شناسه خبر : 40243 لینک کوتاه

نبرد عقیده

اختلاف نظر کینز و هایک چگونه اقتصاد مدرن را شکل داد؟

 

منصور بیطرف / نویسنده نشریه 

88در سال 1927، اقتصاددان جوانی از اتریش نامه‌ای به جان مینارد کینز می‌نویسد و از او می‌پرسد آیا کتاب «روانشناسی ریاضیات» نوشته «فرانسیس ادج وورث» در کتابخانه‌اش پیدا می‌شود؟ جواب کینز که پشت کارت‌پستال نوشته و ارسال می‌کند یک جمله بیشتر نیست: «متاسفم که بگویم انبار من از روانشناسی ریاضیات خالی شده است.» یک جواب خشک و بی‌روح. آن اقتصاددان جوان کسی نبود جز فردریش فون هایک. جوان 28ساله‌ای که در جنگ جهانی اول در جبهه ایتالیا با اعتقاد تمام علیه متفقین به رهبری بریتانیا جنگیده بود و سرخورده از شکست اتریش در این جنگ رو به دانشگاه نهاده بود و حال که شروع به تحصیل در رشته اقتصاد کرده بود برای تحقیقش به کتابی نیاز داشت که فکر می‌کرد می‌تواند آن را از جان مینارد کینز که در آن دوران یکی از مشهورترین اقتصاددانان جهان بود قرض بگیرد. اما چه کسی می‌دانست که حدود 10 سال بعد سرنوشت، این دو را در مقابل هم قرار می‌دهد و یکی از بزرگ‌ترین نبردهای تاریخ عقاید اقتصاد را رقم می‌زنند.

برخورد و نبرد عقاید اقتصادی فون هایک و جان مینارد کینز از جالب‌ترین و خواندنی‌ترین جدل‌های تاریخ عقاید اقتصادی است که نیکلاس وپشات در کتابش به نام «کینز- هایک: نبردی که اقتصاد مدرن را تعریف کرد» گردآوری کرده است. پیش از این کتاب دیگری از آقای وپشات که مربوط به برخورد عقاید پل ساموئلسون و میلتون فریدمن بود را معرفی کرده بودیم.

 

جنگ جهانی اول و تورم پس از آن

تا اوایل قرن بیستم نگاه به اقتصاد، نگاه کلاسیکی بود که حدود 140 سال پیش از آن توسط آدام اسمیت به صورت علم درآمده بود. جنگ جهانی اول که روی داد، منابع اقتصادی تقریباً نیمی از جهان بلعیده شد. این جنگ عملاً سه امپراتوری را از هم پاشاند: روسیه، عثمانی و اتریش- مجارستان. پیامدهای اقتصادی جنگ و به دنبال آن صلحی که کشورهای پیروز بر کشورهای شکست‌خورده به‌خصوص آلمان و اتریش اعمال کردند بسیار فاجعه‌بار بود. در هیات صلح اعزامی از سوی بریتانیا به فرانسه - محل نشست صلح- جان مینارد کینز به عنوان یکی از این اعضا شرکت داشت. اما در اواسط مذاکره به خاطر شرایطی که کشورهای پیروز بر آلمان و اتریش اعمال می‌کردند، کینز توصیه‌هایی به اعضای هیات می‌کرد و عواقب آن را هشدار می‌داد اما چون در بریتانیا و نیز کشورهای دیگر مثل فرانسه کسی به این توصیه‌ها گوش نمی‌داد، قهر کرد و از هیات بیرون رفت و کتابی با عنوان «پیامدهای اقتصادی صلح» را نوشت؛ یکی از کتاب‌هایی که در مشهورتر شدن کینز در سطح جهان نقش بسزایی داشت. کینز در این کتاب پیش‌بینی کرده بود که کشورهای شکست‌خورده مانند آلمان و اتریش قادر نیستند آن میزان خساراتی را که کشورهای پیروز بر آنها تحمیل کرده‌اند بدهند و لذا پیامد این صلح چیزی جز فقر بیشتر، تورم و شورش و بالا بردن احساسات ناسیونالیستی که می‌تواند منجر به انقلاب و جنگ دیگری شود، نخواهد بود. او همچنین اشاره کرده بود که کشورهای شکست‌خورده قادر نیستند خسارات را تمام و کامل بپردازند و در نیمه راه از زیر این بار شانه خالی خواهند کرد. دست بر قضا پیش‌بینی کینز که کاملاً درست در آمد.

