نوسازی سازمان قدیمی
کتاب پیوندهای تجاری دنبال چیست؟
«جیمز بچوس» استاد برجسته در امور جهانی (global affairs) و مدیر مرکز فرصتهای اقتصادی و محیطی جهانی در دانشگاه مرکزی فلوریدا، در 73سالگی کتاب جدید خود را با عنوان: «پیوندهای تجاری: قوانین جدید برای دنیای جدید» روانه بازار کرده است. انتشارات دانشگاه کمبریج کتاب 400صفحهای آقای بچوس را در فوریه سال جاری میلادی به صورت آنلاین و در ماه مارس به صورت کاغذی منتشر کرد. تجربه کاری بچوس، چه خدمت چهارساله وی در مجلس نمایندگان ایالات متحده به عنوان نماینده دموکرات از ایالت فلوریدا که در همان زمان در تشکیل سازمان تجارت جهانی همکاری فعال داشت و چه پستهای مختلف وی در سازمان تجارت جهانی به عنوان قاضی موسس و دو بار ریاست (قاضی اصلی) هیات استیناف این سازمان، در کنار سایر مشاغل وی در بخشهای مختلف دولت ایالات متحده نشان از اعتقاد قلبی و عمیق وی به تاثیرات مثبت تسهیل روند تجارت در جهان و کشورها بر سطح زندگی مردم دارد و علاوه بر این باعث شده نظرات مطرحشده در این کتاب اهمیت ویژهای داشته باشند. اگر بخواهیم هدف بچوس از ارائه کتاب جدیدش را در یک جمله خلاصه کنیم، میتوان گفت وی تلاش کرده بهطور جامع، الزامات تجارت جدید برای دنیای جدیدی را که به آن وارد شدهایم توضیح دهد. پیام وی، که عضوی از هیات موسسان سازمان تجارت جهانی بودن آن را مهمتر هم میکند، این است که سازمان تجارت جهانی با حال و هوای قرن بیستم ساخته شده و هنگام نوشتن اساسنامه و قواعد مربوط به آن و هنگام تاسیس سازمان، تحولات شگرفی که سالهای بعد به سرعت پیش آمد، پیشبینی نشده بود. پس برای اینکه این سازمان بتواند راه خود را ادامه دهد باید با قرن بیست و یکم همگام شود و علاوه بر آن باید با دوران بعد از کرونا، که به نظر وی دیگر قطعاً شبیه قبل نخواهد شد انطباق پیدا کند تا بتواند کارکرد موثری بر روند جهانیسازی داشته باشد. به نظر بچوس این سازمان در حال حاضر دچار بحرانی است که بیش از همه در کارکرد نهادهای تصمیمگیری و حل اختلاف آن مشخص است و عمده علت آن نبود قوانین یا عدم کفایت قوانین موجود برای بحرانهایی است که دنیای تجارت با آن روبهرو است. البته تنها دلیل بحران، ریشه قرن بیستمی قوانین حاکم بر آن نیست، بلکه جهان نیز به شدت و بهطور فزاینده در سالهای اخیر عوض شده است. از بحران سال 2008 گرفته تا کووید همگی حوادث پیشبینینشدهای بودند که بر اصولی که سازمان تجارت جهانی بر آن بنیان گذاشته شد، تاثیر داشته و آن را دستخوش تغییر کردهاند. کتاب «پیوندهای تجاری» در واقع توصیهنامهای بسیار جامع برای چگونگی انجام این انتقال از سوی شخصی بسیار واجد شرایط تلقی میشود که خود این نهاد را از نزدیک و دقیق میشناسد.
فصلهای کتاب
کتاب در 9 فصل با جزئیات بسیار به تشریح تعداد زیادی پیوند در زمینههای مختلف از اقتصاد جهانی گرفته تا همهگیری کرونا و تغییرات آب و هوایی و توسعه پایدار میپردازد که بهطور فزایندهای جمعیت جهان را به یکدیگر مرتبط میکند.
به عقیده نویسنده کتاب، اگر چه بحران کووید نقطه عطفی در زمینه تجارت جهانی و پایهگذار بحرانی عمیق برای سازمان تجارت جهانی شد، اما این نهاد بینالمللی پیش از شیوع کووید نیز در بحران قرار داشت. علت اصلی بحران پیش از کووید، تغییرات بزرگی بود که در ساختار اقتصادی جهان در سالهای بعد از شکلگیری سازمان تجارت جهانی در سال 1995 رخ داده بود و مواردی مثل تجارت دیجیتال و قوانین رقابتی، حقوق و مالکیت معنوی و... که متاسفانه سازمان تجارت جهانی برای آنها قانونی نداشت. در حالی که مثلاً تجارت دیجیتال در حال حاضر سهم بزرگی از تجارت را در جهان به خود اختصاص میدهد و فرآیند آن حتی باعث شده مقیاس شرکتها و تولیدکنندههایی که میتوانند در تجارت جهانی سهم داشته باشند تغییر کند و به همین دلیل هیچ نهادی بدون داشتن قوانین کامل و فراگیر برای این بخش نمیتواند ادعای قانونگذاری بر تجارت بین کشورهای جهان داشته باشد. بروز بحران کرونا با تحت تاثیر قرار دادن روند تجارت جهانی، اعمال محدودیت بر صادرات و واردات بهطور عام و تجهیزات و وسایل پزشکی بهطور خاص که هر کشور به دلیلی به وضع آنها در دوران بحران پرداخت، و عقبنشینی کشورها از همکاریهای چندجانبه که پیشتر بر سر آن توافق کرده بودند، تنها این بحران را جدیتر و عمیقتر کرد.
