به نام پدر
آیا پدر جان مینارد کینز اقتصاددان مهمی بود؟
جان نویل کینز که بیشتر به عنوان پدر اقتصاددان نامی انگلیسی جان مینارد کینز شناخته میشود اقتصاددان و فیلسوفی مشهور در زمان خودش بود. کارهای او در فلسفه عمدتاً به دلیل توضیح در مورد قیاسهای غیرقطعی مورد توجه است، در حالی که در حوزه اقتصاد تلاش کرد رویکردهای قیاسی و استقرایی به اقتصاد را ترکیب کند تا مکتب اتریشی کارل منگر و مکتب تاریخی گوستاو فون اشمولر را گرد هم آورد.
او در سال 1852 در خانوادهای متوسط در سالزبوری انگلستان به دنیا آمد و یکی از تنها دو فرزند خانواده بود. پدربزرگش که او هم جان کینز نام داشت صاحب یک کارخانه برسسازی بود، اما پدرش به زودی آن را به برادرش واگذار کرد و به جای آن بر باغبانی تمرکز کرد و موفقیت زیادی نیز در کار پرورش گیاهان به دست آورد. او به مدت حدود یک سال مدیریت شهرداری را نیز بر عهده داشت. جان کینز همسر اولش را در طول یک بیماری همهگیر از دست داد و مجدداً ازدواج کرد؛ جان نویل کینز حاصل ازدواج او با همسر دومش بود.
نویل کینز با وجودی که فرزند شخصی شناختهشده بود، تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس محلی سپری کرد و برخلاف فرزندانش در هیچیک از مدارس دولتی شناختهشده انگلستان تحصیل نکرد. پس از گذراندن سالهای اولیه تحصیل در مدارس محلی به همراه کودکان طبقه متوسط او در یازدهسالگی به امرشام هال فرستاده شد که یک آکادمی کوچک و انحصاری متشکل از شاگردان پسر بود. مدیر مدرسه مصمم بود که دانشآموزان باید در اخلاق و سوابق تحصیلیشان برتری داشته باشند. نویل کینز هم در ادبیات و هم در ریاضیات عملکرد خوبی داشت اما خلق عصبی داشت و به دلیل اضطراب در امتحانات خوب ظاهر نمیشد. این عصبیت خیلی زود از سوی معلمانش شناسایی شد.
اولین موفقیت نویل کینز در دانشگاههای عمومی دریافت بورسیه تحصیلی گیلکریست برای کالج دانشگاهی لندن در سال 1869 بود. این کالج که بعدها به موسسه دانشگاهی تبدیل شد بهطور خاص برای آموزش دگراندیشان پروتستان مخالف کلیسای انگلستان که با قوانین آزمون مذهبی از دانشگاههای قدیمی آکسفورد و کمبریج کنار گذاشته شده بودند تاسیس شد. آزمونهای مذهبی در کمبریج در سال 1856 برداشته شد ولی محدودیتهای دیگر مانند ادامه تحصیل در دوره ارشد یا برگزاری بورسیهها تا سال 1871 باقی ماند.
