چشمهسار کان
معادن کرمان، از تل ابلیس تا روزگار ما
کرمان را بهشت معدنکاران نامیدهاند. دیاری که پیشینه معادنش، به قدمت مرمرهای کاخهای «کنارصندل» است و فیروزههای ارگ ویرانشده بم و درفش پنج هزارساله شهداد. پیشینه معدن و معدنکاری کرمان، به دوران پیش از تاریخ بازمیگردد.
کرمان را بهشت معدنکاران نامیدهاند. دیاری که پیشینه معادنش، به قدمت مرمرهای کاخهای «کنارصندل» است و فیروزههای ارگ ویرانشده بم و درفش پنج هزارساله شهداد. پیشینه معدن و معدنکاری کرمان، به دوران پیش از تاریخ بازمیگردد. به روزگار «ابلیس»نشینان و ساکنان «یحیی» و «کنارصندل». دیار مردانی که پنج هزار سال پیش در «تل ابلیس» به ذوب مس پرداختند و نامشان را در شمار نخستین معدنکاران و صنعتکاران حک کردند. زادگاه ثروتمندانی که اول از کولهپشتی پیلهوری شروع میکردند و بعد صاحب تجارتخانهها و صرههای طلا و بالشهای نقره میشدند. اقتصاد کرمان، پشتوانهای به قدمت تاریخش دارد. قالیهایش زیب و زینت کاخهای جهانند و شال و پتهاش سوغات جهانگردان برای معشوقههای زیبا. پسته، خرما، مرکبات و حنایش، در بازار تجارت جهانی مشتری دارند و مس، آهن، زغالسنگ، کرومیت و... درهای تازهای را به روی اقتصاد و تجارت این خطه گشوده است. اقتصادی که چشم به زیبایی خیرهکننده معادن فیروزهاش بسته و خاک را توتیای چشمانش کرده و به گرمای آتش زغالسنگش دلگرم بوده، اقتصادی که از دامن سنگهای سخت آهن سیرجانش گل و گهر روییده و از سرچشمههایش هنوز که هنوز است مس میجوشد.
از تل ابلیس تا تپه یحیی
معدنکاری در کرمان، سابقهای به پیشینه تاریخش دارد. کمتر جهانگردی را سراغ داریم که به ایران و کرمان آمده باشد و از معادن غنی این سرزمین یاد نکرده باشد. هرچه بر دامنه باستانشناسی کرمان افزوده شد، با مشاهده آثار معدنکاری قدیمی و ذوب فلزات باستانی، میزان اهمیت معادن آن نیز بیشتر روشن شد و راهنمای مناسبی شد برای شناسایی کانسارهای امروزی. بیگمان یکی از پایههای اصلی رونق اقتصادی و حرکت شتابنده بازرگانی و تجارت کرمان، وجود معادن غنی و گرانبهای آن بوده است. در مورد فلزاتی مانند مس، سرب، نقره و طلا میتوان گفت که تقریباً هر جا اثری از آنها بوده از چشم تیزبین گذشتگان ما دور نمانده و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند به طوری که در بیشتر معادن این فلزات که هماکنون مورد بهرهبرداری است، آثار و کارهای قدیمی معدنی وجود دارد. در ضمن بقایای سرباره کورههای ذوب این معادن که به اصطلاح عامه معادن «شدادی» معروف است، در اکثر نقاط ایران به صورت انباشتههای کوچک و تیرهرنگ جلب توجه میکند. ساختمان زمینشناسی ایران به نحوی است که میتوان در جایجای این کشور به ذخایر گرانبهای متنوع معدنی دست یافت که حتی بعضی از آنها بهترین نوع در دنیا هستند و نظر به اینکه کرمان به عنوان یکی از مهمترین قطبهای معدنی ایران محسوب شده، آن را «بهشت معادن» لقب دادهاند.
