صنعت فرسوده
گفتوگو با علی چشمی درباره اثر تحریم بر فرسوده شدن صنعت ایران
در نیمقرن گذشته خاستگاه اصلی رشد اقتصاد ایران سرمایهگذاری بوده و اکنون که دولت آه در بساط ندارد، قاعدتاً امید زیادی هم به رشد سرمایهگذاری و احیای رشد اقتصاد نیست. در این میان تحریمها مزید بر علت شده و ورود تکنولوژی را هم مختل کرده که از این ناحیه هم لطمات زیادی به رشد اقتصاد وارد شده است. یکی از آثار پنهان اما زیانبار تحریمها بستن مسیر واردات تکنولوژیهای مدرن به کشور است. دستکم در یک دهه اخیر، تحریم اقتصاد ایران با محدودیت در واردات تکنولوژیهای مدرن همراه شده و ضمن اینکه بهرهوری را تحت تاثیر قرار داده، مصرف انرژی را تشدید کرده و آلودگی محیط زیست را هم به دنبال داشته است. علی چشمی از دانشگاه فردوسی معتقد است؛ ما در حال حاضر پولی برای خرید تکنولوژی نداریم، پول هم که داشته باشیم، امکان واردات تکنولوژی را نداریم. این مشکل را هم که حل کنیم، نمیتوانیم کالای قابل رقابت در بازارهای جهانی تولید کنیم. به معنای واقعی، چند دهه از جهان عقب ماندهایم و همه اینها به خاطر تحریمهای اقتصادی است.
♦♦♦
یکی از بدترین آثار تحریمها، ممنوعیت واردات تکنولوژی است که باعث شده صحنه تولید ایران به گورستان تکنولوژیهای فرسوده و قدیمی و غیر بهرهور تبدیل شود. تکنولوژیهای فرسوده چگونه بنگاههای ایرانی را زمینگیر کرده است؟
تکنولوژی در تعریف اقتصادیاش یعنی اینکه با استفاده از همان مقدار نهادههای موجود یعنی سرمایه، نیروی کار، مواد اولیه، زمین و ساختمان موجود بتوانیم تولید بیشتر داشته باشیم. بنابراین تکنولوژی را نمیتوان لزوماً خرید، بلکه میتوان ترکیب عوامل تولید را عوض کرد، یعنی شرکتها و سازمانها باید خودشان آن را بسازند که درباره آن صحبت میکنیم.
اما مسئلهای که در این سالها، کشور را به خاطر وجود تحریمها و تخریب روابط بینالمللی دچار مشکل کرده، بحث تامین ماشینآلات و تکنولوژیهای جدید است. از این منظر اقتصاد ما در سالهای تحریم دچار مشکلات عجیبوغریبی شده است. در حوزههای مختلف، این گرفتاری آثار متفاوتی دارد. در بخش نفت، پتروشیمی یا فلزات که میتوانستیم با انتقال ماشینآلات به ایران و استفاده از فناوریهای مدرن، تولید خود را افزایش دهیم، ناکام ماندیم. به طور مثال، درحالیکه هر تن کالای صادراتی ایران حدود 500 دلار بوده، واردات ایران 1500 دلار یعنی حدوداً سه برابر تمام شده است. بنابراین همین اعداد، تفاوت تکنولوژی در ایران و سایر کشورهایی را که با آنها مراوده دارد نشان میدهد. به عبارتی ما در کشور نتوانستیم از ماشینآلات جدیدی استفاده کنیم، ارزشافزایی بخشهای اصلیمان که صادرات عمده ما از آن قسمت است مثل نفت، پتروشیمی و فلزات اساسی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و ارزش افزوده این بخش به شدت محدود شده است. اگر از زاویه شاخص پیچیدگی اقتصادی به موضوع نگاه کنیم که معیارش میزان دانش بهکاررفته در تولیدات را نشان میدهد (مثل تولیداتی که صادر میشوند) از این نظر هم کشوری محسوب میشویم که صادراتش خیلی مبتنی بر دانش نیست و تولیدات ساده و ابتدایی دارد.
