شناسه خبر : 42526 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

حذف ایران از گردونه تجارت

بررسی گام‌های مهم ایران و روسیه برای حذف دلار در گفت‌وگو با احمد عزیزی

حذف ایران از گردونه تجارت

روسیه و ایران سیستمی را برای پرداخت‌ها و تسویه‌حساب بدهی‌های تجاری راه‌اندازی کردند که در آن از ارزهای خود استفاده می‌کنند؛ اقدامی که برای حذف دلار آمریکا از تجارت آنها انجام شده است. در این زمینه احمد عزیزی تحلیلگر مسائل پولی و بانکی معتقد است دو کشور ایران و روسیه بعد از تحریم از روی ناچاری و اجبار چنین ابتکاری را اتخاذ کرده‌اند. اگر کشورها از جمله ایران و روسیه این امکان را داشتند، نمی‌پذیرفتند یک ارز جهان‌روا از مبادلاتشان حذف شود. همین‌طور که قبل از تحریم‌های بین‌المللی علیه روسیه با توجه به اصرار فراوان ایران در بیش از یک دهه گذشته نپذیرفته بود که در مبادلات دوجانبه دلار را حذف کند، چه رسد به اینکه ریالِ لرزان و پرریسک و نوسان ایران را بپذیرد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

 بانک مرکزی ایران اخیراً از راه‌اندازی نماد معاملاتی روبل در بازار متشکل ارزی کشور همزمان با سفر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه به تهران خبر داد. علی صالح‌آبادی، رئیس کل بانک مرکزی ایران نیز پیشتر از حصول توافق با همتای روس خود برای کنار گذاشته شدن دلار و یورو از مبادلات دوجانبه و استفاده از ارزهای ملی خبر داده بود. به نظر شما آیا این امکان وجود دارد که دلار از مبادلات ایران و روسیه حذف شود؟

بله، با تحمل هزینه‌های بعضاً گزاف، این امکان وجود دارد. البته از این نوع خبرها در دهه اخیر فراوان شنیده‌ام و کمتر موردی به نتیجه رسیده است. گویی خبرها، بیشتر برای اهداف جنگ نرم تبلیغاتی بوده‌اند. ازجمله بعید است این مورد به نتیجه درخوری رسیده باشد. از اواسط دهه ۱۳۸۰ به این‌گونه خبرهای شبه‌جعلی عادت کرده‌ایم. به هر حال جهان، جهان ممکنات است. اگر هم این آرزو عملی شود عمدتاً برای برخی معاملات دولتی این امکان وجود دارد اما در مبادلات غیردولتی و بخش خصوصی یا حتی شرکت‌های دولتی که (خارج از رادار رسمی مراودات دوجانبه تنظیم شده) در سطح مرسوم بین‌المللی هستند، تا حدی به ارزهای دیگر ادامه پیدا خواهد کرد. یک نمونه تاریخی معاملات تهاتری با کشورهای اقمار شوروی سابق بودند که مبادلات ارزی‌شان را با بسیاری از کشورها از جمله ایران با حذف مبادله دلار انجام می‌دادند. مثال دیگر اتحادیه پایاپای آسیایی است که دبیرخانه آن در تهران است. این اتحادیه موفق‌ترین اتحادیه پرداخت دنیا به لحاظ تاریخی است. ایران هم در این اتحادیه مبادلاتش را با کشورهای عضو که بیشتر کشورهای منطقه بودند از جمله پاکستان، هند و سریلانکا و بنگلادش و میانمار با حذف دلار به پیش می‌برد. اما در انتهای دوره مبادلات خالص واردات و صادرات به نفع یا به ضرر هر کشوری باشد باید با ارزی که ارز پذیرفته‌شده بین‌المللی است تصفیه شود و به آن معنا چون معمولاً این ارز هم دلار است و در اتحادیه پایاپای آسیایی هم دلار بود، اگر کشورها بتوانند دلار را به عنوان ارز تصفیه می‌گذارند، اگر نتوانند ارزهای دیگر را در نظر می‌گیرند. کشورها به دلایلی به دنبال این‌گونه ابتکارات می‌روند. مثلاً روسیه تا قبل از تحریم‌های مربوط به جنگ با اوکراین، به‌رغم درخواست‌های متعدد ایران، حاضر به قبول این راهکار نبود. به دیگر سخن در مورد خبر اخیر، دو کشور ایران و روسیه بعد از تحریم از روی ناچاری و اجبار چنین ابتکاری را اتخاذ کرده‌اند. اگر کشورها از جمله ایران و روسیه این امکان را داشتند، نمی‌پذیرفتند یک ارز جهان‌روا از مبادلاتشان حذف شود. همین‌طور که قبل از تحریم‌های بین‌المللی علیه روسیه با توجه به اصرار فراوان ایران در بیش از یک دهه گذشته نپذیرفته بود که در مبادلات دوجانبه دلار را حذف کند، چه رسد به اینکه ریالِ لرزان و پرریسک و نوسان ایران را بپذیرد. هرچند حالا هم، از جزئیات خبر نداریم. یکسری خبر منتشر شده که معمولاً هم این خبرها جنبه تبلیغاتی‌اش بسیار بیشتر از محتوای تصمیمات و اجرای محتواست. درنتیجه باید از منابع رسمی مطالبه گزارش و آمار کرد تا اطلاعات و مکانیسم‌های توافق‌شده و جزئیاتش را بشود ارزیابی کرد.

