زیر آوار اطلاعات
سرریز اطلاعات چگونه به تصمیمات نادرست منجر میشود؟
چند نفر را میشناسید که سرمایهگذاریهای میلیاردی خود را به باد دادهاند بعد هم میگویند: من نمیدانستم چه چیزی خریدهام! برخی از این افراد آنقدر باهوش هستند که بتوانند از کار یا تجارت خود سود کلانی کسب کنند اما تصمیمات بدی میگیرند. فکر میکنید چرا؟ کارشناسان اقتصاد رفتاری دلیل این خرابکاریها را در خطایی جستوجو میکنند که نامش را «اضافهبار اطلاعات» (information overload) نامیدهاند. ببینیم داستان این سوگیری چیست.
در سال 2004 جولی اگنیو و لیزا زیکمن مقالهای در مجله مالی رفتاری منتشر کردند که نشان میداد افرادی که سطح دانش مالی پایینی دارند به ویژه از اضافهبار اطلاعات رنج میبرند. برخی به راحتی در این اطلاعات غرق میشوند و اصلاً نمیتوانند آن را مدیریت کنند. این امر آنها را به سمت مسیری با کمترین مقاومت -یعنی «گزینه پیشفرض»- در برنامهریزی سرمایهگذاری سوق میدهد. این یعنی همان «سوگیری وضعیت موجود» که چند شماره قبل در مورد آن نوشتیم. مطالعات اگنیو و زیکمن نشان میداد در حالی که برخی سرمایهگذاران اطلاعات بسیار اندکی دارند، برخی دیگر بیش از حد اطلاعات دارند و همین به ایجاد ترس و تصمیمات بد یا اعتماد به افراد اشتباه منجر میشود. هنگامی که افراد در معرض اطلاعات بیش از حد قرار میگیرند تمایل دارند که از فرآیند تصمیمگیری کنار بکشند و تلاش خود را به حداقل برسانند. البته کمبود اطلاعات که میتوانیم آن را «سبکباری اطلاعات» (underload) بنامیم هم میتواند نتیجه یکسانی داشته باشد و به همین اندازه خطرناک است. اگنیو و زیکمن معتقد بودند اضافهبار اطلاعات به سه دلیل عمده اتفاق میافتد. یکی، کمیت خالص است. دوم، داشتن گزینههای بسیار زیاد است (حتی اگر تعداد کمی از آنها، بد باشند) و عامل سوم شباهت گزینههاست. اگر همه چیز شبیه یکدیگر به نظر برسد، تمایز یک جایگزین از دیگری گیجکننده خواهد بود.
مثالهای زیادی از پیامد این خطا بر رفتارهای سرمایهگذاری وجود دارد. برای مثال سرمایهگذاران گیج از اطلاعات، فرآیند تصمیمگیری را به بانکها یا کارگزاریها واگذار میکنند بدون آنکه بدانند این دو خود طرفینی هستند که باید اطلاعات مربوط به سرمایهگذاری را برای مردم فراهم کنند و اطلاعات خودشان نیز ممکن است برای اتخاذ تصمیم عقلانی و درست، کافی نباشد. در اغلب موارد سرمایهگذاران به سرمایهگذاریهایی دست مییابند که فقط برای فروشنده سودآور هستند، یا به راحتی به فروش میرسند و مدیریت آنها چندان دشوار نیست. اگنیو و زیکمن در مطالعه خود دریافتند افرادی که نمیتوانند اطلاعات زیاد را مدیریت کنند به سراغ گزینه پیشفرض میروند که سادهترین گزینه است. در دنیای سرمایهگذاری این واقعاً خطرناک است زیرا سرمایهگذاری که کاملاً عاری از ریسک باشد -برای مثال پول نقد- در بلندمدت واقعاً نتیجه نمیدهد. در مقابل داشتن سهام بیش از حد یا وجوه و داراییها و مجوزهای عجیب و غریب هم بسیار بیثبات است و میتواند سبب از دست رفتن سرمایه شما شود.
سادهتر بگوییم، ارائه اطلاعات به مردم در مورد گزینههای سرمایهگذاری، ممکن است برای تصمیمگیری منطقی کافی نباشد. اطلاعات سرمایهگذاری باید به اندازه و کافی باشد (زیاد نباشد)، ضمن آنکه استفاده از آن هم آسان باشد. نکته دیگری که در استفاده از اطلاعات اهمیت دارد سطح دانش مالی سرمایهگذار است. یعنی دانشی که مستقیماً با فرآیند سرمایهگذاری مرتبط است. دانش نظری اقتصاد یا کسبوکار عمومی ممکن است به هیچ وجه کمکی به شما نکند زیرا پیچ و مهرههای مدیریت پول در آن حذف شدهاند. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از سرمایهگذاران حتی درک اولیهای از مفاهیم مالی ندارند. این بیشتر برای کسانی که درآمد کمتری دارند صدق میکند. و جای تعجب نیست افرادی که هرگز پول نداشتهاند تمرینی هم در سرمایهگذاری ندارند. به همین دلیل وقتی بهطور ناگهانی پولی به دستشان میرسد اغلب ضرر میکنند. زیرا قدرت تحلیل اطلاعات مالی را هرگز پیدا نکردهاند.
