قالیچه کرمون خونهمون
مروری بر تاریخچه تجارت کرمان با تاکید بر تجارت قالی
چند روز پیش که سردبیر دستور فرمودند راجع به تجارت قالی در کرمان قلمفرسایی کنم، توجهم به شیئی جلب شد که از ایام طفولیت همیشه با آن در معارضه بودم چرا که هر وقت به پدر و مادرم میگفتم بیایید عوضش کنیم یکصدا میگفتند: نه! ... قالیچه کرمونه!
چند روز پیش که سردبیر دستور فرمودند راجع به تجارت قالی در کرمان قلمفرسایی کنم، توجهم به شیئی جلب شد که از ایام طفولیت همیشه با آن در معارضه بودم چرا که هر وقت به پدر و مادرم میگفتم بیایید عوضش کنیم یکصدا میگفتند: نه! ... قالیچه کرمونه!
در هر حال بر آن شدم دست از تعارضات پیشین برداشته، حسبالامر راز این ماندگاری را چه در پهنه جهان، چه ایران و چه خانه پدری جستوجو کنم، بر این اساس، در این مقال نظری میافکنیم به تاریخ تجارت کرمان با تاکید بر تجارت قالی در این سامان.
از دوره باستان تا کنشگری اقتصادی خواتین
نشانههای تجارت منطقهای و بینالمللی با بینالنهرین در سکونتگاههای پیش از تاریخ این ناحیه مشهود است. در دورههای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی از کرمان به عنوان یکی از ساتراپیهای بزرگ کشور یاد میگردد. با شکوه تجاری این ناحیه در دوره هخامنشی، کرمان خزانهدار ملکههایی نظیر آپاکیش آتوسا1 شد و این ملکهها درآمد سرشاری از املاک خود در این ناحیه تحصیل نمودند. موقعیت مناسب اقتصادی این ناحیه نیز منجر بدان شد تا در جریان معارضات گئومات و داریوش، گئومات از این ناحیه برای تسلط بر پاسارگاد استفاده کند. این امر، از همسایگی این ناحیه با سرزمین پارس و ثروت سرشار آن از قرار گرفتن در مسیر تجاری از شوش به استخر و از کرمان به هند و نیز وجود ذخایر غنی طلا در حوضه رود هیکتانیس و معادن نقره در این ناحیه نشأت میگرفت (گلابزاده، ج 1، 1394: 134-132). در این دوره کرمانیا که عصر شکوه و رونق تجاری خود را میپیمود، سر پل ورود ادویه از هند به ایران بود (همان: 138) تا زمانی که در پی حمله اسکندر به جیرفت و کرمان، این رونق از میان رفت و جز به مدد حمایت ساسانیان احیا نگشت (همان: 150- 144). با رونق مجدد تجاری این ناحیه، درآمد سرشار از اقتصاد و تجارت آن در دوره ساسانی باعث شد تا در دوران خسرو انوشیروان، حاکم وقت آذرماهان به بهرهگیری از این درآمدها در ساخت قصبه ماهان و مشارکت در ساخت سد بابالابواب و شهر استرآباد بپردازد. این درآمد سرشار از راه تولید و تجارت پارچههای ابریشمی، شال و گلیم و فرش و سلاحهای فولادی نظیر خنجر و شمشیر و کارد و تیغهای سلمانی -در راین- حاصل شده بود. بدین ترتیب کرمان که در ابتدای مسیر صادرات و واردات ایران قرار داشت و کالاهایی چون سنگهای قیمتی، زینتآلات، فرش، بذر گیاهان دارویی، مس، پارچه و فلزات را در مسیر راه ادویه وارد میکرد، اهمیتش بدانجا رسید که ساسانیان از آن با عنوان «کرمان بزرگ» یاد میکردند و برای آن «شاه» منصوب میداشتند. (همان: 137-132) علاوه بر این، ماجرای هفتواد و کرمی در شاهنامه که از وجود کرم ابریشمی در دربار پادشاهان هخامنشی در کرمان که مایه برکت و پیروزی برای آنان بود و با کشتن آن اردشیر ساسانی موفق به فتح کرمان و تاسیس این سلسله شد، سخن به میان میآورد، نشانگر تولید و تجارت گسترده ابریشم در این سامان است (همان: 148-146).
