اقتصاددان جنگجو
فردریک پسی چگونه از جنگ به صلح رسید؟
فردریک پسی که اولین جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، دویست سال پیش متولد شد. در سال 1901 همه قبول داشتند که فردریک پسی برنده جایزه شایستهای است. او پنجاه سال از عمر خود را به ترویج صلح و آشتی در میان ملتها اختصاص داده بود. بهعنوان یک اقتصاددان و سیاستمدار، او به آزادی تجارت بین کشورهای مستقل بهعنوان یک راه برای ایجاد صلح اعتقاد داشت. پسی اولین انجمن صلح فرانسه را تاسیس کرد. در مجلس ملی در قامت یک جمهوریخواه مستقل خدمت کرد و مخالفتش را با سیاستهای استعماری اعلام کرد، زیرا با ایدههای آزادی تجارت همخوانی نداشت. او همچنین برای راهاندازی اتحادیه میانپارلمانی تلاش کرد تا همکاری نمایندگان مجلس از کشورهای مختلف را ترویج کند.
فردریک پسی که اولین جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، دویست سال پیش متولد شد. در سال 1901 همه قبول داشتند که فردریک پسی برنده جایزه شایستهای است. او پنجاه سال از عمر خود را به ترویج صلح و آشتی در میان ملتها اختصاص داده بود. بهعنوان یک اقتصاددان و سیاستمدار، او به آزادی تجارت بین کشورهای مستقل بهعنوان یک راه برای ایجاد صلح اعتقاد داشت. پسی اولین انجمن صلح فرانسه را تاسیس کرد. در مجلس ملی در قامت یک جمهوریخواه مستقل خدمت کرد و مخالفتش را با سیاستهای استعماری اعلام کرد، زیرا با ایدههای آزادی تجارت همخوانی نداشت. او همچنین برای راهاندازی اتحادیه میانپارلمانی تلاش کرد تا همکاری نمایندگان مجلس از کشورهای مختلف را ترویج کند.
پسی در 20 می 1882 در پاریس و در خانواده سرشناس فرانسوی و کاتولیک به دنیا آمد. پدرش یکی از سربازان نبرد واترلو بود و عمویش، هیپولیت پسی، وزیر کابینه در دوران لویی فیلیپ و لویی ناپلئون بود. مادر پسی، ماری لوئیز پولین سالرون، از یک خانواده اشرافی پاریسی بود. پدربزرگ مادری او، کلود لوئیس سالرون، تجارتی پرسود در تولید چرم داشت و بعدها بهعنوان یک افسر خدمت کرد. پسی ابتدا در رشته حقوق تحصیل کرد و سپس در 22سالگی بهعنوان حسابدار وارد خدمات دولتی شد. اما تحت تاثیر عمویش قرار گرفت و پس از سه سال این شغل را ترک کرد تا به مطالعه اقتصاد بپردازد. او اقتصاددانی مشهور و سخنرانی ماهر شد. او نتوانست شغل تماموقت در زمینه آموزش به دست آورد، با این حال، در طول این مدت، پسی چندین کتاب در زمینه اقتصاد منتشر کرد که بیشتر آنها از سخنرانیهای او در دانشگاههای پو، مونپلیه، بوردو و نیس گردآوری شده بودند.
او در سال 1847، با ماری بلانش ساژره ازدواج کرد. ماری بلانش دختر جول ساژره و ماری فلورانس ایرما موریست بود. فرزند اول آنها، پل، در سال 1859 متولد شد. او زبانشناسی مشهور و بنیانگذار انجمن فونتیک بینالمللی بود. دیدگاههای پیشرفته پسی درباره فرهنگ اروپایی بر تربیت فرزندانش تاثیرگذار بود؛ پسرش پل، چهار زبان را بهطور فعال یاد گرفت، اما هیچگاه به مدرسه نرفت. پسر دیگرش، ژان، در سال 1866 متولد شد که او نیز یک زبانشناس بود. پسی و ساژره همچنین یک دختر به نام ماری لوئیز داشتند که با لویی آندره پلیان ازدواج کرد. دختر دیگر پسی و ساژره، آلیکس، با چارلز مورتت، یک افسر در لژیون افتخار ازدواج کرد.
پسی اصلاحطلب و اقتصاددانی بود که از طریق مطالعه اثرات جنگ، تحت تاثیر چند اقتصاددان لیبرال و اصلاحطلب قرار گرفت: فردریک بستیات، ریچارد کابدن و دنیل اوکانل. بستیات باور داشت که مالیاتهای سنگین با روحیه جنگطلبی همراه میشود و اثرات منفی بر فقرا دارد. پسی این ایدهها را درباره اختلاف طبقاتی بیشتر گسترش داد.
