پیامی برای همسایگان
واکاوی سفر مسعود پزشکیان به عراق در گفتوگو با محمد خواجوئی
سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران به عراق به عنوان اولین مقصد دیپلماتیک دولت چهاردهم نشان از اهمیت عراق و همچنین سیاست همسایگی برای ایران دارد. رئیسجمهور در ابتدای این سفر سهروزه ابتدا به بغداد و بعد از آن به نجف، کربلا، اربیل، سلیمانیه و در نهایت بصره، پایتخت اقتصادی عراق رفت. پزشکیان در این سفر با مقامات ارشد عراقی از جمله عبداللطیف رشید، رئیسجمهور و محمد شیاع السودانی، نخستوزیری و نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق دیدار کرد. این گفتوگوها به تصویب 14 تفاهمنامه با هدف افزایش همکاری در زمینههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منجر شد. محمد خواجوئی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، در همین رابطه معتقد است که «سفر آقای پزشکیان به عراق به نوعی استمرار همان سیاست همسایگی در دولت سیزدهم است که نشان میدهد توسعه روابط با همسایگان یک سیاست کلان در ایران است. وقتی که آقای پزشکیان به عنوان رئیسجمهور جدید ایران با وجود گرایش متفاوت سیاسی، عراق را به عنوان نخستین سفر خارجی خود انتخاب میکند گویای این است که مسئله توسعه روابط با همسایگان در اولویت سیاست خارجی ایران قرار دارد و درواقع پیامی به کشورهای منطقه است».
♦♦♦
چرا مسعود پزشکیان برای نخستین سفر خارجی خود عراق را انتخاب کرد؟ این انتخاب چه تاثیری در روابط خارجی ایران دارد؟
سفر آقای پزشکیان به عراق به نوعی استمرار همان سیاست همسایگی در دولت سیزدهم است که نشان میدهد توسعه روابط با همسایگان یک سیاست کلان در ایران است. وقتی که آقای پزشکیان به عنوان رئیسجمهور جدید ایران با وجود گرایش متفاوت سیاسی، عراق را به عنوان نخستین سفر خارجی خود انتخاب میکند گویای این است که مسئله توسعه روابط با همسایگان در اولویت سیاست خارجی ایران قرار دارد و درواقع پیامی به کشورهای منطقه است. اما بهطور کلی این سفر دو دلیل مهم داشت: اول اینکه هدف ایران از توسعه روابط با همسایگان این است که پروژههایی را که قصد دارند ایران را در منطقه منزوی کنند؛ ناکام بگذارد. در دولت آقای روحانی که همزمان با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا بود؛ آمریکا و اسرائیل به دلیل تنشهایی که در روابط ایران با کشورهای منطقه و مشخصاً کشورهای عربی وجود داشت توانستند پروژه منزوی کردن ایران را اجرایی کنند. در آن زمان کشورهای عربی هم با توجه به تنشی که با ایران داشتند از این شرایط استفاده کردند و همراه با آمریکا و اسرائیل فشارها را بر روی ایران تشدید کردند. بعد از این ماجرا ایران به این نتیجه رسید که ادامه این وضعیت تنشزا به نفعش نیست و به همین خاطر تصمیم گرفت که روابطش را با کشورهای عربی منطقه بهبود ببخشد. البته کشورهای عربی منطقه هم به نتیجه مشابه رسیدند و همین امر باعث شد که به سمت عادیسازی روابط حرکت کند. این عادیسازی با توافق بین ایران و عربستان آغاز شد و بعد از آن کشورهای عربی یکی بعد از دیگری روابطشان را با ایران بهبود بخشیدند. بنابراین یکی از اهداف ایران از توسعه روابط با همسایگان این است که از یکسو مانع از منزوی شدن خود در منطقه شود و از سوی دیگر امکان اینکه کشورهای منطقه بخشی از پروژه فشار بر ایران باشند را بگیرد. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که ممکن است ترامپ برنده انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا شود و ایران با این اقدام مانع استفاده از ظرفیت کشورهای عربی برای فشار به خودش میشود.
دلیل دوم بعد اقتصادی است. بعد از تشدید تحریمهای آمریکا در چند سال اخیر موضوع دیپلماسی اقتصادی برای ایران اهمیت بیشتری پیدا کرده است. ایران به دنبال این است که از اندک فرصتهای موجود بهره لازم را ببرد و با وجود شرایط تحریمی بتواند نوعی گشایش اقتصادی برای خود رقم بزند. در همین راستا بهترین گزینهها برای ایران کشورهای همسایه هستند. عراق هم با توجه به اینکه قریب به 1500 کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و همچنین به دلیل ظرفیتهای اقتصادی قابل توجهی که دارد؛ میتواند فرصت اقتصادی خوبی برای ایران فراهم کند.
