تجارت دارالملک
مروری بر 500 سال تاریخ تجارت فارس و نواحی
فارس، از هخامنشیان تا ساسانیان مسکنِ نخستینِ بزرگترین امپراتوریهای تاریخ جهان بود، و شیرازش شهره برای باغها، رودها و شعر، دارالملک و دارالعلم. در این پرونده بر آن شدیم تا بپردازیم به تاریخ تجارت این سامان.
فارس، از هخامنشیان تا ساسانیان مسکنِ نخستینِ بزرگترین امپراتوریهای تاریخ جهان بود، و شیرازش شهره برای باغها، رودها و شعر، دارالملک و دارالعلم. در این پرونده بر آن شدیم تا بپردازیم به تاریخ تجارت این سامان.
تجارت فارس از دوران باستان تا دوره صفویه
از دوران باستان تجارت این ناحیه به واسطه مرکزیت آن در قلمرو امپراتوری و راه تجاری جنوب و قرار گرفتن در شمار یکی از پایتختهای این سرزمین از رونق بسیار برخوردار بود. پس از اسلام، پناهخسرو عضدالدوله، شیراز را به یک مرکز مهم فرهنگی و اقتصادی مبدل ساخت. از جمله اقدامات او که به توسعه تجارت این شهر انجامید، ایجاد کاروانسراها و بازارهایی در این شهر بود. خراج سالانه فناخسرو کرد و سوقالامیر سالانه 316 هزار دینار بود. در سالهای آتی با مرگ عضدالدوله شیراز به شدت آسیب دید و فناخسرو کرد نابود شد. هرچند اولین دیوار دور شیراز توسط صمصامالدوله ابوکالیجار ساخته شد ولی به دفعات از حملات ترکان سلجوقی و ملوکان شبانکاره آسیب دید. اتابکان سلجوقی به احیای این ناحیه پرداختند. در دوران سلجوقی به واسطه پایتختی شیراز چهار بازار در این شهر توسط مظفرالدین سنقر بن مودود ایجاد شد. سالها بعد سعد بن زنگی به اجرای قوانین عادلانه، کاهش مالیاتهای این ناحیه و حمایت از هنر و کشاورزی در این ناحیه پرداخت. وی با احداث دیواری جدید، مسجد نو، بازار اتابکی و قنات زنگی به عمران این شهر پرداخت. هرچند سیر تهاجمات بعدی موجبات آسیب این ناحیه را فراهم آورد ولی ابوبکر بن سعد با حفظ شیراز از تهاجمات مغولان به عمران مجدد این شهر و نواحی دیگر فارس پرداخت. هرچند که پس از وی مالیاتهای سنگین مغولان و بیکفایتی حکمرانان و غارت نواحی توسط حکمرانان محلی و همسایه و سه سال خشکسالی پیاپی موجبات بروز قحطی بزرگ فارس را فراهم آورد که صد هزار نفر را به کام مرگ کشاند و طی بروز آفات و زخم و سرخک 50 هزار تن از مردم شیرازی و نواحی مجاور دچار مرگ شدند. اقدامات خیریه آبش خاتون و دخترش کردوجین به بهبود وضعیت ناحیه انجامید. آل اینجو با وجود ایام کوتاه عمرانی نقش مهمی در عمران فارس داشتند. دو بار تهاجم تیمور به فارس مقارن ایام حکمرانی آل مظفر نیز این ناحیه را با آسیبهای جدی مواجه کرد.
سالها پس از آن، ابن بطوطه شیراز را محصور در باغها و رودخانهها به ویژه رکنآباد با جمعیتی پرجنبوجوش و آراسته و خوشپوش تشریح میکند که تجار در آن بازارهایی ویژه خود داشتند. در دوران ترکمانان آققویونلو شیراز به توسعه تجاری رسید (Shahbazi, 20 July 2004: Iranicaonline.com).
عبدالله فریار در مقالهای که درباره اثبات شیرازی بودن قوم شیرازی ساکن در آفریقا مینویسد، معتقد است که در گذشته شیراز بزرگترین شهر و مرکز تجارت جنوب ایران بوده و از آنجا قالی، خنجر، عطر و ظروف سفالی به آفریقا صادر میشد و از شهرت فراوان برخوردار بود بهطوری که ناحیه جنوب ایران را شیراز میگفتند (فریار، نیمه اول دی 1355، ش 199: 613).