ناحیه معدنی کرمان با مساحتی حدود 50 هزار کیلومترمربع شامل مناطق غربی، جنوب و جنوبشرقی شهر کرمان است. در خطه کرمان جایگاههای باستانشناسی چندی مورد مطالعه دقیق قرار گرفتهاند. از جمله این جایگاهها میتوان تل ابلیس، تپه یحیی، شیخ عالی و خبیص (شهداد) را نام برد. جایگاههای شناختهشده معدنکاری، ذوب فلزات و جایگاههای اسکان پیشهوران به بیش از یکصد مورد میرسد. فعالیتهای معدنی باستانی در کانسارهای آهن گلگهر، مس میدوک و سرچشمه، سرب و روی قنات مروان و بسیاری دیگر از این جمله مشاهده میشوند. یافتههای مربوط به آثار معدنکاری و ذوب فلزات در معدود جایگاههای مطالعهشده نشان میدهد که فعالیتهای معدنی و ذوب فلزات احتمالاً از اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد در خطه کرمان انجام میشده است. اشیای فلزی و اشیای ساختهشده از سنگ صابونی، دهنه (مالاکیت) و لاجورد، یشم و فیروزه و... در جایگاههای باستانشناسی تل ابلیس، تپه یحیی و خبیص یافت شدهاند. در تپه یحیی ابزار مفرغی که از آرسنیک غنی هستند، مربوط به 3800 سال قبل از میلاد یافت شده است. تاکنون چگونگی و تاریخچه فعالیتهای معدنی در زمینشناسی مربوط به گذشته ایران به طور کامل مشخص نشده ولی از بازمانده چوبهای مورد استفاده برای کورههای ذوب شدادی ناحیه کرمان که مورد آزمایش سن رادیومتری با روش رادیوکربن قرار گرفتهاند، سن را حدود پنج هزار سال پیش از میلاد محاسبه کردهاند، قطعات برنز که احتمالاً به دو هزار سال پیش تعلق دارند در «تل ابلیس» نزدیکی «مشیز» پیدا شده است. اولین آثار ذوب مس در ایران مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد در تل ابلیس نزدیکی بردسیر یافت شده است. معدنکاران سنگ معدن را به نقاطی که آب و سوخت کافی وجود داشت، میبردند و در این نقاط کوره ذوب میساختند. وجود آثار کورههای ذوب مس به زمانهای مختلف که در نواحی کرمان و دور از معادن مس یافت شده، خود شاهدی بر این امر است. دکتر کالدول که در این زمینه در کرمان بررسی کرده، مینویسد: «در بین طبقات سفالینی که از طبقات اول و دوم تل ابلیس در کرمان جمعآوری کردهایم، تعدادی از نمونهها دارای بقایای رنگ مس بودند و چنین به نظر میرسد که از بقایای بوتههای سفالین ذوب فلزات بوده باشند... مسلم گردید که این قطعات مربوط به تودههای سفالین ذوب فلز بوده و 6 هزار سال قدمت دارند. از آنجا که مدارک مسلم در دست نیست تا بتوان گفت در چه نقطهای بشر اولین گام را جهت ذوب فلز برداشته، ولی به نظر میآید تل ابلیس قدیمیترین محل صنعت ذوب فلز در دنیا بوده است.» گیرشمن که سالهای درازی در ایران مطالعات و حفاریهای باستانشناسی را هدایت کرده، میگوید در زمان هخامنشیان و پس از آن در زمان سلوکیان، ایرانیان آهن و مس، سرب را برای مصرف داخلی و حتی صدور تولید میکردهاند. احتمالاً یکی از صادرات کرمان در زمان هخامنشیان مسی بوده که ذرات طلا نیز در آن وجود داشت، این مس را از معادن «بهر آسمان» (حوالی جیرفت) به دست میآوردند و آن را مسگرها در کرمان جام رویین میساختند که خیلی معروف بود و درخشندگی خاصی داشت. پلینی طبیعیدان رومی درباره تجارت کرمان با امپراتور روم باستان و اهمیت معادن این دیار مینویسد: «سنگهای قیمتی عقیق، سنگ بابافوری، استریون و کرونیای کرمان بهترین نمونههای موجود در دنیا هستند. وی فیروزه کرمان را خالصترین و بهترین میداند. یاقوت کبود کرمان طبق نظر وی از نمونههای هندی آن نفیستر است.» استرابون جغرافیدان مشهور یونانی، رودخانه هیکاتانس کارمانیا (کرمان) را نام برده که طلای آبرفتی غنی داشته و مینویسد: «در ایران طلا، نقره، مس، آهن، سرب و زرنیخ استخراج میشد و بیشتر از ناحیه کرمان به دست میآمد.» هرودوت نیز در تاریخش خاطرنشان ساخته: «داریوش نقره را از کاپادوریا و کارمانیا به دست آورده است».