نویل کینز در سال 1871 با رتبه بالا لیسانس خود را در منطق و فلسفه از دانشگاه دریافت کرد. او سپس تلاش کرد تا بورسیه تحصیلی کمبریج را دریافت کند. در ماه ژوئن موفق شد بورسیه ریاضی برای کالج پمبروک دریافت کند. اما تنها پس از چند هفته مطالعه برای آزمون ریاضیات دریافت که به شدت از این رشته متنفر است و میخواهد به علوم اخلاقی روی آورد. با این حال کنار گذاشتن دوره معتبر ریاضیات به نفع علوم اخلاقی که بعید به نظر میرسید به یک حرفه آکادمیک منجر شود، ممکن بود تحقق جاهطلبیهای او و الدینش را به خطر بیندازد. در هر صورت بیزاری او از ریاضیات تا اندازهای بود که احساس میکرد باید دانشگاه را ترک کند. او با تشویق والدین، معلم و حتی هنری فاست دوست خانوادگی و استاد اقتصاد سیاسی کمبریج، دوره را تا پایان سال تحصیلی ادامه داد و پس از برنده شدن در بورسیه تحصیلی پمبروک تصمیم خود را برای تغییر رشته به علوم اخلاقی اعلام کرد. امتحانات ورودی علوم اخلاقی، مواردی چون اخلاق و فلسفه سیاسی، فلسفه ذهنی و اقتصاد سیاسی را پوشش میداد. حال و هوای زیر سوال بردن حقایق مطلق دینی و اقلیدس و همچنین ارتباط مطالعات زبان و ادبیات یونان باستان و روم با مشکلات یک جامعه صنعتی و دموکراتیک توجه تعدادی از متفکران کمبریج به علوم اخلاق را جلب کرده بود که به این موضوعات اعتبار میداد.
نویل کینز خود را در دو مورد از این موضوعات اثبات کرده بود و شروع به لذت بردن از مطالعه گسترده دوره مورد نیاز کرد. با این حال عدم اطمینان نسبت به آینده شغلیاش به عنوان فارغالتحصیل علوم اخلاق سبب شد تا بخش اول و دوم لیسانس لندن را بگذراند و در اکتبر 1874 موفق به کسب رتبه اول در زمینشناسی و شیمی شد.
حتی این هم کافی نبود و او خود را برای کارشناسی ارشد لندن آماده کرد و مدال طلایی را که به نفر اول اعطا میشد هدف گرفت. او در دسامبر 1875 در امتحانات ورودی علم اخلاق اول شد و در ژوئن نامزد مدال طلای کارشناسی ارشد لندن شد. آنطور که نوشتههای دفتر خاطراتش نشان میدهد تمام اینها نتیجه رژیم سختخوانی او بود که در تمام طول زندگیاش آن را ادامه داد.
نویل کینز در سال 1876 به عنوان همکار غیرمدرس در پمبروک و کالج دانشگاهی لندن انتخاب شد. او آموزش منطق و اقتصاد سیاسی را نیز در همین سال آغاز کرد و بسیار تحت تاثیر استاد سابق خود آلفرد مارشال بود که از او میخواست در رشته دوم تخصص داشته باشد. مارشال او را تشویق کرد که برای جایزه کابدن دانشگاه کار کند و مقالهای در مورد اثرات ماشینآلات بر دستمزدها بنویسد، بهطوری که نویل کینز حتی قراردادی برای نوشتن کتابی مقدماتی در اقتصاد امضا کرد. با این حال او برنده جایزه نشد و زمانی که مارشال در سال 1877 کمبریج را ترک کرد پروژه کتاب کنار گذاشته شد. نویل کینز نیز تدریس اقتصاد را به شخص دیگری سپرد و بر منطق متمرکز شد.
در میان دانشجویان نیوهام هال دختری 17ساله بود که از خانوادهای مهم از کنگرهگرایان بدفورد آمده بود. کنگرهگرایان از پروتستانهای مسیحی هستند که معتقدند مسیحیان از طریق مسیح دسترسی مستقیم به خدا دارند و بر این اساس با هم برابر هستند. او فلورانس آدا براون دختر بزرگ دکتر جان براون بود. مادر و مادربزرگ او هر دو مدارس دخترانه را اداره میکردند و فلورانس در خانه آموزش دیده بود و توانسته بود در امتحانات محلی که کمبریج برگزار میکرد رتبه اول را کسب کند. او بورسیه کالج برای نیوهام را دریافت کرده بود. اکثر دخترانی که در آن زمان به نیوهام میآمدند هدفشان صرفاً امتحانات محلی کمبریج بود که در ابتدا توسط دانشگاه برای آزمون و تایید استانداردهای آموزشی زنانی که برای تدریس میرفتند طراحی شده بود. احتمالاً هدف فلورانس براون نیز از آمدن به کمبریج همین بود. هیچ نشانهای وجود ندارد که او قصد داشته است بیش از دو سال بماند و سپس به خانه برگردد و به مادرش در مدرسه کمک کند. اما همانطور که خودش نوشته است در سال 1880 به خانه بازمیگردد و مخفیانه با جان نویل کینز جوان نامزد میکند. در کتاب خاطرات او اشاراتی به ناراحتی در روزهای اولیه نامزدی آنها شده است. نویل کینز به شدت نسبت به خود شک داشت و در این فکر بود که آیا لایق نامزدش هست یا نه. هر دو خانواده احساس میکردند که این زوج بسیار شکننده هستند و پیشبینی میکردند که زندگی آنها کوتاه خواهد بود، در حالی که چنین اتفاقی نیفتاد.
