اتریشی دوآتشه
رابرت مورفی کیست و چه پژوهشهایی در علم اقتصاد منتشر کرده است؟
دکتر رابرت پاتریک مورفی، از اقتصاددانان آمریکایی مکتب اتریشی است. او استادیار پژوهشی «موسسه بازار آزاد در دانشگاه فناوری تگزاس» است و کتابهای فراوانی در حوزه اقتصاد منتشر کرده است. مورفی از پژوهشگران ارشد «موسسه میزس» و «موسسه فریزر» است و در سپتامبر 2021 از سوی شرکت آکادمیک اینفلوئنس به عنوان یازدهمین فرد تاثیرگذار در اقتصاد رتبهبندی شد.
رابرت مورفی در ماه می 1976 در ایالاتمتحده آمریکا به دنیا آمد. او لیسانس خود را در رشته اقتصاد از کالج هیلزدیل در میشیگان دریافت کرد؛ یک کالج خصوصی محافظهکار مسیحی که در سال 1844 به وسیله اعضای فرقهای به نام باپتیستهای آزاد ایجاد شد که طرفدار جدایی دین از سیاست هستند. مورفی پس از آن برای ادامه تحصیل به دانشگاه نیویورک رفت و توانست دکترای خود را در رشته اقتصاد با پایاننامهای درباره نظریه سرمایه و بهره دریافت کند.
او پس از سه سال تدریس در کالج هیلزدیل به بخش مالی رفت تا به عنوان تحلیلگر برای آرتور لافر کار کند؛ اقتصاددان و نویسنده آمریکایی که برای منحنی لافر شناخته میشود. او علاوه بر استادیار مدعو در کالج هیلزدیل، به عنوان محقق مدعو در دانشگاه نیویورک نیز فعالیت کرده است. مورفی به عنوان یکی از اعضای ارشد موسسه میزس نیز فعالیت میکند که در اقتصاد اتریشی بسیار شناخته شده است. «موسسه لودویگ فون میزس برای اقتصاد اتریش»، یا موسسه میزس، یک اندیشکده غیرانتفاعی است که مقر آن در آبرن، آلاباما، قرار دارد و مرکزی برای اقتصاد اتریشی، اندیشه سرمایهداری لیبرتارین و آنارکو سرمایهداری در آمریکاست. این نام به افتخار لودویگ فون میزس روی این موسسه گذاشته شده است و نسخه دگراندیشانه او از اقتصاد اتریشی را ترویج میکند. لودویگ میزس بهطور گسترده درباره مشارکتهای اجتماعی لیبرالیسم کلاسیک و قدرت مصرفکنندگان نوشته و سخنرانی کرده بود. او در کار بزرگ خود «کنش انسانی» عملگرایی را به عنوان پایه مفهومی علوم اجتماعی پذیرفت و رویکرد روششناختی خود را به اقتصاد بیان کرد. میزس طرفدار سخت عدم مداخله اقتصادی و ضدامپرالیسم بود.
راهنمای نادرست سیاسی برای سرمایهداری
رابرت مورفی تابهحال کتابهای متعددی منتشر کرده است اما «راهنمای نادرست سیاسی برای سرمایهداری» احتمالاً شناختهشدهترین آنهاست. مورفی در سال 2007 این کتاب را منتشر کرد و قصد داشت تصورات غلط رایج ناشی از اقتصاد کینزی را درباره اینکه سرمایهداری واقعاً چیست روشن کند. تصوراتی مانند اینکه «سرمایهداری باعث تخریب زیستمحیطی میشود»، «سرمایهداری باعث نابرابری گسترده درآمد و نژادپرستی میشود» و همینطور «سرمایهداری موجب ایجاد یک چرخه رونق و رکود غیرقابل پیشبینی میشود»، از جمله تصوراتی است که مردم درباره این نظام دارند.