معادن کرمان به قضاوت تاریخنگاران
در دورههای اسلامی و بهخصوص در قرون دوم تا دهم که تمدن اسلامی رونق بیشتری داشته، اسناد نسبتاً فراوانی بهصورت اسناد تاریخی، سفرنامهها و نوشتارهای علمی و حتی متون ادبی درباره معادن، اعم از فلزات و مواد غیرفلزی و سنگهای قیمتی و همچنین درباره صنایع معدنی، ذوب فلزات و صنایع شیمیایی وجود دارد. مولف «البلدان» از ثروت و سرمایه سرشار کرمان، به ویژه در رهگذر معادن سخن گفته و یادآور شده است: «خسروان از کرمان شصت هزار درهم خراج میستاندند زیرا کرمان سرزمینی پهناور بود. صد و هشتاد فرسنگ در صد و هشتاد فرسنگ بود، همه آبادان، در آن بیشتر کانهای کرمان، کانهای زر و سیم و آهن و مس و نوشادر و روی است، کان آن نوشادر در کوهی است که آن را دنباوند خوانند. کوهی بلند سه فرسنگ بلندی دارد. این کوه نزدیک شهری است که آن را خواش گویند، در هفتفرسنگی آن. در دل کوه غاری بزرگ است که از آن همهمهای و بانگی چون بانگ آب شنیده شود و از آن بخاری چون دود خیزد.» ابن حوقل جغرافیدان سده چهارم هجری در سفرنامه خود، «صورهالارض» از وجود معادن آهن در جبال بارز و نقره در «جبال الفضه» خبر میدهد. جبالالفضه (کوههای نقره) مطابق نشانههایی که ابن حوقل میدهد در رشتهکوههای اسفندقه در غرب جیرفت واقع است (بین جیرفت و خبر در یک منزلی خبر). نویسنده «حدودالعالم» نیز از معادن سرب در جیرفت و بم نام برده، همچنین از خاکهای زر نام میبرد که در جویهای جیرفت وجود دارد: «در کرمان ناحیتی است اندر وی کوهها بسیار است و اندر وی معادن زر و سیم است و مس و سرب و مغناطیس.» مقدسی مولف «احسن التقاسیم» درباره معادن کرمان به گونهای گسترده سخن گفته و جزئیاتی از آنها را بیان کرده است: «از ویژگیهایشان توتیای مرازبی ـ ناودانی است. و از آنرو آن را بدین نام خوانند که ایشان چیزی همانند انگشتان بلند از خزف ساخته توتیا را در آن میریزند، تا مانند ناودانی بدان بچسبد. من خود دیدم که سنگ آن را از کوهستان گرد آورده که در کورههایی شگفتانگیز و دراز، همانند آهن آب میکردند.... کانها: آهن، نقره [پایند مانی شکر، سنگ توتیا] دارد. کوههای بارز چنانکه شنیدهام پردرخت و آباد و تسخیرناپذیر است. کانهای آهن و جز آن دارد. کوهستان کانها، کوههایی است که نقره دارد و نزدیک دو مرحله درازا دارد.» در کتاب «المسالک و الممالک» اصطخری همچنین آمده است: «در شهرهای کرمان معدنها بسیار است... جبال بارز کوههای سردسیر است و پرنعمت و استوار. آنجا برف افتد... و اندر این کوهها معدن آهن باشد... معادن نقره کوههایی است از حدود جیرفت تا شعب دربای، از آنجا به کوه نقره، دو مرحله باشد و دربای درهای باشد پرنعمت و دیهها و نزهتگاههای بسیار دارد... از ناحیت زرند کرباس و آستر خیزد که سوی پارس و عراق ببرند.» «جواهرنامه سلطانی» از احمد طبیب ساوجی نقل میکند که در