یکی از مسائل مطرح میان ایران و عراق که به عنوان یکی از برنامههای سفر رئیسجمهور و هیات همراه به بغداد در دستور کار قرار داشته، آزادسازی ۱۱ میلیارد دلار اموال بلوکهشده ایران در عراق است. اما ظاهراً در این سفر مورد توافق قرار نگرفته و همچنان بغداد منتظر چراغ سبز واشنگتن برای حل این موضوع است. به نظر شما ایران باید چه راهکاری برای آزادسازی پولهای بلوکهشده در پیش بگیرد؟
بله، یکی از مهمترین مسائل مطرح میان ایران و عراق آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران است. عراق به دلیل تحریمهای ایران نمیتواند پول برق و گازی را که از ایران خریده است پرداخت کند. در سفری که آقای پزشکیان به عراق داشتند تلاش شد که سازوکارهایی تعریف شود که تجار ایرانی بتوانند به این منابع دسترسی پیدا کنند. طی رایزنیهای صورتگرفته قرار بر این شد که روابط میان تجار ایرانی و عراق با توجه به مکانیسمهایی که در اتاق بازرگانی دو کشور پیشبینی شده راحتتر از قبل شود. اما در ارتباط با این موضوع خاص باید عرض کنم چالش اصلی که ایران در روابط اقتصادی و تجاریاش با عراق دارد به تحریمهای آمریکا علیه ایران برمیگردد. راهکارهایی که در این سفرها مطرح میشود راهکارهایی موقتی برای تسهیل روابط تجاری ایران با عراق هستند. مسئله اصلی ایران تحریم است و تا زمانی که این تحریمها بهطور کامل رفع نشوند مشکلات به قوت خود باقی میمانند. باید در نظر داشته باشیم که ایران در عراق رقبای زیادی در عرصه اقتصادی دارد و باقی ماندن ایران در شبکه تحریمی باعث میشود که در این فضای رقابتی موقعیتها را یکی پس از دیگری از دست بدهد. بنابراین این راهکارها نباید ایران را از توجه به مسئله اصلی یعنی رفع تحریمها دور کند.
یکی دیگر از مسائل مهم که روی میز گفتوگوهای ایران و عراق قرار دارد، تکمیل راهآهن شلمچه به بصره در داخل خاک عراق است. پزشکیان در سفر به بصره و دیدار با مردم و فعالان این کشور گفت: «مصمم هستیم مسیر قطار شلمچه به بصره را با قدرت پیگیری کنیم.» این در حالی است که راهاندازی خط ریلی شلمچه-بصره از ۲۰ سال گذشته مطرح بوده، با وجود این چرا این پروژه بارها به تعویق افتاده است؟ مشکل کار کجاست؟
برای ایران بسیار مهم است که راهآهن شلمچه-بصره هر چه زودتر افتتاح شود. هرچند که طول این راهآهن بسیار کم است (حدود 32 کیلومتر) اما از نظر ایران بسیار راهبردی است زیرا باعث میشود که ایران به شبکه ریلی عراق متصل شود و از آنجا به سوریه و بعد به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کند. اما چالش اصلی در این خط ریلی تفاوت ادراک مقامات ایران با مقامات عراق است. مقامات ایران اصرار دارند که این خط آهن برای انتقال مسافر و کالا و همچنین متصل کردن شبکه راهآهن ایران به خط آهن سوریه و از آنجا به دریای مدیترانه از طریق عراق احداث شود؛ اما مقامات عراقی معتقدند که این خط آهن صرفاً باید برای انتقال مسافران و زائران باشد. اما دلیل مخالفت عراق چیست؟ عراق نمیخواهد که پروژه احداث راهآهن فاو به ترکیه تحت تاثیر قرار بگیرد و رقابت ایجاد شود. مسئله بعدی این است که مقامات عراق نگران این هستند که ایران از طریق این راهآهن به اهداف سیاسی و امنیتی خود یعنی اتصال این راهآهن به سوریه و از آنجا به دریای مدیترانه، برسد. به همین دلیل است که مقامات عراقی هنوز تصمیمی در این رابطه نگرفتهاند.
یکی از نکات برجسته این سفر، بازدید اولین رئیسجمهور ایران از اقلیم کردستان عراق پس از تشکیل این اقلیم بود. به نظر شما این سفر چه پیامی دارد؟
سفر آقای پزشکیان به اقلیم کردستان اساساً مهمترین جنبه این سفر بود. به این معنا که اگر قرار بود سفر آقای پزشکیان را در یک تصویر خلاصه کنیم آن تصویر لحظه ورود ایشان به فرودگاه اربیل و قدم گذاشتن روی فرش قرمزی بود که کردهای عراق برای رئیسجمهور ایران پهن کرده بودند. با توجه به اینکه روابط ایران و اقلیم کردستان در دو سال اخیر روابطی پرتنش بود این سفر و البته سفر آقای نیچروان بارزانی، رئیس اقلیم کردستان در اردیبهشتماه به تهران، روابط دو طرف را از یک وضعیت پرتنش خارج و وارد مسیر جدیدی کرد. مسیری که در آن اعتماد میان دو طرف افزایش پیدا کرد و فصل جدیدی از روابط را آغاز کرد. طی سالهای اخیر مسائل امنیتی بر روابط میان ایران و اقلیم کردستان سایه افکنده بود. اینکه رئیسجمهور ایران بعد از سالها وارد اقلیم کردستان شد و به زبان کردی حرف زد نشاندهنده تغییر نگاه ایران به اقلیم کردستان و بهطور کلی مسئله کردهاست. این موضوع میتواند شرایط خوبی را برای توسعه روابط بین ایران و اقلیم کردستان فراهم کند و دغدغههای امنیتی ایران را هم کاهش دهد.