 در خلال صحبت‌هایتان به این نکته اشاره کردید که دو کشور باید چندین نکته را مدنظر قرار دهند. لطفاً در این زمینه توضیح مبسوط‌تری ارائه فرمایید. این نکات کدام‌اند؟

اگر در شرایط مبادله آزاد این مساله را بررسی کنیم معمولاً هر نوع محدودیتی باعث افزایش هزینه مبادله، کاهش رقابت‌پذیری، شرایط نامساعد و محدود کردن کارآمدی و راه‌های توسعه روابط اقتصادی است. در نتیجه اولاً باید این را در نظر داشت که این مساله یک محدودیت است. در مرحله بعد باید دید که آیا به‌کارگیری ارزهای ملی در مبادلات فقط شامل یک یا چند کالا و خدمت می‌شوند، یا کل مبادلات دو کشور در بخش دولتی یا نیمه‌دولتی و بخش خصوصی را شامل می‌شود یا چیزهایی در این میانه مستثنی هستند یا کالاهای استانداردی را که کشورها با هم مبادله می‌کنند شامل می‌شود یا خیر؟ به‌خصوص در مورد روسیه و ایران چون هر دو صاحب منابع نفت و گاز هستند و از طرف دیگر ما واردات غلات داریم و روسیه صادرکننده غلات است، آیا جزئیات طرح شامل اینها و برخی کالاهای استاندارد دیگر می‌شود، یا نه؟ و اگر می‌شود با چه مکانیسمی؟ کالاهای استاندارد در بازار بین‌المللی با دلار قیمت‌گذاری می‌شود باید دید که آیا هنوز قیمت‌گذاری این کالاها به دلار است و در مرحله بعد برای تسویه خالص معاملات به ارز دیگری تبدیل می‌شود یا نه؟ یا تبدیل می‌شود به ارزهای ملی کشورها؟ و اگر مثلاً روسیه ریال ایران را می‌پذیرد یا ایران روبل روسیه را می‌پذیرد باید ببینیم که میزان و گستردگی ریسک نوسانات برابری ارزها چقدر خواهد بود و ادوار و دوره‌های تسویه خالص معاملات، یعنی خالص بدهی و خالص طلب طرفین طی چه دوره‌ای قابل تسویه خواهد بود. در نتیجه کشورهای ایران و روسیه آیا به یکدیگر اعتبار می‌دهند؟ اگر آری در چه دوره زمانی و با چه شرایطی اعتبار می‌دهند؟ اگر مبادلات به سقف‌های فنی و قراردادی رسید آیا تجارت بین دو کشور متوقف می‌شود یا مکانیسمی برای رفع مانع طراحی شده است؟ یا این هم علاوه بر موانع دیگر قوزی بالای قوز و مانعی برای تجارت است؟ به لحاظ فنی این نکات و بسیاری نکات دیگر وجود دارند که بدون اطلاع داشتن از این جزئیات نمی‌شود ارزیابی درستی کرد. در برخی از مواقع این جزئیات می‌تواند هزینه‌های تجارت را چند برابر کند. البته همان‌طور که عرض کردم تجربه خوبی از اعلان‌ها نداریم. چون اعلان می‌شود اما در عمل اتفاقی نمی‌افتد یا محتوای آنچه اجرا می‌شود با آنچه اعلان شده است تفاوت زیادی دارد. بنابراین باید این جزئیات را بدانیم ولی با توجه به اینکه آمریکا هم ایران و هم روسیه را تحریم کرده و برخی از تحریم‌های اروپا علیه روسیه، به ایران هم تسری پیدا می‌کند و البته اروپا تحریم‌های خیلی بیشتری در مورد روسیه وضع کرده است، در این شرایط توافق برای کنار گذاشتن ارزهایی که ارز کشورهای مبدأ تحریم هستند، مثل دلار، یا رعایت برخی اصول و شرایط، یک گام به پیش است برای ادامه تجارت و توسعه روابط. اما این گزاره نباید باعث به اشتباه افتادن شود، اصل بر آزادی معاملات و امکان استفاده از کلیه ارزها مخصوصاً ارزهای مسلط جهان‌روا در مبادلات و تجارت جهانی است. از این‌رو تا زمانی که امکان دارد با ارزهای جهان‌روا مثل دلار مبادله انجام شود و آزادانه تجارت کنند نباید تن به محدودیت داد. مگر در توافق‌های آزادانه که توجیه داشته باشند. مثلاً باعث سرعت بیشتر، کاهش هزینه، ریسک کمتر و کارایی بیشتر باشد. البته در آن موارد هم آزادی بخش خصوصی و آحاد فعالان اقتصادی باید محترم شمرده شود، چرا که شاید ترتیبات مذکور به نفع آحادی از فعالان و بنگاه‌های اقتصادی نباشد. بخش خصوصی ملاحظات سیاسی‌اش بسیار کمتر از دولت‌هاست درنتیجه شاید چنین ترتیباتی حتی اگر نهایی شود، توسط بخش خصوصی موردپسند و پذیرش نباشد و آن را اجرا نکنند و کماکان از راه‌های میانبر، دلار و یورو و ارزهایی را که مورد پذیرش بازار بین‌المللی است مبنای مبادلاتشان قرار دهند.

  ایران و روسیه از حدود یک دهه پیش و با هدف کاهش تبعات تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده تلاش‌های متعددی را برای حذف دلار از مبادلات تجاری خود به‌ویژه با کشورهای همسایه و چین انجام داده‌اند، تلاش‌هایی که به دلیل نزول نوسانی ارزش پول ملی این دو کشور تاکنون به نتیجه مدنظر آنها منجر نشده است. به نظر شما دلیل این عدم موفقیت چه بوده است؟