پدر کینز در سال 1878 درگذشت و تجارت باغبانی او فروخته شد و میراث قابل توجهی برای کینز برجای گذاشت که میتوانست از آن درآمد سالانه 800پوندی داشته باشد. اما مردی که در شرف ازدواج بود اگر میخواست بدون اضطراب مدیریت سبد سرمایهگذاری زندگی کند باید منبع درآمد دیگری هم داشته باشد. برخلاف پسرش که عاشق هیجان سهام بود، روحیه مضطرب نویل کینز همراه با اخلاق کاری و احساس وظیفه که از طبقه متوسط و مذهبی به ارث رسیده بود به او اجازه نمیداد بدون شغل با درآمد ثابت زندگی کند. بر اساس اساسنامه پمبروک او در صورت ازدواج باید از فرصت مطالعاتی خود به عنوان همکار صرفنظر میکرد. بنابراین مجبور بود میان باقی ماندن به عنوان یک همکار مجرد، ترک کمبریج برای یافتن یک پست آموزشی در لندن یا کالجهای دیگر و منصوب شدن در پست تدریس در یکی از دانشگاهها یا کالجهای کمبریج یکی از انتخاب کند. دو گزینه اول برای او غیرقابل تصور بود.
همانطور که از خاطرات روزانهاش پیداست او در تعدادی از کالجها از جمله نیوهام و گیرتون تدریس میکرد اما انتصاب دانشگاهی نداشت. نویل کینز در سال 1884 به عنوان مدرس دانشگاه در علوم اخلاق منصوب شد و این سمت را تا سال 1911 حفظ کرد. این سمت او را در کارهای قابل توجهی به عنوان ممتحن درگیر کرد. همچنین به انتصاب او به عنوان رئیس هیات ویژه علوم اخلاق و رئیس هیات ویژه اقتصاد و سیاست منجر شد. در سال 1892 به عضویت شورای سنا (هیات حاکمه دانشگاه) در آمد و سال بعد به عنوان دبیر منصوب شد. در این سمت او از نزدیک با دفتر ثبتنام دانشگاه کار میکرد و از سال 1910 پستهای دبیر شورا و دفتر ثبتنام را ترکیب کرد و پس از آن تا زمان بازنشستگی ناخواستهاش در سال 1925 آن را حفظ کرد.
کینز و همسرش تصمیم گرفتند در حومه شهر کمبریج یک خانه بزرگ بخرند. به نظر میرسد ازدواج او در سال 1882 و تولد اولین پسرش مینارد در ژوئن 1883 به او انرژی داده و علاقه او به کار آکادمیک را افزایش داده است.
