شناسه خبر : 47503 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مزد صبر

گفت‌وگو با علی چشمی درباره ترکیب تیم اقتصادی دولت چهاردهم

دولت‌ها که عوض می‌شوند برای فعالان اقتصادی این سوال پیش می‌آید که دولت جدید چه راه و روشی را در پیش خواهد گرفت؟ وقتی وزیری تغییر می‌کند یا رئیس سازمانی عوض می‌شود، عاملان اقتصاد کنجکاو می‌شوند که از برنامه‌ها و جهت‌گیری‌های او آگاه باشند چون اطمینان دارند برنامه‌های وزیر و رئیس جدید مستقیم و غیرمستقیم روی کسب‌وکارشان اثر می‌گذارد. فعالان اقتصادی به تجربه آموخته‌اند که هر سیاستمداری سکان قدرت را در دست گیرد، اقتصاد و جامعه را به سمت ترجیحات خود می‌برد. اغلب گرایش‌ها و ترجیحات سیاستمداران جایی ثبت نشده اما گفتارها، رفتارها، ترجیحات و منش‌های سیاستمداران در ذهنیت مردم ذخیره شده و شهرت آنهاست که انتظارات آینده جامعه را شکل می‌دهد. در حال حاضر موج خوش‌بینی‌های اولیه به انتخاب مسعود پزشکیان فروکش کرده و پای اقتصاد به زمین واقعیت رسیده است. موجی که از انتظارات غیرواقعی شکل گرفت، نه وعده‌ها و برنامه‌های سیاستمداری که به صراحت می‌گوید در چهارچوب برنامه توسعه و سیاست‌های کلی نظام رفتار خواهد کرد. اینها نکاتی است که علی چشمی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی به آن اشاره می‌کند.

مزد صبر

مریم شکرانی: دولت‌ها که عوض می‌شوند برای فعالان اقتصادی این سوال پیش می‌آید که دولت جدید چه راه و روشی را در پیش خواهد گرفت؟ وقتی وزیری تغییر می‌کند یا رئیس سازمانی عوض می‌شود، عاملان اقتصاد کنجکاو می‌شوند که از برنامه‌ها و جهت‌گیری‌های او آگاه باشند چون اطمینان دارند برنامه‌های وزیر و رئیس جدید مستقیم و غیرمستقیم روی کسب‌وکارشان اثر می‌گذارد. فعالان اقتصادی به تجربه آموخته‌اند که هر سیاستمداری سکان قدرت را در دست گیرد، اقتصاد و جامعه را به سمت ترجیحات خود می‌برد. اغلب گرایش‌ها و ترجیحات سیاستمداران جایی ثبت نشده اما گفتارها، رفتارها، ترجیحات و منش‌های سیاستمداران در ذهنیت مردم ذخیره شده و شهرت آنهاست که انتظارات آینده جامعه را شکل می‌دهد. در حال حاضر موج خوش‌بینی‌های اولیه به انتخاب مسعود پزشکیان فروکش کرده و پای اقتصاد به زمین واقعیت رسیده است. موجی که از انتظارات غیرواقعی شکل گرفت، نه وعده‌ها و برنامه‌های سیاستمداری که به صراحت می‌گوید در چهارچوب برنامه توسعه و سیاست‌های کلی نظام رفتار خواهد کرد. اینها نکاتی است که علی چشمی، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی به آن اشاره می‌کند. 

♦♦♦

 سرانجام با نامه رسمی مسعود پزشکیان به محمدباقر قالیباف، ترکیب وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم مشخص شد. تا اینجای کار سیدحمید پورمحمدی ریاست سازمان برنامه‌وبودجه را بر عهده دارد، عبدالناصر همتی قرار است به وزارت امور اقتصادی و دارایی برود و احتمالاً محمدرضا فرزین هم تا مدتی در بانک مرکزی می‌ماند. به نظر می‌رسد مجموعه افرادی که در دولت چهاردهم قرار است مسئولیت را بر عهده گیرند، به میانه‌روی شهرت دارند و این افراد ممکن است ظرفیت توسعه نداشته باشند اما ظرفیت تخریبشان محدود است. در ادبیات اقتصاد می‌گویند مجموعه دولت به هر صفتی که شهرت داشته باشد، انتظارات جامعه حول آن شکل خواهد گرفت. به نظر شما تیم اقتصادی دولت چه سیگنالی به جامعه می‌دهد؟

