شناسه خبر : 43143 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

طلا در برابر غذا

بررسی ارتباط بازار کالاهای دست دو با وضعیت اقتصادی موجود در گفت‌وگو با شمیم طاهری

طلا در برابر غذا

کالاهای سرمایه‌ای خرد فروخته و به کالاهای مصرفی تبدیل می‌شوند. این واقعیت بازار کالاهای دست‌دوم در ایران است. کشوری با تورم نزدیک به ۴۵ درصد و درآمدی که کفاف هزینه‌های سرسام‌آور و افزایشی را نمی‌دهد مردم را در رفع نیازهای اولیه خود آنچنان محتاج ساخته که به فروش کالاهای سرمایه‌ای خود روی آورده‌اند. شمیم طاهری با این مقدمه که برخلاف چیزی که به نظر می‌رسد بازار خرید و فروش کالاهای دست‌دوم در ایران بزرگ نشده، می‌گوید بررسی نوع کالاهایی که مردم در این بازار خرید و فروش می‌کنند نشان می‌دهد خانوارها مانند یک دولت ورشکسته با فروش آنچه از دارایی‌های ارزشمندشان باقی مانده فقط به دنبال امرارمعاش خود هستند و نمی‌توان تصور کرد بعد از اینکه این کالاهای ارزشمند هم تمام شود چه وضعیتی در انتظار آنها خواهد بود. بازار پررونق و بزرگ معامله کالاهای دست‌دوم در بیشتر کشورهای دنیا لزوماً ارتباطی با وضعیت معیشتی مردم آن ندارد و بخشی از فعالیت مردم در این بازار در کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه به دلیل اهمیت دادن به دغدغه‌های زیست‌محیطی است. این در حالی است که در ایران تورم افسارگسیخته از یک‌سو و رکود در بازارها از سوی دیگر مردم را در طبقه اول هرم نیازهایشان نگه داشته است. اگر هم حضوری در این بازارها وجود دارد، بیشتر در نتیجه این است که افراد نمی‌توانند کالای نویی خریداری کنند یا کیفیت کالاهای نو که بازار بیشتر آنها به صورت انحصاری در اختیار تولیدکنندگان داخلی بوده به قدری پایین است که مردم به‌ناچار به خرید کالای دست‌دوم خارجی روی آورده‌اند. از طرف دیگر، نیت فروشندگان بیش از هر چیز تامین نیازهای اساسی است. این تمام داستان نیست؛ در بازار کالاهای نو نیز خرید کالاهای بادوام به‌شدت کاهش یافته است و مردم تنها به رفع احتیاجات روزانه می‌پردازند.

♦♦♦

‌ ریشه‌های اقتصادی رونق بازار کالاهای دست‌دوم چیست؟

بررسی داده‌های خام طرح هزینه و درآمد خانوارها نشان می‌دهد کل پولی که در سال ۱۴۰۰ در بازار کالا رد‌و‌بدل شده (بدون در نظر گرفتن خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و وسایل نقلیه) حدود ۲۱۰ هزار میلیارد تومان بوده که کمتر از چهار درصد این عدد سهم خرید و فروش لوازم دست‌دوم بوده است، یعنی حدود هشت هزار میلیارد تومان. با این داده‌ها درمی‌یابیم بازار خرید و فروش لوازم دست‌دوم سهم بسیار کوچکی از کل بازار را در اختیار دارد و بیشترین حجم پول در بازار کالاهای نو جابه‌جا می‌شود. در این میان ممکن است بلاهای دیگری بر سر بازار کالاهای نو آمده باشد، یعنی ممکن است کیفیت جنس‌های معامله‌شده افت کرده باشد، اجناس گران کمتر معامله شده باشد یا چیزهایی از این قبیل. بنابراین ادعا نمی‌کنیم سهم ۹۶درصدی حجم بازار کالاهای نو از کل بازار کالاها به ‌معنای وضع قابل قبول زندگی خانوارهاست، بلکه موضوع این است که بازار دست‌دوم نسبت به بازار اصلی خیلی کوچک است. در بررسی روند ۱۰ساله از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۰ نیز آمار کمابیش در همین حدود بوده و سهم بازار کالاهای دست‌دوم از کل بازار بین سه تا شش درصد و روند آن کم‌نوسان بوده است. اما در سه سال اخیر یعنی از سال ۱۳۹۷ تا سال ۱۴۰۰ مجموعاً حدود ۴۵ درصد از حجم پولی که به قیمت‌های ثابت در بازار دست‌دوم معامله می‌شده کاهش یافته، یعنی بازار کالاهای دست‌دوم در سه سال اخیر ۴۵ درصد کوچک شده است.