در سال 1884 او کتابی با عنوان Studies And Exercises In» «Formal Logic منتشر کرد که بر اساس درسها و کنفرانسهایی بود که به شاگردانش داده بود. با این حال دوران آکسفورد انگیزهای برای دومین کار آکادمیک کینز فراهم کرد که در سال 1891 تحت عنوان The Scope And» «Method of Political Economy منتشر شد. این کتاب برای ارائه نکات حلکننده تفاوتهای روششناختی که در دهههای 1870 و 1880 باعث درگیریهای بسیاری شده بود مورد استقبال قرار گرفت. این امر با استفاده از همان مهارتهای عقل سلیم و صبر و بردباری او به دست آمد: تعریف دقیق مشکلات، به همراه وضوح تفسیر یک منطقدان و قرار دادن تمامی مطالب بحثبرانگیز در ضمیمهها. او با تردید زیادی کار مکتوب خود را برای درجه دکترای علوم ارائه کرد که در سال 1891 به او اعطا شد.
این کتاب یکی از مشارکتهای برجسته او در روششناسی اقتصاد بود. او در این کتاب تسلطش بر منطق رسمی را با دانش اقتصادیاش در هم آمیخت تا شاید بهترین بیانیه از خصلت منطقی اقتصاد کلاسیک را که تاکنون ساخته شده است، ارائه دهد. گرچه او نسبت به سایر دیدگاهها و رویکردها مدارا داشت، اما از رویکرد سنتی انتزاعی، مثبت و عمدتاً قیاسی انگلیسی که مشخصه اقتصاد بود دفاع کرد.
او با استفاده از ریاضیات و آمار در اقتصاد موافق بود و جایگاه مهمی برای تاریخ اقتصاد قائل بود. کار او بهطور کلی برای علوم اجتماعی حائز اهمیت است اما او دیدگاه آگوست کنت در مورد اقتصاد سیاسی را به عنوان شاخهای از جامعهشناسی رد کرد.
نویل کینز دو قطب اندیشه اقتصادی را با گنجاندن استدلال استقرایی و قیاسی در روششناسی خود ترکیب کرد. در آن زمان جهان آلمانیزبان درگیر جنگ روشها بین مکتب اقتصادی اتریش به رهبری کارل منگر که از رویکرد قیاسی حمایت میکرد و پیروان اقتصاددان آلمانی گوستاو فون اشمولر بود که از رویکرد استقرایی حمایت میکرد. در مقابل نویل کینز معتقد بود هم استقرا و هم قیاس اجزای اساسی تحلیل اقتصادی صحیح هستند. از منظر او استدلال استقرایی مقدمات کلی را فراهم میکند که قیاس باید بر آن استوار باشد و قیاس به تعمیمها یا قوانینی منجر میشود که سپس باید با رویههای استقرایی آزمایش شوند. او اقتصاد را به اقتصاد مثبت (مطالعه آنچه هست و روش کار اقتصاد)، اقتصاد هنجاری (مطالعه در مورد اینکه اقتصاد چگونه باید باشد) و اقتصاد کاربردی (هنر اقتصاد یا سیاست اقتصادی) تقسیم کرد. به این صورت که هنر اقتصاد درسهای آموختهشده در اقتصاد مثبت را به اهداف هنجاری مرتبط میکند؛ به این معنی که هدف اقتصاد کاربردی یافتن چگونگی رسیدن از اقتصاد مثبت به اقتصاد هنجاری است.
نویل کینز صاحب دو فرزند پسر و یک دختر بود. او بیاندازه به پسر بزرگترش افتخار میکرد اما هرگز آرزوی نقشی در صحنه ملی یا بینالمللی برای خود نداشت. پسر دوم او جفری لنگدون کینز نیز جراح و نویسنده برجسته انگلیسی بود که نوآوریهای قابل توجهی در زمینه انتقال خون و جراحی سرطان سینه انجام داد. نویل کینز به مدت بیش از نیمقرن خاطرات خود را در دفتر خاطراتش ثبت کرده بود که نشان میدهد تمام اعضای خانواده او از اعضای برجسته آن زمان جامعه انگلستان بودهاند. او در سال 1949 پس از پسر بزرگش جان مینارد کینز در سن 97سالگی درگذشت.