واقعیت این است که با کاندیداتوری مسعود پزشکیان و انتخاب ایشان به عنوان رئیس‌جمهوری موجی از خوش‌بینی افراطی شکل گرفت و این موج خوش‌بینی توانست بعضی از بازارها مانند بازار سهام را صعودی کند. آقای پزشکیان بدون اینکه برنامه مشخصی داشته باشد، توانست درباره موضوعی که پاشنه‌آشیل اقتصاد کشور است، یعنی روابط خارجی، اعتماد نسبی ایجاد کرده و سایه جنگ و تنش را از کشور دور کند. در عین حال مشاوران ایشان از میان اقتصاددانان سرشناس مانند علی طیب‌نیا، حسین عبده‌تبریزی، احمد می‌دری و... انتخاب شدند و این پیام را به آحاد اقتصادی مخابره کردند که قرار است گروهی درباره اقتصاد تصمیم بگیرند که هدف اصلی‌شان به ثبات رساندن اقتصاد و کاهش نااطمینانی در جامعه است. پیامی که از دولت آقای پزشکیان دریافت می‌شود این است که قرار است از تنش‌های داخلی و خارجی کاسته شده، سیاست خارجی اصلاح شود و نظرات متخصصان تعیین‌کننده باشد. منتها هرچه جلوتر رفتیم، انتظارات از کابینه چهاردهم واقعی‌تر شد و آن موج خوش‌بینی تا حدودی فروکش کرد و دیگر آن خوش‌بینی افراطی اولیه وجود ندارد.

 در اقتصاد قاعده‌ای به نام «حسن شهرت سیاست‌گذار» مطرح است که می‌گوید؛ تصمیم‌گیر به هر صفتی که شهرت داشته باشد، انتظارات جامعه حول آن شکل خواهد گرفت. به نظر شما چرا خوش‌بینی‌های اولیه فروکش کرد؟

چون انتظارات به صورت غیرواقعی و هیجانی بالا رفته بود. البته من نمی‌خواهم انتظارات را تقلیل دهم اما معتقدم آقای پزشکیان از ابتدا وعده و قول خاصی نداد و به صراحت گفت که من در چهارچوب برنامه توسعه و سیاست‌های کلی نظام رفتار می‌کنم و کابینه‌ای که پیشنهاد داد با همین نظرات همخوانی دارد. هرچند هنوز برای قضاوت کردن خیلی زود است اما نظر شخصی‌ام این است که دولت چهاردهم قدرت معجزه ندارد اما قطعاً شرایط را بهتر خواهد کرد.

 پس شاید پرسش اصولی‌تر این باشد که چه چیزی باعث شد انتظارات غیرواقعی از پزشکیان شکل بگیرد؟

بله، این پرسش مهمی است. بخش مهمی از این انتظارات را اصلاح‌طلبان تندرو ایجاد کردند. آنهایی که اهل رسانه و سیاست هستند و فعالیت اقتصادی محدودی دارند. آنها ایده‌های اصلاح‌طلبی را دنبال می‌کردند و به نوعی قصد داشتند این ایده‌ها را در برنامه‌های آقای پزشکیان بگنجانند. این طیف با طرح ایده‌هایی مثل تعمیق دموکراسی، آزادی بیان و آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی، امیدواری ایجاد کردند و شاید هدفشان این بود که این اصلاحات را در خط مشی نامزد مورد حمایت خود ببینند.

 در این میان، باور آحاد اقتصادی چه بود؟

در اقتصاد هنوز هیچ اتفاق عملی نیفتاده است و آحاد اقتصادی که بیشتر سرمایه‌گذاران خرد و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و متوسط هستند، فعلاً تحت‌تاثیر آرزوهای رسانه‌ها و اصلاح‌طلبان قرار دارند اما در مجموع ماهیت اقتصاد به گونه‌ای است که دیدگاه‌های میانه‌رو ایجاد می‌کند و آحاد اقتصادی تلاش کردند انتظارات خود را تعدیل کنند. چنان‌که به صورت مصداقی هیجان اولیه بورس به‌سرعت فروکش کرد. باز هم تاکید می‌کنم که نه آن خوش‌بینی‌های اولیه درست است و نه بدبینی‌های افراطی.