این روزها همه ما با یک اشاره انگشت به چندده گیگابایت -شاید هم زتابایت- اطلاعات دسترسی پیدا میکنیم. دسترسی به وب با گوشیهای موبایل تسهیل شده، تعداد زیادی اپ کاربردی روی گوشیها نصب است که از طریق اعلانهای پیوسته توجهمان را به خود جلب میکند. و با وجودی که کلیدهای متعددی برای دستیابی به گنجینههای دانش در دست داریم اما باز هم انجام بسیاری از کارها دشوار است. دست و پا زدن در پیچ و خم اطلاعات، مردم عادی را هم در معرض خرید و فروشهای نادرست قرار میدهد. برای خرید لوازم خانگی یا موبایل ممکن است آنقدر تحقیق کنید یا در معرض تبلیغات قرار بگیرید و دست آخر هم گزینه نهچندان عقلانی را برای خرید انتخاب کنید.
حتماً تجربه ورود به نماوا یا فیلیمو را دارید. وارد سایت میشوید و در انتخاب در میمانید. این دو تنها یکی از هزاران سایت خدمات پخش است که تازه به اندازه همتایان غیرفارسی خود هم تعدد محتوا ندارند. کارشناسان میگویند 47 میلیون سال طول میکشد تا بتوانید همه فیلمهای HD روی وب را تماشا کنید! نه فقط در مورد فیلم، بلکه درباره همه چیز بیش از آن محتوا وجود دارد که بتوانیم در طول زندگیمان از آنها بهطور منطقی استفاده کنیم.
انتخاب کردن و روشن اندیشیدن این روزها دشوار است. روزانه، اگر نگوییم هزاران، دستکم صدها گزینه و اطلاعات به ما ارائه میشود. ما در دریای عظیمی از اطلاعاتی که با آن مواجه هستیم غرق میشویم. اضافهبار اطلاعات در مدارس دردسرساز است چون بچهها نمیدانند چطور این همه دانش و محفوظات را مدیریت کنند. در سیاست هم مشکلآفرین است زیرا اتخاذ مواضع سیاسی به دلیل حجم بالای اطلاعات برای سیاستمداران میتواند دشوار باشد. از آنجا که اضافهبار اطلاعات ما را از تصمیمگیری منطقی بازمیدارد و میتواند باعث خستگی و تنش شود مهم است که آن را بشناسیم و بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
پیامدهای سرریز اطلاعات
اضافهبار اطلاعات، توانایی شناختی ما را تضعیف میکند و میتواند ما را به سمت تصمیمگیریهای نامطلوب سوق دهد. ممکن است آنقدر تحت تاثیر این حجم زیاد اطلاعات قرار بگیریم که به جای آگاهتر شدن، گیج و گیجتر شویم.
در واقع وقتی با حجم وسیعی از اطلاعات روبهرو میشویم، دشوار است که بتوانیم همه این اطلاعات را غربالگری و اولویتبندی کنیم. ممکن است یک ایمیل کاری مهم را از دست بدهیم، یا نتوانیم بین دهها گزینه کالای مورد نظرمان را با اطمینان انتخاب کنیم. غرق شدن در گزینههای در دسترس «پارادوکس انتخاب» نامیده میشود؛ پدیدهای که نشان میدهد داشتن گزینههای بیشتر در واقع تصمیمگیری را برای ما سختتر میکند. این فقط تصمیمات ما نیستند که از اضافهبار اطلاعات لطمه میبینند. قدرت اراده ما از همان ذخایر انرژی استفاده میکند که در فرآیند تصمیمگیری به کار میرود. به این ترتیب اگر این ذخایر انرژی به دلیل اضافهبار اطلاعات تخلیه شوند، دچار کمبود انرژی خواهیم شد. این کاهش انرژی میتواند باعث شود احساس تحریکپذیری، اضطراب و بیثمری کنیم. و البته بین علما، اختلاف نظرهایی هم وجود دارد. اضافهبار اطلاعات نشان میدهد که مغز ما قادر است «مقدار محدودی» از اطلاعات را یکباره پردازش کند. اما مطالعاتی که روی این سوگیری انجام شده نتوانسته دقیقاً نشان دهد که این مقدار چقدر است. نبود دادههای تجربی باعث میشود برخی افراد در مورد اعتبار و میزان اضافهبار اطلاعات به عنوان نظریه علمی تردید کنند.