این امر می‌تواند دلایل بسیار زیادی داشته باشد و مهم‌ترین آن همین مساله تحریم بودن یا نبودن است. غیر از روسیه که در حال حاضر تحریم شده است، بقیه کشورهایی که ایران برای حذف دلار در روابط با آنها تلاش می‌کرد، مثل ترکیه، پاکستان، چین و بقیه کشورهای همسایه، تحریم نبوده و نیستند، لذا این تلاش‌ها با شکست روبه‌رو شد. اگر فرض شما را در ناموفق بودن ملاک بگیریم اینها هیچ‌کدام تحریم نبودند. ایران به دنبال شرایطی بود که به نفعش بود اما این به نفع طرف مقابل نبوده است. یک موضوع همین تحلیل در سطح استراتژیک است که باید منافع دو طرف در نظر گرفته شود. به نظر می‌رسد که عدم توفیق ایران حداقل در سطح شعارهایی که در نزدیک به 15 سال گذشته در روابط تجاری، ارزی، مالی و بانکی بین‌المللی‌اش داده است، عمدتاً ناهمگونی و ناموزون بودن موضع ایران و کشورهای مقابل بوده است. به این معنا که ایران طالب تسهیلاتی برای مقابله با تحریم‌ها و دور زدن تحریم‌ها بوده است، اما این تدابیر به نفع کشورهای مقابل نبوده است. اما به نظر می‌رسد فقط این موضوع نیست. ما به لحاظ فنی هم در این موضوعات بسیار ضعیف هستیم. برای نمونه، ضعف فنی کشورمان در تعداد و حجم قراردادهای سوآپ ارزی منعکس است، که بین کشورها معمولاً پرتعداد و پرحجم هستند، ولی در مورد ایران این حجم بسیار کم یا به گمانم در حد صفر است، هرچند از وضع موجود اطلاع دقیق ندارم. برای کشورهایی که تحریم نیستند و محدودیت (ایدئولوژیک و غیر آن) ندارند به لحاظ ملاحظات مدیریت منابع ارزی و مدیریت گردش نقدینگی ارزی خودشان معمولاً حجم قراردادهای سوآپ خیلی بالاست. اگر بخواهیم در کل بازار جهانی را در نظر بگیریم بیش از سه هزار و 200 میلیارد دلار در روز است و اگر ایران بخواهد متناسب با جمعیت و وسعت سرزمینی یا منابعش سهمی ببرد باید حداقل یک تا دو درصد از این مبلغ سهم داشته باشد. حال آنکه اگر سهم ما صفر نباشد، به‌هیچ‌وجه در این سطح نیست که این خود نشان‌دهنده ضعف فنی و مشکلاتی است که ما در روابط خارجی (سیاسی و اقتصادی و بانکی) و سازماندهی حرفه‌ای-عملیاتی داریم. در نتیجه حتی در سطح خارج از مبادلات تجاری فقط اگر مبادلات ارزی در شرایط نرمال را در نظر بگیریم بسترها و زیربناهایی که باید برای حذف دلار یا هر ارز دیگری داشته باشیم امثال همین قراردادهای سوآپ و قراردادهای مشتقات، به گمانم نه‌تنها به اندازه لازم نداریم بلکه اینها تقریباً میل به صفر می‌کند. شکست‌ها به‌طور خلاصه هم دلایل استراتژیک دارد و هم ارتباط با ضعف فنی و تدارکاتی و زیرساخت‌ها دارد. در چنین شرایطی چنین اعلان‌های پرحجم و توخالی، فقط باعث بی‌اعتباری دولت و ناامیدی فعالان اقتصادی و حرفه‌ای می‌شود.

  به نظر می‌رسد تحریم‌هایی که در ماه‌های اخیر علیه روسیه وضع شده، این کشور را به این فکر واداشته که ارزهایی غیر از دلار را در معاملات خود به کار ببندد تا بدین وسیله راهی برای دور زدن تحریم‌ها پیدا کند. آیا حذف دلار از معاملات ایران و روسیه به عبور این کشورها از تحریم‌های آمریکا کمک می‌کند؟

به نظر می‌رسد که استفاده افراطی آمریکا از حربه تحریم یا بهتر بگویم سلاح بی‌بدیلی به نام دلار موجب نگرانی‌های بسیاری در جهان شده است. هرچند باید واکنش به این استفاده افراطی از دلار را به‌عنوان ابزار سیاست خارجی توسط آمریکا در آینده بلندمدت ارزیابی کرد. زیرا به‌رغم نگرانی‌های بین‌المللی، هنوز دلیل محکمی برای افول دلار دیده نمی‌شود. برعکس شاهد هستیم که حجم معاملات به دلار، تسلط دلار در همه بازارها از بازارهای انرژی و فلزات گرانبها و کالاهای استاندارد گرفته تا سهم دلار در بازار ارز بین‌المللی و افزایش کم‌سابقه برابری دلار در مقابل کلیه ارزهای رقیب (مانند یورو و پوند و ین و فرانک سوئیس)‌ چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای برای مقابله با دلار نمی‌دهد. بله به صورت بالقوه یکی از عمده‌ترین دلایل تلاش برای حذف دلار از برخی معاملات بین کشورها، همین استفاده از دلار به‌عنوان سلاحی بسیار موثر و کاراست. این امر حتماً به مدیریت مقابله با تحریم‌ها در دو کشور کمک می‌کند ولی باید یادآور شد که وضعیت ایده‌آل این بود که تحریمی وجود نداشت. به طور خاص در بازارها و کالاهایی که فقط با دلار قیمت‌گذاری می‌شود و تبدیل آن به ارز دیگر هزینه‌زاست، برای کشور ما که تحریم است می‌تواند هزینه‌های بسیار زیادی داشته باشد برای کشوری هم که تحریم نیست، هزینه‌هایی هرچند اندک دربر خواهد داشت که تحمل و تحمیل این هزینه‌ها بر درجه رقابت‌پذیری کشورها، افراد و شرکت‌های تجاری تاثیر منفی می‌گذارد.

 تلاش برای حذف دلار از معاملات در بلندمدت چه نتایجی به دنبال خواهد داشت؟

در بلندمدت چنین ابتکاراتی باعث می‌شود که کم‌کم کشور در گردونه تجارتِ وسیع، متداول و مرسوم بین‌المللی خودش را محدود کند به تعداد قلیل و اندکی از طرف‌های تجاری که این شرایط استثنایی را می‌پذیرند. زیرا این وابستگی، چیزی نیست که هیچ کشوری داوطلبانه به آن رو آورد، مگر اینکه در آینده دور کشورهایی مثل چین و امثال آن یک سیستم ارزی و بانکی مستقل در دنیا بنا بگذارند، یک جنگ تمام‌عیار مالی-ارزی در دنیا اتفاق بیفتد که در آنجا البته شایسته است که جداگانه بررسی شود که اثرات خودش را خواهد داشت، اما برای ایران این سوال شما در حقیقت مستلزم مقایسه شرایط بلندمدت با شرایط حال و شرایط عادی کشور است. مثلاً در دهه 1370 که ما شرایط عادی تجاری داشتیم گرچه همان موقع هم کشور تحریم بود اما تحریم‌ها کم بود و برای عموم مردم ملموس نبود، متخصصان بیشتر با آن دست‌به‌گریبان بودند، چون در همان زمان هم دلار تحریم بود تحریم‌های دیگری هم در حوزه انرژی و امثال آن داشتیم به هر حال اگر بخواهیم با شرایط عادی مقایسه کنیم هیچ‌وقت چنین تمهیداتی ما را به سمت بهبود شرایط نسبت به شرایط عادی پیش نبرده و نخواهد برد و ادامه این فرآیند فقط باعث تشدید یا تخفیف روند فرسایشی است که در بهترین حالت خسارت را محدود کند و به تاخیر بیندازد.

آمریکا رسماً مدعی استفاده هدفمند، هوشمند و منعطف از قدرت ناشی از جهانی شدن اقتصاد، بازار وسیع آمریکا در داخل و خارج، و هژمونی دلار، با اهرم کردن بخش خصوصی (اشخاص و شرکت‌های آمریکایی در داخل و خارج آمریکا) در فرآیند تحریم‌هاست. پیشران بودن آمریکا در زمینه‌های نوآوری و تکنولوژی‌های نوین (با فاصله قابل ملاحظه با رقبا) مبارزه خصمانه با آمریکا را به جنگی بی‌سرانجام در کوتاه‌مدت تبدیل کرده است که در بلندمدت معلوم نیست چه سرانجامی داشته باشد. به قول کینز: در بلندمدت همگی مرده‌ایم.  

دراین پرونده بخوانید ...