 اجازه بدهید برای روشن شدن موضوع، سوال را کمی صریح‌تر مطرح کنم. با توضیحی که دادید، برداشت من این است که اتفاق خاصی در فضای سیاسی کشور رخ نداده است. آیا این تلقی درست است و با انتخاب مسعود پزشکیان تغییر مهمی رخ نداده است؟

نه، چنین برداشتی درست نیست. اتفاقاً تغییرات مهمی اتفاق افتاده و حتماً در آینده هم تداوم خواهد یافت. موضوع برآورده کردن انتظارات آحاد جامعه است که همه می‌دانیم برخی از این انتظارات به دلایل روشن، محقق نمی‌شود. درباره تیم اقتصادی هم که رئیس‌جمهوری پیشنهاد داده، نظر شخصی‌ام این است که در دایره تنگ و سقف کوتاه گزینه‌های موجود، بهترین‌ها هستند. ایشان عبدالناصر همتی را برای وزارت اقتصاد پیشنهاد داده که اقتصادخوانده است و سال‌ها پست‌های کلیدی مانند ریاست بانک مرکزی و بیمه مرکزی را بر عهده داشته و دیدگاه‌های واقع‌گرایانه‌ای دارد. یا حمید پورمحمدی را به ریاست سازمان برنامه و بودجه منصوب کرده که او هم میانه‌رو است. آنها مدیرانی هستند که پشتوانه سال‌ها کار اجرایی در حوزه اقتصاد دارند و متخصصان خوبی هستند و ایده‌های مشخص و روشنی دارند. در واقع دو سازمان کلیدی اقتصاد به دست میانه‌روهای مجرب سپرده شده است که ضمن مشی میانه‌روی، مدافع ایده‌های شدنی در اقتصاد هستند. ضمن اینکه در بانک مرکزی هم فعلاً محمدرضا فرزین حضور دارد که عملکرد او به ویژه در یک سال اخیر بد نبوده است. هرچند باید گفت مدیران اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی هم میانه‌رو هستند و رئیسی آن حلقه تندرو نزدیک به خود را در اقتصاد به کار نگرفت و در وزارت امور خارجه هم به همین ترتیب عمل کرد. به همین دلیل معتقدم دولت آقای پزشکیان می‌تواند دولت موفقی باشد. به هر حال اقتصاد علمی عقلانی است و منطق‌های خاص خودش را دارد و خاصیت آن میانه‌روی است. گذشته از این، در وزارت خارجه دولت سیزدهم هم شاهد هستیم که افراد میانه‌رو به کار گرفته شدند و برخلاف تصورات، برای احیای برجام تلاش کردند یا از زمان وقوع جنگ اسرائیل و غزه می‌بینیم که ایران از گسترش جنگ و ورود جدی به تنش‌های منطقه‌ای پرهیز کرده است. بنابراین باید قوه عاقله‌ای برای ساختار حکمرانی در نظر گرفت و این قوه عاقله رفتار متفاوتی نسبت به شعارها بروز می‌دهد. یعنی نه آن‌طور که برخی انتظار دارند، قرار است معجزه‌ای رخ دهد و نه آن‌طور که برخی می‌پندارند، قرار است به قهقرا برویم. من همچنان معتقدم دولت چهاردهم می‌تواند شرایط بهتری برای اقتصاد کشور ایجاد کند.

