رضا بوستانی میگوید: هر دولتی پیروز میدان انتخابات شود باید به سمت اصلاح نظام بانکی حرکت کند
برخورد با نظام بانکی، محتاطانه و علمی باشد
رضا بوستانی میگوید: به خاطر اینکه سپردهگذاران خرد اطمینان دارند بانک مرکزی از سپردههای آنها محافظت میکند بهرغم اینکه مسوولان کشور نام برخی بانکهایی را که شرایط نامناسبی دارند عنوان کردند اتفاق نگرانکنندهای رخ نداد که سپردهگذاران خرد برای بازپس گرفتن پولهایشان به این بانکها مراجعه کنند.
«هشدار مسوولان کشور درباره وضعیت بانکها قبلاً هم مطرح شده و بارها نسبت به وضعیت فعلی بانکها ابراز نگرانی کردهاند. البته در مناظره اقتصادی نامزدهای انتخاباتی نام چند بانک مطرح شد که تاکنون سابقه نداشته مسوولان کشور از بانکی نام ببرند که با مشکل مواجه است. بههرحال نام بردن برخی بانکها میتوانست زمینه را برای بروز هراس بانکی یعنی هجوم بردن مردم به این بانکها برای پس گرفتن سپردههایشان فراهم کند اما شاهدیم این اتفاق رخ نداد.» اینها جملاتی است که یک اقتصاددان در ارزیابی مناظره اقتصادی نامزدهای انتخاباتی میگوید. به عقیده رضا بوستانی «سپردهگذاران خرد نسبت به مسائلی که درباره نظام بانکی مطرح میشود حساس نیستند. چراکه این پیشفرض را دارند که بانکها هیچوقت ورشکسته نخواهند شد چون بانک مرکزی همیشه از سپردههای آنها حفاظت کرده و این مساله را جزو وظایف دولت و بانک مرکزی میدانند.» البته او تاکید دارد که «عدم حساسیت سپردهگذاران خرد یا مردم به بانکهایی که در آنها سپردهگذاری میکنند میتواند از این جهت تبعات داشته باشد که مردم به هشدارهای بانک مرکزی توجه نمیکنند و بازهم در بانکهای مشکلدار و موسسات غیرمجاز برای دریافت چند درصد سود بیشتر سرمایهگذاری میکنند. به طور حتم این مسائل به نظام بانکی فشار وارد میکند و بار مالی سنگینی به اقتصادمان تحمیل میکند.» در ادامه شرح این گفتوگو را که قبل از مشخص شدن نتایج انتخابات این دوره ریاستجمهوری انجام شده است، میخوانید.
♦♦♦
در آخرین مناظره انتخاباتی ناگفتههایی درباره بنگاهها و اقتصاد کشور مطرح شد که باعث بروز نگرانی بین عموم جامعه شد و حتی به طور مشخص در مورد وضعیت نظام بانکی و برخی بانکها، مسائلی مطرح شد که تا پیش از این سابقه نداشت چنین مواردی از زبان مسوولان کشور نقل شود. با توجه به مطرح شدن چنین مواردی و اینکه برخی بانکها به گفته مسوولان امر شرایط مناسبی ندارند، بیان وضعیت بانکها چه اثری بر اقتصاد و بازارهای مالی کشور خواهد گذاشت؟
نظام بانکی در سالهای گذشته از حدود هشت سال پیش در شرایط نامناسبی قرار گرفت. این موضوع تازه نیست که بگوییم چون مشکلات نظام بانکی اکنون نمایان شده پس این مساله جدید است. به طور طبیعی وقتی رکود اقتصادی تشدید میشود، وضعیت نامناسب بانکها بیشتر خود را نشان میدهد. به همین خاطر بوده که در سه سال گذشته بیشتر از هر زمان دیگری وضعیت نامناسب بانکها به دلیل کاهش درآمدها، فشارهای بیرونی و مدیریتهای ناکارآمد برجسته شده است.
هشدار مسوولان کشور درباره وضعیت بانکها قبلاً هم مطرح شده و بارها نسبت به وضعیت فعلی بانکها ابراز نگرانی کردهاند. البته در مناظره اقتصادی نامزدهای انتخاباتی نام چند بانک مطرح شد که تاکنون سابقه نداشته مسوولان کشور از بانکی نام ببرند که با مشکل مواجه است. بههرحال نام بردن برخی بانکها میتوانست زمینه را برای بروز هراس بانکی یعنی هجوم بردن مردم به این بانکها برای پس گرفتن سپردههایشان فراهم کند اما شاهدیم این اتفاق رخ نداد.
