توجه به امور اساسی
اشتباه دولتها در کووید 19
ترجمه: جواد طهماسبی- در چند روز آینده رقم جهانی مرگومیر ناشی از کووید 19 از مرز یک میلیون نفر میگذرد. شاید یک میلیون نفر دیگر هم بدون هیچ ثبت و سابقهای از میان ما رفته باشند. از زمان آغاز همهگیری در 9 ماه پیش، موارد ابتلای هر هفته که سازمان بهداشت جهانی ثبت میکرد به تدریج روندی صعودی گرفت و در هفته مانده به 20 سپتامبر برای اولینبار از دو میلیون نفر گذشت. ویروس بخشهایی از جهان نوظهور را درگیر ساخته است. هند روزانه 90 هزار مورد ابتلا را ثبت میکند. برخی کشورهای اروپایی که گمان میکردند بیماری را پشت سر گذاشتهاند در چنگال موج دوم گرفتار شدند. هفته گذشته نرخ رسمی مرگومیر در آمریکا از 200 هزار نفر گذشت و مجموع تلفات هر هفته در 26 ایالت رو به افزایش گذاشت.
این آمار و ارقام بیانگر رنج زیادی هستند. حدود یک درصد از نجاتیافتگان از آسیبهای ویروسی مانند خستگی فلجکننده و ریههای مجروح رنج میبرند. فقر و گرسنگی در کشورهای در حال توسعه مشقات را چند برابر میکنند. زمستان نیمکره شمالی مردم را وادار به ماندن در خانهها میکند در حالی که شیوع بیماری در فضای بسته بسیار بیشتر از فضای آزاد است. آنفلوآنزای فصلی هم میتواند فشار بر نظامهای سلامت کشورها را تشدید سازد.
اما در این فضای غمبار سه چیز را در ذهن داشته باشید. آمار علاوه بر خبرهای بد حاوی اخبار خوب نیز هستند. درمانها و داروها از کشندگی کووید 19 کاستهاند و واکسنها و داروهای جدید نیز به زودی اثرات خود را نشان خواهند داد. علاوه بر این، جوامع امروزی ابزارهای کنترل بیماری را در اختیار دارند. اما اینجا و در اصول پایه سلامت عمومی است که بسیاری از دولتها در خدمترسانی به مردم ناکام میمانند. کووید 19 ماهها و شاید سالها یک تهدید باقی بماند. دولتها باید بهتر از این عمل کنند.
کار را با ارقام شروع کنیم. افزایش موارد تشخیصی در اروپا بیانگر واقعیت آنجاست، اما افزایش جهانی ارقام محصول افزایش تستهاست که میتواند مواردی را که قبلاً ناشناخته میماندند پیدا کند. مدلسازی نشریه اکونومیست نشان میدهد که رقم کل مبتلایان واقعی ظاهراً از اوج پنج میلیون در روز در ماه می کمتر شده است. افزایش تستها ظاهراً یکی از دلایل کاهش مرگومیر به شمار میرود. علاوه بر این، کشورهایی مانند هند با میانگین سنی 28 سال آمار تلفات کمتری دارند چراکه جوانان بهتر از کهنسالان در برابر ویروس مقاومت میکنند. کاهش مرگومیرها نشاندهنده پیشرفت پزشکی نیز هست. اکنون پزشکان میدانند که علاوه بر ریهها اندام دیگر مانند قلب و کلیهها در معرض خطر هستند و از اینرو آنها در همان ابتدا به درمان علائم میپردازند. در آغاز همهگیری در بریتانیا 90 درصد از بیماران به دستگاه اکسیژنساز وصل میشدند؛ این عدد در ماه ژوئن به 30 درصد رسید. داروهایی از قبیل دگزامتازون مرگومیر بیماران وخیم را 20 تا 30 درصد کاهش میدهند. تلفات در اروپا نسبت به فصل بهار 90 درصد کمتر شد هرچند با شیوع بیماری در میان گروههای آسیبپذیر این رقم تغییر خواهد کرد.
پیشرفتهای بیشتر در راه هستند. آنتیبادیهای تککلونی (Monoclonal) که ویروس را ناتوان میسازند تا پایان امسال در دسترس خواهند بود. هزینه این داروها بالاست اما آنها میتوانند برای مبتلایان مفید باشند یا از ابتلای گروههای پرخطر جلوگیری کنند. مسلماً به دنبال آن (و شاید زودتر) واکسنها نیز از راه میرسند. از آنجا که داروهای مختلف از خطوط متفاوت به ویروس حمله میکنند اثر تجمیعی آنها بسیار سودمند خواهد بود.
