه ترامپ یک هدف 60‌روزه برای رسیدن به توافق تعیین کرده است، اما ایرانی‌ها هم در تمدید این جدول زمانی مهارت دارند. بااین‌حال، شاپیرو این نظر را دور نمی‌دارد که اعضای باقی‌مانده در توافق (که شامل بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین می‌شود) ممکن است روند بازگشت تحریم‌های پیش از برجام را آغاز کنند، که هیچ عضوی از شورای امنیت سازمان ملل نمی‌تواند آن را وتو کند. شاپیرو با توجه به چالش‌ها، احتمالاً سه سناریو را متصور می‌شود: اول، یک توافق محدود که اساساً برنامه ایران را از بین نمی‌برد، اما کمی زمان می‌خرد؛ دوم، عدم توافق، نزدیک شدن به مهلت مقرر و اعمال تحریم‌های دوباره که به بحران منجر می‌شود؛ و سوم، حمله نظامی احتمالی علیه برنامه هسته‌ای. او گزینه اول را محتمل‌تر می‌داند و می‌افزاید، سابقه‌ای برای گزینه توافق محدود وجود دارد. اما اکنون، برنامه ایران در مرحله پیشرفته‌تری نسبت به گذشته قرار دارد. ایران گفته است که اگر مکانیسم ماشه فعال شود، تلافی خواهد کرد، شاید با خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (که به معنای پایان بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواهد بود) یا، به‌طور قابل ‌تصور، با برداشتن گام‌هایی به ‌سوی گریزی که تاکنون از آن صرف‌نظر کرده است. این امر امکان حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را افزایش می‌دهد. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بین‌المللی بحران، می‌گوید: «این شروع بسیار خوبی است. آنها می‌توانستند اشتباه کنند، اما توافق کردند که دوباره ملاقات کنند، در پایان هم با یکدیگر ملاقات کردند و در مورد هدف نهایی به توافق رسیدند.» ولی نصر، استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بین‌المللی جان هاپکینز، هم گفت: «آنچه ایران می‌خواهد کاملاً واضح است: کاهش معتبر تحریم‌ها و توافقی که پابرجا بماند.» نصر بر این باور است که با وجود بی‌اعتمادی ایرانی‌ها به ترامپ، اما آنها فکر می‌کنند که او بهتر می‌تواند پایداری این توافق را تضمین و با تندروهای جمهوری‌خواه روبه‌رو شود. نصر گفت ایرانی‌ها هرگز به بایدن اعتماد نکردند.

۴- برندگان و بازندگان چه کسانی هستند؟

الف- برندگان

مذاکرات شنبه ۲۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ تفاوت‌های چشمگیری با مذاکرات قبلی دارد. به تعبیر دیگر، فضای منطقه‌ای متفاوت باعث مذاکرات متفاوتی شده است. اگر در ادوار قبلی کشورهای عربی و اسرائیل خواهان حمله نظامی به ایران بودند، اما این‌بار چنین می‌نماید که اعراب از خر شیطان پیاده شده و دیگر ساز جنگ کوک نمی‌کنند. اما برای اسرائیل -به روال سابق- در بر روی یک پاشنه می‌چرخد، اما این‌بار گویی ترامپ مصمم‌تر از بایدن ظاهر شده و اسرائیل تا حدودی در شرایط فعلی دست‌و‌پای خود را جمع کرده است.

اولین برنده این توافق ایران-آمریکا خواهند بود. این اولین مذاکره مستقیم میان دو کشور از سال ۲۰۱۵ است، زمانی که دو کشور یک توافق هسته‌ای تاریخی را در دولت اوباما امضا کردند؛ توافقی که ترامپ سه سال بعد آن را کنار گذاشت. اما نفس برگزاری این مذاکره -چه مستقیم باشد، چه غیرمستقیم- نشان‌دهنده یک پیشرفت میان دو کشور است که می‌کوشند شبح جنگ را از منطقه دور کنند. ایران می‌گوید آماده است از طریق دیپلماسی به یک توافق صلح‌آمیز با ایالات‌متحده دست یابد، که می‌تواند به یک فرصت تجاری «تریلیون‌دلاری» منجر شود و از دخالت نظامی پرهزینه ایالات‌متحده در منطقه جلوگیری کند. عراقچی در سرمقاله‌ای در واشنگتن‌پست تصریح کرد که «مذاکرات غیرمستقیم یک تاکتیک یا بازتاب ایدئولوژی نیست، بلکه یک انتخاب استراتژیک است که ریشه در تجربه دارد»، به‌ویژه هنگامی که با «دیواری قابل ‌توجه از بی‌اعتمادی» روبه‌رو هستیم.