جبال جنوبی کرمان چند کان زر غیرخالص مشاهده نموده است. در همان کتاب از یشم و دهنه کرمان نام برده میشود. خواجهنصیرالدین طوسی در میانه قرن هفتم هجری در «تنسوخ نامه» از فیروزه و توتیا در کرمان نام میبرد و میگوید توتیا را برای تهیه مفرغ مصرف میکنند و همچنین از دهنه (مالاکیت) کرمان نام برده است. حمدالله مستوفی دانشمند ایرانی در کتاب «جغرافیای معدنی» خود بعضی از معادن کرمان را نام برده است. وی در «نزهت القلوب» از معادن نقره جیرفت نام میبرد که آن را کوه نقره میگویند که احتمالاً همان جبال الفضه است که ابن حوقل در صورهالارض ذکر کرده است. ابوالقاسم کاشانی صاحب کتاب «عرائس الجواهر» که سفری به کرمان داشته، درباره یشم و دهنه کرمان صحبت کرده و در شرح انواع لاجورد از نوعی به نام لاجورد کرمانی نام برده و درباره توتیای این دیار و چگونگی به دست آوردن آن شرح مفصلی نگاشته و معتقد است: «تنوری میسازند و میخهای سفالین در دیوار آن نصب میکنند و سنگ توتیا بر دکانچه آنجا بریزند و آتشی قوی کنند و... درباره این ماده معدنی مینویسد: توتیا، نایژه گویند و آن در حدود کرمان است...»
همین ارزش بود که موجب شد مارکوپولو، راه خود را به سوی کوهبنان کج کند تا از توتیای معروف آن برای شهزادگان چین هدیه برد. فیروزهای که مارکوپولو سیاح مشهور ونیزی دربارهاش صحبت میکند، امروز به ندرت استخراج میشود اما در قرون وسطی معدنهای زیادی استخراج میشدند. فیروزه در حوالی شهربابک، پاریز و مشیز به دست میآمد. «... و از کوههای این امیرنشین گرانبهاترین سنگها به دست میآیند که فیروزه نامیده میشود و بسیار فراوان است. چون فیروزه را از رگههای سنگ به دست میآورند. در کوههای کرمان بهترین آهن و «آندانیک» دنیا به حد کافی به دست میآید.» معدنهای آهن حوزه کرمان همانطور که مرد ونیزی میگوید، از بهترین معدنهای آهن دنیا هستند. در این استان، کارگاههای معدن آهن فراموش شده زیادی وجود دارد که یکی از آنها هنوز هم در راه کرمان به شیراز به نام «معدن فولاد» به چشم میخورد و مارکوپولو نوشته است که آیینههای شفاف و بزرگی از فولاد درست میکنند. وی همچنین درباره تولید توتیا (اکسید روی) در کوهبنان مینویسد مقداری خاک را (که ظاهراً بایستی خاک کربنات روی باشد) در یک اجاق، روی هم میریزند و با حرارت زیاد میسوزانند. پنجره مشبکی آهنین که در بالای اجاق است، دود و رطوبت حاصل از سوختن خاک را به خود جذب میکند و این همان توتیاست.
سوغات سفرنامهنویسان از کرمان
تاریخنگاران عصر صفویه نیز به معادن پربهای کرمان اشاره کرده و آن را به عنوان یکی از پایههای اقتصاد کشور به شمار آوردهاند. «مومیایی نیز کالای قابل صدوری بود و آن صمغ گرانبهایی است که از صخره سنگ ترشح میشود. یک معدن در کرمان وجود داشت. این معدن جزو اموال سلطنتی بود و سالی یک بار استخراج میشد و مصرف طبی داشت.»