این را هم اضافه کنم که بعد از افزایش تحرکات گروههای شبهنظامی کرد مخالف ایران در اقلیم کردستان که با واکنش ایران همراه بود یک نوع نارضایتی در روابط میان دو طرف ایجاد شد. به این معنا که مقامات ایرانی به این دلیل که مقامات اقلیم به گروههای شبهنظامی مخالف ایران در نزدیکی مرزهای ایران پناه داده بودند ناراضی بودند و مقامات اقلیم کردستان هم از اقدامات یکجانبه ایران و حملاتی که ایران بهطور مستقیم به مناطقی در اقلیم کردستان انجام داد (از منظر تمامیت ارضی و حاکمیتی) ناراضی بودند. بعد از توافقی که در اسفند 1401 میان دو طرف امضا شد مبنی بر اینکه این موضوع را حل کنند مقامات اقلیم به این نتیجه رسیدند که روابط پایدار با ایران منفعت بیشتری برای آنها دارد. به همین دلیل مقامات اقلیم کردستان چند ماه بعد از امضای توافق در اسفند 1401 به سمت اجرای این توافق حرکت کرده و تلاش کردند که تا حد زیادی ملاحظات ایران را هم تامین کنند. از طرفی آنها از ایران خواستند به جای اینکه دست به اقدامات و حملات مستقیم بزند؛ دغدغههای امنیتی خود را از این به بعد بهطور دائمی با منطقه اقلیم کردستان و همینطور بغداد در میان بگذارد. به نظر من دو طرف خواستار این بودند که تنشها کاهش پیدا کند. به عبارت دیگر هم برای ایران روابط پایدار با اقلیم کردستان مهم است و هم برای اقلیم کردستان روابط پایدار با ایران مهم است. در واقع نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی که ایران و اقلیم کردستان دارند باعث شد که دو طرف وارد دوره جدیدی از روابط شوند. همانطور که عرض کردم سفر اردیبهشتماه آقای بارزانی به ایران و استقبال قابل توجهی که مقامات ایران از ایشان داشتند و مشخصاً سفر آقای پزشکیان به اقلیم و استفاده ویژهای که ایشان از زبان کردی در آن منطقه داشت و متقابلاً باعث شد که مقامات اقلیم و بهطور مشخص آقای بارزانی از زبان فارسی استفاده کند؛ تصویر نمادینی به این سفر داد که نشاندهنده روابط نزدیک میان ایران و اقلیم است.
مسعود پزشکیان در جریان دیدار با رئیسجمهور عراق خواستار حرکت به سمت برداشتن مرزهای کشورهای اسلامی همانند تجربه اتحادیه اروپا شد. آیا این پیشنهاد نشان از باز شدن درهای جدیدی در سیاست خارجی ایران دارد؟
البته ایران همیشه بر موضوع نزدیکی بین ملتها در منطقه تاکید کرده و تاکید آقای پزشکیان هم در واقع استمرار همان مواضع قبلی در ایران است. از نظر من این مسئله پشتوانه عملی ندارد و بیشتر یک موضعگیری نمادین است که نشان از تاکید ایران بر روابط نزدیک میان ملتها دارد. دلیل اینکه در شرایط فعلی امکان برداشتن مرزها وجود ندارد اختلافات بنیادینی است (اختلافات مذهبی، فرهنگی و تاریخی) که در میان کشورهای منطقه خاورمیانه وجود دارد. علاوه بر این، روندهای متفاوت دولت-ملتسازی در منطقه و بعضاً روندهای ناقص دولت-ملتسازی و همچنین متفاوت بودن روند توسعه در کشورهای منطقه باعث میشود که این کار دشوار باشد.
واقعیت این است که برای برداشتن مرزها در مرحله اول نیاز است که کشورهای منطقه باورهای مشترکی در حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی داشته باشند. و در مرحله بعد باید این کشورها از نظر وضعیت اقتصادی و توسعهای به یک سطح همگون برسند. هماکنون شرایط برای برداشتن مرزها مهیا نیست و خیلی زود است که ما در مورد این موضوع صحبت کنیم. یک مثال ساده در این زمینه اختلاف نظر کشورهای منطقه در مسائل امنیتی است. بسیاری از کشورهای منطقه خواهان حضور نظامی قدرتهای خارجی در کشورشان هستند، در حالی که ایران بهطور کامل مخالف این پروژه است. بنابراین در شرایطی که این نوع اختلافات بنیادین، جدا از اختلافات مذهبی، فرهنگی و تاریخی همچنان در بین کشورهای منطقه وجود دارد؛ چنین امری امکانپذیر نیست.