نکته مهم بعدی این است که تحلیل داده‌های خام طرح هزینه و درآمد خانوارها نشان می‌دهد از چهار درصد حجم بازار کالاهای دست دوم، حدود ۹۰ درصد مربوط به فروش جواهرات و زیورآلات طلا شامل گردنبند، گوشواره، النگو، دست‌بند و... می‌شود. ممکن است در وهله اول این‌طور تصور شود که به دلیل قیمت بالای این کالاها پول زیادی به این بخش اختصاص یافته و در نهایت سهم آن بیشتر شده است، اما در بررسی تعداد معاملات نیز این اختلاف مشهود است به‌طوری که متوسط تعداد خانوارهایی که حداقل یک‌بار در سال زیورآلات و جواهرات طلای خود را فروخته‌اند حدود هشت برابر تعداد خانوارهایی است که حداقل یک‌بار در سال گوشی موبایل خود را فروخته‌اند و این در حالی است که گوشی موبایل دومین وسیله پرفروش در لیست کالاهای دست‌دوم است. نکته مهم‌تر این است که این عدد در طول زمان هم در حال کاهش است، به‌طوری که سهم گوشی موبایل از کل فروش دست‌دوم خانوار در حال کم شدن است.

بنابراین حضور زیاد خانوار در فروش وسایل دست‌دوم بیشتر در حوزه فروش وسایل گرانبها شامل طلاست. این موضوع می‌تواند ناشی از این باشد که درآمد خانوارها برای گذران زندگی کفاف نمی‌دهد و مجبورند آنچه در طول عمر خود به عنوان وسیله ذخیره ارزش یا حتی استفاده شخصی خریده‌اند را بفروشند. در یک شبیه‌سازی، مردم مانند دولت ورشکسته‌ای که برای تامین هزینه‌های خود اموال باارزش را می‌فروشد، با فروش این وسایل تنها گذر عمر می‌کنند. نمی‌دانیم تا چند سال خانوارها می‌توانند این کار را ادامه دهند، چون دارایی‌های گرانبها نیز به‌تدریج کم می‌شود و زمانی فرامی‌رسد که همین اموال باارزش هم تمام می‌شود؛ همان‌طور که در حال حاضر نیز شاهدیم و میزان فروش طلای دست‌دوم در طول زمان کم شده و تعداد خانوارهایی که اقدام به فروش زیورآلات طلا کرده‌اند در حال افت است. در کوتاه‌مدت به نقطه‌ای می‌رسیم که کالای سرمایه‌ای خرد هم برای فروش وجود ندارد و خانوارها دچار وضعیتی به لحاظ عدم توازن بین درآمد و هزینه می‌شوند که مجبورند از هزینه‌های روزمره هم بگذرند چون توان تامین آن را ندارند.

در این میان اگرچه اقبال افراد به حضور در این بازار و بازدید اجناسِ در معرض فروش در حال افزایش است (این موضوع در روند افزایشی تعداد بازدیدهای هر آگهی در پلت‌فرم دیوار مشهود است)، ولی آنچه در عمل اتفاق افتاده و آمار هم نشان می‌دهد این است که حجم معاملات در طول زمان کم شده است.