اما مورفی استدلال میکند که این تصورات در واقع از تلاشهای دولت برای تنظیم بازار آزاد ناشی میشوند. این اقدامات بر عرضه و تقاضا در شرایط اقتصاد بازار تاثیر انحرافی دارند؛ این در حالی است که اقتصاد آزاد (لسهفر) منطقیترین راه برای تخصیص منابع و همچنین حفظ آنها برای نسلهای آینده است. به عنوان نمونه، درباره گونههای در حال انقراض مانند کرگدنها، مورفی استدلال میکند که اگر آنها آزادانه معامله شوند کسانی که قطعات آنها را استفاده میکنند سهمی در عرضه آنها خواهند داشت و حفاظت از آنها بهبود خواهد یافت. او به همین شکل استدلال میکند که قوانین ضدانحصار غیرضروری هستند و «بارونهای دزد» در واقع بسیار بیشتر از کمکهای دولتی برای فقرای آمریکایی سود داشتهاند.
اصطلاح «بارون دزد» اولینبار به عنوان یک انتقاد اجتماعی برای برخی از تاجران آمریکایی ثروتمند و قدرتمند قرن نوزدهم بهکار میرفت. در اواخر قرن نوزدهم، این اصطلاح به بازرگانانی که از شیوههای استثماری برای جمعآوری ثروت استفاده میکردند اطلاق میشد، که شامل مصرف بدون محدودیت و تخریب منابع طبیعی، تاثیرگذاری بر سطوح بالای دولت، بردگی مزدی، سرکوب رقابت از طریق به دست آوردن رقبا برای ایجاد انحصارات یا تراستهایی بود که بازار را کنترل میکنند، و طرحهایی برای فروش سهام با قیمتهای بالا به سرمایهگذاران ناآگاه بود.
مورفی دو سال بعد کتابی به نام «راهنمای نادرست سیاسی برای رکود بزرگ و نیو دیل» منتشر کرد که سیاستهای دولت را مقصر اصلی «رکود بزرگ» معرفی میکرد. از چند ماه آخر سال 2008، رکود بزرگ دوباره به بحثی ملی در مورد سیاستهای اقتصادی وارد شد، چراکه عمیقترین رکود در بیش از شش دهه، از جمله سقوط اعتبار و کاهش شدید تولید، گمانهزنیهای جدی درباره «رکود بزرگ دیگر» ایجاد کرده بود. اما اگر چنین است، برای اجتناب از آن چه چیزی لازم است؟ و چه کسی یا چه چیزی مقصر این آشفتگی بود؟
ایده مرسوم این است که سرمایهداری لجامگسیخته در دهه 1920 به زمین سقوط کرد؛ هربرت هوور، رئیسجمهور جمهوریخواه و مدافع مبانی اقتصاد آزاد، نتوانست اقدام لازم را انجام دهد، و سپس برنامه اقتصادی و اجتماعی فرانکلین روزولت موسوم به «نیو دیل» کشور را نجات دادند. این داستان سالها مورد پذیرش بوده است.
اما مورفی تلاش میکند این روایت پذیرفتهشده را زیر سوال ببرد. کتاب مورفی در عین حال نکاتی را برای بحث در میان اقتصاددانان بازار آزاد ارائه میکند که با خرد متعارف مقابله میکند. در مورد علل رکود بزرگ، مورفی استدلال میکند که سرمایهداری ازکارافتاده نبود، بلکه سیاست عمومی بد بوده است. بحث درون حلقههای بازار آزاد این است که کدام سیاستها بیشترین مسئولیت را داشتند. مورفی از این ایده حمایت میکند که سیاست پولی در دهه 1920 بسیار انبساطی بود، بنابراین حبابی ایجاد کرد که به ناچار باید میترکید. به گفته او، «با توجه به رونق ناپایدار زمانی که هربرت هوور روی کار آمد، ...مهم نیست که هوور در مقام ریاست جمهوری چه کاری انجام داد، وقوع یک رکود پس از آن اجتنابناپذیر بود».
مورفی فراتر از بحث درباره آنچه جرقه رکود را برانگیخت، بسیاری از اسطورهها در مورد آن دوران را بیاعتبار میکند. برای مثال، او استدلال میکند که هربرت هوور از طرفداران بازار آزاد نبود، بلکه یک جمهوریخواه طرفدار دولت بزرگ بود. مورفی سیاستهای کار و دستمزد، تجارت، مهاجرت، هزینهها و مالیات هوور را برای تعمیق رکود به باد انتقاد قرار میگیرد. مورفی سیاستهای فرانکلین روزولت را نیز مورد انتقاد قرار میدهد، و استدلال میکند که چگونه این سیاستها اوضاع را بسیار بدتر کردند.