شاردن از معدن نقرهای در کوهبنان یاد میکند. «معادن طلا و نقره را به نام معدنیات خورشید و ماه مینامیدند ولی استخراج آن چندان مورد اعتنا و استفاده نبود، معدن نقره معروف در کروان و در منطقه گندمان و شاهکوه عایداتش فزونی داشت... فولاد ایران خوب بود و جوهر داشت. مس و سرب از کوههای مازندران و کرمان و یزد به دست میآمد».
کمپفر سیاح دوره شاه سلیمان صفوی نیز در سفرنامه خود از معادن کرمان یاد کرده و مینویسد: «کرمان دارای معادن سرشار مس است، در گذشته سنگ معدنی در آنجا به دست میآمد.» قدیمیترین اشاره به وجود قلع در کرمان توسط کمپفر شده است. تاورنیه بازرگان فرانسوی در سفرنامه خود از معادن سرب کرمان در زمان صفویه ذکری به میان میآورد. وی همچنین مینویسد: «یکی از صنایع خیلی عالی ایران چینیسازی است که خاکش مخصوص کرمان و نواحی آنجاست.» بنجامین اولین سفیر آمریکا در ایران که در روزگار ناصرالدینشاه به ایران آمده بود، ضمن اشاره به معادن غنی زغالسنگ مینویسد: «نیروی کار ارزان میتواند همین معادن زغال را به کار اندازد و از این راه چرخهای اقتصاد کشور را بگرداند. اما مانع بزرگ در این راه موقعیت خاصی است که ایران دارد و در راه ترقی و تکامل اقتصادی با دو مخالف بزرگ روبهرو است: مخالفت دولت روسیه و مخالفت دولت انگلستان. انگلیسها با استخراج زغالسنگ ایران مخالفند زیرا نمیخواهند رقیبی برای معادن زغالسنگ لانکاشیر آنها پیدا شود و روسها با این امر مخالفند زیرا میخواهند به طور کلی از هر امری که به قدرت ایران کمک کند، جلوگیری کنند.» محمدصالح تبریزی، معدنچیباشی دربار ناصرالدینشاه درباره معادن خطه کرمان فهرستی ارائه میدهد که آهن در خنامان، آب گرم سیرچ، آب گرم بردسیر در بلوک راین، ابارق طهرود، بلوک اختیارآباد، گوگرد در بلوک راور، زاج سفید و سیاه در راور، فیروزه در شهربابک، سنگ توتیا در بلده کوه بنان، مرمر در بلوک بردسیر و بلوک راین، لاجورد در شهربابک و نام تعداد زیادی از معادن سرب و مس کرمان در آن آمده است.
احمدعلیخان وزیری نیز در «جغرافیای کرمان»، آنجا که از راور سخن میگوید به این نکته اشاره میکند که «معدن گوگرد معموری در این بلوک است که گوگرد آن را به گواشیر و یزد میبرند».
عبدالحسین میرزا فرمانفرما نیز که مدتی حکومت کرمان را عهدهدار بود و میکوشید با سفرهای خود به اطراف کرمان، آگاهیهای لازم را به دست آورد، درباره معادن این خطه مینویسد: «معادن مرمر خاکیرنگ و زرد و سبز و سفید بسیار خوب هم در این کوه دیدهاند.» هم او درباره معادن سرب ابارق اینگونه اظهارنظر میکند «کوه ابارق که معدن سرب زیاد بسیار خوب دارد، بنابر مذکور رعایا هر یک من سنگش بیست و پنج سیر بلکه متجاوز، سرب دارد و هر یک من سربش هم یکی دو مثقال نقره خالص دارد.»