با فتح کرمان از سوی سهل بن عدی در سال هفدهم هـ.ق و اقامت یزدگرد ساسانی در این سامان در سال بیستم هـ.ق و هجوم قوای مجدد عربها و بعدها تسلط خوارج بر این ناحیه، تجارت در سایه ناامنی حاصل از جنگ مختل شد و جز تجربه تولید کشاورزی و تجارت قناتغستان تا قرن چهارم و استیلای سلاجقه، اعصار درخشان شکوه و رونق تجاری گذشته امکان تجدید نیافت (همان: 160- 158).
اما این آغاز، پایانی بر این بیرونقی چهار قرنی بود. دورانی که با حکومت قاوردیان و قراختائیان بر این سامان تنها عشور ابریشم ناحیه به 30 هزار دینار رسید و تمغای بندر طیس 15 هزار دینار اجاره رفت. ملک قاورد حاکم وقت برای گسترش تجارت منطقه در داخل و خارج به راهسازی پرداخت. سلجوقیان نیز در این راه قدم برداشتند، چنان که ارسلانشاه در ایالت کرمان مدارس و رباطهای پررونقی ایجاد کرد و ربض شهر بردسیر را توسعه بخشید و زیتون خاتون همسر وی نیز به ساخت کاروانسروا و مدرسه در ماهان و رباط ربض یزدیان و ایجاد مدرسه عصمتی یا عصمتیه در کرمان مشغول شد. ترکان خاتون نیز به احداث دانشگاه قبه سبز، برقراری نظم و انضباط و دور نگهداشتن کرمان از جنگ، احداث روستای خاتونآباد شهر بابک، حمایت از اختراع نای خاتونی به منظور جلوگیری از ریزش قنوات، احداث سرآسیاب فرسنگی، احداث روستای چترود، ایجاد سد هلاکو در کرمان، احداث باغ فیروزی و قنات عصمتآباد خاتونی و ایجاد خان خاتون و حوض ترکی خاتون پرداخت. اهمیت این ناحیه در سایه رونق تجاری بدانجا رسید که جیرفت به عنوان یکی از پایتختهای زمستانی اتابکان سلجوقی نقشآفرینی میکرد و به منزله پایگاهی برای قراختائیان درآمد. اما با کاهش نظارت حکومتی در پی مشغولیت حکمرانان به درگیریهای جانشینی پس از مرگ طغرلشاه و مطالبه مالیاتهای سنگین از این ناحیه از سوی حکمرانان عصر رونق دوباره در سایه خشونت غزها به محاق رفت به طوری که ساخت مسجد جامع مظفری از سوی محمد مظفر میبدی و احداث بازار مظفری در کنار آن نیز نتوانست از رکود صنایع بومی، اقتصاد کشاورزی و کاهش تجارت ناحیه بکاهد. بر این اساس، آنچه طی این دوران در صنعت و تجارت قالیبافی این ناحیه حاصل شد، ابداع نقش قتلو از سوی ترکان خاتون بود که گام مهمی در تغییر بافت قالی کرمان بود (همان: 183-162). با ویرانی سیرجان از سوی ایدکوبرلاس، تیموریان نیز کرمان را تنها به فراهم آوردن «خزینه معمور و لشکر آراسته» وادار ساختند.