در نتیجه محدودیتهای تحریم، به اساس تولید و صادرات ما لطمه زده که تا سالها غیرقابل جبران است. در حال حاضر در هر صنعتی که در نظر بگیرید همین مشکل وجود دارد به گونهای که به جرات میتوان گفت، نسل تکنولوژی در کشور ما آنقدر قدیمی است که اقتصاد ما به قبرستان ماشینآلات فرسوده تبدیل شده است. اگر از زاویه تعریف تکنولوژی نگاه کنیم، این ماشینآلات قدیمی و ترکیب آن با این تعداد نیروی انسانی و استفاده از این مقدار مواد اولیه، مقدار تولید مناسبی را حاصل نمیکند و ارزش تولید مناسبی را به دست نخواهد آورد. ماحصل این موضوع را در صنایع مختلف میبینیم. به عنوان مثال اگر قطعهسازی خودرو را در نظر بگیریم، در تکنولوژی، تولید قطعات خودرو صنعت مهمی است. اما در قطعهسازی چه اتفاقی افتاده؟ در حال حاضر تکنولوژیهای جدید میتواند قطعه را راحتتر طراحی کرده و با دقت بسیار بالاتر برش بزند. هم در هزینههای نیروی انسانی صرفهجویی میکند و هم چون سرعت تولید بالاتری دارد، تیراژ تولید بالا میرود و هم دقت و کیفیت بسیار بالاتری دارد. ضایعات مواد اولیه هم بسیار کمتر است. ماشینآلات فرسوده نسل قدیمی، هم نیروی انسانی را تلف میکند و هم مواد اولیه را هدر میدهد. در کنار این مشکلات، مصرف انرژی در این نوع ماشینآلات بسیار زیاد است و آلودگی زیستمحیطی هم دارد. بنابراین اثر مهمی که ماشینآلات فرسوده بر اقتصاد و محیط زیست ایران گذاشته با آمار و ارقام دیده نمیشود و معضلی است که زیر فرش پنهان مانده است. بنابراین اگر میبینیم که در سالهای اخیر استهلاک از تشکیل سرمایه کشور فزونی گرفته، یک دلیلش این است که خیلی ملموس نیست.
زمانی صنایع ما بهترین تکنولوژیها را از کشورهای صنعتی وارد میکردند اما آنگونه که شما اشاره میکنید، در حال حاضر صنعت ایران به گورستان ماشینآلات فرسوده تبدیل شده است. برای تقریب ذهن، به طور مشخص به کدام صنایع اشاره میکنید؟
اکثر صنایع ما این ویژگی را دارند. از خودروسازی گرفته تا فلزات اساسی و پتروشیمی تا خود صنعت نفت در مسیرهای استخراج، اکتشاف و پالایش. این درحالی است که در بسیاری از حوزهها محدودیتهای تکنولوژی و استفاده از ماشینآلات پیشرفته را داریم. در بعضی از بخشها، محدودیتها باعث شده که توان طراحی داخل افزایش پیدا کند و شبیهسازیهایی مثلاً در زمینه طراحی برخی قطعات الکترونیکی صورت گرفته اما در مجموع صنعت ایران بازنده اصلی تحریمها بوده است. صنایع نساجی در کشور ما قدیمی و فرسوده است. اغلب کارخانههای قطعهسازی قدیمی و فرسودهاند. صنایع غذایی و قطعهسازی هم چنین گرفتاریهایی دارند و صنایع بخش معدن و ریختهگری و ذوب فلزات هم به شدت فرسوده شدهاند. ماشینسازیهای معروف کشور مثل ماشینسازی اراک و ماشینسازی تبریز به شدت آسیب دیدهاند. توقف سرمایهگذاری در کنار آثار بیماری هلندی و شوکهای متعدد و قیمتگذاری، شرایطی را به وجود آورده که از آن به عنوان «صنعتزدایی» یاد میشود. نتیجه اینکه اشتغال صنعتی هم در دو دهه گذشته کاهش پیدا کرده است.
تحریمها چگونه در فرآیند صنعتزدایی نقش ایفا کردند؟
ببینید، آن چیزی که مستقیم بر صنعت تاثیرات منفی گذاشت و همه نسبت به آن حساس شدند، این بود که ما در صادرات صنعتی دچار مشکل شدیم زیرا صنعتگران به خاطر تحریمها نتوانستند به راحتی صادرات داشته باشند. کنار همین قضیه تحریم، موضوع رفع تعهد ارزی پیش آمد چون تحریم بودیم، گفتند صادرکنندگان که عمدتاً صادرکنندگان کالاهای صنعتی هستند، حتماً باید ارز ناشی از صادرات را به بانک مرکزی تحویل دهند و نسبت به این موضوع متعهد باشند. باز این بحث رفع تعهد نیز مانع دیگری برای صادرات در کنار تحریمهای خارجی شد. اگر تحریم را کشورهای بینالمللی به ایران تحمیل کردند، مشکل رفع تعهد ارزی را خود نظام سیاستگذاری به صادرکنندگان تحمیل کرد. تحریمها باعث شد در واردات ماشینآلات دچار مشکل شویم. به طور مشخص هر جایی که صحبت از واردات ماشینآلات خاص در صنایع حساس و مهم شد، تحریمها بسیار شدیدتر بود یا امکان واردات تکنولوژیهای خاص وجود نداشت. در نتیجه، کالا باید در چند کشور بچرخد تا نهایتاً به ایران برسد، بنابراین هزینههای بیشتری را به صنعتگران ایرانی وارد کرده و میکند. بنابراین در واردات ماشینآلات و مواد اولیه و سایر کالاهای مکمل هم صنعتگران دچار مشکل شدند.