با وجود این حتی در بهترین حالتها همهگیری کرونا در سال 2021 نیز همچنان بخشی از زندگی روزمره خواهد بود. حتی اگر واکسنی پیدا شود هیچکس انتظار اثربخشی صددرصدی از آن ندارد. اثر محافظتی ممکن است در کهنسالان موقتی یا ضعیف باشد چراکه سیستم ایمنی آنها واکنش کمتری نشان میدهد. ساخت و توزیع میلیاردها دوز واکسن بخش بزرگی از سال آینده را میگیرد. احتمالاً واکسنهای اولیه به دوبار تزریق و همچنین نگهداری در جای خنک نیاز دارند. شیشههای مورد استفاده در پزشکی دچار کمبود میشوند و مناقشات بر سر اینکه چه کسانی اولین محمولهها را دریافت کنند آغاز میشود. انبوهی از مبتلایان در میان کسانی خواهند بود که نمیتوانند خود را به اول صف برسانند. نظرسنجیها در میان چندین کشور نشان میدهد که یکچهارم بزرگسالان (از جمله نیمی از بزرگسالان روسیه) از واکسن زدن خودداری میکنند و این خود دلیل دیگری برای تداوم بیماری خواهد بود.
یک مشکل از این ناشی میشود که باید بین تعطیلی همگانی با هدف زنده نگه داشتن مردم و اجرای گشایشها با هدف تداوم زندگی بدهبستانی صورت گیرد. راستگرایان سوئد را تحسین میکنند که اولویت را به اقتصاد و آزادی داد و اجازه داد ویروس تاختوتاز خود را انجام دهد. اما سوئد نرخ مرگومیر 1 /58 به ازای هر 100 هزار نفر و سقوط 3 /8درصدی تولید ناخالص داخلی در سه ماه دوم سال را تجربه کرد که در هر دو مورد از دانمارک، فنلاند و نروژ بدتر بود. چپگرایان به تمجید از نیوزیلند پرداختند که برای نجات زندگی مردم همهجا را تعطیل کرد. نرخ تلفات آن فقط 5 /0 در هر 100 هزار نفر بود اما اقتصادش در سه ماه دوم سال 2 /12 درصد کوچک شد. در مقابل، تایوان گشایشهای بیشتری داشت اما نرخ مرگومیر آن 03 /0 در هر 100 هزار نفر و کاهش GDP آن 4 /1 درصد بود.
قرنطینه و تعطیلی همگانی مانند آنچه به تازگی در اسرائیل انجام گرفت نشانهای دال بر آن است که سیاست شکست خورده است. این اقدامات پرهزینه و ناپایدار هستند. کشورهایی مانند آلمان، کره جنوبی و تایوان تستگیری و رهگیریهای دقیقی انجام دادند تا مسیرهای اصلی شیوع را شناسایی و با استفاده از قرنطینه گسترش بیماری را محدود کنند. در آلمان کشتارگاهها مراکز اصلی شیوع ویروس بودند و کره جنوبی به مهار شیوع در کافهها و کلیساها پرداخت. اگر تستگیری همانند فرانسه به کندی انجام گیرد ناکام خواهد ماند. اگر به فرآیند شناسایی افرادی که با مبتلایان در ارتباط بودهاند -همانند آنچه در اسرائیل اتفاق افتاد- اعتماد نشود پای نهادهای اطلاعاتی به میان میآید و افراد از شناسایی شدن پرهیز میکنند.
دولتها باید آن بدهبستانهایی را کشف کنند که از نظر اقتصادی و اجتماعی بیشترین توجیهپذیری را دارند. ماسکها ارزانقیمت، راحت و کاربردی هستند. بازگشایی مدارس همانند آنچه در آلمان و دانمارک انجام گرفت باید یک اولویت باشد اما مکانهای شلوغ و بینظمی مانند کافهها باید بسته بمانند. اگر دولتها -همانند بریتانیا- مجموعهای از مقررات متغیر معرفی کنند و مقامات دولتی دارای مصونیت خود آن مقررات را زیر پا گذارند میزان پیروی از مقررات کاهش خواهد یافت. کشورهایی مانند کلمبیا که اصولی را وضع کردند و سپس از افراد، مدارس و محلهای کار خواستند برنامههای خودشان را برای رعایت آن اصول بهکار گیرند قادر خواهند بود در ماههای پیشرو پایداری اقدامات را حفظ کنند.
وقتی کووید 19 هجوم آورد دولتها غافلگیر شدند و ترمز اضطراری را کشیدند. امروز آنها چنین بهانهای ندارند. اسپانیا در شتاب به سوی وضعیت عادی حالت تدافعی خود را کنار گذاشت. تستگیری در بریتانیا کارایی ندارد هرچند تعداد موارد ابتلا از ماه جولای رو به افزایش گذاشته است. مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در آمریکا که زمانی معتبرترین نهاد سلامت عمومی جهان بود از خطاهای فراوان، مدیریت ضعیف و سرکوب از سوی رئیسجمهور رنج میبرد. رهبران اسرائیل قربانی غرور و نزاع داخلی شدند. هنوز تا پایان همهگیری راه زیادی باقی مانده است. همهگیری فروکش خواهد کرد اما دولتها باید شرایط دشوار را درک و با آن مقابله کنند.
منبع: اکونومیست