مروری بر زندگی و کنش اقتصادی ارباب جمشید جمشیدیان صراف زرتشتی
ارباب تجارتخانه جمشیدیان
در پژوهشهای پیشین، به کسانی برخوردم که بهرغم تعلق به اقلیتها، نامشان در شمار اکثریت تجار نامآور ایرانزمین جای میگرفت و یک نام بر صدر آنان مینشست: ارباب جمشید بهمن جمشیدیان. پیش از این، وقتی با دلبستگی هر دانشجوی تاریخی به تاریخ مشروطیت در جستوجوی ریشهها و صبغههای نمایندگان مجلس اول شورای ملی بودم، به نام وی بهعنوان نماینده منتخب زرتشتیان برخوردم. اگرچه در دیار یزد تجار و کارآفرینان نامی دیگری پرورش یافته بودند، از آن جهت که یزد اصلیترین کانون سکونت زرتشتیان ایران است؛ موقع را مناسب دیدم که به ثبت فعالیتهای اقتصادی صرافی بپردازم که با گذشت نزدیک به یک سده، امروز دفاتر تجاریاش کالای فاخری است در سایتهای عتیقهفروشی تهران و بیشک نظری جزئی بر آنها ذهن هر خوانندهای را پرواز میدهد به گذشتهای نزدیک از رونق کسبوکار و رفتوآمد مراجعین به تجارتخانهای که همیشه در آن «چراغ پاکی»1 میافروختند و برات و اوراق تجاری در آن دست به دست میشد.
در پژوهشهای پیشین، به کسانی برخوردم که بهرغم تعلق به اقلیتها، نامشان در شمار اکثریت تجار نامآور ایرانزمین جای میگرفت و یک نام بر صدر آنان مینشست: ارباب جمشید بهمن جمشیدیان. پیش از این، وقتی با دلبستگی هر دانشجوی تاریخی به تاریخ مشروطیت در جستوجوی ریشهها و صبغههای نمایندگان مجلس اول شورای ملی بودم، به نام وی بهعنوان نماینده منتخب زرتشتیان برخوردم. اگرچه در دیار یزد تجار و کارآفرینان نامی دیگری پرورش یافته بودند، از آن جهت که یزد اصلیترین کانون سکونت زرتشتیان ایران است؛ موقع را مناسب دیدم که به ثبت فعالیتهای اقتصادی صرافی بپردازم که با گذشت نزدیک به یک سده، امروز دفاتر تجاریاش کالای فاخری است در سایتهای عتیقهفروشی تهران و بیشک نظری جزئی بر آنها ذهن هر خوانندهای را پرواز میدهد به گذشتهای نزدیک از رونق کسبوکار و رفتوآمد مراجعین به تجارتخانهای که همیشه در آن «چراغ پاکی»1 میافروختند و برات و اوراق تجاری در آن دست به دست میشد.
آغازین گامهای ورود به عرصه تجارت
ارباب جمشید فرزند بهمن به سال 1267 ق /1229 ش در یزد متولد شد (اشیدری، جهانگیر، تاریخ پهلوی و زرتشتیان: ص 378) و از کودکی در همان شهر به شاگردی در بزازی و قدکفروشی پرداخت (شهمردان، رشید، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان: ص 444). تا آنکه به سفارش پدر («ارباب جمشید کیست؟»، مشرقنیوز، 16 /1 /1395) در 11سالگی به دستگاه بازرگانی ارباب رستم مهربان وارد شد. بدین ترتیب، وی به اتفاق ارباب رستم دینیار و فریدون جم به شعبه تجارتخانه در بروجرد انتقال یافت (شهمردان، تاریخ زرتشتیان: فرزانگان زرتشتی، 1363: ص 433). در این ایام، تجارتخانه کوچکی در بروجرد و سپس در بندرعباس ایجاد کرد و به تجارت لباس، پارچه و منسوجات مشغول شد (شهمردان، 1360: 444). سپس، از سوی تجارتخانه ارباب رستم به تهران مامور شد. پس از چندی، جمشیدیان که نخست بهعنوان کارمند در این تجارتخانه -واقع در سرای مشیر خلوت- اشتغال داشت، با عقد قراردادی هفتساله وکالت این تجارتخانه در تهران را از آن خود کرد. این وکالت توام با حسن خدمت و کاردانی وی به گسترش حوزه فعالیت تجارتخانه از امور تجاری و صرافی به پیشکاری و گمرکات انجامید و بدین ترتیب موجب شهرت جمشیدیان نزد اعیان و اشراف و دیوانسالاران و تجار شد، تا بدانجا که گستره نفوذ وی ارباب رستم را بیمناک کرد و منجر به فراخوانی جمشیدیان به یزد و اعطای 360 تومان حقالزحمه هفتساله به انضمام 3 هزار تومان انعام و باغی به مساحت 2800 ذرع زمین از سوی ارباب رستم به وی شد (تشکریبافقی، علیاکبر، «نهاد صرافی و کارکرد تجارتخانه جمشیدیان در دوره قاجار»، تاریخ ایران، ش 5 /64، بهار 1389: ص 8).