علت چیست؟
چون در نظام بانکی کشورمان هیچگاه تجربه ورشکستگی بانکها را نداشتهایم. تاکنون نمونهای نداریم، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، که افراد منابعشان را به طور کلی به واسطه اینکه در بانکها سپردهگذاری کردهاند از دست بدهند. حتی وقتی موسسه غیرمجازی نیز منحل شده است به هر ترتیب بانک مرکزی ورود کرده و منابع سپردهگذاران خرد آن موسسه منحلشده را بازگردانده است.
به همین خاطر به نظر میرسد سپردهگذاران خرد نسبت به مسائلی که درباره نظام بانکی مطرح میشود حساس نیستند. سپردهگذاران خرد یا مردم این پیشفرض را دارند که بانکها هیچوقت ورشکسته نخواهند شد چون بانک مرکزی همیشه از سپردههای آنها حفاظت کرده و این مساله را جزو وظایف دولت و بانک مرکزی میدانند.
اینکه سپردهگذاران خرد نسبت به وضعیت بانکها حساس نیستند و بهرغم هشدارهای بانک مرکزی در موسسات غیرمجاز سرمایهگذاری میکنند یا اینکه در بانکهایی که شرایط مناسبی ندارند اما سود بالا میدهند سپردهگذاری میکنند در شرایط فعلی چه تبعاتی به همراه دارد؟
عدم حساسیت سپردهگذاران خرد یا مردم به بانکهایی که در آنها سپردهگذاری میکنند میتواند از این جهت تبعات داشته باشد که مردم به هشدارهای بانک مرکزی توجه نمیکنند و بازهم در بانکهای مشکلدار و موسسات غیرمجاز برای دریافت چند درصد سود بیشتر سرمایهگذاری میکنند. به طور حتم این مسائل به نظام بانکی فشار وارد میکند و بار مالی سنگینی به اقتصادمان تحمیل میکند.
شاید اگر بانک مرکزی در مورد موسسات غیرمجازی چون میزان و ثامنالحجج دخالت نمیکرد و زمینه پرداخت وجوه سپردهگذاران خرد فراهم نمیشد، ممکن بود در حال حاضر با کوچکترین اتفاقی در نظام بانکی یا مطرح شدن حرفهایی مانند آنچه در مناظره انتخاباتی پیرامون برخی بانکها عنوان شد؛ مردم سریعاً برای پس گرفتن پولهایشان به بانکها هجوم بیاورند.
آنچه مشخص است در نظام بانکی ما، بانک مرکزی از سپردههای سپردهگذاران خرد محافظت میکند. سپردهگذاران کلان بانکها نیز استراتژیک فکر میکنند. یعنی حتی اگر آنها بدانند بانکی وضع مالی خوبی ندارد ریسک ورشکستگی را در نرخ بالاتری مطالبه میکنند و پوشش میدهند. میتوان نتیجه گرفت که بروز پدیده هراس بانکی در نظام بانکیمان دور از ذهن است.
پس به همین دلیل شاهدیم که تعادل بازارها بهرغم پیامی که از مناظره انتخاباتی در مورد بنگاههای اقتصادی و برخی بانکها داده شد، برهم نخورد؟
شرایط کلی بازارها در حال حاضر در آرامش قرار دارد. اگر شاخص بورس هم افت کرد این مساله ربطی به آخرین مناظره انتخاباتی نداشت. بههرحال در آستانه انتخابات فضای احتیاط بر بازارها حاکم میشود. اتفاقاً در میانه دوباره شاخص بورس مثبت شد. قیمت ارز هم تغییر خاصی نداشت و بازار ارز در ثبات قرار دارد. از طرفی همانطور که اشاره کردم به خاطر اینکه سپردهگذاران خرد اطمینان دارند بانک مرکزی از سپردههای آنها محافظت میکند بهرغم اینکه مسوولان کشور نام برخی بانکهایی را که شرایط نامناسبی دارند عنوان کردند اتفاق نگرانکنندهای رخ نداد که سپردهگذاران خرد برای بازپس گرفتن پولهایشان به این بانکها مراجعه کنند.
البته نمیدانیم آیا سپردهگذاران کلان برای پس گرفتن پولشان به این بانکها مراجعه کردهاند یا خیر؟ اگرچه همانطور که توضیح دادم سپردهگذاران کلان استراتژیک فکر میکنند. ممکن است آنها از این اتفاق در جهت مطالبه نرخ سود بیشتر استفاده کنند. شاهدیم در روزهای اخیر نیز بانک مرکزی اطلاعیهای داد و اعلام کرد که تمام بانکها و موسسات مجاز تحت نظارت بانک مرکزی هستند و از سپردههای مردم صیانت میشود. در نتیجه دادن اطلاعیه نیز از حساسیتها میکاهد. از طرف دیگر با توجه به رویکردی که بانک مرکزی در حمایت از بانکها دارد احتمال وقوع بحران بانکی و بروز پدیده هراس بانکی در نظام بانکی ما بسیار پایین است.