توسعه تجاری فارس تنها به شیراز محدود نمیشد. لار یکی از مهمترین شهرهای تجاری شیراز بود. نحوه استقرار لار در شمال خلیجفارس و حوزه نفوذ آن باعث میشد از طریق بنادر، بهویژه بنادر شمالی خلیجفارس، در یک نظام مناسباتی با دیگر شهرها و نواحی عمده اقتصادی فلات ایران قرار گیرد. با ورود گسترده اروپاییان به ایران و اهمیت یافتن بیشتر جزیره هرمز، شهر لار نیز جایگاه ویژهای یافت (ضیا توانا،1380: 34). از همان ابتدای حکومت صفوی، لار تجارت پررونقی داشته است. در میان ونیزیانی که به ایران سفر کردند فقط جوزفا باربارو تا هرمز پیش رفت. او لار را شهری بزرگ و مرکز مالالتجاره توصیف کرده است (باربارو و ...، 1349: 96-95)
بنا به نوشته تاورنیه هلندیها در این دوران مجبور بودند برای تسهیل کار تجارت خود در لار ساکن شوند، لذا اقدام به تهیه منازلی در این نقطه میکردند زیرا «بارهای ابریشمی که از اصفهان میآورند، در لار باید پایین آورده و شترها را عوض کنند» (تاورنیه، 1369: 673). «لار از مراکز تولید ابریشم است، در آنجا شتر زیاد پرورش مییابد که از فروش آن تجارت خوبی میکنند» (همان: 675) همین امر در رونق بیشتر تجارت این شهر سهم موثری داشت.
فیگوئروا لار را پایگاه تجارت و محل استقرار دائمی کاروانها و قافلههایی برمیشمارد که از فارس و دیگر نقاط به هرمز میآمدند. وی بازار لار را با مجللترین بازارهای اروپا قابل برابری میدانست و در این باره چنین میآورد: «در دکانهای اطراف بازار همه نوع کالاهای تجاری به فروش میرسد و بازرگانان وسایل زندگی روزانه خویش را با خود به دکان میآورند و روز را در آن به سر میبرند»
(فیگوئروا،1363: 89-88). بازار لار مرکزی تجاری برای هرگونه دادوستد بوده است و به این شهر رونق و اعتبار بخشیده بود. یکی از محصولات اقتصادی و تاریخی لار سکهای معروف به «لاری» بود که از قرن 8 تا 10 قمری در لار ضرب میشد و در نواحی جنوبی ایران، بنادر خلیجفارس و اقیانوس هند بسیار رایج بود. توماس هربرت که در سال 1627 م / 1037 ق از لار بازدید کرده، درباره محل ضرب این سکهها چنین میآورد: «نزدیکی لار بازار محلی است که این سکهها در آنجا ضرب میشود. لاری از مشهورترین سکههای منطقه و از نقره خالص است» (به نقل از وثوقی،1380: 35). وان لینشوتن وجود این سکهها در ناحیه تجاری هرمز را چنین شرح میدهد: «به مقدار زیاد وارد اینجا میشود و با آن به خرید و فروش کالا میپردازند و سود کلانی میبرند و این مسکوکات در هند ارزش زیادی دارند» (فریر، 1388: 229).
تجارت فارس از دوره صفویه تا پایان دوره پهلوی
در پی تعارض منافع تجاری عثمانی و پرتغالیها و نیز در پی تهدید راههای تجاری دریایی آنها، ترکان واکنش نشان دادند و سلسلهای از لشکرکشیهای دریایی را علیه پرتغالیها از سال 1520 تا 1585 م صورت دادند. هرچند این اقدامات به کاهش سهم پرتغال در ناحیه تجاری هرمز نینجامید ولی در هر حال باعث کاهش رونق نسبی تجارت هرمز و به تبع آن تجارت کل ناحیه جنوب ایران شد. در این دوران در جنوب ایران، در پی تسلط پرتغالیها بر اقیانوس هند و جزیره هرمز، اجناس و کالاهای هند و سایر نواحی هند شرقی وارد هرمز میشد و از آنجا به خلیج فارس و اطراف عربستان و از طریق ایران و از راه تجاری جنوب ایران که شیراز از نخستین نقاط گذر آن بود، به بنادر مدیترانه میرسید.
