شناسه خبر : 47508 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جنگ در سایه

واکاوی تنش میان ایران و اسرائیل در گفت‌وگو با محمد خواجوئی

جنگ در سایه

هنوز مدت زیادی از حمله پیشین اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و شهادت هفت عضو ارشد سپاه پاسداران نمی‌گذرد که این‌بار اسرائیل در طی یک بازه زمانی 24ساعته، مسئولیت ترور فواد شکر، یکی از فرماندهان ارشد حزب‌الله لبنان در بیروت را (به تلافی حمله راکتی ادعایی حزب‌الله به بلندی‌های جولان) بر عهده گرفت و بدون پذیرش رسمی مسئولیت، اقدام به ترور اسماعیل هنیه، رئیس شاخه سیاسی حماس در جریان سفرش به تهران کرد. این دو اقدام موجب شده بسیاری از ناظران نگرانی خود را از وقوع یک جنگ منطقه‌ای فاجعه‌بار ابراز کنند. در همین رابطه محمد خواجوئی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه معتقد است، ترور آقای هنیه در تهران، ایران را در یک موقعیت دشوار قرار داده است. اگر ایران بخواهد مجدد از طریق عملیات موشکی به اسرائیل پاسخ دهد از یک‌سو ممکن است بازدارندگی محقق نشود و از سوی دیگر ممکن است ایران را وارد یک چرخه جنگ گسترده کند. به این شکل که اسرائیل احتمالاً واکنش شدیدتری نشان دهد و این چیزی است که مقامات ایران از آن دوری می‌کنند.

♦♦♦

  از همان ساعات اولیه ترور اسماعیل هنیه در تهران، عده‌ای در داخل بر ضرورت انتقام فوری تاکید کردند اما نظام حکمرانی ترجیح داد این انتقام را به تعویق اندازد. نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل روز جمعه ۱۹ مرداد اعلام کرد؛ «برقراری آتش‌بس پایدار در غزه اولویت ماست و هر توافقی که حماس بپذیرد مورد قبول ما هم خواهد بود». چرا برای ایران آتش‌بس غزه در اولویت است؟

اتفاقات روزهای اخیر به خوبی نشان می‌دهد که ایران ترجیح داده است پاسخ خود را به تعویق بیندازد یا حتی از پاسخی که بسیاری تصور می‌کردند (حمله موشکی گسترده به اسرائیل) صرف نظر کند. اظهارات نماینده ایران در سازمان ملل هم به خوبی نشان می‌دهد که با توجه به دور جدید مذاکرات آتش‌بس در غزه، ایران احتمالاً سراغ اقدامی عملی علیه اسرائیل نخواهد رفت. از طرفی طولانی شدن زمان پاسخ ایران به این حمله نشان از این دارد که ایران فعلاً این موضع را از دستور کار خارج کرده است. مشخصاً این تغییر بعد از سفری که ایمن الصفدی، وزیر امور خارجه اردن و مهم‌تر از آن بعد از سفر  سرگئی شویگو، دبیر شورای عالی امنیت روسیه به تهران داشتند ایجاد شد. از آن روز به بعد ما شاهد این هستیم که ایران به محاسبات جدیدی رسیده است و فعلاً ترجیح می‌دهد پاسخ گسترده‌ای علیه اسرائیل انجام ندهد. برای ایران حفظ کلیت محور مقاومت در اولویت است و در مرتبه بعدی حفظ قدرت اجزای محور مقاومت که حماس هم بخشی از آن است. طبیعتاً نه‌تنها در شرایط فعلی، بلکه در ماه‌های گذشته هم ایران همیشه مدافع آتش‌بس بوده و این موضوع صرفاً یک موضع صوری نبوده است. تحلیل ایران این است که بعد از عملیات هفتم اکتبر و ضربه‌ای که حماس به عنوان بخشی از محور مقاومت به اسرائیل زد هرچه زودتر آتش‌بس رخ دهد ساختار کلی حماس به عنوان یکی از اجزای محور مقاومت حفظ می‌شود و اسرائیل نمی‌تواند به این مجموعه ضربه بزند. علاوه بر این، تحلیل مقامات ایران این است که آتش‌بس در برهه کنونی می‌تواند باعث تضعیف جریان راست‌گرا در اسرائیل و سقوط این جریان و شخصاً آقای بنیامین نتانیاهو شود. از این منظر به نظر می‌رسد که در برهه کنونی و بعد از رایزنی‌های مقامات روسیه با ایران و دعوت ایران به خویشتنداری و همچنین پیام‌هایی که آمریکایی‌ها برای ایران ارسال کردند، از پاسخ گسترده به اسرائیل پرهیز کند تا اوضاع از چیزی که هست بدتر نشود. احتمالاً دور تازه گفت‌وگوهای آتش‌بس باعث شد که ایران هم در برهه کنونی پاسخ خودش را به تعویق بیندازد. یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها هم این بود که بیانیه‌ای که سه مقام ارشد آمریکا، مصر و قطر در ارتباط با مذاکرات آتش‌بس دادند نتیجه مذاکرات یک هفته قبل بود که ایران هم در جریان این مذاکرات بوده است. آنها ایران را ترغیب کردند که واکنش نشان ندهد تا بتوانند مذاکرات آتش‌بس را کلید بزنند. در همین راستا ایران احتمالاً پاسخ خودش را فریز کرده و باید منتظر بمانیم که از 15 آگوست به بعد مذکرات آتش‌بس به چه سمتی خواهد رفت.