از عصر صفوی تا اهتمام قجری
در دوره صفویه ایالت کرمان با رشد و رونق به عنوان یک مرکز مهم تجاری در مسیر اصلی هند- ایران مطرح گشت. چهارسوق بزرگ کرمان که به فرمان گنجعلیخان در بازار این شهر ساخته شد، گواه اهتمام حکام صفوی برای حمایت از تجارت این شهر بود هرچند در این بازه شالها و صنایع گلدوزی مهمترین صنایعدستی بودند ولی از دوره شاهعباس اول بافت فرش نیز مورد توجه صنعتگران و تجار این شهر قرار گرفت. این امر تا حدود بسیاری از تولید با کیفیت کرک بز و پشم گوسفند در این شهر ناشی میشد. لذا از قرن هفدهم میلادی کمپانیهای هند شرقی هلند و بریتانیا موسسات و کارگاههایی برای صادرات شال و پشم ایجاد کردند هر چند پیش از حضور این کمپانیها نیز کرمان به صادرات به هند و دیگر مناطق ایران میپرداخت. نتیجه این تعامل مستمر تبدیل این شهر به مرکز انتقال کالاهای اروپایی و نقطه ارتباطی مهمی در زنجیره مراکز تجاری متصلکننده ایران و هند بود (وارد انگلیش، 1390: 58 و 59).
در این دوره فرش ایرانی به چنان شهرت و اعتباری در سطح جهان رسید که خارجیان بسیاری به سفارش بافت فرشهای نفیس ایرانی اقدام کردند. سیسگموند پادشاه لهستان در جهیزیه دخترش از این فرشها استفاده کرد که بعدها به پلونز یا لهستانی معروف شدند و در درون ترنج برخی از آنها که به سفارش پادشاهان لهستانی بافته میشدند، نشان سلطنتی این کشور گنجانده شد. به مرور فرش ایرانی به عنوان یکی از کالاهای فاخر در میان دربارهای اروپایی و اقشار مرفه به آلمان نیز صادر شد (واعظی، 1383: 31). در این میان، فرشهای کرمان نیز از جایگاه ویژهای در صادرات فرش ایران برخوردار بود. در این دوره قالیبافی از یک پیشه روستایی و عشایری به یک حرفه با اهمیت در کارگاههای شهری تغییر یافت که کرمان در کنار اصفهان، کاشان و تبریز از جمله اصلیترین مراکز استقرار آن و نقشههای فرشهای کرمان نیز به شدت متاثر از مکتب شاهعباسی بود که با اغتنام از هنر بیبدیل هنرمندان این دوره به زیور نقشهای جدیدی با استفاده از اسلیمیها و گلها آراسته شد. نقوش این دوره عبارت بودند از طرح ترنجدار یا لچک، طرح شکارگاه، طرح درختی و طرح گلدانی (همان، 1382: 12-11).
در پی هجوم افغانها، کرمان مورد تاخت و تاز قوای آنان قرار گرفت. 15سال پس از آن نیز نادرشاه در پی حمله به قندهار، تمامی حیوانات باربر و ذخایر گندم این ایالت را برای قشون خود مطالبه نمود. این امر به بروز یک قحطی هفت ساله در این سامان انجامید. با حمله مجدد افغانها در سال 1125 هـ.ش بخشهای شمالی شهر و قسمت قدیمی محله زرتشتیان ویران گشت (وارد انگلیش، همان: 59). با تصدی حکومت کرمان از سوی سیدابوالحسن خان بیگلربیگی از سوی کریم خان زند وی به توقف دریافت مالیات از مردم کرمان، تقسیم عطایای اسماعیلیه هند میان مردم کرمان و ایجاد امنیت در راهها پرداخت که به رونق بیشتر تجارت انجامید (گلابزاده، ج 1، همان: 225-224) تا آنکه در پی پناه دادن کرمانیها به لطفعلیخان زند این شهر به مدت سه ماه به فرمان آقا محمدخان مورد غارت و تخریب قوای قاجاری