تا پیش از ایام سلطنت شاهعباس اول، حکومت ایران با وجود وقوف به عایدات حاصل از منافع این مبادلات تجاری در هرمز قدرت کافی برای احقاق حقوق تجاری خود در این منطقه را نداشت. این امر حکومت صفویه را به اتخاذ راهحل نظامی در نواحی جنوبی برای بیرون راندن پرتغالیها توسط شاهعباس اول وادار کرد. نتیجه این لشکرکشی تحت سیطره گرفتن لارستان و نواحی اطراف آن و بندر و قلعه گمبرون توسط امامقلیخان و بازپسگیری بحرین در سال 1614 م شد. چندی بعد نیز با کمک کمپانی هند شرقی انگلیس و با فرماندهی امامقلیخان در سال 1621 م موفق به شکست پرتغالیها در هرمز شد. سیاستهای تجاری شاهعباس اول پس از آنکه سرزمین لار، هرمز و برخی از نواحی جنوبی ایران را به همت امامقلیخان و کمک او گشود، به این نواحی اعتبار خاص بخشید و امامقلیخان را به حکومت این منطقه گمارد
(همان: 237-230). تاورنیه نقش امامقلیخان در رونق بازرگانی شیراز را چنین نقل میکند: «قبل از اینکه امامقلیخان حاکم شیراز شود، کاروانهای تجاری که میخواست از شیراز به طرف شمال یا شرق مسافرت کند، باید از پای کوه بلند عبور کنند و راه دیگری وجود نداشت اما بعد از آنکه امامقلی، لار و هرمز را فتح کرد، تمام قلاع بین راه را خراب و هموار کرد تا تجار را از زحمت و خسارت فوقالعاده رها کند و آنان ناچار به پرداخت عوارض راهداری نشوند. از آن زمان تجار و قافلهها در امنیت بودند» (تاورنیه: 664). در این زمان با تثبیت جایگاه تجاری بندر گمبرون (بندرعباس) به محض ورود کالاهای تجاری به این بندر از طریق معبرهای زمینی درون ایران به هند صادر میشدند. از جمله راههای تجاری که به تثبیت موقعیت تجاری فارس در این دوران انجامید، میتوان به این موارد اشاره کرد. یک راه که تا صفحات شمالی کشیده میشد و تا اصفهان ادامه مییافت از شهرهای لار، جهرم، خفره، شیراز، زرقان، مائین، اوجان، آسپاس، ده گرو، یزدخواست و قمشه میگذشت. علاوه بر این، راههای دیگری از بندرعباس به شیراز از طریق داراب و فسا و از شیراز به اصفهان از طریق سیوند، دهبیق و آباده پیش از پیوستن به راه اصلی یزدخواست وجود داشت. راه دیگری نیز از بندر کمگ شروع میشد و از راه کوهجرد و بستک و نمیری به جاده اصلی در لار میپیوست. از بنادر کوچکتر بندر ریگ و بندر ریشهر راهها در نزدیکی برازجان جدا میشدند و جاده شیراز از دالکی، کازرون و دشت ارژن میگذشت (پیشین، همان: 266).
علاوه بر نقش معبری ناحیه فارس در عبور کالاهای تجاری از هند به ایران و بالعکس، سیاحان به کارخانههای شیشهسازی شیراز نیز اشاره کردهاند و مینویسند در شهر شیراز چند کارگاه شیشهسازی وجود داشته که به کار صادرات ظروف شیشهای تولیدشده به هندوستان تا جزایر سوماترا میپرداختند (تاورنیه: 657 و شاردن، 1374، ج 2: 892).
هرچند در دوره صفویه شیراز نسبت به اصفهان، تبریز و کاشان از موقعیت تجاری چندانی برخوردار نبود ولی به دلیل قرار گرفتن در مرکز ایران و بر سر راه کاروانهای تجاری در مسیر اصفهان به جنوب، از رونق تجاری که به یمن سیاستهای اقتصادی شاهعباس اول در سرزمین ایران اتخاذ شده بود، برخوردار شد. بنا بر گفته سیاحان، جلگه شیراز به واسطه حاصلخیزی زمین، آب و هوای مساعد و نیز به دلیل کشت میوههای مختلفی نظیر انار، پرتقال، سیب و... که به خارج از این ناحیه صادر میشد، از شهرت برخوردار بود.
توماس هربرت شهر شیراز را زیباترین شهر آسیا و دومین شهر باشکوه ایران میدانست (همایون،1348: 66). وی پس از توصیف باغهای شیراز و درختهای گوناگون چنین میگوید: «و از درختان میوه تاک، انار، نارنج، پرتقال، گلابی و هلو در این دیار یافت میشود... و لطف موقعیت طبیعی سرشار از برکت و رونق بازار سوداگری دیده را فریفته میگرداند»
(خوب نظر،1380: 859-857). شیراز به سبب موقعیت جغرافیایی خود و ارتباط با خلیجفارس در دوره صفویه از لحاظ صنعت و تجارت از جایگاه ویژهای برخوردار بود.