‌ چه نسبتی میان بازار کالاهای دست‌دوم و چرخه‌های رکود در اقتصاد وجود دارد؟

در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، پلت‌فرم‌هایی مثل دیوار و شیپور از قدمت بیش از ۱۰ سال برخوردارند. در آمریکا قدمت این سایت‌ها بالای ۲۰ سال و استقبال از آنها نیز بسیار زیاد است. بنابراین اینکه در کشوری حجم پولی که در بازار دست‌دوم جابه‌جا می‌شود قابل‌توجه باشد لزوماً به معنی آن نیست که بیشتر ساکنان آن کشور فقیر یا محتاج تامین مخارج روزانه خود هستند یا چون درآمدشان کفاف نداده مجبور به فروش کالایی شدند یا به‌ دلیل نداشتن پول خرید وسیله نو، مجبور به خرید کالای دست‌دوم شدند. افزایش رونق در بازار وسایل دست‌دوم لزوماً همبستگی مثبت با افت وضعیت اقتصادی یا تشدید رکود اقتصادی ندارد و لزوماً در حکم هشدار و سیگنال منفی در اقتصاد نیست. اما در کشور ما این ارتباط تا حدی برقرار است. در حالی که در سایر کشورها استفاده از کالای دست‌دوم به معنی افزایش چرخه عمر کالا و حفظ محیط زیست است و برای گسترش آن تبلیغات فراوانی می‌شود، در مدارس این کار را آموزش می‌دهند، در رسانه‌های جمعی و نشریات در مورد آن صحبت می‌کنند و مردم را نسبت به اثرات زیست‌محیطی موضوع آگاه می‌کنند، اینجا به آن شکل به موضوع نگاه نمی‌شود. در ایران معمولاً اقبال مردم به بازار وسایل دست‌دوم بیشتر از اینکه به دلیل اهمیت دادن به محیط زیست و طولانی کردن چرخه استفاده از یک کالا باشد، سیگنالی از ناتوانی حضور در بازار کالاهای نو از طرف خریدار و ناتوانی مدیریت دخل‌وخرج از طرف فروشنده است.

در سه سال اخیر (از سال ۱۳۹۷ تا سال ۱۴۰۰) به دلیل اعمال تحریم‌ها و ناتوانی در فروش نفت، وارد دوره رکود شدیم و از طرفی سطح عمومی قیمت‌ها به‌شدت افزایش یافت. این دو موضوع در کنار هم شرایطی به وجود آورد که به افزایش اختلاف طبقاتی منجر شد. افراد فقیر دچار فقر بیشتر و افراد ثروتمند به دلیل افزایش ارزش دارایی‌های خود که ناشی از تورم بوده است در طول زمان ثروتمندتر شدند. اتفاقی که در سه سال اخیر افتاده این بوده است که افراد بیش از چیزی که پیش‌بینی می‌شد وارد بازار فروش طلا و جواهر شدند. بدتر شدن وضع اقتصاد، بالاتر رفتن قیمت‌ها و ناتوانی افراد در خرید کالاهای مصرفی باعث شده به این فکر کنند که یا پول خرید کالاهای نو را با فروختن وسایل دست‌دوم خود تامین کنند یا از خرید کالای نو صرف نظر کرده و به سراغ کالای دست‌دوم بروند. از این رو بله، در ایران به نظر می‌رسد بین وضعیت اقتصادی و خرید و فروش کالای دست‌دوم ارتباطی برقرار است.

‌ در این میان آیا کیفیت پایین کالاهای داخلی در برابر قیمت بالای آنها را می‌توان یکی از دلایل اقبال مردم به خرید کالاهای دست‌دوم دانست؟

متاسفانه سیاست‌های بلندمدتی که با اصرار بر حمایت از صنایع داخلی وضع و در نتیجه آن واردات ممنوع و انحصار شدید ایجاد شده در بلندمدت به تولیدات بی‌کیفیتی منجر شده است که مصرف‌کننده باید هزینه گزافی بابت آن بپردازد. در این موضوع به جایی رسیده‌ایم که یک وسیله نسبتاً بی‌کیفیت داخلی را با قیمت دو برابر هزینه دلاری همان وسیله با برند معتبر خارجی در کشور مبدا باید تهیه کنیم. در بازار خودرو هم البته وضعیت به همین منوال است. خودرو بی‌کیفیت داخلی را باید به قیمت دلاری خودرو متوسط ساخت سال ۲۰۲۰ بخریم. صنایع به دلیل انحصار، قیمت‌های بالا برای تولیدات خود وضع کرده‌اند و به دلیل اینکه رقابتی وجود ندارد، کیفیت محصولاتشان نیز در حال کاهش است. در این شرایط اگر به دنبال جنس باکیفیت در بازار باشیم قاعدتاً باید به سراغ جنس خارجی برویم و وقتی آن را در بازار کالاهای نو پیدا نمی‌کنیم ممکن است به سراغ جنس خارجی دست‌دوم برویم و این اتفاقی است که در بازار خودرو نیز قابل مشاهده است.