تجارتخانه جمشیدیان؛ سکوی صعود ارباب جمشید
در این هنگام، جمشیدیان شش هزار تومان سرمایه داشت و 70 هزار تومان پیشکش سعدالملک و نظامالسلطنه برای دریافت حکومت شیراز، بنادر و گمرک بوشهر و بندرعباس را به ناصرالدینشاه تقدیم داشته بود. بدین ترتیب، با ایجاد حجرهای در سرای مشیر خلوت بنگاه صرافی خود را دایر کرد (همان:8). این بنگاه در فاصله سالهای 1312-1304 ق فعالیت خود را آغاز کرده و با بهرهگیری از حسن شهرت ارباب جمشید به توسعه فعالیتهای خود پرداخته است (ترابیفارسانی، سهیلا، تجار، مشروطیت و دولت مدرن: ص 75). با حضور آقا میرزا دینیار شهریار سروش در منصب منشیباشی بنگاه و اردشیر زارع بهعنوان مسوول رسیدگی به امور زراعی-با اختیارات تام- این موسسه فعالیتهای خود را گسترش داد و اعتبار زیادی در میان درباریان و تجار کسب کرد و بنا بر پیشنهاد زارع در سال 1312 ق /1270 ش «تجارتخانه جمشیدیان» نامگذاری شد. این تجارتخانه ابتدا فعالیت خود را در تهران و یزد آغاز نمود (شهمردان، 1363: 433) و سپس توانست تا سال 1331 ق /1290 ش که شعب آن دایر بود، به گسترش شعب و نمایندگیهای خود در مازندران، گیلان، قزوین، همدان، آستارا، آذربایجان، ارومیه، سلماس، سقز، بانه، سنندج، کرمانشاهان، لرستان، عراق، اصفهان، کرمان، قم، کاشان، شیراز، کازرون، بوشهر، بندرعباس، خوزستان، بیرجند، سیستان، قوچان، خراسان، استرآباد، سمنان و دامغان نیز بپردازد (تشکری بافقی: 9). به وجود شعبهها و نمایندگیهایی در سیرجان و رفسنجان نیز اشاره شده است (رسولی، مرتضی، «زرتشتیان معاصر ایران در مصاحبه با دکتر بوذرجمهر مهر»، تاریخ معاصر ایران (فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران)، زمستان 1382: 145).
این بنگاه «با توسعه تجارت برونمرزی در کشورهای روسیه، هند، فرانسه (پاریس)، لهستان، ترکیه (استانبول)، گرجستان، انگلیس (لندن)، آلمان، چین، ژاپن، آمریکا، برزیل، مصر، تاتارستان، کلکته، کراچی، سورت، مغولستان، مسقط، عمان، بصره و بغداد نیز دفاتر بازرگانی گشود» (پیشین: 9 و 10). یکی از ویژگیهای جمشیدیان در حوزه مدیریت فراهمآوری شرایط و محیطی مناسب برای کارمندان در تجارتخانه بود. این امر، زمانی اهمیت مییابد که به زمانهای که وی در آن میزیسته، نظری بیفکنیم و رفتار وی را با سایر تجار همرده او مقایسه کنیم. چنان که آورده شده است، وی یک ارکستر برای سرگرمی کارمندان و مهمانان خود استخدام کرده بود و اغذیه کارمندان را زیر نظر آشپز ویژه خود تهیه میدید و همواره از کارمندان خود در شرایط بحرانی و دشوار حمایت میکرد (شهمردان: 435-433).