  چرا اسرائیل در ماه‌های اخیر زمین بازی را عوض کرده و مستقیماً ایران را هدف قرار می‌دهد؟

ابتدا باید عرض کنم که ترور آقای هنیه در تهران، ایران را در یک موقعیت دشوار قرار داده است. از یک‌سو با توجه به اینکه این ترور در خاک ایران اتفاق افتاد و آقای هنیه مهمان مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید ایران بود به هیچ عنوان برای ایران قابل پذیرش نیست و به شکلی ضربه به توانایی دستگاه‌های امنیتی ایران بود که نتوانستند امنیت مهمانشان را تامین کنند؛ اما از سمت دیگر پاسخ مستقیم به اسرائیل همیشه یکی از مسائل و موضوعاتی بوده که ایران ترجیح داده به سراغ آن نرود. به عبارت دیگر استراتژی امنیت ملی ایران مبتنی بر پرهیز از ورود به جنگ‌ها به‌طور مستقیم و تامین امنیت ایران از طریق اتحاد با گروه‌های متحد خود در منطقه است. دولت ایران ترجیح می‌دهد با اتحادی که با گروه‌های متحد خود در منطقه دارد؛ اعم از گروه‌های فلسطینی، لبنانی و عراقی وارد درگیری‌های مستقیم چه با آمریکا و چه با اسرائیل نشود. بله، اسرائیل در طی ماه‌های اخیر زمین بازی را تغییر داد. پیش از این دو طرف در وضعیت جنگ در سایه بودند به این معنا که درگیر بودند اما این درگیری به‌طور مستقیم نبود. زمانی که اسرائیل زمین بازی را عوض کرد و مستقیماً ایران را هدف قرار داد (به‌طور مشخص حمله به کنسولگری ایران در دمشق در بهار امسال) ایران عملاً در تنگنا قرار گرفت؛ مسئله‌ای که هیچ‌وقت ترجیح نمی‌داد به سمت آن برود. یعنی عملاً فضا به سمتی رفت که امکان تداوم رویکرد صبر استراتژیک از بین رفت. دیدیم که در بهار امسال بعد از حمله‌ای که اسرائیل به کنسولگری ایران انجام داد، ایران برای اولین‌بار حملات پهپادی و موشکی مستقیم و گسترده‌ای را علیه اسرائیل انجام داد. حتی همه نشانه‌ها دال بر این بود که آن عملیات یک عملیات نمادین بود و به اصطلاح ایران می‌خواست نبرد اراده‌ها پیروز باشد و نشان دهد درست است که استراتژی خودش را مبتنی بر اتحاد با متحدین منطقه‌ای خود قرار داده است اما این به این معنی نیست که از تقابل مستقیم هراس دارد. این عملیات که به عملیات وعده صادق معروف شد با پاسخ کنترل‌شده اسرائیل روبه‌رو شد. بعد از این، این تصور ایجاد شد که توازنی میان دو طرف شکل گرفته و احتمالاً برای یک مدت طولانی دو طرف وارد