علاقه پسی به صلح با جنگ کریمه (1856-1853) آغاز شد. در مراحل پایانی این جنگ، سیلاب رود لوآر در فرانسه خسارات گستردهای به بار آورد. این موضوع پسی را متوجه این نکته کرد که مردم در برابر بلایای طبیعی بهسختی مقاومت میکنند، در حالی که فجایع انسانی مانند جنگ را چون امری عادی میپذیرند.
پسی در خانوادهای از جانبازان نظامی بزرگ شده بود، اما تحت تاثیر روایتهای ترسناک از فتح الجزایر از سوی فرانسه، به فکر اثرات جنگ بر بشریت افتاد. نارضایتیهای خشونتآمیز در ایتالیا، لهستان، اتریش و پروس باعث شدند که لیبرالها و سوسیالیستها از تشکیل اتحادیه اروپا حمایت کنند. در سال 1859، پسی این ایده را محکوم کرد که اقدامات نظامی میتوانند راهحلی برای مسائل سیاسی باشند و به جای آن، پیشنهاد داد که اروپا باید یک کنگره دائمی برای نظارت بر مصالح عمومی بشریت و یک نیروی پلیس بینالمللی داشته باشد.
بعدها زمانی که در سال 1867 جنگ میان فرانسه و آلمان بر سر حاکمیت لوکزامبورگ در حال وقوع بود، پسی در روزنامه فرانسوی Le Temps نامهای تاثیرگذار در حمایت از صلح نوشت و خواستار تشکیل یک انجمن بینالمللی صلح برای جلوگیری از جنگ شد. این ایده با حمایت عمومی همراه بود. او لیگ بینالمللی و دائمی صلح را برای جلوگیری از درگیریهای آینده بنیان نهاد. با این حال، این لیگ نتوانست از جنگ فرانسه و پروس در سال 1870 جلوگیری کند و منحل شد. اما پسی دلسرد نشد و انجمن فرانسوی دوستان صلح را راهاندازی کرد که در سال 1889 به «انجمن فرانسوی برای صلح بینالملل» تبدیل شد.
او به این نتیجه رسیده بود که رسانهها هنگام جنگ چقدر برای ایجاد صلح مهم هستند، بنابراین برنامهای برای ایجاد یک نشریه به منظور «پویش صلح» پیشنهاد کرد. این ایده به همکاری او با ادمون پوتونیه پییر در نشریه پست بینالمللی انجامید؛ نشریهای انگلیسی-فرانسوی که به جنبش صلح اروپا وابسته بود، اما زمانی که پوتونیه وارد عرصه تغییرات گسترده در سیاست اجتماعی از جمله جدایی کلیسا و دولت، مطبوعات آزاد، برابری جنسیتی و لغو حکم اعدام شد، ارتباط پسی با گروه لیبرال و سوسیالیستی پوتونیه پایان یافت. همکاری پسی و پوتونیه با هدف مبارزه با انحصار و مالیاتهای بالا برای تحریک تغییرات گسترده در سیاست اجتماعی صورت گرفت.
پسی با اینکه در مقام یک جمهوریخواه از مشارکت در دولت ناپلئون سوم انصراف داد، با این حال در سالهای 1881 و 1885 به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در طول دوره حضورش در پارلمان، او از اصلاحات کارگری حمایت کرد؛ بهویژه قوانین مربوط به حوادث صنعتی. او همچنین با سیاست استعماری دولت مخالفت میکرد. فردریک پسی در دهههای پایانی قرن نوزدهم تلاشهای زیادی برای برگزاری همکاری بینپارلمانی در اروپا داشت.