از گلگهر تا مس سرچشمه
رضاشاه بر عمران کرمان تاکید داشت و هنگام خروج از کشور، بر توسعه تجارت این منطقه به وارث تخت و تاجش تاکید کرد. در دوره پهلوی دوم، از معادن زغالسنگ هجدک، باب نیزو، دره گز و پایدانا و مس سرچشمه بهرهبرداری شد و همزمان با تاسیس کارخانه سیمان کرمان مطالعات اولیه و اکتشافی درباره معدن گلگهر آغاز شد. این امر در عمل به رشد تجاری کرمان انجامید. در سال 1332 شرکتی به نام شرکت «آب، برق و زغالسنگ کرمان» از طرف دولت در کرمان تاسیس شد و فوراً اقدام به استخراج مقادیر جزئی زغالسنگ از دو تونل هجدک و دو تونل بادامو نمود. بر اساس بررسیها، 15 میلیون تن ذخیره تقریبی در یک مرحله از معدن هجدک به آسانی قابل استخراج بود. مطالعات نخستین روی معادن غنی و گرانبهای زغالسنگ کرمان در مهرماه 1338 توسط دو کارشناس آلمانی انجام شد. طبق گزارش این هیات: «کانسارهای اطراف بافق بزرگترین حوزه معادن سنگآهن ایران است و پس از اینکه مساله حملونقل حل شد معادن مزبور را میتوان به سهولت استخراج کرد... در کمران که در 300کیلومتری این حوزه واقع شده است، 100 میلیون تن زغالسنگ قابل استخراج که نیمی از این مقدار قابل تبدیل به کک است توسط زمینشناسان آلمانی تایید شده است.» دهه 40 و 50 خورشیدی بهترین سالهای اکتشاف و معدنکاری به شمار میرود زیرا در سال 1961 میلادی برابر با 1340 تئودور ورتایم به کمک اداره معادن ایران در شمال کرمان به جستوجوهای باستانشناسی پرداخت. یک سال بعد همین باستانشناس و زمینشناس به همراه پروفسور سریل اسمیت دامنه این کاوشها را به جنوب کرمان کشاندند. در همین سال بود که هاکریچ مقاله مفصلی به زبان آلمانی درباره کشف مرکزی در دوران پارینهسنگی نزدیک راور انتشار داد. مجموعه این فعالیتها به طرح بیشتر نام کرمان در محافل معدنی جهان انجامید. معدن مس سرچشمه بعد از معادن مس شیلی، بزرگترین معدن مس جهان محسوب میشود. معدن سرچشمه در سال ۱۳۲۸ تحت عنوان موراسبان ثبت و در ۱۳۴۶ شرکت سهامی صنایع مس کرمان برای پیگیری امور استخراج معدن با همکاری برادران رضایی و شرکت سلکشن تراست بریتانیایی تاسیس شد. این شرکت در آذرماه ۱۳۵۰ با رای شورای اقتصاد، ملی شد و بلافاصله کار احداث کارخانههای استحصال مس با مشارکت شرکتهای بینالمللی آغاز شد. پس از وقوع انقلاب، معدن مس سرچشمه فعالیت خود را با راهاندازی کارخانه تغلیظ با ظرفیت 380 هزار تن در سال، راهاندازی کارخانه آهک، راهاندازی کارخانه ذوب با ظرفیت 145 هزار تن آند حاصل از کنسانتره، راهاندازی کارخانه مولیبدن سرچشمه با ظرفیت سالانه 3600 تن و کارخانه پالایشگاه سرچشمه با ظرفیت 158 هزار تن در سال آغاز کرد. ظرفیت توسعه مس کشور تا سال 1398 در حدود 400 هزار تن کاتد عنوان شده است. معدن سنگآهن گلگهر سیرجان با داشتن یک میلیارد تن ذخیره سنگآهن 45 درصد ذخایر سنگآهن کشور را در خود جای داده است. شناسایی و اکتشاف معدن گلگهر، در سال 1348 توسط شرکت ایران باریت وابسته به بخش خصوصی آغاز شد و در سال 1353 به شرکت ملی صنایع فولاد ایران واگذار شد. پس از پیروزی انقلاب، شرکت ملی صنایع فولاد ایران با شرکت ملی ذوبآهن ادغام و شرکت ملی فولاد ایران تشکیل شد و طرح در اختیار شرکت ملی فولاد ایران قرار گرفت. بهرهبرداری از خطوط 1 و 2 در سال 1373 با ظرفیت اسمی 5 /2 میلیون تن و افزایش آن به 5 /3 تن آغاز شد. امید است که این شرکت در افق 1398 یکی از برترینهای اقتصاد ایران باشد.