درگیری مستقیم نخواهند شد. حتی ایران روی این موضوع تبلیغ زیادی هم کرد و اساساً دستاورد عملیات وعده صادق را همین بازدارندگی می‌دانست. اما عملیاتی که اسرائیل در ترور آقای هنیه انجام داد تمام این معادلات را تغییر داد و ایران را در تنگنایی مضاعف قرار داد که این بار چه کند؛ آیا واکنشی مانند عملیات وعده صادق انجام دهد یا سکوت کند. بخشی از این تنگنا از این ناشی می‌شود که ایران به دلایل مختلف توانایی پاسخ متوازن به اسرائیل را ندارد. عملیاتی که اسرائیل انجام می‌دهد بیش از اینکه ارزش نظامی داشته باشد ارزش اطلاعاتی دارد. شما به ترورهای هدفمندی که اسرائیل طی ماه‌های اخیر انجام داده؛ چه در ایران، چه در حملاتی که به مواضع ایران در سوریه انجام داده است، چه هدف قرار دادن فرماندهان فلسطینی و فرماندهان حزب‌الله لبنان نگاه کنید متوجه می‌شوید که این عملیات مبتنی بر برتری اطلاعاتی اسرائیل بودند. هدف قرار دادن فرمانده ارشد حماس در تهران، آن هم وقتی که آن فرد در میان تدابیر امنیتی آن کشور حضور دارد از نظر اطلاعاتی می‌تواند دستاورد بزرگی برای اسرائیل باشد. اما باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از کشورها دارای این توانایی اطلاعاتی نیستند که بتوانند عملیاتی را در اسرائیل به همین شکل انجام دهند و مقامات ارشد اسرائیلی را هدف قرار دهند. بنابراین این نقطه ضعف را نه فقط ایران، بلکه گروه‌های دیگر مقاومت هم دارند. چند ساعت قبل از ترور آقای هنیه نفر دوم حزب‌الله لبنان یعنی آقای فواد شکر در حومه جنوبی بیروت ترور شد. این هم یک نوع اقدام اطلاعاتی از سوی اسرائیل بود. در همین راستا ایران قادر به پاسخ متوازن نیست و عملاً تنها گزینه عملیاتی ممکن حمله موشکی علیه اسرائیل است، اما این عملیات موشکی هم الزاماً ممکن است به هدف لازم نرسد. همان‌طور که در عملیات وعده صادق هم دیدیم که نتوانست بازدارندگی ایجاد کند و اسرائیل مجدداً دست به عملیات دیگری زد و آقای هنیه را ترور کرد. مسئله مهم این است که اگر ایران بخواهد مجدد از طریق عملیات موشکی به اسرائیل پاسخ دهد از یک‌سو ممکن است بازدارندگی محقق نشود و از سوی دیگر ممکن است ایران را وارد یک چرخه جنگ گسترده کند. به این شکل که اسرائیل احتمالاً واکنش شدیدتری نشان دهد و این چیزی است که مقامات ایران از آن دوری می‌کنند.