مورفی در فصل پایانی خود استدلال میکند که جرج بوش از نظر هزینههای کلان و کنار گذاشتن کامل اصول بازار آزاد در هنگام مواجهه با نابسامانی اعتباری در پایان دولتش شبیه هوور بود. باراک اوباما نیز مانند فرانکلین روزولت دستور کار بیسابقهای برای توسعه دولت ارائه کرده است. او معتقد بود که برنامههای اقتصادی اوباما در مورد افزایش مالیاتها و مقررات، و افزایش گسترده مخارج دولت در بهترین حالت به عملکرد ضعیف اقتصادی منجر میشود.
مورفی خاطرنشان میکند که «تا زمانی که دولت فدرال از خفقان خود بر اقتصاد آمریکا دست برداشت و بار دیگر به سرمایهگذاران خصوصی و کارآفرینان اجازه داد تا منابع را هدایت کنند، رونق واقعی بازنگشت».
مورفی راهنمای مطالعاتی برای آثار لودویگ فون میزس و موری روتبارد نیز نوشته است. کتاب «راهنمای مطالعه کنش انسانی» او که موسسه میزس در سال 2008 منتشر کرده است راهنمایی بر کتاب میزس است که متن اصلی مکتب اتریش و گستردهترین دفاع از اقتصاد آزاد محسوب میشود. بسیاری تلاش کردند این راهنما نوشته شود ولی از سختی کار ناامید شدند. اما مورفی آن را مدیریت کرد و این کار را با جزئیات کامل انجام داد.
نظریه آشوب
در دنیایی که بحثها بر سر نقش دولت و ماهیت آزادی فردی مانند همیشه داغ است، کتاب «نظریه آشوب: درآمدی بر آنارشی بازار» از رابرت مورفی بهعنوان کاوشی تفکربرانگیز در سیستمهای سیاسی و اقتصادی ظاهر شد. این اثر که در سال 2010 منتشر شد، خرد متعارف را به چالش میکشد و چشماندازی از جامعهای بدون اقتدار مرکزی ارائه میدهد که در عوض، با اصول مبادله داوطلبانه و نظم خودجوش هدایت میشود.
در قلب این کتاب مفهوم آنارشی بازار نهفته است؛ که یک انحراف اساسی از پارادایمهای حاکم بر دولتگرایی و برنامهریزی مرکزی است.
مورفی تحلیل میکند که یک جامعه بدون دولت، که با بازار آزاد و تصمیمگیری غیرمتمرکز مشخص میشود، نهتنها امکانپذیر، بلکه مطلوب است. او با الهامگرفتن از سنتهای لیبرالیسم کلاسیک و اقتصاد اتریشی، مورد قانعکنندهای را برای پذیرش اصول حاکمیت فردی و خودمختاری به خوانندگان ارائه میدهد. مورفی امکان خصوصیسازی خدمات اجرای قانون و دفاع را بررسی میکند و این باور رایج را که این کارکردها باید در انحصار دولت باشد به چالش میکشد. از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و مثالهای گویا، او نشان میدهد که چگونه شرکتهای امنیتی خصوصی و سازمانهای حلاختلاف میتوانند در یک جامعه ظهور کنند و برای ارائه خدمات حفاظتی کارآمد و موثر به مصرفکنندگان رقابت کنند.
او همچنین به مفاهیم گستردهتر هرجومرج بازار برای سازمان اقتصادی و نظم اجتماعی میپردازد. او با اقتباس از بینش دیوید فریدمن، جامعهای را تصور میکند که در آن همه کالاها و خدمات از طریق مبادله داوطلبانه در بازار و فارغ از اجبار و مداخله دولت ارائه میشود. مورفی از طریق آزمایشهای فکری و سناریوهای فرضی، تصویری از جهانی غیرمتمرکز ترسیم میکند که در آن افراد آزادند تا بهدنبال منافع خود باشند و فعالیتهای خود را از طریق مکانیسم قیمت هماهنگ کنند.
