هشدار بانکی
میزان، قوامین، بانک شهر، کاسپین و نظیر این، نامهایی بودند که در مناظرات و برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری بیان شدند. برخی از اینها بانکها و موسساتی هستند که مشکلات آنها اخیراً آشکار شده است و سپردهگذاران آنها مدتی است که اعتراضات خود را به طرق مختلف به گوش مردم و مسوولان میرسانند. برخی دیگر هم ظاهراً به فعالیت عادی خود مشغولند و وضع آنها بحرانی نشده است. اما آیا اظهارات کاندیداهای ریاستجمهوری در مورد موسسهای که هنوز مشکلات آن آشکار نشده است میتواند موجب هجوم سپردهگذاران به آن موسسات برای دریافت سپردههای خود شود؟ ظاهراً پاسخ تاکنون منفی بوده است.
میزان، قوامین، بانک شهر، کاسپین و نظیر این، نامهایی بودند که در مناظرات و برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری بیان شدند. برخی از اینها بانکها و موسساتی هستند که مشکلات آنها اخیراً آشکار شده است و سپردهگذاران آنها مدتی است که اعتراضات خود را به طرق مختلف به گوش مردم و مسوولان میرسانند. برخی دیگر هم ظاهراً به فعالیت عادی خود مشغولند و وضع آنها بحرانی نشده است. اما آیا اظهارات کاندیداهای ریاستجمهوری در مورد موسسهای که هنوز مشکلات آن آشکار نشده است میتواند موجب هجوم سپردهگذاران به آن موسسات برای دریافت سپردههای خود شود؟ ظاهراً پاسخ تاکنون منفی بوده است.
بهرغم اینکه به بانک شهر و بانک قوامین در مناظرات ریاستجمهوری اشاره شد، اما هیچکس برای پس گرفتن سپرده خود در شعب بانکهای مزبور صف نبست. علت چیست؟ مگر نه این است که در متون مربوط به بانکداری گفته میشود که اخبار و اطلاعات (و حتی شایعات) تاثیر بسیار جدی بر اعتماد مردم به بانکها دارند؟ و مگر نه این است که در دنیا در موارد متعددی، مردم بهصرف شنیدن خبری به بانکی هجوم بردهاند تا سپردههای خود را مسترد کنند؟
واقعیت این است که تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که شیوه استدلال مردم ایران به گونهای دیگر است. مردم در مورد بانکهای خصوصی که پشتوانه سازمان یا نهاد قدرتمند و ثروتمند دولتی ندارند، همانطور رفتار میکنند که در سایر کشورها رفتار میشود. یعنی به خبرها و حتی شایعات حساس هستند. اگر در مورد یکی از بانکهای خصوصی که پشتوانه چنین نهادهایی را ندارد (یا کمتر دارد) خبری منتشر شود که موجب هراس سپردهگذاران را فراهم کند، هجوم مردم به آن قطعی است.
اما در خصوص آن دسته از بانکها و موسسات مالی که متکی به نهادهای نظامی، قضایی یا سایر نهادها از جمله شهرداریها هستند (یا مردم گمان میکنند که چنین است) مردم گمان میکنند که نهادهای مزبور اجازه ورشکستگی این بانکها و موسسات مالی را نخواهند داد و در مواقع لزوم برای حمایت از این بانکها و موسسات مالی وارد خواهند شد. از اینرو هجوم به اینگونه بانکها و موسسات بهرغم شنیدن خبرهای بد اتفاق نمیافتد. در مورد این دسته از بانکها و موسسات، بحران آنگاه رخ میدهد و جدی میشود که مردم به این نتیجه برسند که تصور آنها در مورد اتکای بانکها و موسسات مالی مزبور به نهادهای یادشده نادرست بوده است یا اینکه نهادهای یادشده، اگرچه زمانی این موسسات را ایجاد یا از آنها حمایت کردهاند، اما اکنون دیگر نمیخواهند یا نمیتوانند حمایت مورد انتظار را از آنها انجام دهند. در چنین شرایطی، رفتار مردم نسبت به آن موسسه نیز به سرعت تغییر خواهد کرد و هجوم به بانکهای مزبور غیرمحتمل نخواهد بود.
نبود چارچوب صریح ضمانت سپرده در ایران، در کنار ورشکسته نشدن بانکها در چند دهه اخیر، موجب این شده است که مردم و سپردهگذاران، طی سالها به نوعی تضمین سپرده ضمنی ایمان بیاورند. با این حال، نباید این نکته را از نظر دور داشت که تراژدیهای میزان، ثامنالحجج و اخیراً کاسپین اندکاندک به این منتهی میشود که تصور نادرست مزبور (یعنی این تصور که همه سپردههای نوعی تضمین ضمنی دارند) اندکاندک تضعیف شده و به تدریج از میان برود.