‌ به‌طور کلی رشد بازار دست‌دوم در کشورهای توسعه‌یافته موضوعی کاملاً فرهنگی است که با هدف جلوگیری از مصرف‌گرایی و حفظ محیط زیست ترویج می‌شود. این موضوع آیا در کشور ما وجود دارد یا دست‌کم می‌توان آن را در میان‌مدت به وجود آورد؟

در حال حاضر فاصله زیادی با وضعیتی داریم که بتوان در آن انتظار مشاهده چنین دغدغه‌ای را از عموم خانوارها داشت. بیشتر خانوارها و به ویژه آنها که در شهرهای دورافتاده‌تر و عمده روستاها زندگی می‌کنند با مساله تامین معاش دست به گریبان‌اند و این انتظار زیادی از افراد در چنین حالتی ولو با فرض صرف هزینه برای فرهنگ‌سازی است که به این باور جامه‌عمل بپوشانند که استفاده از وسایل دست‌دوم می‌تواند به حفظ محیط زیست و حمایت از نسل‌های آینده کمک کند. نمی‌توان از نسلی که برای تهیه مایحتاج خود با مشکل مواجه است و طلا می‌فروشد انتظار رفتاری فرانسلی داشت. خیلی با آن نقطه فاصله داریم و در آینده میان‌مدت هم این چشم‌انداز قابل دستیابی نیست.

البته این موضوع در حال حاضر جزو مسوولیت‌های اجتماعی آن دسته از پلت‌فرم‌های داخلی است که در این حوزه به فعالیت مشغول‌اند. شرکت‌ها هزینه می‌دهند تا کاربران فعلی و بالقوه خود در سال‌های آینده را به این موضوع آگاه کنند که هر تبادلی که در بازار دست‌دوم انجام می‌شود تا چه حد به حفظ محیط زیست کمک می‌کند. مشابه کاری که شرکت‌های خارجی این حوزه نیز انجام می‌دهند، اما اینکه این اقدامات در نوع نگرش مردم در استفاده از کالای دست‌دوم تاثیر داشته باشد انتظار زیادی است.

‌ در حال حاضر بیشترین حجم کالاهای مصرف‌شده در بازار کالاهای نو چیست؟

ما در تحلیل داده‌های خام طرح هزینه و درآمد خانوار یافته مهمی داشتیم مبنی بر اینکه حجم بازار کالاهای بی‌دوام و تندمصرف (بدون احتساب مواد خوراکی و آشامیدنی) مانند لوازم بهداشتی و درمانی، لوازم شست‌وشو، لوازم آرایشی و... به قیمت‌های ثابت در طول زمان در حال افزایش بوده و در مقابل بازار وسایل بادوام و ماندگار و آنها که جنبه سرمایه‌گذاری دارند یا با تواتر زمانی کمتری تهیه می‌شوند (یعنی کالاهایی که انتظار داریم خانوار هر چند سال یک‌بار آن را بخرند) در حال کوچک شدن است. این اتفاق شاهدی است بر این مدعا که افراد صرفاً روز را شب می‌کنند تا نیازهای اولیه خود، به معنای واقعی کلمه، را تامین کنند. در حال حاضر اینکه خانوارها وسیله‌ای بخرند که چهار سال از آن استفاده کنند برای اغلب آنها اولویت ندارد، چون در تامین هزینه‌اش دچار مشکل‌اند و فقط به دنبال کالاهای تندمصرف روزانه هستند. این موضوع نشان می‌دهد افراد کمتر سراغ کالاهای بادوام می‌روند و افرادی که کالا می‌فروشند نیز عمدتاً کالاهای سرمایه‌ای خود را فروخته‌اند. به‌طور کلی، حجم پول جابه‌جاشده در بازار کالاهای سرمایه‌ای به قیمت‌های ثابت در حال کاهش است. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها