شناسه خبر : 48410 لینک کوتاه

پدیده گادپوری

کدام گروه‌ها قدرت بسیج‌کنندگی بیشتری دارند؟

 

فائزه مومنی / نویسنده نشریه 

16یک خواننده موسیقی رپ نه‌چندان مشهور به نام «گادپوری» برای افتتاحیه یک فروشگاه لباس در تهرانپارس فراخوان داده و در یک اتفاق باورنکردنی، هزاران جوان نسل زد را به خیابان کشانده است. در سال‌های گذشته خوانندگان موسیقی زیرزمینی از این صحنه‌ها زیاد خلق کرده‌اند و قدرت بسیج‌کنندگی آنها همواره ناظران را بهت‌زده کرده است. به‌طور مشخص، این موضوع در تشییع جنازه خواننده‌ای به نام «مرتضی پاشایی» در سال 1393 بحث‌های زیادی ایجاد کرد. منظور از قدرت بسیج‌کنندگی، توان و امکان جمع کردن انبوهی از مردم در یک مکان خاص و به خاطر یک موضوع خاص است که پیش از این در انحصار گروه‌های سیاسی بود اما هرچه زمان گذشت، قدرت گروه‌های سیاسی برای فراخوان توده‌های مردم کمرنگ شد و در عوض این توان به هنرمندان، سلبریتی‌ها و خوانندگان منتقل شد. چنین تجمعاتی برای خیلی از خوانندگان مورد علاقه نسل زد برگزار شده و این در حالی است که نهادهای رسمی یا چهره‌های منسوب به ساختار سیاسی یا حتی سیاستمداران اصلاح‌طلب قادر نیستند حتی جمعیت اندکی از جوانان نسل زد را دور هم جمع کنند.

البته گروه‌های مذهبی و هیات‌ها همچنان این قدرت را دارند اما معمولاً جوانانی که اطراف آنها جمع می‌شوند، هویت متفاوتی دارند و با جوانانی که به فراخوان یک خواننده رپ گوش فرا می‌دهند، از اساس تفاوت دارند. در این گزارش ضمن بررسی «پدیده گادپوری» با مشورت دکتر مریم زارعیان،‌ جامعه‌شناس و پژوهشگر به این پرسش پاسخ می‌دهیم که کدام گروه‌ها قدرت بیشتری برای بسیج‌کنندگی جوانان دارند و چرا به‌طور مشخص، خوانندگان موسیقی، قدرت بیشتری برای بسیج کردن جوانان پیدا کرده‌اند؟

عوامل شکل‌گیری جنبش جوانان

به اعتقاد زارعیان؛‌ ماجرای «گادپوری» و امثال آن که در اشکال مختلف در سال‌های گذشته اتفاق افتاده، همچون تشییع جنازه مرحوم پاشایی یا فراخوان آب‌بازی پارک آب و آتش، طرفدارانی که برای انداختن عکس با رپر محبوبشان خیابان ایتالیای تهران را قفل کردند یا آنهایی که در شیراز به فراخوان رپر مورد نظرشان لبیک گفتند یا نمونه اخیرش در تجمعی که یک خواننده موسیقی رپ از هوادارانش برای افتتاح یک برند لباس‌فروشی خواست که در مراسم شرکت کنند و در کمال ناباوری سیل جمعیت برای شرکت در این مراسم شکل گرفت، یک پدیده اجتماعی است که باید ببینیم چرا در سال‌های اخیر این پدیده اجتماعی به این صورت شکل می‌گیرد و جامعه ایران چه ویژگی‌هایی پیدا کرده که وقتی فراخوان‌های دولتی برای تجمعات همگانی راه به جایی نمی‌برد، یک خواننده با یک فراخوان ساده، این جمعیت را به خیابان می‌آورد؟  از منظر جامعه‌شناسی پدیده‌ای به این شکل تصادفی شکل نمی‌گیرد و هماهنگی میان این گروه از افراد برای شکل دادن به پدیده‌ای به این سبک بدون دلیل و زمینه مناسب نیست و چنین پویش‌های جمعیتی بدون دلیل اجتماعی شکل نمی‌گیرد. اگر بخواهیم این پدیده را تبیین کنیم، می‌توانیم از منظر جنبش اجتماعی جوانان ببینیم که این گروه از جوانان گاهی برای نمایش عاملیت خود در ظرف جامعه دست به اقداماتی می‌زنند که جای توجه دارد. جنبش اجتماعی جوانان در لایه‌های زیرین جامعه در جریان است؛ اما چون در سطح نیست، آن را نمی‌بینیم، در نتیجه زمانی که فرصتی ایجاد می‌شود تا این جنبش در سطح جامعه بازنمایی شود، دچار شگفتی می‌شویم.

 این فرصت‌ها گاهی خودخواسته است و گاهی ناخواسته به‌طوری‌که برخی جرقه‌های سیاسی یا اقتصادی در جامعه ناگاه آنها را از زیرزمینی به سطح می‌آورد و مورد توجه قرار می‌گیرد. یکی از عوامل شکل‌گیری جنبش جوانان که در لایه‌های زیرین جامعه در جریان است، تغییرات اجتماعی فراگیر است که طی دهه اخیر در جامعه ما خیلی پررنگ‌تر شده است؛ اینکه سطح آموزش و آگاهی در جامعه بالا رفته، مصرف محتواهای فرهنگی تغییر کرده، شبکه‌های اجتماعی در جامعه گسترش پیدا کرده، ذائقه اجتماعی نسل جدید تغییر کرده و سبک زندگی نسل جدید دچار تغییرات محتوایی شده؛ حائز اهمیت است. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که تغییرات فرهنگی که در جامعه به وقوع پیوسته و در حال حاضر کاملاً می‌توانیم صورت‌های این تغییرات را ببینیم، در سطح نظام تصمیم‌گیری به رسمیت شناخته نمی‌شود و تصمیم‌سازان کشور به جای رسمیت بخشیدن به این تغییرات، به انحا و اشکال مختلف در پی انکار و محدود کردن آن و مقابله با نمادهایی هستند که این تغییرات را به طرق مختلف نشان می‌دهند.

تعریف چهارچوب به شرط رسمیت بخشیدن

زارعیان می‌گوید؛ وقتی ما به چیزی رسمیت می‌بخشیم، آن‌وقت است که می‌توانیم برای آن چهارچوب تعریف کنیم؛ اما وقتی وجود چیزی را کاملاً انکار کنیم دیگر تعریف چهارچوب هم برای آن معنایی ندارد. نمونه این نوع مواجهه با تغییرات جامعه را می‌توانیم در مسئله فیلترینگ و قانون عفاف و حجاب ببینیم که مبدعان آنها در قبال انکار و رد تکثر موجود در واقعیت جامعه و عدم این پذیرش تغییرات فرهنگی،‌ گاهی حتی مسئله امنیت سرزمینی را گرو می‌گذارند و حاضر نیستند به هیچ شکلی تغییراتی را که در واقعیت موجود خودنمایی می‌کند و به ‌وقوع‌ پیوسته، بپذیرند. در نتیجه سعی می‌کنند به اشکال مختلف این تغییرات را کاملاً انکار کنند و برای هرکس که غیر این بگوید حتی مجازات تعیین کنند. کسانی را که در اثر این تغییرات سبک زندگی‌شان تغییر کرده هم مجازات کنند. عامل دوم برای شکل‌گیری چنین تجمعاتی در سطح واکنش به رخداد است؛ اینکه این نسل در مقابل به رسمیت شناخته نشدن و تصمیماتی که در پی آن اخذ می‌شود، می‌خواهد عاملیت خود را نشان بدهد و یکی از این ابزارها شکل دادن به چنین تجمعاتی است که در پی این حضور به دنبال استیفای فضای عمومی از سیطره فضای امنیتی هستند.

 در واقع نسل زد به نوعی اعتراض خود را در قالب شرکت در چنین تجمعاتی نشان می‌دهد که همزمان به چند هدف دست پیدا می‌کند. کسب لذت حضور در جمع بزرگی از هم‌اندیشان با خود یکی از این اهداف است، زیرا به سادگی امکان حضور در چنین جمع‌هایی برایش امکان‌پذیر نیست؛ چون یا باید در تجمعات مورد تایید حاکمیت همچون راهپیمایی و نماز جمعه شرکت کند تا بتواند حضور در اجتماعات بزرگ را تجربه کند یا اینکه اساساً در تجمعی متفاوت فرصت شرکت ندارد؛ چون حضور جمعیت هم‌فکر متفاوت در فضای عمومی برای دولت‌ها تعریف نشده است. واقعیت این است که ما برنامه جمعی که از طرف جامعه شکل بگیرد، نداریم و رویدادهایی که جامعه مبدعشان باشند در جامعه‌مان نیست. ما کارناوال‌هایی که از دل جامعه برآمده باشد و افراد جامعه در کنار هم شادی کنند، نداریم. مثلاً کشورهای دیگر انواع و اقسام جشن‌هایی دارند که همه افراد جامعه در آن مشارکت دارند، مثلاً جشن مرکبات در فرانسه، کارناوال بازل سوئیس یا هالووین، جشن‌هایی هستند که جامعه برای برپایی آن تلاش می‌کند، نه دولت‌ها. اما در کشور ما رویدادهای جمعی که هست از طرف دولت شکل گرفته و به ندرت می‌بینیم خود جامعه رویدادهای این‌چنینی داشته باشد. مبدع عزاداری‌های محرم جامعه است؛ در این عزاداری نسل جوان حضور پیدا می‌کند؛ چراکه در اینجا می‌توانند در کنار هم بودن را تجربه کنند. فارغ از بحث عزاداری، بعد در کنار هم بودن جنبه‌ای است که برای نسل جوان مهم است. این سبک فراخوان‌ها، امکانی را برای جوانان فراهم می‌کند که بتوانند لذت حضور در جمع‌های بزرگ را تجربه کنند؛ مخصوصاً که این جمع‌ها، گروه‌های همسالان و هم‌اندیشان خودشان است و در آنجا در حالی که ایده‌ها، افکار و سبک زندگی‌شان از سمت حاکمیت به رسمیت شناخته نمی‌شود و مردود اعلام می‌شود، می‌توانند با شرکت در این اجتماعات کسانی را ببینند که مثل آنها می‌اندیشند و به آنان یک نوع حس در جمع بودن، تعلق و احساس قدرت می‌بخشد؛ اما از طرف دیگر این جوانان با شرکت در چنین تجمعاتی که غیردولتی است و حتی اگر امکانش باشد حاکمیت با آن مخالفت می‌کند، قدرت خود را در سطح عاملیت به رخ می‌کشند و نشان می‌دهند اگر فرصت پیدا شود امکان کنشگری در سطح فضای عمومی را دارند و به آنان فرصتی می‌دهد که یک نوع اعتراض مدنی به وضعیت موجود را هم نشان بدهند؛ نسبت به ارزش‌هایی از آنها که به رسمیت شناخته نشده است.

17

نمایش قدرت با شرکت در تجمعات

به گفته این جامعه‌شناس و پژوهشگر؛ شرکت در این تجمعات به آنها این فرصت را می‌دهد که نمایش قدرت داشته باشند و به زبان اشاره اعلام کنند که اگر بخواهند می‌توانند شرایطی ایجاد کنند که همه را به شگفتی وادارند و البته بازخوردهایی که از سمت جامعه یا دولت هم می‌گیرند، برایشان بسیار مطلوب و رضایت‌بخش است و این احساس اثرگذاری را به آنها منتقل می‌کند. عامل سوم که اهمیت آن کمتر از دو مورد قبل نیست، این است که جامعه ایرانی و مخصوصاً جامعه جوان ایرانی تفریح و دلخوشی خاصی ندارد و در این حوزه به‌شدت با چالش روبه‌رو هستیم و برای جوانان ما امکانی به منظور تخلیه انرژی‌شان وجود ندارد. به جز مسائل اقتصادی، تورم و تحریم‌ها، شرایط اجتماعی که در جامعه هست،‌ جامعه را به سوی اندوه، افسردگی و ناامیدی هل می‌دهد؛ چرا که اساساً در فرهنگی که در جامعه ما شکل گرفته شادی گزینه مطلوبی نیست؛ اما تشکیل جلسات سوگواری و اندوه به کرات هست و مورد تایید و تشویق هم قرار می‌گیرد. برنامه‌های جمعی حول عزاداری و سوگواری است و اساساً برنامه جمعی که حول شادی باشد نداریم و جامعه و حاکمیت پذیرای این شاد بودن هم نیست.

زارعیان می‌گوید: در گذشته شهرداری برنامه‌های جمعی برای شهروندان شکل می‌داد و جشن‌های مختلفی که بود فرصت ایجاد می‌کرد تا جوانان در جشن‌های ملی که مدیریت شده است، بیایند و در کنار هم حضور داشته باشند و فرصتی برایشان ایجاد شود تا بتوانند در کنار همدیگر با یک برنامه جمعی شادی را تجربه کنند؛ ولی به زودی این ایده شکل گرفت که چنین برنامه‌هایی باعث هنجارشکنی می‌شود و در نتیجه مسیری که می‌توانست با مدیریتی که از سمت بالا اتفاق می‌افتد، فرصتی کنترل‌شده باشد که افراد جامعه و جوانان در کنار همدیگر به شادی بپردازند، مسدود شد و دولت‌ها این فرصت را از دست دادند؛ چراکه تکثر موجود در جامعه را نپذیرفتند و تصور بر این است که اگر قرار است برنامه جمعی باشد، این برنامه جمعی باید دولتی و عمدتاً عزا و سوگواری‌محور،‌ با متولی مشخص، شکل مشخص و در جاهای مشخصی مثل مسجد یا هیات باشد؛ ولی واقعیت این است که این قبیل برنامه‌ها با حضور چند درصد جامعه شکل می‌گیرد. وقتی جوان ما شغلی ندارد که بخواهد ازدواج و امرار معاش کند و نیازهایش را برطرف کند و از طرف دیگر او را به عنوان موجودی که متفاوت از نسل قبل است نمی‌پذیریم و تصور می‌کنیم باید همان‌طور بیندیشد که دهه 60 می‌اندیشید و چون آن‌طوری نمی‌اندیشد و با ما متفاوت شده، باید برایش محدودیت ایجاد کنیم و عرصه را بر او تنگ کنیم تا مجبور شود آن‌طور که ما می‌گوییم فکر و حرکت کند، چرا باید با برنامه‌های جمعی که ما برایش می‌چینیم همراهی کند یا شرکت کند.

 اماکن تفریحی مثل ورزشگاه، کلوپ‌های بازی و سینماها چندان در دسترس نیستند یا خیلی گران، محدود یا تکراری‌اند و اگر قرار است کنسرتی برگزار شود، بیشتر عزممان بر این است که برگزار نشود و در بسیاری از شهرها حتی یک‌بار هم کنسرت موسیقی اجرا نشده و اماکن تفریحی و ورزشی خاصی ندارند یا گران هستند و نمی‌توانند از آنها استفاده کنند و حتی اگر دختر و پسر بخواهند با هم قدم بزنند، این حق را به خودمان می‌دهیم که آنها را بازخواست کنیم که چه نسبتی با هم دارند. دختران به مراتب شرایط بدتری دارند و وقتی وارد جامعه می‌شوند، سعی می‌کنیم قوانینی برایشان وضع کنیم که بتوانیم هرچه بیشتر آنها را محدود و تنبیه‌شان کنیم که چرا در جامعه حضور دارند و پوشش‌شان آن‌طور که ما می‌خواهیم نیست. برنامه تلویزیون هم اساساً جوان‌پسند و جامعه‌پسند نیست. تقریباً 27 درصد مردم به اخباری که از صدا‌و‌سیما پخش می‌شود، اعتماد دارند و برنامه‌های دیگری که از صدا‌و‌سیما پخش می‌شود هم می‌بینیم که میزان استقبال از آنها چطور است.

صداوسیما به‌‌رغم بودجه زیادی که دارد، ذائقه جامعه ایرانی را پوشش نمی‌دهد و باید ببینیم این بودجه بیشتر صرف چه چیزی می‌شود؟ آیا صرف برنامه‌های باکیفیت شده یا برنامه‌هایی می‌سازد که افراد را به سمت خودش جذب کند یا سبک خبررسانی و برنامه‌هایی که دارد باعث می‌شود کسی به آن توجه نکند؟ پس می‌بینیم که مدیران جامعه برای اوقات فراغت جوانان و هدایت انرژی‌شان هیچ فکری نکردند و صرفاً با یکسری برنامه‌های مذهبی مثل اعتکاف می‌خواهند تمام تکثر موجود در جامعه را پوشش بدهند و نمونه‌اش جوانی که در فضای مجازی به دنبال خلق فرصت دیده شدن، حضور و فراغت برای خودش است، وقتی این فضا را می‌بیند خیلی استقبال می‌کند. ما فقط تلاش کردیم اینها را محدود کنیم بدون اینکه برایشان گزینه‌هایی روی میز داشته باشیم و نباید تعجب کنیم که برنامه‌هایی باعث می‌شود آنها در کنار هم قرار بگیرند و زمانی احساس شادی کنند و احساس کنند در کنار هم حضور داشته و دیده شدند.

این تجمعات برای بخشی از سلبریتی‌های مورد علاقه‌اش که بخشی از آنها می‌توانند خوانندگان هم باشند شکل گرفته و جوان خودش را با او دارای یک زبان مشترک دیده و احساس می‌کند اعتراض و پیام‌هایی که خودش نمی‌تواند مستقیم به حاکمیت منتقل کند، این هنرمند یا خواننده با زبان خودش آنها را منتقل می‌کند و می‌بیند کسی که این پیام را منتقل می‌کند به نهادهای رسمی که مورد اعتراض اوست و آنها را مسبب شرایط موجود می‌داند و از آنها ناراضی است، وابستگی ندارد و آنها را یک چهره مستقل غیررسمی می‌شناسد.

زارعیان می‌گوید؛ به هر اندازه که این سه عامل بتواند برای آن هنرمند و سلبریتی پررنگ‌تر باشد، قدرت بسیج‌کنندگی بیشتری خواهد داشت و می‌تواند ارتباطات عاطفی عمیقی با مخاطبش برقرار کند که بیشتر از همه موسیقی این امکان را دارد تا احساسات و تجربیات مشترک را منعکس کند و ارتباط عاطفی را شکل بدهد تا پیام اعتراض نسل جوان به شرایط موجود را در هنرش انتقال بدهد، به نهادهای رسمی قدرت وابستگی نداشته باشد و مورد اقبال بیشتری قرار گیرد. به‌محض اینکه هر کدام از این موارد کمرنگ شود، اقبال به آنها هم کمرنگ‌تر می‌شود. به دلیل اینکه موسیقی یک ابزار فرهنگی است، خوانندگان رپ جدید می‌توانند با ارائه تجربیات روزمره جوانان که حتی خودشان هم خیلی به آنها توجه نکرده‌اند، آنها را پررنگ بیان کنند؛ آن هم با استفاده از ابزار رسانه‌های اجتماعی که در دهه اخیر قدرت نفوذ بالا و در جامعه گسترش پیدا کردند. این پیام با استفاده از این رسانه‌های اجتماعی به مخاطبان خودش منتقل می‌شود و مخاطب ایرانی هم که به خاطر شرایط اجتماعی، اقتصادی موجود پتانسیل نارضایتی دارد، به راحتی می‌تواند در این موج بسیج شود و پدیده‌ها و پویش‌های جمعیتی را شکل بدهد.  

دراین پرونده بخوانید ...