این کتاب محبوبیت کینز را در میان کشورهای اروپای مرکزی و به ویژه آلمانی‌ها و اتریشی‌ها بالا برد. فون هایک هم یکی از افرادی بود که کینز را به مثابه یک ستاره و قهرمان می‌پرستید. زمانی که جنگ جهانی اول شروع شد - سال 1914- فون هایک 15ساله بود. بنابراین او نمی‌توانست برای ورود به ارتش ثبت‌نام کند. سه سال بعد، این اتریشی متعصب و هوادار امپراتور به جبهه‌های نبرد پیوست و در جبهه ایتالیا به عنوان بی‌سیم‌چی مشغول نبرد شد. سال بعد  -1918- که جنگ تمام شد 70 درصد امپراتوری اتریش از بین رفته بود و از دل این امپراتوری کشورهای چکسلواکی، لهستان و یوگسلاوی درآمد و مجارستان هم خود را از اتریش منفک کرد.

زمانی که هایک به وین برگشت آن پایتخت که پیش از آن مرکز فرهنگی و سیاسی اروپا بود به پایتخت جمهوری کارگران و روستاییان مبدل شده بود. فقر بعد از جنگ برای نخبه‌ای مانند هایک باورکردنی نبود. پیش‌بینی کینز که صلح ورسای چیزی نبود جز فقر بیشتر میلیون‌ها آلمانی و اتریشی، به تحقق پیوسته بود. مثلاً قیمت یک جفت کفش که در سال 1913 -یک سال قبل از شروع جنگ-  12 مارک بود در سال 1923 یعنی 10 سال بعد به 32 هزار میلیارد مارک رسید. در اتریش هم وضع به همین منوال بود. برای مثال وقتی هایک وارد دانشگاه شد و پس از تحصیل با کمک فون میزس، استادش، مشغول به کار شد دستمزد ماه اول او پنج هزار کرون بود اما یک ماه بعد به خاطر کاهش ارزش پول به او 15 هزار کرون پرداخت شد در سال 1922 دستمزد ماهانه او به یک میلیون کرون رسیده بود. در ژانویه سال 1919 هر یک دلار آمریکا معادل 1 /16 کرون بود اما در سال 1923 این برابری به 70 هزار و 800 کرون رسیده بود. همین پیش‌بینی‌های کینز بود که هایک احساس می‌کرد که با او همفکری دارد. کینز در کتاب خود نوشته بود «لنین گفته بود که بهترین راه برای نابودی نظام سرمایه‌داری این است که پول رایج را خراب کنید. با ادامه تورم دولت‌ها می‌توانند بخش مهمی از ثروت شهروندانشان را، مخفیانه و غیرقابل مشاهده، غصب کنند. یقیناً حق با لنین بود. برای نابودی بنیان جامعه هیچ ابزاری ظریف‌تر و مطمئن‌تر از بی‌ارزش کردن پول رایج نیست.»