در آن شهر صنعتگران و بازرگانانی سکنی داشتند که افزون بر صدور فرآوردههای محلی، به عنوان واسطه نقل و انتقال کالا به داخل و خارج ایران عمل میکردند. جوزافا باربارو وضعیت تجارت شیراز را چنین تشریح میکند: «شیراز مردمی بیشمار دارد و از بازرگانان پر است زیرا تمام کسانی که از نواحی شمال یعنی هرات و سمرقند میآیند و راه ایران را در پیش میگیرند از شیراز میگذرند. واردات این شهر جواهرات، پارچههای ابریشمی بزرگ و کوچک و ادویه است» (باربارو و...: 84-83).
در بازارهای شیراز تولیدات داخلی و خارجی به وفور دیده میشد و از زمان سلطنت شاهعباس اول به تبع رونق بازرگانی در کل مملکت و صدور ابریشم خام از طریق بنادر خلیجفارس و استقرار نمایندگی از سوی مدیران کمپانیهای هلندی، انگلیسی و فرانسوی در شیراز این فراوانی اقلام و کالاهای تولیدی و وارداتی تشدید شد. فیگوئروا مینویسد: «در شیراز همه گونه ارزاق در حد وفور است بهطوری که مقدار زیادی از اجناس در بازار دستنخورده باقی میماند» (فیگوئروا: 144-143).
در گزارشهای موجود از سیاحان دوران صفویه، شیراز شهری با باغهایی مملو از پرندگان و درختانی چون سرو، چنار، بلوط، گوزن، کاج، بتونه و افرا و پرورش درختان میوه نظیر پرتقال، لیمو، انار، انگور، سیب، گلابی، زردآلو، آلو، بادام، انجیر، خرما، گیلاس و هلو و تولید شراب عالی، خاتمکاری فلزکاری توصیف میشد.
هرچند شیراز از نابسامانیهای سیاسی پس از حکومت صفویه به ویژه در پی قتلعام آن توسط افغانها و تهاجم نادرشاه در سرکوب حکمرانان محلی آسیب فراوان دید، ولی تختگاهش برای خاندان زندیه موجب شکوه پررونق تجارت ناحیه طی این دوران شد بهطوری که «حکومت آزادمنشانه وی، سازههای برجسته و اقدامات اقتصادی مدبرانه او به کاهش فقر انجامید، تجارت را تشویق کرد و امنیت و مزایای اجتماعی را افزایش داد». در میان سازههای وکیلی شیراز آنچه بهطور مستقیم موجبات رشد تجارت این ناحیه را فراهم آورد، عبارت بودند از: چهار کاروانسرا به ویژه کاروانسرای فیل در انتهای جنوبی بازار. وی با تسطیح و زهکشی خیابانهای شهر، پرداخت یارانه در کالاهای ضروری، کاهش تعرفههای تجاری و تشویق هنرمندان و صنعتگران به ویژه شیشهگران، سازندگان اسلحه و تفنگ، نقاشان و سرامیکسازان به حمایت از تجارت ناحیه فارس و جنوب ایران پرداخت.
هرچند جنگهای جانشینی کریمخان موجبات اضمحلال تجارت ناحیه را فراهم آورد و با تصرف شیراز توسط آقامحمدخان قاجار، غارت، جایگزینی امرای شیرازی با قشون مازندرانی، فساد اداری خاندانهای قوام و قشقایی و درگیریهای مکرر حیدری و نعمتی و بلایای طبیعی چون زلزله و قحطی و طاعون و هجوم ملخ موجبات ویرانی شیراز و کاهش جمعیت آن تا مرز 19 هزار نفر را فراهم آورد. هرچند که حکام و خاندانهای صاحب نفوذی چون قوام، مشیر و قشقایی به احیای باغهای شیراز و ساخت سازههای شهری در آن پرداختند، طی دوران استیلای خاندان قشقایی بالغ بر 10 هزار نفر بر اثر آنفلوآنزا در این ناحیه جان خود را از دست دادند (Shahbazi: idem).