انتشار اینگونه اطلاعیهها از سوی بانک مرکزی در شرایط فعلی که مسوولان هم میدانند نظام بانکی با چالش مواجه است آیا باعث نمیشود که سپردهگذاران خرد کمتر نسبت به سپردهگذاری در بانکهایی که مشکلدارند اما سود بالا میدهند حساسیت نشان دهند و انتظاراتشان از بانک مرکزی افزایش مییابد؟
بانک مرکزی این تعهد را احساس میکند که باید در هر شرایطی از سپردهگذاران خرد حمایت کند. وقتی سپردهگذاران موسسات غیرمجازی چون میزان و ثامنالحجج یا کاسپین در مقابل بانک مرکزی تجمع میکنند و بانک مرکزی هم دخالت میکند تا سریعاً مشکل حل شود و پول سپردهگذاران خرد پرداخت شود در حالی که این نوع موسسات مجوزی ندارند و بانک مرکزی هم تکلیف و تعهدی در برابر آنها ندارد، این انتظار را ایجاد میکند که تحت هر شرایطی حامی سپردهگذاران خرد حتی سپردهگذاران در موسسات غیرمجاز است. بدون تردید، این نوع رویکرد مقام نظارتی برای نظام بانکی تبعات خواهد داشت.
چرا؟
وقتی بانک مرکزی اینگونه از سپردهگذاران خرد برای تمام بانکها و موسسات حمایت میکند باعث میشود که هر نهادی بهصرف اینکه سرمایه و نفوذی دارد بدون اینکه تخصص امور بانکداری را داشته باشد بانک تاسیس کند. در نتیجه چنین نهادهایی به راحتی ریسک ورود به این عرصه را میپذیرند چون میدانند اگر مشکلی به وجود بیاید، زیان آن را میتوانند به بانک مرکزی تحمیل کنند.
طبعاً در سرمایهگذاری که سودش برای سرمایهگذار است و زیانش به جای دیگری تحمیل میشود، از این نوع سرمایهگذاری استقبال خواهد شد چون سودآوری یکطرفه است و زیانی وجود ندارد. در نتیجه شاهدیم در یک دورهای که مربوط به گذشته است به علت سیاستهای غلطی که وجود داشت برخی نهادها و ارگانهایی که نمیتوانستند از نظام بانکی تسهیلات بگیرند خودشان بانک تاسیس کردند. این نهادها بهرغم اینکه از نظر حرفهای صلاحیت نداشتند، بانک راهاندازی کردند و سهم قابل توجهی از منابع مردمی را جمعآوری کردند.
متاسفانه برخی از این بانکها چون تخصص لازم را نداشتند در بخشهایی سرمایهگذاری کردند که در آن مقطع تصور میکردند سودآوری بالایی دارد اما پس از مدتی با مشکل مواجه شدند و منابعشان قفل شد. نمونه آن سرمایهگذاری بانکها در بخش ساختمان بود. امروز بیشترین مشکلات بانکها از همین ناحیه است که داراییهای آنها در بخش مسکن منجمد شده است.
در حالی که اگر مدیران این بانکها تخصص لازم در امور بانکداری را داشتند باید پرتفوی متنوعی از داراییها را در نظر میگرفتند تا اگر برای یکی از داراییها مشکل پیش بیاید بتوانند سریعاً زیان را پوشش دهند و کل موجودیت بانک به خطر نیفتد. البته در دولت یازدهم، بانک مرکزی تا حدودی سعی کرده اینگونه رویههای نادرست را اصلاح کند و اگر این رویه ادامهدار باشد، با توجه به اینکه اصلاح نظام بانکی به مطالبه تمام نهادهای نظارتی و سیاستگذاری کشور تبدیل شده است میتوان به بهبود وضعیت نظام بانکی امید داشت.
با توجه به شرایطی که بر نظام بانکی حاکم است آیا بازهم سرمایهگذاری در بانکها به نسبت سایر بازارها چون ارز، بورس و مسکن از ریسک کمتری برخوردار است؟
در شرایط فعلی سرمایهگذاران همچنان علاقه دارند در بانکها سرمایهگذاری کنند چون بازدهی خوبی همچنان نصیب سپردهگذارانش میکند. بههرحال بانکها با مشکل مواجه شدهاند و سرمایهگذاران هم میدانند در این شرایط بانکها به ناچار با خواستههای آنها همراهی میکنند و سود بالا میدهند. به نظر میرسد در چنین شرایطی بانک مرکزی هم نمیتواند مانع رقابت منفی بانکها شود، چون این مساله از پیچیدگیهای خاصی برخوردار شده است. البته این به این معنا نیست که همیشه منابع در بانکها باقی بماند.