به دنبال بحران پولی که در اواخر دهه 1920 و اوایل دهه 1930 در اروپا و آمریکا بروز یافت که به اعتقاد کینز بخشی از آن ناشی از قراردادهای صلح بود جان مینارد کینز یکی دیگر از مهم‌ترین کتاب‌های خود را -رساله‌ای درباره اصلاح پول- که پیش از این به صورت مقالاتی در روزنامه‌ها بود، منتشر کرد. او در این کتاب با بازگشت بریتانیا به پایه طلای پیش از جنگ مخالفت کرد و خواستار برابری پوند بر پایه روز طلا شد. در اینجا میان کینز و فون هایک و فون میزس که پایه‌گذار مکتب اتریشی است یک همفکری به وجود آمده بود اما در عین حال فون میزس به هایک بابت پیامد نگاه کینز هشدار داد. او گفت: «کینز از یک دلیل خوب حمایت می‌کند اما با بحث‌های خیلی نادرست اقتصادی»، یا به عبارتی، «حرف حقی است اما در جهت باطل». در همان دوران، کتاب دیگری از جان مینارد کینز منتشر شد که به موضوع پول اختصاص داشت. به نام گفتاری درباره پول. در این کتاب کینز به موضوع پس‌انداز و سرمایه‌گذاری اشاره می‌کند و می‌گوید اگر در کشوری پس‌انداز از سرمایه‌گذاری جلو بزند رکود رخ می‌دهد و در این راستا مهم‌ترین وظیفه دولت و حکومت این است که مردم را به خرج کردن و کاهش پس‌انداز تشویق کند. در واقع از همین‌جاست که تمایز فکری میان کینز و هایک شروع می‌شود.‍‍ هایک همچنان به نیروی بازار و انتخاب افراد اعتقاد داشت. به گفته او پول هم مانند کالا است که با عرضه و تقاضا ارزش آن مشخص می‌شود.

 

انقلاب کینزی

زمانی که کینز در روزنامه‌ها شروع به نوشتن مقالات در باب پول کرد و به موضوع برابری ارزها به ویژه پوند انگلیس می‌پرداخت فون میزس با هایک بحثی را در باب مخالفت با کینز شروع کرد. فون میزس در اصل پایه‌گذار مکتب اتریشی بود؛ مکتبی که عمدتاً روی قیمت‌ها و به‌خصوص روی هزینه- فرصت تولید بحث می‌کند. وپشات در کتاب خود می‌نویسد مکتب اتریشی بحث می‌کند که مصرف‌کنندگان زمانی که به خرید کالاهای رقابتی روی می‌آورند میان آنها انتخاب می‌کنند. اگر فردی شیرینی می‌خرد، در اصل آن را بر خرید ساندویچ ترجیح داده است؛ اگر فردی سرمایه‌گذاری می‌کند، از بهره چشم‌پوشی کرده است. اینجا انتخاب فرد بسیار مهم است و این افراد هستند که می‌توانند جهت بازار را تعیین کنند.

اما موضوع گفتاری درباره پول که روی پس‌انداز و سرمایه‌گذاری متمرکز شده بود و در آن به دولت و حکومت پیشنهاد کرده بود که تقاضا به وجود آورند تا مردم بیشتر خرید کنند و کمتر پس‌انداز کنند، در نوع خود یک «انقلاب کینزی» را به وجود آورد. برای اولین‌بار بود که در اقتصاد مدرن یک اقتصاددان از دولت می‌خواست که وارد اقتصاد شود و آن را مدیریت کند. این آن چیزی نبود که نه هایک، نه فون میزس و نه لیونل رابینز از اقتصاددانان مشهور بریتانیا و دوست صمیمی کینز، خواستار آن باشند. البته کینز معتقد بود که وظیفه دولت آن نیست که کارهایی را که معمولاً اشخاص انجام می‌دهند، انجام دهد؛ بلکه باید کارهایی را انجام دهد که در حال حاضر نمی‌شود کرد. این نگاه به اعتقاد آن دسته از اقتصاددانان یک میانه‌روی میان سرمایه‌داری و سوسیالیسم بود. اوج کتاب از همین‌جا آغاز می‌شود؛ انقلاب کینزی، اقتصاددانان را به دو گروه تقسیم کرد: طرفداران کینز و طرفداران بازار آزاد. در سمت کینز، رئیس آن مشخص بود و زنده و در اوج اقتدار: جان مینارد کینز. اما سمت طرفداران بازار آزاد چه کسی بود؟ هیچ فرد مقتدری نبود و فقط یک مکتب بود که می‌توانست پرچم آن را برافراشته نگه دارد: مکتب اقتصادی اتریشی. در این مکتب چهره شاخص آن فون میزس بود اما سن فون میزس این امکان را به او نمی‌داد که وارد جدال با بزرگمردی مانند کینز شود. بنابراین لیونل رابینز که مدیر دپارتمان اقتصاد سیاسی مدرسه اقتصادی لندن بود از فون هایک دعوت کرد تا در این مدرسه شروع به تدریس اقتصاد بازار آزاد کند. در اینجا هایک برای دومین ‌بار با جان مینارد کینز برخورد کرد.