انتقال پایتخت از شیراز به تهران و توجه ویژهای که حکام زندیه به ناحیه فارس معطوف داشته بودند، موجب شد در دوران قاجاریه این صفحات از توجه حکام قاجار بیبهره باشند. هرچند گشایش کانال سوئز توأمان با پیشرفتهای حاصل از استفاده از ماشین بخار در دریانوردی، کاهش نرخ ترابری دریایی به دوپنجم در طول دو دهه از ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ م، جنگهای عثمانی و روسیه طی سالهای 18۷۸-۱۸۷۷ م و سیاستهای تدافعی روسها و بستن مسیر ترابری شمال بر کالاهای خارجی منجر شد تا مسیر تجاری مجدداً از شمال یعنی آذربایجان به جنوب یعنی بندر بوشهر و لنگه انتقال یابد. این تحولات پس از یک دوره تباهی، برای فارس یک کامیابی نسبی محسوب میشد.
در طول سالهای ۱۸۷۴ تا ۱۸۹۵، مقدار کل صادرات و واردات از راه بندرهای خلیج فارس به بیش از دوبرابر افزایش یافت. بوشهر که به نظر میآمد تنها سهمی نزدیک به یکسوم بازرگانی سالانه خلیج فارس را داشته باشد، در ربع آخر قرن نوزدهم به مهمترین بندر خلیج فارس تبدیل شد. طی این دوران مسیر عبور کاروانهای بوشهر به اصفهان و تهران از شیراز میگذشت و این بر رونق بازرگانی خارجی در شیراز میافزود. تجارت شیراز به ویژه در ربع آخر قرن نوزدهم بسیار شکوفا شد بهطوری که مجموع درآمد ناشی از صادرات و واردات در شیراز به بیش از یک میلیون پوند استرلینگ در سال رسید. در نتیجه شیراز به عنوان یکی از دو مرکز بازرگانی کشور همردیف تبریز شد. بازرگانان شیرازی به صادرات کتان، پشم، فرش، تنباکو، چرم و پوست، اسب و قاطر، میوههای خشک و... و واردات کالاهای کتانی، شکر، چای، ادویه، فلزات، رنگ، شیشه، چینی و... میپرداختند.
در دهه ۱۸۹۰ و با ایجاد یک راه آبی برای کشتیرانی روی رودخانه کارون میان شهرهای محمره (خرمشهر) و شوشتر و یک راه مالرو میان شوشتر و اصفهان توسط کمپانی انگلیسی لینچ یک مسیر انحرافی در راه تجاری بوشهر –اصفهان- تهران پدیدار شد.
تجارت تنباکو در شیراز که مرکز اصلی کشت تنباکو بود، از واگذاری امتیاز انحصاری تنباکو به تالبوت با بسیج مردمی به سرکردگی سیدعلیاکبر فال اسیری به شدت متاثر شد. با تثبیت حاکمیت خاندان پهلوی، فارس و به ویژه شیراز نیز در پروژه مدرنیزاسیون کشور جایگاه ویژهای یافت و تجارت آن از طرحهای تجاری حکومت متاثر شد. با این حال سهدهه نزاع حکومت با قبایل قشقایی و بویراحمدی برای ساخت راهآهن شمال به جنوب و ارتش نوین و اسکان اجباری عشایر این ناحیه و تلاش برای کاهش نفود خوانین محلی به منظور تحقق نفوذ حکومت مرکزی نقش مهمی در عدم تثبیت موقعیت تجاری آن ایفا کرد.
دهه 1930 آغاز توسعه شهری در فارس و به ویژه شیراز بود: تاسیس یک نیروگاه برق (1930)، ساخت ساختمانهای دولتی و مدارس در دهه 1930، افتتاح کارخانه نخریسی (1936) و کارخانه نساجی (1937) نقش مهمی در بهبود وضعیت تجاری ناحیه ایفا کرد.
دیگر پروژههای توسعه ناحیه نظیر بنیانگذاری کارخانه کود در اواخر دهه 1950 و پالایشگاه نفت در دهه 1970 در نزدیکی شیراز، ساخت شبکهای از خط لوله گاز طبیعی در استان، و هم توسعه کارخانههای تولید شیر و دیگر کارخانههای فرآوری مواد غذایی در آن منطقه در دهههای 1960 و 1970، مدرنسازی و توسعه دانشگاه شیراز، ایجاد چندین پایگاه نظامی در استان فارس و تشکیل فرماندهی مرکزی ارتش سوم برای پوشش استانهای جنوبی و استقرار فرماندهی استراتژیک نیروی هوایی سلطنتی در شیراز (که باعث تخصیص حجم زیادی از بودجههای توسعهای دولتی به این استان شد)، ساخت فرودگاه جدید و شروع پروازهای منظم روزانه به شیراز و گسترش صنعت گردشگری استان در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970(Ashraf, 15 December 199: Iranicaonline.com) به رونق تجاری استان کمک شایانی کرد.