آقای بچوس در سخنرانیهای خود برای معرفی کتاب، اذعان میکند بسیاری در جهان عقیده دارند اتفاقات اخیر، از جمله جنگ اوکراین و کرونا، میتواند برای همیشه تجارت جهانی را به گونهای که قبل از این میشناختیم و سازمان تجارت جهانی در راستای حمایت و گسترش آن پایهگذاری شد تغییر دهد. اما به عقیده وی، تنها راه ایجاد توسعه پایدار برای همه کشورها و افزایش رفاه، همانند قبل از همکاری گسترده کشورها در زمینه تجارت میگذرد و برای همین باید بتوان به تدریج سازمان تجارت جهانی را دوباره به مرکز این موضوع بازگرداند و انجام این مهم جز با اصلاحات در سطح این سازمان ممکن نیست. نویسنده معتقد است، اگرچه بسیاری از قوانین اصلی که سازمان تجارت جهانی بر پایه آنها و با باور به آنها پایهگذاری شد، همچنان لازم و قابل اجرا هستند اما در عین حال این سازمان از زمان ایجاد، در زمینه بهبود قوانین موجود در تجارت جهانی یا وضع قوانین جدید لازمالاجرا در جهت بهبود روند آن شکست خورده است.
هر فصل کتاب به بررسی مشروح و مفصل یکی از ارتباطاتی میپردازد که سازمان تجارت جهانی باید برای احیای خود و کمک به احیای اقتصاد برای آنها قوانینی وضع کند. همانطور که گفته شد بچوس استدلال میکند که ما دیگر نخواهیم توانست به دنیای قبل از کرونا بازگردیم اما در عین حال به عقیده وی میتوانیم دنیای بعد از کرونا را به روشی بهتر سازماندهی کنیم. وی در مقدمه کتاب تاکید میکند: «در این لحظه تاریخی، سازمان تجارت جهانی نیز همچون تمام ارتباطات و پیوندهای دیگری که در دوران پیش از کرونا ما را به هم پیوند میداد، دچار بحران شده است. الان دیگر مساله فقط تجارت جهانی نیست. مساله تمام زحمات قبلی و آرزوهای ما برای آینده است. جهان تنها زمانی میتواند زیانهای ناشی از کرونا را جبران کند که اقتصاد جهانی بهبود یابد و اقتصاد جهان زمانی در دنیای جدید بعد از کرونا بهبود خواهد یافت که کشورها به مبادله آزاد و حتی آزادتر از پیش کالاها و خدمات در چارچوب قوانین مورد توافق بپردازند. این تجارت قانونمحور که به سازمان تجارت جهانی سپرده شده است تنها زمانی میتواند موفق باشد که قوانین آن برای جهان جدیدی که در حال حاضر در آن زندگی میکنیم نوشته شده باشد. اما افسوس که همهگیری ادامه دارد و پیوندهای قدیمی که از طریق تجارت جهانی کشورها و ملتها را به هم نزدیک میکرد در حال از بین رفتن است.» بچوس در 9 فصل بعدی کتاب شرح میدهد در بخشهای مختلف این قوانین دنیای جدید چگونه باید نوشته شوند تا موفق باشند. بهزعم وی اگرچه سازمان تجارت جهانی حتی بدون کووید هم نیاز به بازنویسی قوانین و سیاستهای خود داشت اما بدون شک بیشترین تغییر در جهان که این نهاد را نیازمند برقراری پیوندهای جدید یا بازتعریف پیوندهای قبلی کرده است همچنان همهگیری کووید است. اگرچه یک فصل کتاب به همهگیری بهطور خاص و مسائل مربوط به آن اختصاص دارد اما در تمام فصول دیگر، پیوندهای جدید و عملکرد سازمان تجارت جهانی درباره آن با نگاهی به تاثیرات کووید صورت گرفته است. بر اساس آمار ارائهشده در کتاب، حجم تجارت جهانی پیش از همهگیری کرونا و مسائل مربوط به آن نیز کاهش یافته بود که عمده دلیل آن کاهش روند حذف تعرفهها و موانع تجارت جهانی از سوی بعضی کشورها بود که به بروز اختلالاتی میان شرکای تجاری منجر شد؛ اختلافاتی که سازمان تجارت جهانی یا درباره آن اصلاً قانونی نداشت یا این قانون جامع و مانع نبود. علاوه بر این افزایش حجم تجارت جهانی که پیش از آن به نظر کشورها و سیاستگذاران منادی جهانی در کل ثروتمندتر بود، با تغییر این دیدگاه متوقف شد، بهخصوص در سالهای پس از بحران 2008، همه خوشبینیهای پیشین در تمام زمینهها از جمله فواید و مزیتهای تجارت جهانی، جای خود را به نگرانی و حتی بدبینی دادند به نظر میآمد مردم بیشتر به این دیدگاه متمایل میشوند که شرکت کشورها در این بازار، بیشتر از سود ضرر داشته و باعث از بین رفتن مشاغل، بسته شدن کارخانهها و مشکلات اجتماعی شده است. اما قبل از اینکه دولتمردان و مسوولان این سازمان برای حل این مشکلات فکری کنند بحران کووید از راه رسید و داستان را کاملاً تغییر داد.