 

برخورد اول

89وپشات در این کتاب از اولین دیدار هایک با کینز پرده برمی‌دارد. در پایان سال 1927، فون هایک نامه دیگری به جان مینارد کینز می‌نویسد و درخواست دیدار با او را می‌کند. هر چند که وپشات در این کتاب اشاره‌ای به بی‌پاسخی کینز نمی‌کند اما به نظر می‌آید که کینز پاسخی به درخواست هایک نمی‌دهد زیرا در اواسط سال 1928 و زمانی که هایک برای نشست سرویس اقتصادی لندن و کمبریج، گروهی که پنج سال پیش از آن توسط کینز به عنوان یک خدمات مشترک میان مدرسه اقتصادی لندن و دانشگاه کمبریج پایه‌گذاری شده بود، دعوت شد. این دو در پایان یکی از نشست‌ها برای اولین‌بار رودرروی هم قرار گرفتند. به نوشته وپشات صحنه دیدار این دو برای یک ناظر بیرونی شاید خنده‌دار به نظر می‌رسید. قد هر دو بیش از 8 /1 متر بود اما کینز کمی خمیده بود و زمانی که به مخالف نگاه می‌کرد ابروهایش درهم می‌رفت و همین کار مزیت خاصی به او می‌داد. هر دو سبیل داشتند، لباس هایک از آن دست لباس‌های شیکی بود که روشنفکرهای اروپایی متوسط بر تن می‌کردند اما لباس کینز تقریباً ژولیده پولیده بود و دستانش را هم در جیب کتش کرده بود. لحن صدای کینز تند و بلند بود انگار که طرف مقابل را می‌خواست هیپنوتیزم کند در حالی که هایک با انگلیسی دست‌وپا شکسته و با لحن اتریشی صحبت می‌کرد و به سختی طرف مقابل می‌فهمید که چه می‌خواهد بگوید. اما در این دیدار هر چه رخ داد به کنار اما یک بخت بلند نصیب هایک شد و آن این بود که لیونل رابینز که بعداً مدیر گروه اقتصاد سیاسی مدرسه اقتصادی لندن شد، از هایک و از طرز فکر و جسارتش درباره اقتصاد بازار آزاد خوشش آمد و همین باعث شد که سه سال دیگر وقتی هایک برای ایراد چهار سخنرانی به لندن رفت به دعوت رابینز برای تدریس به مدرسه اقتصادی لندن برود. یعنی زمانی که اقتصاد جهانی در رکود عمیق فرو رفته بود و جان مینارد کینز هم داشت کتاب تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول را می‌نوشت.

 