مشکل دیگری که تحریم برای صنعت ایران ایجاد کرده، جلوگیری از پیوستن به زنجیره ارزش جهانی و امکان مشارکت با سایر صنایع جهان است. در صنایع مختلف از نفت و گاز و پتروشیمی و فلزات اساسی بگیریم تا خودروسازی و حتی صنایع غذایی و داروسازی، این مشکل را داریم که ایران ظرفیتهای خوبی برای همکاری با دیگر کشورها دارد و میتواند خیلی از تولیدات را با مشارکت سایر کشورها دنبال کند اما تحریمها ما را از موج بزرگ زنجیره ارزش جهانی باز داشته است. به عنوان مثال خودروسازی ما میتواند با مشارکت برندهای بینالمللی به تولید خودرو بپردازد و ایران میتواند مرکزی برای تولید انواع خودرو در منطقه باشد اما تحریمها مانع این فرآیند شده است. البته گامهای اولیه این کار سالها پیش برداشته شد و ایرانخودرو و پژو در این مسیر گام برداشتند که میتوانست به سایر خودروسازها هم تعمیم پیدا کند اما به خاطر تحریمها متوقف شد. به هر حال تحریم علاوه بر اینکه مانع چنین همکاریهایی شد، اقتصاد کشور را هم بیثبات کرد. مثلاً شوکهای پیدرپی از ناحیه نرخ ارز که به طور مستقیم تحت تاثیر تحریمها بود، صنایع را گرفتار نااطمینانی کرد، بنابراین صنعتگر ایرانی نمیتوانست در بازارهای بینالمللی تامین مالی کند و جهش نرخ ارز امکان برنامهریزی را از آنها گرفت. کانال اثرگذاری بعدی این بود که مسیر تامین مالی بسته شد و صنایع ما نتوانستند برای توسعه خود به منابع مالی دست پیدا کنند. نرخهای تامین مالی در دنیا زیر پنج درصد است اما تحریمها باعث تشدید تورم شد و در نتیجه، نرخ تامین مالی در کشور افزایش پیدا کرد.
همانطور که اشاره کردید، استفاده از تکنولوژیهای مدرن باعث افزایش بهرهوری، رشد تولید و موفقیت بنگاه در صادرات میشود. تکنولوژیهای جدید همچنین موجب تقویت جابهجایی عوامل تولید و ایجاد تنوع بیشتر در تولیدات میشوند. علاه بر این، تکنولوژی باعث تغییر هزینه نسبی تولید و نیز افزایش مزیت نسبی بنگاهها و در نهایت تقویت رشد اقتصاد میشود. این چرخه چطور کار میکند؟
شکی نیست که تکنولوژی منشأ تولید بیشتر است و کشورهایی که مسیر دسترسی به تکنولوژیهای مدرن را هموار میکنند، در حقیقت امکان تولید بیشتر را فراهم میکنند اما مسئله اصلی صنایع ایران فقط بسته بودن مسیر دسترسی به تکنولوژی نیست. ما پولی برای خرید تکنولوژی نداریم، پول هم که داشته باشیم، امکان واردات تکنولوژی را نداریم. این مشکل را هم که حل کنیم، نمیتوانیم کالای قابل رقابت در بازارهای جهانی تولید کنیم. به معنای واقعی، چند دهه از جهان عقب ماندهایم. زمانی کشور در مسیر توسعه قرار میگیرد که خودش تکنولوژی تولید کند. یعنی دانش به صورت درونی در تولیدات داخلی استفاده شود. این نکته مهمی است، بنابراین برای اینکه به تکنولوژی و مزیتهایش دست پیدا کنیم باید شرایط کشور را مانند یک کشور معمولی کنیم. ما در این سالها یک کشور کاملاً غیرعادی بودهایم؛ در نظم منطقهای، در نظم بینالمللی و روابط بینالمللی؛ همهچیز را محدود کردهایم. تئوریها نشان داده مسیر کوتاه هم برای دستیابی به تکنولوژی، مشارکت بینالمللی است. اگر نفت، صنعت خودرو و پتروشیمی ما بخواهند سریعتر به تکنولوژی برسند، باید با صاحبان صنعت دنیا مشارکت داشته باشند؛ تکنولوژی را به داخل بیاورند و بومیسازی کنند. برای این موضوع نیاز داریم که شرکتهای بزرگ دنیا به ما آموزشهای لازم را ارئه دهند. بحث بعدی، استفاده از ظرفیت شرکتهای نسبتاً بزرگ کشور است زیرا تکنولوژیها را در دنیا شرکتهای بزرگ بینالمللی به وجود میآورند. برای نمونه در صنعت هواپیمایی، ایرباس و بوئینگ هستند که تکنولوژی جدید را به وجود میآورند. در صنعت مالی و بانکداری، بانکهای بزرگ بینالمللی تکنولوژیها و نوآوریهای مالی بخش بانکی را ایجاد میکنند. در هر صنعتی بزرگها پتانسیل سرمایهگذاری در تکنولوژی جدید را دارند. در صنعت موبایل هم اپل و سامسونگ این توانایی را دارند. در بعد داخلی نیز همینطور است؛ بنابراین شرکتهای بزرگ کشور میتوانند منشأ تکنولوژیهای جدیدتر باشند که متاسفانه طی این سالها توانشان به شدت محدود شده است.