دومین برنده هم اعراب منطقه هستند. اگرچه امارات (و به‌دنبال آن، سایر کشورهای عربی در نشست‌های مشترکشان) ادعاهای سرزمینی علیه ایران دارد، اما برآیند روابط ایران با کشورهای عربی نشان می‌دهد که آنها بیش از جنگ به ثبات اقتصاد خود می‌اندیشند. اعراب می‌دانند در صورت وقوع درگیری نظامی احتمالی میان ایران با آمریکا، اعراب هم از ترکش‌های جنگ مصون نخواهند بود. بنابراین، ترجیح می‌دهند به «دیپلماسی» میدان بدهند تا شبح جنگ از منطقه دور شود. این بدین معناست که اعراب «مذاکره» و «تجارت» و در یک کلام «اقتصاد» را به درگیری و تنش ترجیح می‌دهند.

ب- بازندگان

روشن است که این مذاکرات به کام اسرائیل خوش نیاید. نخست‌وزیر اسرائیل در کنفرانس مطبوعاتی خود پس از دیدار ترامپ غافلگیر شده و لبخند از چهره‌اش محو شد. به‌طوری ‌که سردرگم این‌سو و آن‌سو را نگاه می‌کرد و سوژه رسانه‌ها شد. بسیاری از منابع می‌گویند که این مذاکرات «قطعاً» موردپسند اسرائیل نیست. نتانیاهو از توافق به سبک لیبی با ایران سخن می‌گوید، اما بعید است ترامپ با او هم‌سخن و هم‌راستا باشد. نتانیاهو گفت: «اگر این کار بتواند به‌صورت دیپلماتیک و به‌طور کامل، همان‌طور که در لیبی انجام شد، انجام شود، فکر می‌کنم چیز خوبی خواهد بود.» پاتریک وینتور بر این باور است که ایران احساس می‌کند نتانیاهو نفوذ خود را در پرونده هسته‌ای با وجود ترامپ از دست‌ داده است. اما این را هم نباید از نظر دور داشت که ترامپ می‌تواند به نتانیاهو، برای حمله احتمالی به ایران چراغ سبز نشان دهد. بنابراین درجه‌ای از هماهنگی میان طرفین ضروری است. شاپیرو بر این باور است که موثرترین گزینه ممکن است یک عملیات ترکیبی آمریکایی-اسرائیلی باشد. ادغام اسرائیل در فرماندهی مرکزی ایالات‌متحده در چهار سال گذشته، قابلیت همکاری نیروهای ایالات‌متحده و اسرائیل را به‌طور قابل ‌توجهی ارتقا داده است. هرگونه عملیات نظامی از این‌ دست با ریسک همراه است و ممکن است متحدان واشنگتن در منطقه دچار آسیب شوند.

دومین بازنده روسیه است. این کشور در بسیاری از موارد با کارت ایران در برابر غرب بازی کرده است. در مسئله هسته‌ای اگرچه روسیه از چندوچون این صنعت آگاه است، اما گاه‌به‌گاه کارشکنی‌هایی در مسیر توافق کرد. سومین بازنده چین است. به نظر می‌رسد پرونده هسته‌ای ایران همچون «کیک»ی است که هر کسی می‌کوشد سهم خود را از آن بردارد. اروپا نیز دیگر بازنده بزرگ است. از این‌رو، آمریکا برای اثبات حسن نیت خود باید مانع فعال شدن «اسنپ بک» از سوی اروپا شود. در همین رابطه، ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه با اشاره به اینکه پاریس، لندن و برلین با هوشیاری روند مذاکرات هسته‌ای بین واشنگتن و تهران را دنبال می‌کنند، مدعی شد که این مذاکرات باید در جهت منافع اروپا باشد. اگر پیش‌ازاین، برای توافق باید مجموعه‌ای از کشورها نظر می‌دادند و فرآیند بس طولانی می‌شد، اما این‌بار مذاکره فقط دو سر دارد: ایران و آمریکا. اگرچه متغیرهای مزاحم حضور دارند اما میزان تاثیرگذاری‌شان همانند دوره‌های قبل نیست. بی‌جهت نیست که روزنامه لوموند می‌نویسد اعضای اروپایی «عملاً از میدان بازی خارج شده‌اند» و همین به نگرانی‌ها و دستپاچگی‌هایی در میان اعضای اروپایی گروه قدیمی 1+5 دامن زده است. 

دراین پرونده بخوانید ...