البته خود بچوس نیز اذعان میکند اینقدر خوشبین نیست که فکر کند فوراً یا حتی در آینده نزدیک، اصلاحات لازم در سازمان تجارت جهانی یا حتی در نگاه کشورها و مردم به این مقوله انجام خواهد شد. بهخصوص بعد از اینکه مذاکرات اخیر کشورهای عضو این سازمان در زمینههای مختلف بدون رسیدن به نتیجه به پایان رسید، این چشمانداز حتی تیرهتر هم شده است. اما در عین حال وی میگوید، جهان در نهایت و احتمالاً وقتی بیثباتی ناشی از وقایع چند سال گذشته تا حدی آرام گرفت دوباره به مسیر درست برقراری هرچه بیشتر اتصالات جهانی بازخواهد گشت و متنهایی مانند کتاب وی در آن زمان راهگشا خواهند بود. بچوس همچنین تاکید میکند تجارت آزاد بدون تعرفه و محدودیت در زمینه کالاهای پزشکی، دارو، حتی تجهیزات اولیهای مانند ضدعفونیکنندهها و ماسک و... و البته در صدر همه اینها واکسن، اولین نیاز جهان فعلی است که باید برای آن تمهیداتی اندیشیده شود. دسترسی نابرابر به این تجهیزات در سطح جهان و حتی در داخل کشورها، میتواند بازسازی جهان و روند احیای اقتصاد را با خطرات جدی مواجه کند. این موضوعی است که بچوس علاوه بر متن کتاب، در تمام کنفرانسها و میزگردهایی که برای معرفی کتاب تشکیل شده است بر آن تاکید کرده است.
در نهایت، وی تاکید میکند هدف از ایجاد سازمان تجارت جهانی، تسهیل مبادلات تجاری بین کشورها در راستای جهانیسازی بود و به این دلیل طی یک توافق جمعی این تصمیم گرفته شد که نابرابری منابع بین کشورها وجود داشت. کشورهای مختلف از نظر کیفیت و کمیت منابع مختلف در دسترس، با یکدیگر تفاوت داشتند و در نتیجه با اتکا به تولید و صادرات کالاهایی که منابع بیشتری از آن را در اختیار داشتند، سود کسب میکردند. سودی که قرار بود اختلاف میان سطح رفاه کشورها را کاهش دهد و جهانی در مجموع ثروتمندتر بسازد. اگرچه همچنان تفاوت درآمدی بسیاری به عنوان مثال بین بوستون ایالات متحده با بنگلادش وجود داشت اما آمار و بررسیها نشان میداد تا پیش از بروز بحران کرونا، این تفاوت به سوی کمتر شدن حرکت میکرد. اینکه در دنیای بعد از همهگیری این تفاوت به چه سمتی حرکت خواهد کرد، کاملاً به این بستگی دارد که اقتصاد جهان به چه سرعتی و مطابق چه دیدگاهی بهبود یابد. متاسفانه اختلاف درآمدی بین کشورها و حتی در داخل کشورها در زمان کرونا عمیقتر و شدیدتر شده است اما بچوس در این مورد همچنان خوشبین است و کتابش را با مفهوم همین امیدواری به پایان میرساند: «ما یکبار قبلاً با همکاری یکدیگر این راه را طی کردهایم. سالهای بعد از 1945 و ساخت جهان بعد از جنگ را به خاطر بیاورید. دوباره هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. اینبار البته مقیاس کار بسیار بزرگتر است و تنها زمانی در آن موفق خواهیم شد که چشماندازی وسیع و بلندمدت داشته باشیم. بحران کووید نشان داد همه مردم جهان در نهایت با هم مرتبط هستند. پس ما باید بتوانیم در ساخت جهان پس از کرونا عمیقتر به این سیارهای که نژاد انسان به آن خانه میگوید نگاه کنیم و برنامهای برای حفظ و نگهداری از آن و انسان داشته باشیم. پیوندهای تجاری کشورها اگرچه برای این موضوع لازم است اما تنها یک قدم است برای ساخت و باور به جهانی که در آن همه به هم و در همه جنبهها و نه فقط تجارت وابسته هستند. ما دیگر برای هم نامرئی نیستیم، کووید نشان داد که منافع همه ما با هم گره خورده است، هر شخصی که در هر جای جهان زندگی میکند با تمام افراد دیگر در ارتباط است و ما میتوانیم و باید این ارتباطات را از تجارت شروع کنیم.