 بیایید مقایسه‌ای بین تصمیم‌گیران اقتصادی دولت سیزدهم و وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان داشته باشیم. به نظر شما بین مدیران میانه‌رو دولت سیزدهم و مدیران میانه‌رو دولت چهاردهم چه تفاوت‌ها و چه شباهت‌هایی وجود دارد؟

قطعاً مدیران انتخابی مسعود پزشکیان علمی‌تر و در عین حال جسورتر هستند و قدرت تاثیرگذاری و اقناع بالاتری دارند. تیم اقتصادی دولت چهاردهم اگر موفق به کسب رای از کابینه شود، قدرت اثرگذاری بیشتری دارد و نامزدهای معرفی‌شده در حوزه اقتصاد، می‌توانند سایر بدنه دولت را برای اصلاحات با خود همراه کنند. این در حالی است که چنین جسارتی در تیم اقتصادی کابینه سیزدهم وجود نداشت.

 آیا فقط مسئله نداشتن جسارت مهم است؟ یعنی تفاوت اصلی دو دولت در داشتن و نداشتن جسارت بوده است؟

قاعدتاً نه. مسئله تعیین‌کننده، نه‌تنها جسارت در انجام اصلاحات است که باید انگیزه آن هم وجود داشته باشد. گام بعدی، همراه کردن مجموعه نظام حکمرانی و مردم برای انجام اصلاحات است. کشور در سال‌های گذشته نه‌تنها از ریل توسعه خارج شده است که در حال حاضر کشوری با درآمد پایین به حساب می‌آید. ایران زمانی کشوری با درآمد متوسط بود اما در حال حاضر اکثریت جامعه به ورطه فقر افتاده‌اند. چرا این اتفاق افتاد؟ چون اقتصاد ما کوچک‌تر شده است. فرض کنید سعید جلیلی رئیس‌جمهور می‌شد. دیدگاه‌های او انزوا و تخریب بیشتر اقتصاد کشور را به دنبال داشت. بنابراین اگر دولت چهاردهم پویایی و نشاط کافی را برای توسعه ندارد، دست‌کم جسارت تغییر اندک شرایط را دارد، ضمن اینکه ظرفیت تخریب این دولت از دولت سیزدهم یا دولتی که قرار بود از سوی آقای جلیلی تشکیل شود، بسیار کمتر است و همین، تفاوت مهمی محسوب می‌شود.

 البته برخی از افرادی که آقای پزشکیان معرفی کرده‌اند، مدیران امتحان پس‌داده هستند. یا به قولی عیارشان را می‌دانیم. به نظر شما آزموده را آزمودن خطا نیست؟

نگاه من به این مسئله شکل دیگری دارد. واقعیت این است که کشور از دهه 40 گرفتار عارضه‌ای شد که امروز هم به شکل‌های دیگری وجود دارد. این عارضه که در نظام حکمرانی وجود دارد، باعث شده است که به جای نظام‌های اجتماعی و قوه عاقله جمعی، نهادهای امنیتی تصمیم نهایی را بگیرند. یعنی نهاد امنیتی به جای خرد جمعی تصمیم می‌گیرد و این عارضه مناسبات اجتماعی را دچار مشکل کرده است؛ دستگاه امنیتی برای معرفی نامزدهای ریاست‌جمهوری تصمیم می‌گیرد، نمایندگان مجلس را تایید صلاحیت می‌کند، درباره انتخاب وزرا و حتی مدیران رده‌های پایین نظر می‌دهد، مدیران مدرسه و استادان دانشگاه را تایید یا رد می‌کند، می‌گوید چه ورزشکاری حق دارد به فعالیت حرفه‌ای ادامه دهد یا ادامه ندهد، کدام بازیگر حق دارد بازی کند، کدام مجری تلویزیون باشد یا نباشد و... و این مسئله یک بن‌بست جدی برای کشور ایجاد کرده است. در واقع به جای آنکه برای مسائل کشور، خرد جمعی تصمیم بگیرد گروهی تصمیم می‌گیرند که پاسخگو نیستند و در این شرایط امکان ظهور و بروز مدیران جدید با ایده‌های خلاق وجود ندارد. حلقه بسته‌ای از افراد مورد تایید دستگاه‌های امنیتی وجود دارد که از قضا رئیس دولت چهاردهم تلاش کرده از این حلقه بسته، بهترین انتخاب را داشته باشد. این یک گام رو به جلو است، هرچند که باید گفت تیم اقتصادی پزشکیان، آدم‌های کارهای بزرگ نیستند اما در حد بضاعت قابل قبول به شمار می‌آیند.