اگر شرایط تغییر کند طبیعی است که منابع از بانکها به سمت بازار دیگری حرکت کند. مثلاً در سال 91 به علت تشدید تحریمها شرایط تغییر کرد و سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدند که بازارهایی چون ارز و مسکن بازدهی بیشتری نصیبشان میکند، در نتیجه منابعشان را به سمت این بازارها سوق دادند. نگاه سرمایهگذاران به بانکها برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و نمیتوان انتظار داشت برای بلندمدت منابع در بانکها نگهداری شود چون نظام بانکی ما نتوانسته در جمعآوری منابع خرد موفق عمل کند. در چنین شرایطی اگر نظام بانکی نتواند خواسته سرمایهگذارانش را تامین کند و به آنها سود بالا ندهد ممکن است بازار دیگری این پتانسیل را پیدا کند که نقدینگی را به سمت خودش جذب کند و دوباره به شرایط قبل برگردیم و بازارهایی چون ارز و مسکن جذاب شوند.
یعنی دوباره تقاضای سفتهبازانه در بازار موازی فعال خواهد شد؟
اگر شرایط تغییر کند و دیگر سرمایهگذاری در بانکها جذاب نباشد و مثلاً در مقابل بازار ارز جذابیت بیشتری داشته باشد منطق حکم میکند سرمایهگذار وارد بازاری شود که سود بیشتری میدهد. نمیتوان اسم آن را تقاضای سفتهبازانه گذاشت. کسی که کار میکند و پسانداز میکند منابع حقیقی خود را کنار میگذارد. بنابراین انتظار دارد به تناسب آن از قدرت خریدش کاسته نشود. اگر نظام بانکی نتواند چنین تضمینی به سرمایهگذار بدهد که پول اسمی آن را دریافت کند اما در مقابل در آینده مقدار اسمی را بدهد که قدرت خرید آن کم نشده باشد، به طور حتم سرمایهگذار وارد بازار دیگری خواهد شد تا قدرت خریدش را حفظ کند.
اما افرادی که با نگاه کوتاهمدت وارد بازاری میشوند و سریعاً اقدام به خریدوفروش میکنند به این نوع تقاضا سفتهبازانه میگویند. در حال حاضر برآیند بازارهای مالی با توجه به مهار تورم در سالهای اخیر نشان میدهد کشش چندانی برای تقاضای سفتهبازانه وجود ندارد مگر اینکه دولتی بر سرکار آید که سیاستهای تورمی داشته باشد؛ در این صورت هر اتفاقی ممکن است رخ دهد و دوباره تقاضای سفتهبازانه فعال شود.
پس از انتخابات وضعیت بازارها را چگونه پیشبینی میکنید؟ البته اگر انتخابات به دور دوم بکشد بازارهای مالی چه واکنشی نشان خواهند داد؟
قیمتها در بازار از برآیند انتظار افراد از آینده تعیین میشود. اگر در افکار عمومی این انتظار به وجود آید که دولتی پیروز میدان انتخابات خواهد شد که سیاستهای تورمی برمیگزیند، افراد سعی میکنند منابعشان را از بانکها خارج کنند و داراییهایی چون ارز، سکه و مسکن خریداری کنند. اما اگر برآیند انتظارات افراد پیروزی دولتی باشد که سیاستهای ضدتورمی دارد منابع در بانکها فعلاً باقی میماند. به نظر نمیرسد در شرایط فعلی اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود بازارها چندان متاثر شوند. آنها در یک حالت انتظار فرو میروند تا نتیجه انتخابات به طور قطعی مشخص شود.
بههرحال هر دولتی پیروز میدان شود باید به سمت اصلاح نظام بانکی حرکت کند. نظام بانکی که نرخ سود واقعی در آن حدود هشت درصد است نمیتواند تقویتکننده تولید باشد. اگر دولت آینده به دنبال ادامه دادن سیاستهای ضدتورمی است و میخواهد تولید را تقویت کند باید اصلاحات اساسی در نظام بانکی انجام دهد و از سیاستهای دستوری دست بردارد و به دنبال تغییر شرایط و حاکم شدن فضای رقابتی برای بانکها باشد. در غیر این صورت نمیتوان از این نظام بانکی انتظار معجزه داشت تا زمینه تقویت و توسعه تولید و تثبیت رشد اقتصادی مثبت را داشته باشد.