در این تجارتخانه، اداره امور به متولیان دو بخش تجاری و ملکی واگذار شده بود و هر بخش با استقلال اقدام میکرد. بخش تجاری با مشارکت در خریدوفروش مناصب حکومتی از طریق واسطهگری برای تامین پول مورد نیاز و معامله براتهای حکومتی، واریز عواید گمرکات تبریز، رشت، کرمان، یزد، بوشهر و بندرعباس به حساب حکومت و کارسازی در خرید القاب با استفاده از نفوذ مالی جمشیدیان در دربار مداخل فراوانی را از آن بنگاه کرد و بخش ملکی نیز با استفاده از دلالانی به منظور مبادله املاک و گرو بیع شرعی به خریدوفروش اراضی و املاک و نیز تصرف اراضی رهنی میپرداخت. بهطوری که تجارتخانه صرفاً از املاک تهران بهطور حداقل سالانه دو هزار خروار گندم عایدی داشت (تشکریبافقی: 11 و 12).
در دوره قاجاریه و پیش از متداول شدن نظام بانکداری نوین، صرافان بر نظام پولی کشور مسلط بودند (ترابیفارسانی: 55). در این دوره، املاک و اراضی مزروعی یکی از بهترین راههای سرمایهگذاری مداخل سرشار صرافان بود. ارباب جمشید نیز بهویژه در تهران، بهعنوان یکی از زمینداران سرشناس شناخته میشد. از جمله املاک ارباب جمشید میتوان به هشت میلیون و 300 هزار ذرع از اراضی امیرآباد2، روستای شریفآباد در راه قم، قراتپه واقع در بلوک شهریاری، فزونآباد، کجآباد و برآباد ورامین، شریفآباد، گلستانک، زرند، باغشاهی در دماوند، باغ امامزاده قاسم، وهنآباد و علیآباد در بلوک فشافویه، قلعه کش در آمل، دارند در ورامین، قنبرآباد، محمودآباد، بخشی از اراضی تجریش و سعدآباد و پارک اتابک اشاره کرد (تشکریبافقی: 12).
همچنین، «ارباب جمشید یک قافله شتر داشت که همیشه برنج و ماهی خشک به تهران وارد میکرد و غالب آن به مصرف ارمغان رجال و اشراف کشور میرسید و همچنین در نزدیکیهای عید حلویات یزد را وارد و بهعنوان تحفه به منازل بزرگان میفرستاد و آن را در تهران مشهور ساخت. کلیه زرتشتیان تهران به اتفاق بسیاری از مسلمانان در روز نوروز مهمان ارباب جمشید بودند» (شهمردان: 434). کاروانهای تجاری جمشیدیان غالباً حامل مقادیر معتنابهی پول نقد بود و در مسیر تجارتخانههای وی در حرکت بود. با وجود ناامنی راهها و تهدید قافلههای تجاری از سوی راهزنان، قافلههای ارباب همواره به سلامت از مسیرهای تجاری عبور میکرد. از جمله دلایل این امر، روابط مطلوب جمشیدیان با دربار قاجاریه و لزوم حفظ روابط راهزنان با حکومت مرکزی و وجود سپردههای بخشی از راهزنان آن دوره در تجارتخانه (پیشین: 13) و شنیدن وصفهایی از جود و کرم ارباب جمشید از سوی راهزنان بود که باعث میشد دستبرد زدن به مال وی را ناجوانمردی قلمداد کنند (شهمردان: 432). در سال 1282 ارباب از سوی مظفرالدینشاه بهعنوان رئیسالتجار زرتشتیان ایران ملقب شد و به دریافت نشان و جبه و حمایل و فرمان مخصوص توفیق یافت (رسولی: 146). این امر، بهخودیخود در تامین امنیت کاروانهای وی از دستبرد راهزنان و کسب منزلت و اعتبار برای ارباب در میان طبقه تجار سهم بسزایی داشت.