علاوه بر این ممکن است پاسخ ما به اضافهبار اطلاعات پاسخی معقول و منطقی به محدودیتهای موجود در توانایی تصمیمگیری ما باشد. بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری استدلال میکنند که عقلانیت محدود (این ایده که ما تصمیمات منطقی را متناسب با محدودیتهای زمان، اطلاعات موجود و قدرت مغز میگیریم) به ما کمک میکند میانبرهایی برای تصمیمگیریهایی که ما را راضی میکنند پیدا کنیم. در آن صورت، تمایل ما به مرتب نکردن اطلاعات اضافی که برایمان کمتر مهم یا مرتبط هستند، میتواند یک سازگاری مثبت با دنیای شلوغی که در آن زندگی میکنیم تلقی شود.
اضافهبار اطلاعات و اثر تماشاگر
اثر تماشاگر (Bystander effect) نشان میدهد که هرچه تعداد افراد بیشتری شاهد یک تصادف باشند، کمتر احتمال دارد که کسی به فرد نیازمند کمک کند. در سال 1952 استنلی میلگرام، روانشناس آمریکایی پیشنهاد داد که بیعملی افراد در این موقعیتها در واقع میتواند ناشی از اطلاعات بیش از حد باشد. او در مقاله خود «تجربه زندگی در شهرها»، فرضیهای برای اضافهبار شهری ارائه کرد که میگفت افرادی که در شهرها زندگی میکنند دائماً در معرض محرکهای زیادی هستند که باعث میشود نسبت به اطلاعات جدید، حساسیت خود را از دست بدهند.
به عنوان یک روانشناس، میلگرام میخواست عوامل روانشناختی پشت اثر تماشاگر را بررسی کند. او پیشنهاد کرد که نادیده گرفتن اطلاعات جدید به دلیل اضافهبار اطلاعات، استراتژیای است که مردم در شهرها بهکار میگیرند تا تحت فشار قرار نگیرند. وقتی اطلاعات بیش از حد موجود است مردم باید آنچه به نفع زندگیشان است را اولویتبندی کنند. متاسفانه تمایل شهرنشینان به نادیده گرفتن برخی از محرکهای اطراف باعث میشود که به شهروندان بدی تبدیل شوند. این رفتار را میتوان نوعی محافظت از خود هم بهشمار آورد. میلگرام به ویژه نسبت به واکنشهای مردم به اضافهبار اطلاعاتی -به عنوان روشهای سازگاری با شلوغیهای زندگی روزمره- علاقهمند بود. او معتقد بود که تخصیص زمان کمتر به محرکهای خاص یک پاسخ آموختهشده است تا افراد بتوانند از اضافهبار اطلاعات اجتناب کنند. وی پیشنهاد کرد که این پاسخهای تطبیقی میتواند قتلی را که در سال 1964 اتفاق افتاد توضیح دهد. در آن سال، کاترین جنووز 28ساله، یک متصدی بار که در ساعات اولیه صبح به خانه میرفت با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. 38 نفر از ساکنان محله بعداً اعتراف کردند که حداقل شاهد بخشی از داستان قتل بودهاند اما هیچ کدام با پلیس تماس نگرفتند و تا زمانی که جنووز درگذشت، مداخله نکردند. میلگرام میگوید مردم کاری انجام ندادند زیرا اضافهبار اطلاعاتی، آنها را نسبت به محرکهای اطرافشان بیحس کرده است!
کرونا و حساسیتزدایی از خطر
تنها چند ماه پس از شیوع پاندمی کووید 19، جهان شاهد یک پدیده غیرقابل درک بود. اندکی پس از آنکه سیستمهای بهداشتی توانستند موج مرگبار نخست را جمعوجور کنند انگیزه عمومی برای پیروی از دستورالعملهای بهداشتی به حداقل رسید. کارشناسان از این پدیده با عنوان خستگی از احتیاط یاد کردند و آن را خطرناک خواندند. این واژه که دکتر جکی گولان دانشیار روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه نورث وسترن آمریکا آن را ابداع کرد میتواند بسیاری از رفتارهای اخیر را که در اخبار دیدهایم توضیح دهد. گولان گفت انفجار اولیه انرژی در آغاز همهگیری به ما کمک کرد تا خوشبینانه دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنیم. اما در ادامه بانک انرژی افراد تحلیل رفت و ما نسبت به اقداماتی که برای کاهش ریسک انجام میدادیم بیخیال و خونسرد شدیم. دلایل رفتاری مختلفی میتوانند آنچه ممکن است باعث خستگی از احتیاط شود را توصیف کنند، اما اضافهبار اطلاعاتی یکی از مهمترین آنهاست.