  همان‌طور که شما هم اشاره کردید اگر ایران بخواهد مجدد از طریق عملیات موشکی به اسرائیل پاسخ دهد ممکن است وارد چرخه‌ای شود که ورود به جنگ را ناگزیر می‌کند. در همین راستا ایران باید چه اقداماتی برای کاهش تنش انجام دهد؟

باید در نظر داشته باشیم که ایران هم مانند هر کشور دیگری نقاط ضعفی دارد. اول اینکه نمی‌تواند پاسخ متوازنی به اسرائیل بدهد. دستگاه امنیتی ما به‌طور مستقل یا غیرمستقل نمی‌تواند رفتاری از جنس رفتار اسرائیل داشته باشد. فراموش نکنیم که اسرائیل حتی ترور آقای هنیه را هم رسماً بر عهده نگرفته است اگرچه انگشت اتهام به سمت اسرائیل است. اما پرسش اینجاست که آیا ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟ دوم وضعیت داخلی ایران است. یکی از عواملی که باعث شد ایران فعلاً از پاسخ مستقیم به اسرائیل صرف نظر کند آسیب‌پذیری داخلی و روند آغاز به کار دولت جدید است. مثل اینکه آقای پزشکیان رایزنی‌هایی با مقامات ارشد کشور داشته که ایران به‌طور مستقیم وارد تنش با اسرائیل نشود، چون به هر حال دولت جدید در ابتدای کار است و نوعی امید نسبت به تغییر در کشور ایجاد شده است و در همین راستا ورود ایران به درگیری افق روشنی ندارد و می‌تواند چالشی برای دولت جدید باشد. از طرفی در حال حاضر که اسرائیل وارد تقابل مستقیم با ایران شده ابزارهایی برای این تقابل دارد. یکی از مهم‌ترین ابزارهای اسرائیل سامانه پدافندی است. البته درست است که این سامانه پدافندی ضربه‌پذیر است و صد درصد عمل نمی‌کند و به اصطلاح در مقابل حملات موشکی بازدارندگی نسبی دارد، اما سوال اینجاست که آیا ما هم این قدرت بازدارندگی را داریم؟ طبیعتاً نداریم؛ یعنی اگر روند به سمتی پیش برود که در این چرخه نظامی اسرائیل زیرساخت‌های مهم ایران از جمله پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها را مورد حمله قرار دهد ایران به 40 سال قبل برمی‌گردد. تجربه ماه‌های اخیر نشان داده است که ما با یک اسرائیل زخمی روبه‌رو هستیم که به هر قیمتی می‌خواهد قدرت بازدارندگی خود را احیا کند، بنابراین هیچ چیزی از اسرائیل بعید نیست.

  حد تقابل ایران با اسرائیل کجاست؟

ببینید درست است که جمهوری اسلامی دشمن اسرائیل است، اما طبیعتاً در این دشمنی باید حدوحدودی تعریف شود و قرار نیست تقابل با اسرائیل، ایران را به سمت ناکجاآبادی ببرد که موجودیت روند توسعه‌اش ضربه ببیند. بنابراین با تعیین محدوده تقابل با اسرائیل ایران می‌تواند دشمن اسرائیل باشد، اما حدی برای این نزاع تعریف کند. من از جمله کسانی هستم که معتقدم نه‌تنها ایران و حزب‌الله لبنان، بلکه اسرائیل هم خواهان ورود به تقابل مستقیم و گسترده نیست، اما این امکان وجود دارد که چرخه نزاع و درگیری به سمتی برود که طرف‌ها به‌رغم اینکه خواهان جنگ نیستند، اما ناگزیر به جنگ شوند. در همین راستا نباید خیلی روی این گزینه حساب کنیم که اسرائیل ضربه‌پذیر است. واقعیت این است که ما در داخل ایران بیش از حد روی ضربه‌پذیری اسرائیل تبلیغ می‌کنیم. همان‌طور که گفتم درست است که اسرائیل ضربه‌پذیر است، اما نقاط قوت زیادی دارد و از طرف دیگر ما هم نقاط ضعف زیادی داریم. پرهیز از اغراق کردن نسبت به ضعف‌های اسرائیل هم یکی از نکاتی است که ما باید به آن توجه کنیم. نکته دیگر این است که حماس به عنوان بخشی از محور مقاومت و متحد ایران روز هفتم اکتبر دست به عملیاتی زد که این عملیات نه‌تنها با ایران در جایگاه ستون اصلی محور مقاومت و حزب‌الله لبنان به عنوان یکی از نزدیک‌ترین گروه‌ها به حماس هماهنگ نکرده بود، بلکه خود مقامات حماس اعلام کردند که این عملیات ساخته و پرداخته شاخه نظامی حماس بوده و حتی بخش سیاسی حماس و رهبران ارشد آن مثل آقای اسماعیل هنیه و آقای خالد مشعل هم در جریان این عملیات نبودند. پرسشی که پیش می‌آید این است که عملیاتی که حتی فرماندهان اصلی حماس از آن بی‌خبر بودند چرا باید موجب جنگ میان ایران و اسرائیل شود؟ درست است که ایران همواره در تقابل با اسرائیل بوده، اما این الزاماً به این معنا نیست که ایران ترجیح می‌داد در برهه کنونی چنین عملیاتی علیه اسرائیل شکل بگیرد که هزینه‌های زیادی هم داشته باشد. ایران عملاً به این ورطه کشیده شد اما در عین حال نمی‌توانست پشت حماس را هم خالی کند. ایران باید مشخص کند که می‌خواهد تا کجا پیش برود؟ باید در نظر داشته باشیم که به هر حال حماس یک گروه شبه‌نظامی است که مسئولیت دولت ندارد. 