«با آنکه خصایلی چون امانتداری، توانمندی مالی و روابط مطلوب با دربار، جمشیدیان را شهرتی خاص میبخشید، اما از حیث دینی همواره خطوط مستحکمی مانع از پذیرش اجتماعی اقلیت زرتشتی در میان اکثریتی مسلمان بود» (تشکریبافقی: 13). بخشی از محبوبیت ارباب جمشید در جامعه آن روز ایران، مرهون اقدامات وی در زمینه عمران و امور عامالمنفعه است. گذشته از اهداف خیرخواهانه ارباب جمشید، این اقدامات به منظور احقاق حق برای زرتشتیان و فراهمآوردن مجال بیشتر برای حضور آنان در جامعه صورت میگرفت. شعبه تهران تجارتخانه جمشیدیان سهم عمدهای در انجام این اقدامات داشت، از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
♦ حمایت مالی از مراسم مذهبی در قالب تامین مخارج تعمیر اماکن مذهبی، کمک به کاروانهای زوار و برگزاری مراسم ازدواج برای بیبضاعتان پیگیری میشد (همان: 13 و 14). گذشته از این امور، وی هر هفته یک روز در منزل یا بازار به داد و دهش برای حدود 500 فرد بیبضاعت میپرداخت و به هر یک نیم یا یک ریال بخشش مینمود (شهمردان: 434).
♦ انجام فعالیتهای عمرانی: در این حوزه وی اقدام به ساخت حمام نیاوران شمیران، آبانبار عمومی مقابل سفارت انگلیس، آبانبار عمومی خیابان ارباب جمشید، آبانبار عمومی دروازه دولت، پل عمومی دروازه گمرک و تسطیح راه امامزاده داوود کرد.
♦ حمایت مالی از زرتشتیان: با تخصیص وجوهاتی به ساخت مدرسه پسرانه زرتشتی همدان، تامین مخارج مجلس عبادت و مواجب مخارج موبد برای امور زرتشتیان و ایجاد عمارت مسافرخانه زرتشتیان در کاشان پرداخت. (پیشین، همان: 14).
از دیگر فعالیتهای خیریه وی تامین هزینههای ایجاد دادگاه چم برای تدفین زرتشتیان در یزد (شهمردان: 434) و ایجاد مدرسه جمشید جم بود که دومی در منزل شخصی ارباب جمشید تاسیس یافت. ارباب کیخسرو شاهرخ در خاطرات خود درباره چگونگی تاسیس این مدرسه چنین میآورد:
«بعد از آن درصدد برآمدیم که آن خانه را ارباب جمشید برای مدرسه به جماعت ارزانی دارد، موافقت نمیکردند تا شبی که در جمشیدآباد با هم نرد میباختیم. با اینکه همیشه بازی نرد ما فقط محض تفریح و گذشتن وقت بود، در آن موقع چون ایشان را سرحال دیدم، شرط بستیم که اگر برد با من شود آن حیاط را برای مدرسه به جماعت ببخشند، والا دیگر من اسم نبرم و اتفاقاً برد. بزرگی با من شده فردای آن روز بلافاصله دادم وقفنامه آن را امضا کردند و پس از امضای ایشان قسمت اراضی وصل به آن را نیز در موقع سدرهپوشی پسرانش درخواست کردم، انفاق کردند و مدرسه مزبور موسوم به نام ایشان جمشید جم شد.»