قرار گرفت. این روند تا دوران فتحعلیشاه قاجار با انتصاب حکام ستمگر و رها کردن عمران این ایالت و ناامنی راهها و فشار زمینداران متصل به دستگاه حکومت بر مردم این نواحی (وارد انگلیش، همان: 59 و 60) ادامه یافت. با گماشتن ابراهیمخان به حکومت کرمان از سوی وی، حاکم جدید برای نشان دادن دلبستگی به عمران و آبادی ایالت تحت نفوذش درصدد اثبات حمایتش از تجارت برآمد و به ساخت بازار یا قیصریه زرگری و برج و باروی شهر و رهایی بم از مشکلات سیاسی و نظامی، تامین امنیت در راهها و گسترش نخلکاری پرداخت. این مساله به شدت متاثر از تلاشهای همسر رابُری فتحعلیشاه قاجار سمبل باجی و نیز تغییر راه تجاری بزرگ از بنادر ایران به کانال سوئز و دریای احمر بود که به تجارت این ایالت آسیب زیادی رساند و موجب دست کشیدن مردم از عمران این ایالت گشت، لذا تنها منبع تامین اقتصادی این ایالت صدور فرش و مقداری پنبه بود که حکومت را به لزوم حمایت از بازار داخلی متوجه نمود (پیشین: 229-226). با تغییر موقعیت بندرعباس به عنوان یکی از پایگاههای تجاری ایالت و سرپل انتقال کالاهای تجاری هند و خاور دور، اقتصاد کرمان به شدت از این مساله تاثیر پذیرفت. زیرا مالالتجارهای که از روسیه و ترکیه میآمد، در این ناحیه مشمول حقوق گمرکی و کالاهای افغانستان نیز در حین عبور از آن مشمول عوارض راهداری بود (همان: 232). علاوه بر این، سفر آیتالله حاجسیدجواد شیرازی به این شهر که با ساخت کاروانسرای هندوها - حاملان ادویه به کرمان و صادرکنندگان محصولات کرمان به هند- توأم شد، به جلب اعتماد تجار زرتشتی نیز انجامید و به گسترش تجارت خارجی ایران منجر گشت.
بدین ترتیب، در تجارت قجریها با ترکیه، هند و روسیه، فرش کرمان در کنار اقلام صادراتی دیگر این ایالت نظیر مس، خرما، انقوزه و فیروزه، شال، پنبه، روناس، تریاک و داروهای گیاهی نظیر زیره، کنجد، کرچک، پوشن، سقز، خارخسک از اهمیت ویژه برخوردار بود (همان: 236-235).
تجارت کرمان در عصر ناصری
در این میان قالیبافی از اواخر دوره صفویه تا دوران ناصری به صورت پیشهای کمرونق به حیات ادامه داد (واعظی، 1382: 13-12). از جمله عواملی که در عصر ناصری بر اقتصاد کرمان تاثیر نهاد، رونق راه تجاریای بود که از تهران، قم، اصفهان، یزد، کرمان، بم، زاهدان و میرجاوه میگذشت و از طریق آن کاروانهای تجاری کابل، کشمیر، بخارا، هرات، مشهد و کرمان تحت هدایت بازرگانان اصفهانی، شیرازی، کاشانی و تهرانی در یزد تلاقی کرده و به دادوستد میپرداختند (پیشین: 232). تلاشهای محمد اسماعیلخان نوری وکیلالملک در زمینه عمران و آبادی کرمان و قصبات اطراف آن و نیز اهتمام فضلعلیخان قرهباغی برای عمران و ایجاد امنیت از طریق تعقیب راهزنان و متمردین به رونق اقتصادی و توسعه تجارت منطقه با هندوستان و دیگر نواحی انجامید (همان: 235). از جمله مراکز تجاری کرمان در این دوره، سرای گلشن، سرای گنجعلیخان، سرای صالح، سرای میرزا حسینخان، تجارسرای حاجیحسین، سرای حاجیسیدجواد، سرای خراسانی و سرای مخروبه بازار شاه بودند (همان: 114 و 115).