او در سال 1887 یک پیشنهاد برای داوری اختلافات بینالمللی مطرح کرد. در همان زمان، یک عضو پارلمان انگلیسی به نام ویلیام راندال کریمر، 234 نفر از همکارانش را متقاعد کرده بود تا اسنادی را امضا کنند که معاهدهای برای صلح با ایالاتمتحده را پیشنهاد میداد. کریمر از فعالیتهای پسی آگاه شد و پیشنهاد کرد دیداری در پاریس میان نمایندگان انگلیسی و فرانسوی برگزار شود تا درباره اینکه چگونه میتوانند صلح را پیش ببرند، بحث کنند. این دیدار در اکتبر 1888 برگزار شد و 9 نفر از نمایندگان انگلیسی و 25 نفر از نمایندگان فرانسوی در آن شرکت کردند. اگرچه تعداد زیادی نبودند، اما کافی بود تا بذرهایی برای رویداد دوم در سال بعد کاشته شود که 83 نماینده انگلیسی و فرانسوی، همچنین 11 نماینده از هفت کشور دیگر در آن شرکت کردند. در تاریخ 30 ژوئن 1889، دیدار رسمی شد و کنفرانس بینالمللی پارلمانی که رئیس آن پسی بود، تاسیس شد. پسی کار خود را در سازمان IPU با تعهد به استفاده از داوری یا راهحلهای صلحآمیز بهعنوان راهی برای پایان دادن به درگیریهای سیاسی یا تجاری ادامه داد.
فردریک پسی تا حد زیادی به آزادی تجارت بین کشورهای مستقل باور داشت. او بر این باور بود که «تجارت آزاد میتواند به ترویج صلح کمک کند. با افزایش جریان تجاری، هم سیاستمداران و هم صاحبان کسبوکار علاقه بیشتری به حفظ صلح خواهند داشت. برای یک کشور کاری احمقانه خواهد بود اگر اقتصاد خود را با شروع جنگ علیه شریک تجاریاش تخریب کند. در یک نظام تجارت آزاد، کشورهای مستقل کمترین هزینهها را برای نیروهای نظامی و ساخت سلاح صرف میکنند که در نتیجه به رونق اقتصادی تمام شهروندان و صلح میان ملتها منجر خواهد شد».
در سال 1896، پسی در لیون فرانسه با این کلمات امیدوارانه سخنرانی خود را به پایان رساند: «با تشکر از کوششهای سخت بسیاری از مردم، زمین برای نسلهای آینده دیگر دشتی بینهایت نخواهد بود... آنها خواهند دید که امید به عدالت در میان ملتها، همانند امید به عدالت در میان افراد، تنها رویایی بیش نبوده است. زمانی که آنها عصر جدیدی را که با خوشبختی در آن زندگی میکنند، تحسین میکنند، ممکن است با قدردانی به سالهای پایانی قرن نوزدهم فکر کنند؛ قرنی که با خون و اشک آغاز شده بود، اما تلاش میکند با تجلیل از صلح به پایان برسد.»
در سال 1901 نخستین جایزه صلح نوبل به خاطر تعهد طولانیمدت پسی به صلح بینالملل به وی داده شد که تا آن زمان حدود پنج دهه طول کشیده بود. با کهولت سن و ضعف بینایی، پسی کار خود و نوشتههایش را ادامه داد و در سال 1909، کتاب «برای صلح» را منتشر کرد که در آن به کار خود برای هماهنگی بینالمللی پرداخته بود. چهار سال پس از دریافت جایزه نوبل، منازعه مربوط به اتحاد میان نروژ و سوئد بهشدت در حال گسترش بود و دو کشور در آستانه جنگ قرار داشتند. نروژ هر راهی را برای فروپاشی اتحاد جستوجو میکرد. اما سوئد شرایطی را ارائه کرده بود، شامل اصرار بر اینکه نروژ باید پادگانهای مرزی جدید خود را ویران کند. پسی در بحث و بررسی مشارکت کرد: «نروژ باید قلعههای خود را ویران کند، اما به جای آن استقلال خواهد یافت! بدون شک این کافی است! نروژ و سوئد باید تلاش کنند ایدههای بزرگ آلفرد نوبل برای صلح را به واقعیت بدل کنند.» او اظهار کرد که حل درگیری میان نروژ و سوئد به او صد برابر بیشتر خوشحالی میبخشد نسبت به وقتی که جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
زمانی که پسی نامزد جایزه صلح نوبل شد، با پیری و بیماری دستوپنجه نرم میکرد. او بهقدری معروف و برجسته بود که همه این احتمال را میدادند که برنده جایزه صلح نوبل شود. در دسامبر 1901، جایزه صلح نوبل به صوت مشترک به پسی و هنری دونان، بنیانگذار صلیب سرخ، اعطا شد و هر کدام بیش از 100 هزار فرانک دریافت کردند. با توجه به پیری و بیماری، هم پسی و هم دونان قادر به شرکت در مراسم نبودند و هیچکدام از آنها سخنرانی نکردند. به جای آن، پسی یک مقاله آماده کرد که پس از مرگش منتشر شود و در آن از مدیران اموال آلفرد نوبل برای استفاده از پولهای او در ایجاد بنیادهایی که پسی با آنها مخالف بود، انتقاد کرد و گفت، این جایزه ممکن است با جذب افراد پولدوست جنبش صلح را تضعیف کند. این مقاله در سال 1926 در نشریه صلح منتشر شد.