علاوه بر این، در آن دوران که مشروطیت آرمان جمعی ایرانیان شد، جمشیدیان و بهویژه پرویزشاه جهان در شمار حامیان مشروطهخواهی قرار گرفتند و به توزیع سلاح میان آزادیخواهان و تامین بخشی از هزینههای تحصنکنندگان در سفارت عثمانی و انگلیس و کمکهای مالی به انجمن آزادی ملت ایران پرداختند. اگرچه بهتدریج و با تشدید تقابل حکومت و مشروطهخواهان، قتل پرویزشاه جهان با دخالت مستقیم صنیع حضرت و عدم اطمینان به سرانجام جنبش، جمشیدیان کمتر بهصورت مستقیم به همراهی با آن پرداخت ولی با استقرار مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی، وی تنها نماینده اقلیت مذهبی در مجلس وقت بود. چراکه برخلاف ارامنه و کلیمیان، زرتشتیان نمایندگی خود را به سیدین سندین-طباطبایی و بهبهانی- واگذار نکردند. وی در این مجلس به حمایت از طرح تاسیس بانک ملی ایران پرداخت و تجارتخانه خود را به محلی برای خرید قبوض سهام این بانک تبدیل کرد، ولی با هراسی که از آینده نامعلوم جنبش داشت، راه انفعال نسبت به سایر تحولات سیاسی جاری در پیش گرفت. «با شکست طرح مذکور، تندروی انجمنها در باجگیری از افراد متمول، گسترش اختلال در ساختار اقتصادی و غارت پارک اتابک در ماجرای فتح تهران» جمشیدیان بیش از پیش از جنبش ناامید شد و سعی در تحکیم روابطش با دربار کرد. نتیجه این اقدامات، مصونیت وی پس از به توپ بستن مجلس و انتصاب وی به ریاست مخزن نظامی بود که به مدت 10 سال این وظیفه را بر عهده داشت (تشکری بافقی: 15 و 16).
نزول آغاز میگردد...
به مرور زمان، رونق تجارتخانه با کاهش نظارت مستقیم ارباب جمشید در پی توسعه روزافزون تجارتخانه و مرگ دینیار و انتصاب افرادی فاقد صلاحیت، تخصص و دلبستگی در اداره امور رو به افول نهاد. این امر، با بروز شایعه ورشکستگی تجارتخانه و ترغیب مشتریان به خروج سرمایه از سوی رقبای تجاری جمشیدیان نظیر سیدنصرالله تهرانی، امینالتجار کردستانی، حاجی محمد بنکدار و ملکالتجار به تنزیل تجارتخانه انجامید. اما اصلیترین عامل اختلال در روند فعالیتهای تجارتخانه را کارشکنی بانکهای استقراضی و شاهی برمیشمارند. در پی بیثباتی و ناامنی حاصل از حوادث استبداد صغیر و فتح تهران، مقروضان توان بازپرداخت وامهای دریافتی از تجارتخانه را از دست دادند و بیثباتی دولتهای در گردش مانع از تادیه بدهیها به تجارتخانه میشد. در این بین نیاز مالی شدید و چارهنااندیشی مدیران جدید، جمشیدیان را به اخذ وامهای کلان از بانکهای استقراضی و شاهنشاهی کشانید. «لذا اعتبارات هنگفتی از این طریق (با ربح چهار درصد از بانک استقراضی و هشت درصد از بانک شاهنشاهی) تحصیل کرد و به جریان انداخت و چون بانکهای مزبور همواره تسهیلاتی را در اعطای اینگونه اعتبارات و تمدید مدت پرداخت قائل میشدند، نامبرده با اطمینان کامل به کار خود ادامه میداد، تا اینکه دیون وی از این بابت به قریب 15 میلیون قران بالغ شد و موسسات مزبور یکباره از تمدید مدت استنکاف ورزیده و تقاضای تصفیه محاسبات را کردند» (شهمردان، 1360: 444). بدین ترتیب، با سررسید وامهای دریافتی، بانک استقراضی بدون اطلاع و بهرغم داشتن تامین تجارتخانه، از فعالیت شعبهها تجارتخانه در کرمان، همدان، رشت و سپس اصفهان، یزد، شیراز و تهران جلوگیری کرد. این امر، به ایجاد سه کرور تومان