طی این دوره، تولید شال بر فرش در این ایالت سبقت گرفت به طوری که عمدهترین نواحی تجاری در کرمان نظیر محله شهر و شورهپزخانه، بازار شاه، بازار عزیز، قطبآباد، میدان قلعه و قلعه محمود به کارخانههای شالبافی، ترمه سنگین، شال اعلی، محرمات، بته مروارید، گل ریزه و شلواری، کوسه و گل چیت، ترمه رضایی، ترمه مشکین، کوسه و پشمبافی، پتوبافی، عبابافی، حرمیبافی و کارگاههای خرد دیگر اختصاص مییافت (همان: 110 و 107 و 102 و 88-85). با تاسیس کنسولگری انگلیس در کرمان به سال 1311 هـ.ق و گسترش تجارت از طریق راه تجاری ایران-هند، تجارت کرمان با هدایت تاجران بریتانیایی-هندی (شکرپور و پارسی) و زرتشتیان بومی از سر گرفته شد و آنان توانستند حتی کنترل تجارت این شهر را در تمام اقلام به جز تجارت فرش که در ید ترکهای تبریز بود، به صورت کامل تحت سیطره خود قرار دهند. در این دوره فرشها، شالها و برخی از صمغها به منظور مبادله با چای، شکر، پارچه، شمع، کالاهای فلزی و ظروف صادر میشد و بازرگانان محلی این کالاهای وارداتی را میان ساکنان دشت از شهداد تا بم و سیرجان توزیع مینمودند (وارد انگلیش، همان: 60). در سال 1877 میلادی ناصرالدینشاه 14 قطعه فرش پرزدار به همراه چند قطعه پارچه سوزندوزی را به عنوان پیشکش و به منظور شناساندن فرش ایرانی به موزه ساوت کنرینتون لندن اهدا نمود و دیدار وی از نمایشگاه وین در سال 1873 نیز تبلیغات موثری برای فرش ایرانی در اروپا به همراه داشت (واعظی، 1383: 32). این بازه زمانی با بروز چند قحطی و خشکسالی همراه بود ولی تنها قتل ناصرالدینشاه از سوی میرزارضا کرمانی بود که کرمان را دوباره مورد بیمهری حاکمیت قرار داد (گلابزاده، همان:237 و 238). تجارت فرش ایران نیز تنها در اواخر دوره قاجاریه که قالیبافی در پی اقدامات ناصرالدینشاه تجدیدحیات یافت و اقشار مرفه جدید در کشورهای صنعتی اروپایی و ایران، به عنوان یکی از اشیای فاخر در چیدمان منازل توجه نمودند (واعظی، 1382: 13)، رونق خود را از سر گرفت.
سرپرسی سایکس نحوه عملکرد قالیبافان کرمان در این دوره را چنین تشریح میکند: «حدود یک هزار دستگاه قالیبافی دایر است که روی هر فرشی یک استاد و دو الی سه طفل کارگر از روی نقشهایی که برای آنها خوانده میشود کار میکنند. پشت بعضی دستگاهها جستهجسته زن و دختر نیز دیده میشوند» (سایکس، 1363: 233).