پسی در سالهای پایانی زندگیاش به ادامه ترویج صلح پرداخت. در سال 1905، در کنگره جهانی صلح در لوسرن شرکت کرد، در حالی که تنشهای فرانسه و آلمان در حال تشدید بودند. او توانست با ملاقات با لودویگ کوید، صلحطلب آلمانی در کنگره از تنشها بکاهد. یک سال بعد در کنگره جهانی صلح در میلان حضور یافت و به همراه نمایندگانی از اروپا و ایالاتمتحده مانند فلیکس موشلس و برتا فون زونتر شرکت کرد. با محبوبیت روزافزون فعالیتهای صلح، پسی در سال 1909 به این نکته اشاره کرد که «نقش کنگرههای صلح بینالمللی سال به سال افزایش مییابد و روزبهروز روشنتر میشود که این کنگرهها در مقامات بالاتر جدی گرفته میشوند». با این حال، با وجود شهرت پسی، اصول اقتصادی او در میان هموطنانش موفق به جلب توجه نشدند.
پسی اندیشههای خاص خود را داشت. او مرتب در مراسم کلیسا شرکت میکرد و با وجود کاتولیک بودنش، از سوی گروههای مذهبی مختلف، مانند کشیشهای پروتستانی حمایت شد. پسرش، پل، در این مورد گفته است که پدرش پس از سال 1870، یک «کاتولیک لیبرال» بوده است. پسی اغلب با جنبشهای اتحادیههای کارگری مخالف بود. در سال 1894، در کنگره جهانی صلح در آنتورپ، راههایی که اعضای جنبشهای کارگری بیشتر میتوانند در جنبش صلح شرکت کنند، مورد بررسی قرار گرفت، اما پسی مخالفت کرد. او هیچ تفاوتی میان طبقات اجتماعی در یک جامعه آزاد و دموکراتیک قائل نبود و پیشنهاد داد افراد جنبش کارگری به جای ایجاد انجمنهای جدید متناسب با طبقه خود، به جوامع صلح موجود بپیوندند. هر چند در نهایت اذعان کرد که بعضی مواقع، «برخی خواستههای مشروعی دارند که اشتباه میکنیم اگر آنها را در نظر نگیریم».
در ماه می 1912، جشنهایی به مناسبت نودمین سالگرد تولد پسی در نظر گرفته شده بود، اما به دلیل بدتر شدن وضعیت سلامتی او قادر به حضور در آنها نشد. او قصد داشت در این جشنها سخنرانی کند، اما بعدها آن سخنان در نشریهای مطبوعاتی منتشر شد. در این سخنرانی او به آرزوی خود برای «کاهش بدیهای دنیا و افزایش نیکیها» پرداخت و با این کلمات حرفش را به پایان رساند: «ایمان داشته باشید، ایمانی که کوهها را جابهجا میکند، ایمانی که بر جهان غلبه میکند، زندگیتان در این دنیا بیهوده نخواهد بود.»
پسی عضو برجسته و بسیار محترم جامعه فرانسه، پس از تحمل دورهای بیماری، در پاریس در تاریخ 12 ژوئن 1912 در 90سالگی درگذشت. مراسم خاکسپاری او ساده بدون شاخهای گل و از سوی دوست کشیش پروتستانیاش چارلز واگنر رهبری شد. در وصیتنامهاش، پسی ارادت و صلحطلبی خود را بیان کرد: «پیش از هر چیز از دوستانم میخواهم من را متعلق به هیچ حزب، فرقه یا مکتب سیاسی، مذهبی یا علمی ندانند. در آزادی نظر ضعیف خود، من به کلیسای بزرگ جهانی ارواح صادق و دلهای پاک که به دنبال حقیقت و عدالت هستند، تعلق دارم. من چیزی را به غیر از بسته بودن ذهن و خشکی روح نفرتانگیز نمیدانم که مانع از همکاری برای فعالیتهایی که بهراحتی میتوانیم در آنها متحد شویم، میشود.» در سال 1927، پسر او، پل، دفترچه خاطرات پدرش را با عنوان «یک پیامبر صلح: زندگی فردریک پسی» منتشر کرد. همچنین چندین خیابان در شهرهای مختلف فرانسه به نام پسی نامگذاری شده است.