خسارت برای تجارتخانه و معوق ماندن پرداخت بدهیهای مشتریان به تجارتخانه انجامید. در این ایام، جمشیدیان با اعلام ورشکستگی در خانه علاءالدوله نخستوزیر وقت متحصن شد. نتیجه آن شد که دعوی طرفین در حضور نمایندگان سفارت روس و انگلیس مورد بحث و بررسی قرار گیرد. سرانجام، طبق رای کمیسیونی متشکل از حاجی سید نصرالله، حاجی شیخ اسماعیل رشتی، ذکاءالملک، حکیمالملک، مهندسالممالک، معینالتجار بوشهری و کیخسرو شاهرخ-نماینده تجارتخانه جمشیدیان- که در 18 ربیعالاول 1331 ق در وزارت خارجه تشکیل یافت، استدلال بانک مبنی بر قانونی دانستن انسداد داراییهای ارباب جمشید به علت فروش املاک تامینی (قنات شورجه در نزدیکی شاهسون) رد شد و کمیسیون خواستار جبران خسارت ارباب گشت (همان: 18). همچنین بانک استقراضی خواهان وصول مبلغ 600 هزار تومان بدهی تجارتخانه بابت اسناد تضمینی یکساله و ششماهه رجال دولتی و تجار مربوط به 23 سال پیش از این تاریخ یا پیش از سلطنت محمدعلیشاه بود. جمشیدیان در این مورد نیز با استناد به زمان یادشده و عدم احضار و اطلاعرسانی به تجارتخانه، افزایش سود نزولی سالانه بر آنها را غیرقانونی شمرد. نتیجه آنکه اگرچه کمیسیون رای به اعطای مدت بیشتر برای تادیه دیون تجارتخانه جمشیدیان به بانک داد و خواستار ضمانت جمشیدیان از سوی وزرای دولت و اشراف و پرداخت 500 هزار تومان از سوی بانک به تجارتخانه شد، در پی نابسامانی اقتصادی ایران در آستانه جنگ جهانی اول، ناتوانی جمشیدیان در تادیه دیون معوق مقروضان، دسایس برخی از دولتمردان که منافعشان در گرو تحکیم بانک استقراضی و سقوط تجارتخانههای داخلی بود؛ سرانجام، حجم کثیر بدهیهای تجارتخانه به بانکها و عدم کاربرد تمهیدات قانونی و مناسب و ساختارمند از سوی دولتهای وقت -نظیر وجود هیات حمایتی- این تجارتخانه را به ورطه نابودی کشاند. این امر، ضمن تصرف مابقی املاک ارباب جمشید از سوی دولت در قبال پرداخت بدهی وی به بانک شاهی، منجر به شکست کامل تجاری وی شد. پس از اعلام ورشکستگی، فاضل عراقی را به وکالت خود انتخاب کرد و به منظور معوق ماندن پرونده مبالغی رشوه داد؛ اما با افزایش شکایتها، دولت مجبور به رسیدگی شد و دادگاه در 11 دیماه 1302 وی را محکوم به پرداخت مطالبات مردم کرد. وی و وکیلش را به جرم پرداخت رشوه بازداشت کردند. فاضل عراقی پس از دو ماه آزاد شد، اما ارباب جمشید مدتی در بازداشت به سر برد (تشکری بافقی: 20-17). بدین ترتیب، تجارتخانه جمشیدیان بهرغم دو دهه فعالیت اقتصادی و گسترش مرزهای تجارت خود تا سرحداتی که پیش از این پای هیچ تجارتخانه ایرانی بدانها باز نشده بود، به کام نابودی کشیده شد و یکی از شاخصترین تجار عصر قاجار به گوشه عزلت خرامیده شد. حجرههای تجارتخانه بسته شد، املاک ارباب در پی حسابپردازیهای بانکها مصادره گشت و شعله چراغ پاکی در تمام تجارتخانههایش خاموش گشت. دیگر از آن همه جنبوجوش، برات و حواله جز خاطرهای مبهم چیزی باقی نبود. چنان که امروز، نام مردی که روزگاری از صاحبآوازهترین رجال تهران و یزد بود، تنها در یادواره او در دادگاه چم و دبستان جمشید جم طنینانداز میگردد. سرانجام، وی پس از 82 سال عمر پیمودن در شانزدهم دیماه 1311 برابر با روز باد و ماه دیماه 1301 یزدگردی به جهان مینو شتافت (شهمردان، 1363: 445).