دستیابی به تکنولوژیهای جدید در بنگاههای اقتصادی چه تحولی ایجاد میکند؟
آنقدر ما این سالها در تنگنا قرار داشتهایم، شرایط خوب برایمان قابل تصور نیست. اینکه کشور بتواند با تکنولوژی بیشتر و انبوهتر به تولید برسد و پس از آن چه شرایط خوبی را خواهیم داشت آنقدر دور از دسترس است که گاهی نمیتوان تصورش کرد. حتی قابل تصور نیست که اگر تورم زیر 10 درصد باشد و خودرو هم از این سال تا سال آینده افزایش پیدا نکند چقدر زندگی بهتری خواهیم داشت. شرایطی که مردم بیشتر کشورها تجربه میکنند، این است که تکنولوژی مستقیماً سطح رفاه عمومی آنها را بالا میبرد و نرخ بهره برای آنها نزدیک به صفر است.
آیا دوره خاصی در ذهن دارید که کمرنگ شدن تحریمها باعث واردات تکنولوژی به کشور شده باشد؟
به دلیل اینکه دولتها منفصل از همدیگر نیستند یعنی آنقدر میراث بد برای یکدیگر به جا میگذارند که نمیتوان درباره دوره خاصی صحبت کرد، اما در دو دهه گذشته شاید در دو مقطع مسیر واردات تکنولوژی به کشور باز بود و در بقیه سالها ما با بنبست مواجه بودیم. شواهد نشان میدهد در سالهای ابتدایی دهه 80 که روابط ما با جهان بهبود پیدا کرد و در سالهای 1394 تا 1396 که تنشزدایی در روابط بینالملل دنبال شد، مسیر تجارت بهبود پیدا کرد و نهتنها واردات تکنولوژی افزایش پیدا کرد، که تولید هم به میزان قابل ملاحظهای بیشتر شد و صادرات هم فزونی گرفت.
متاسفانه در سالهایی که درآمدهای نفتی قابل توجه بود، به جای اینکه ماشینآلات مناسبتری وارد شود و به سطح تولید کشور کمک کند، روی واردات کالاهای مصرفی و مواد اولیهای که در مصرف استفاده میشد، تمرکز کردند. حتی در کالاهای کشاورزی و واسطه کشاورزی آنقدر واردات انجام شد که کشاورزی سنتی هم دچار مشکل شد، چه برسد بخش صنعت. همچنین سال 1399 آنقدر تحریمها شدید بود که دولتها نتوانستند مسیر تحریم را عوض کنند و آسیبهای جدی به کشور زده شد. بنابراین خیلی از آن سالها در آن مولفهها یا مسیرهای تکنولوژی دچار مشکل بودیم. یعنی سرمایه خارجی نیامد تا با خودش تکنولوژی بیاورد. همینطور ماشینآلات مناسبی در ترکیب وارداتمان نبود و بخشهای صنعتی داخلی هم نتوانست ماشینآلاتش را بازسازی کند. تنها چاره دولت جدید، تنشزدایی از روابط بینالمل و بهبود شرایط سرمایهگذاری در کشور است. بنابراین در اینکه سرمایهگذاری در چه زمینههایی و با چه تامین مالی صورت بگیرد، مسیرها باید باز شود. دولت باید سریعاً روی تعداد مشخصی بنگاه متمرکز شود. مثلاً در هر صنعت اصلی پنج شرکت و به منظور اهداف صادراتی، این شرکتها رصد و حمایت شوند؛ محیط برایشان فراهم شده و هرکسی خواست کارش را انجام دهد. ما اگر 30 صنعت اصلی داریم 150 شرکت باید باشد که در گامهای سریع بهبود اقتصادی، مسئولیت بهبود تکنولوژی، توسعه صادرات کشور، افزایش تولید و حتی اشتغالزایی و به ویژه تامین مالیات دولت را برعهده بگیرند. پس نباید فراموش کنیم که بحث تکنولوژی یکی از آن موضوعاتی است که داخل برنامه سرمایهگذاری و تولید در کشور قرار میگیرد.