 و قاعدتاً یکی از نگرانی‌ها این است که تیم اقتصادی آقای پزشکیان هم تمایلی به توسعه ندارد و نمی‌توان انتظار داشت که دولت چهاردهم دغدغه توسعه کشور را داشته باشد.

البته وقتی از توسعه حرف می‌زنیم باید بدانیم که کلیدی‌ترین بستر آن، پرهیز از خشونت و تامین امنیت پایدار است. جامعه‌ای که امنیت پایدار خود را از دست بدهد، به سمت فروپاشی می‌رود و از توسعه دور می‌شود. انقلاب‌ها یا کودتاها یا جنگ‌های داخلی تا سال‌ها جوامع را از توسعه عقب انداخته‌اند و هرج‌ومرج ایجاد کرده‌اند. جامعه ما سال‌هاست که گرفتار نااطمینانی شده و اگرچه زیرساخت‌های امنیتی خوبی داریم اما امنیت اقتصادی و سرمایه‌گذاری نداریم. این در حالی است که اصل کلیدی برای توسعه، حفظ امنیت پایدار است و در ادامه آن باید تلاش کرد تا حاکمیت قانون شکل بگیرد. منظور این است که قانون برای همه باشد و همه در برابر قانون یکسان باشند؛ نه آنکه گروه‌های خاصی خواسته‌های خود را به صورت قانون درآورند و به بقیه تحمیل کنند. حاکمیت قانون آن است که همگان به خواسته‌های بقیه احترام بگذارند. آیا ما این ظرفیت را داریم که به خواسته‌های دیگری احترام بگذاریم؟ من فکر می‌کنم هنوز با توسعه فاصله زیادی داریم و در مقاطعی خارج از ریل توسعه حرکت کرده‌ایم. بنابراین نمی‌توانیم از دولت، مطالبه توسعه داشته باشیم. حاکمیت قانون هم با اصلاحات تدریجی مستقر می‌شود؛ اصلاحات تدریجی هم صبر و تحمل می‌خواهد. ما برای گذار به توسعه، نیازمند این هستیم که کم‌کم احزاب سیاسی قوی ایجاد کنیم، برای بنگاه‌های اقتصادی، ورزشی، فرهنگی، اجتماعی و‌... استقلال عمل قائل شویم و رسانه‌ها جان‌دارتر شوند و آرامش تعمیق شود. نیاز داریم که از نظامی‌گری و امنیتی‌سازی در تمام امور دست بکشیم و نظامیان به سر کار اصلی خود برگردند و امنیت کشور را تامین کنند، نه اینکه در تمامی ارکان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... مداخله کنند. وقتی به این ملزومات توسعه رسیدیم توسعه‌یافته خواهیم شد.

 فضای سیاسی کشور، مدام بین دولت‌های تندرو و میانه‌رو در نوسان بوده است. پیشروی با این نوسان مدام چگونه رخ می‌دهد؟

قاعدتاً پیشروی در کار نیست اما برای پاسخ به این پرسش به دو، سه سال پیش برمی‌گردیم و این پرسش‌ها را مطرح می‌کنیم که آیا طرح صیانت و طرح‌های مربوط به انسداد کامل گردش آزاد اطلاعات، به نتیجه منتج شد؟ پاسخ کاملاً منفی است. چنین طرح‌ها و سیاست‌هایی نمی‌تواند به نتیجه منجر شود، چنان‌که گشت ارشاد کارکرد گذشته را از دست داد و بانکداری از ایدئولوژی فاصله گرفت و به سمت علم روز دنیا رفتیم. بنابراین این‌گونه نیست که با هر دولت به نقطه صفر و پله اول برگردیم و اصلاحات آرام و خزنده در بطن سیاست و اجتماع پیشروی می‌کند. بنابراین من فکر می‌کنم که باید به سمت اصلاحات تدریجی برویم و از تغییر رویه به سمت خرد و عقلانیت حمایت کنیم. ضمن اینکه حافظ دستاوردهایمان ولو اندک باشیم تا بتوانیم به توسعه گذار کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...