  شما به این موضوع اشاره کردید که عملیات هفتم اکتبر بدون هماهنگی با محور مقاومت و در راس آن ایران انجام شده است. حال پرسشی که مطرح می‌شود این است که عملیاتی که بدون هیچ‌گونه هماهنگی و محاسبه‌ای انجام شده می‌تواند ایران را به عنوان یک کشور وارد جنگی گسترده کند؟

 اگر قرار باشد تقابل ایران با اسرائیل و پشتیبانی از حماس به سمتی برود که ایران و متحدین مهم آن از جمله حزب‌الله لبنان که عملاً امنیت لبنان را در اختیار دارد، وارد ورطه‌ای شوند که موجودیت‌شان به خطر بیفتد خواسته هیچ‌کس نیست. همان‌طور که گفتم به باور من ایران باید حد و حدودی تعریف کند و مبتنی بر این حد و حدود وارد مذاکره شود. خب طبیعتاً در این فرآیند امتیازهایی هم داده می‌شود تا کلیت ایران و حتی محور مقاومت حفظ شود. خلاصه اینکه تعیین حد و مرز نزاع ایران با اسرائیل و همچنین تعیین حد و مرز در ائتلاف با گروه‌های منطقه باید مشخص شود. البته حماس متحد ایران است، اما این به این معنی نیست که ایران به خاطر حماس وارد یک بازی دوئل‌گونه در مقابل اسرائیل شود. ما یک کشور هستیم ملاحظات امنیت ملی خودمان را داریم و متحدین هم برای ما مهم هستند اما این متحدین هم قرار نیست خودسرانه عمل کنند. اگر تقابل ایران با اسرائیل نامحدود باشد قطعاً می‌تواند در روند موفقیت دولت جدید خلل ایجاد کند. به این معنا که اگر تقابل ایران با اسرائیل گسترش پیدا کند دولت آقای پزشکیان در زمینه سیاست تنش‌زدایی با غرب، احیای برجام و برداشتن تحریم‌ها ناموفق خواهد بود. در همین راستا بهتر است که دولت جدید دیپلماسی خود را فعال کند. تا اینجا هم که رئیس‌جمهور جدید از ورود به تقابل مستقیم با اسرائیل پرهیز کرده است نشانه مثبت و امیدوارکننده‌ای برای این است که در آینده هم این روند استمرار پیدا کند و ایران بتواند با کمترین هزینه خودش را از این ورطه خارج کند. 

دراین پرونده بخوانید ...