ما دائم از طریق کانالهای مختلف در مورد کووید 19 بمباران اطلاعاتی میشویم. مغز ما بیشتر احتمال دارد اطلاعات مهم از نظر هیجانی -به ویژه رویدادهای نامطلوب- را به خاطر بسپارد زیرا این موارد به ما امکان میدهد تهدیدهای بالقوه را تشخیص دهیم و از آنها دوری کنیم. این پدیده را با عنوان سوگیری بدبینی میشناسند که توصیف میکند چگونه مردم اغلب احتمال و پیامدهای رویدادهای منفی آینده را دست بالا میگیرند. این وضعیت اگر با اضافهبار اطلاعات همراه باشد میتواند از حد تحمل افراد خارج شود. یکی از مشکلات عمدهای که با اضافهبار اطلاعات به وجود میآید اطلاعات نادرست است. در واقع با توجه به منابع بیشمار (به ویژه منابع موجود در رسانههای اجتماعی) بسیاری از اطلاعات پیرامون کووید 19، متناقض و نادرست بودند. فیلتر کردن اطلاعات صحیح لایه جدیدی از عدم اطمینان ایجاد میکند و میتواند از نظر ذهنی برای ما خستهکننده باشد. و از همینجا، سروکله خستگی از احتیاط میتواند پیدا شود.
چگونه بار اطلاعات را سبک کنیم؟
در دنیای سرمایهگذاری اگر میخواهید با بمباران اطلاعات کنار بیایید، میتوانید در هر دو طرف بازار وارد عمل شوید. کارگزاران و بانکها باید اطمینان حاصل کنند که فقط چیزهایی را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد که لازم است بدانند و درک این اطلاعات باید ساده باشد. نکته این است که سرمایهگذار عادی باید به قدر کافی (و نه بیشتر) در مورد آنچه به او برای تصمیمگیری صحیح کمک میکند اطلاعات داشته باشد. یک سقف بهینه وجود دارد که فراتر از آن به اضافهبار ناکارآمد میانجامد، و البته کمتر از آن هم به همین اندازه بد است. برای طرف فروش هم ضروری است که اطمینان پیدا کند اطلاعات درک شده و به تصمیمات سرمایهگذاری مناسب انجامیده است.
اگر احساس کردید در اطلاعات غرق شدهاید یا واقعاً مهارت یا زمان لازم برای کشف و استفاده از آن را ندارید بهتر است به فروشندگان آگاه مراجعه کنید. اگر این امکان فراهم نشد احتمالاً بهتر است مدتی دست نگه دارید یا پول و تجارت خود را به جای دیگری ببرید.
شرکتها هم برای مقابله با اضافهبار اطلاعات میتوانند تمهیداتی بیندیشند. کاری که از کارکنان انتظار میرود اغلب از آنچه در یک روز کاری هشتساعته میتوان انجام داد، فراتر است. اما این فقط حجم کاری نیست که برای کارمندان بسیار زیاد است. اغلب کارکنان در طول روز با اطلاعاتی روبهرو میشوند که برای نقش و مسوولیتهای آنها زائد است. ممکن است ایمیلهایی دریافت کنند که ربطی به کارشان ندارد یا دستورالعملهایی را از منابع انسانی بدون ربط یا کاربرد دریافت کنند. تحقیقات نشان میدهد که کارکنان بهطور متوسط 5 /2 ساعت در روز را صرف تلاش برای یافتن اطلاعات ضروری برای انجام کار خود میکنند. با این همه زمان تلفشده جای تعجب نیست که زمان کافی برای انجام وظایفشان ندارند.
اضافهبار اطلاعات تنها بهرهوری را کاهش نمیدهد. میتواند به مشکلات جدی برای سلامتی منجر شود. مطالعهای که در آن مدیران ایالات متحده، انگلیس، هنگکنگ، سنگاپور و استرالیا مورد بررسی قرار گرفتند نشان داده که 33 درصد از مدیران احساس میکنند سلامتی آنها به دلیل اطلاعات بیش از حد آسیب دیده است. کاهش احساس سلامتی میتواند به این دلیل باشد که اضافهبار اطلاعات به استرس میانجامد و میتواند بر روابط تاثیر منفی بگذارد. به همین دلیل کارشناسان توصیه میکنند عوامل مختلفی که به اضافهبار اطلاعات دامن میزند باید کاهش یابد تا کارکنان دچار فرسودگی نشوند. وجود ارتباطات مختصر و شفاف کمک میکند تا کارکنان وقت خود را صرف جستوجو و رمزگشایی اطلاعات دریافتی نکنند.
منابع:
1- Bloch, Brian J. Information Overload: How It Hurts Investors. www.investopedia.com
2- Information Overload. www.TheDecisionlab.com.
3- Andhavarapu, Sanketh. Remaining Vigilant In The Era Of Information Overload. www.TheDecisionlab.com.