سرمایهداری پهلوی و ظهور آقایان فرش
در پی استقرار حکومت مرکزی و سرکوب متمردین و ایجاد امنیت در راهها و انجام اقداماتی نظیر ساخت راههای شوسه و آهن، تنظیم بودجه، تاسیس بانک سپه و بانک ملی ایران و ثبت احوال موجبات جلب اطمینان تجار برای سرمایهگذاری داخلی فراهم گردید و در پی تاسیس واحدهای صنعتی و تولیدی، بیمارستانها و مدارس و آموزشگاه صورت پذیرفت، تجارت کرمان رونق مجددی یافت (گلابزاده، همان: 243). در سال 1309 و در جریان سفر رضاشاه به کرمان، تجار، نمایندگیهای فرش و کسبه و صنعتگران از نخستین گروههایی بودند که به پیشواز او رفتند و در چادر تجار عمده فرش خارجی با وی ملاقات کردند. از جمله تجار حاضر در جلسه فریدون سروشیان و کیخسرو کیانیان (از تجار معتبر زرتشتی)، ابوالقاسم هرندی، محمود معروفی، احمد یزدانپناه (دیلمقانی)، محمد ارجمند، تبریزچی، حاج مشیر، حاج علیاصغر مغازهای، ابوالقاسم ملکویان زرکوب، آقاصادق ابریشمی، آقاصادق شریفی، میرزاخان آقا، محمد هنرمند، علی هنری، غلامحسین بهرامپور، آقامحمدرشید فرخی، حاجعلیاصغر و حدود 50 تن از نمایندگیهای خارجی نظیر سقراطخان، میرزا یوسف ارمنی، ویکو آرتیه بروس، ارمناک کاستیلیان بودند (همت کرمانی، بی تا: 122 و 123). حضور چهرههای شاخص تجارت فرش کرمان در این دیدار گواه اهمیت این کالا در صادرات خارجی کشور است.
با تسلط متفقین بر ایران، فریدون سروشیان و کیخسرو کیانیان که طی این دوره در صادرات ایران به آلمان نقش موثری داشتند، در لیست سیاه کنسولگری بریتانیا در ایران قرار گرفتند (اتحادیه، 1395: 349-347).
از آنجا که رضا شاه حین خروج از کشور به همراهان اظهار داشت تا توصیه وی مبنی بر توجه به عمران کرمان و توسعه تجارت آن را به شاه جوان منتقل کنند، در دوره پهلوی دوم، از معادن زغالسنگ هجدک، باب نیزو، دره گز و پایدانا و مس سرچشمه بهرهبرداری شد و همزمان با تاسیس کارخانه سیمان کرمان مطالعات اولیه و اکتشافی درباره معدن گلگهر آغاز شد (گلابزاده، همان: 245). این امر در عمل به رشد تجاری کرمان انجامید. چندی بعد، ایجاد هتلهای استاندارد در سطح شهر، تاسیس سکونتگاههای کارگری و تسهیل ارتباطات از طریق افتتاح راهآهن تهران-کرمان، تاسیس رادیوتلویزیون و برقراری ارتباط تلفنی و تغییر سیستم تلگراف نیز در جذب سرمایهگذاری داخلی موثر افتاد. علاوه بر این، با آغاز کشت پسته در رفسنجان و کنار گذاشتن کشت پنبه و تعمیم کشت پسته به کرمان، زرند و سیرجان، گسترش نخلستانها و باغهای مرکبات، کشاورزی کرمان نیز نقش موثری در مناسبات تجاری این استان با سایر نقاط داخل کشور و خارج از آن ایفا نمود (همان: 246 و 247). با حضور جمعی از سرآمدترین تجار فرش کرمان در اتاق بازرگانی نیز مطالعات درباره بازاریابی فرش ایران در خارج از کشور به گسترش کارگاههای قالیبافی و توسعه صادرات فرش کرمان انجامید. از جمله تجاری که در دوره پهلوی از این سامان به تجارت فرش پرداختند میتوان به خداداد رستم مهرابی (فروهر)، رستم آمیغی، احمد یزدانپناه (دیلمقانی)، اکبر زعیما (حاج اکبر رشید فرخی)، محمد ارجمندکرمانی، احمد کامیابی، شکرالله خواجهحسینی، حسین و محمد جعفری، سلیمان شفیعیان، سلیمان اسحاقی، حسن نمازی و احمد مهرابیزاده هنرمند اشاره کرد که با همتشان فرش ایرانی به یکی از مهمترین و زیبندهترین کالاهای صادراتی ایران به کشورهایی چون انگلستان، فرانسه، آلمان و آمریکا تبدیل یافت و زیبنده بسیاری از خانههای ایرانی شد.