رکود جهانی

از اواخر دهه 1920 و حدود 10 سال پس از پایان جنگ جهانی اول، اقتصاد آمریکا وارد رکود عمیقی شد و به دنبال خود اقتصاد اروپا را هم وارد ورطه رکود کرد. دلایل آن رکود را کینز کاهش تقاضا می‌دانست و معتقد بود که اشتغال کامل با میزان تولید و تقاضای مؤثر ارتباط مستقیم دارد. او در واقع منتقد اقتصاد بازار آزاد بود و کتاب تئوری عمومی اشتغال، بهره و پول را هم در همان راستای نظریات خود نوشت؛ یعنی دخالت دولت در اقتصاد آن هم در زمانی که باید وارد شود. این کتاب که در سال 1936 منتشر شد و در آن دوران که رکود عمومی فراگیر شده بود توانست به سرعت جای خود را باز کند. به‌طوری که به نوشته وپشات بعد از انتشار این کتاب، هایک به عنوان یک اقتصاددان تکنیکی به فراموشی سپرده شد و تا پایان دهه 1930 کمتر کسی به او توجه می‌کرد. کتاب تئوری عمومی اشتغال آنقدر فراگیر شده بود که کینز به دعوت دولت آمریکا به آن کشور سفر کرد. البته به گفته اکثر کارشناسان بسته «نیودیل» روزولت هم بر اساس نظریات کینز تدوین شده بود. محبوبیت و اقتدار نظریات کینز آنقدر قوی بود که به گفته میلتون فریدمن به نوعی همه ما کینزی بودیم و تقریباً بخش‌های زیادی از تئوری عمومی را قبول کرده بودیم.

 

پاسخ هایک به تئوری عمومی

اما هایک هم به‌رغم پروپاگاندایی که برای تئوری عمومی کینز شده بود بیکار ننشسته بود. او در پاسخ به کینز کتاب «تئوری محض سرمایه» را نوشت و در سال 1941 منتشر کرد. اما به دلایل گوناگون از جمله شروع جنگ جهانی دوم مورد اقبال چندانی واقع نشد. چون چالش آن موقع جهان نه کاهش تقاضا و رکود که فاشیسم و آلمان هیتلری بود که به سرعت کشورهای اروپایی را فتح می‌کرد.

وپشات در مقدمه کتاب خود داستان جالبی را مطرح می‌کند. او می‌نویسد در بهار و تابستان سال 1942 و در شب‌هایی که نیروی هوایی آلمان بخش‌های بزرگی از لندن را بمباران می‌کرد، دانشجویان و استادان دانشگاه کینگز با صدای آژیر بیل‌های خود را برمی‌داشتند و به پناهگاه می‌رفتند. در میان این استادان دو نفر خیلی شاخص بودند؛ جان مینارد کینز که وارد 60سالگی‌اش شده بود و فون هایک که 41ساله بود. این دو به‌رغم تضاد آرایشان کنار هم می‌نشستند و منتظر سرنوشت خود بودند.

 

برنده نهایی چه کسی بود؟

بعد از جنگ، سرنوشت هر کدام را به سویی برد. یک سال پس از پایان جنگ، کینز درگذشت و پنج سال بعد از آن هم یعنی در سال 1950 هایک به دانشگاه شیکاگو رفت و مکتب شیکاگو را پایه‌گذاری کرد. آرای هایک در آمریکا بیشتر مورد قبول واقع شد. چون به گفته وپشات زیربنای اقتصاد و اعتقاد آمریکا، لیبرالیسم فردگرا بود و آنها از اول معتقد بودند که دولت نباید دخالت داشته باشد و اگر هم دخالت می‌کند دخالتش باید حداقلی باشد. با این حال در اوایل دهه 1980 بود که تاچریسم و ریگانیسم سبب شدند که یک‌بار دیگر نام هایک دوباره در عرصه اقتصاد و سیاست بدرخشد تا آنجا که تاچر شخصاً نامه‌ای به هایک نوشت و از اندیشه‌های او که در دولتش به‌کار گرفته می‌شد تقدیر کرد. اما این همه ماجرا نبود. سال 2008 دوباره اقتصاد آمریکا و تقریباً بخشی از اروپا وارد رکود شد. این‌بار بوش پسر و باراک اوباما بودند که بسته‌های کمکی برای اقتصاد تدوین کردند. این‌بار نئوکینزین‌ها بودند که مجدداً وارد عرصه سیاست و اقتصاد شدند. اما به نظر می‌آید که فعلاً همین گردونه اندیشه‌های کینز و هایک می‌چرخد و هر کدام در دوره‌ای می‌درخشند. 

دراین پرونده بخوانید ...