عنوان کتاب به هرجومرج مفروض ناشی از حذف دولت اشاره دارد، اما مورفی نشان میدهد که از هرجومرج، آزادی منظمی رشد میکند. هرکس که علاقهمند به کاوش در دورترین نقاط نظریه آنارشیستی است، باید با روایت مورفی کنار بیاید.
انتخاب: همکاری، تلاش و کنش انسانی
یکی دیگر از کتابهای مورفی که بسیار مورد توجه قرار گرفته است «انتخاب: همکاری، تلاش و کنش انسانی» است. مورفی در این کتاب استدلال میکند که تمدن مدرن بر اقتصاد بازار استوار است. با این حال، تنها در صورتی که دولت به نهاد مالکیت خصوصی احترام بگذارد، بازار میتواند به درستی کار کند. تنها در صورتی که شهروندان مبانی علم اقتصاد را بیاموزند و آموختههای خود را برای شکل دادن به افکار عمومی بهکار گیرند، آزادی، رفاه و تمدن میتواند در درازمدت دوام بیاورد.
مورفی توضیح میدهد که چرا مطالعه اقتصاد منحصربهفرد است. به گفته او، وقتی صحبت از فیزیک یا مهندسی به میان میآید، واقعاً مهم نیست که مردم نظریههای پیشرفته را درک کنند یا خیر. پژوهشگران این رشتهها میتوانند نتایج خود را مستقل از افکار عمومی، به روشهایی که خودشان صحبت میکنند در قالب کامپیوترها و پلهایی که بهتر در برابر بلایای طبیعی مقاومت میکنند، تولید کنند. در مقابل، برای مفید بودن نتایج علم اقتصاد، حمایت افکار عمومی از نهادهای اقتصاد بازار ضروری است. اگر سیاستمداران با اعمال تعرفههای تجاری به رایدهندگان ناآگاه رسیدگی میکنند، اهمیت چندانی ندارد که خود اقتصاددانان مزایای تجارت آزاد را درک کنند. مورفی با پیروی از میزس، کتاب را با ترغیب خوانندگان به پیوستن به جنگ صلیبی برای گسترش ایدههای آزادی اقتصادی پایان میدهد.
«کنش انسانی» از لودویگ فون میزس یک نشریه تاریخی کلاسیک در زمینه اقتصاد است، با این حال به دلیل طولانی بودن و سبک رسمیاش میتواند اثری ترسناک باشد. اما «انتخاب: همکاری، تلاش و کنش انسانی»، به طرز ماهرانهای بینشهای اصلی «کنش انسانی» را به سبکی منتقل میکند که با خوانندگان مدرن ارتباط میگیرد. نکته اینجاست که این کتاب هیچ دانش قبلی در اقتصاد یا زمینههای دیگر را در نظر نمیگیرد، و در صورت لزوم، زمینه تاریخی و علمی لازم برای توضیح سهم میزس در مورد یک موضوع خاص را فراهم میکند.
رابرت مورفی با موسسه تحقیقات انرژی (IER) نیز به عنوان پژوهشگر اقتصادی همکاری میکند. این موسسه یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در واشنگتن دیسی است که درباره عملکردها، عملیات و مقررات دولتی بازارهای جهانی انرژی پژوهش میکند. موسسه تحقیقات انرژی بهطور کلی معتقد است که بازار آزاد، کارآمدترین و موثرترین راهحلها را برای «چالشهای انرژی و محیط زیست جهانی» ارائه میدهد.
این سازمان که در ابتدا از سوی چارلز کخ تشکیل شد، از بسیاری از شرکتهای بزرگ مانند اکسون کمکهای مالی دریافت میکند و جریانی از گزارشها و مقالات موضعی در مخالفت با هرگونه تلاش برای کنترل گازهای گلخانهای منتشر میکند.
علاوه بر این، مورفی برای واشنگتنتایمز، فوربس و مجله بارونر نوشته است. نوشتههای مورفی همچنین در مجله آمریکایی اقتصاد و جامعهشناسی، بررسی اقتصاد اتریش، فصلنامه اقتصاد اتریش و مجله سازمان خصوصی منتشر شده است.