مرثیهای بر یک رویا
حمایت دولت از بازار سهام چه بر سر آن آورد؟
سایه فتحی: بورسبازان که تا همین یک ماه پیش آوازه سودهای روزانه خود را به این و آن رسانده و محفل خود را گرمتر و بزرگتر میدیدند، چند هفتهای است که پشت سد صفوف فروش سنگین که بنا به هر دلیلی همچون کاهش اعتبارها، بخشنامههای جدید به صندوقها، هشدار 25 اقتصاددان به دولت یا هر عامل دیگر ایجاد شده، متوقف شدهاند. در این بین دولتی که هر روز به پشتوانه رونق سهام مردم را به این بازار دعوت میکرد، اینک در مظان اتهام افرادی است که به ادعای خودشان، صرفاً به اتکای سخن دولت قدم در این بازار گذاشتهاند. حتی این روزها سخن از پیام رئیسجمهور یک روز قبل از شروع اصلاح بازار به میان آورده میشود که «مردم همه داراییهای خود را به بورس بسپارند». جدای از اینکه سرمایهگذاری در بورس آداب، رسوم و قواعدی دارد، دعوت دولت از مردم و بدعهدی به سهامداران موجب شده این دیدگاه به سرمایهگذاران جدیدالورود منتقل شود که از پساندازهای آنها سوءاستفاده شده است. هرچند که سازمان بورس اکنون داعیه حمایت از بازار را دارد و فرازوفرود را (البته نه با این میزان واریانس بازدهی در بازار سهام ایران) ذات بازار سرمایه میداند، اما زمانی که سخن از حمایت به میان میآید، انتظارات بازار مجدداً از مسیری که باید، منحرف میشود. بدینگونه که هر روز سهامداران چشم امید به خرید حقوقیهایی دارند که با عدم تحقق آن، روزانه شاهد کم و کمتر شدن سرمایههایشان میشوند؛ بدون اینکه مجالی برای خروج سرمایههای خود از این بازار داشته باشند یا با استفاده از ابزارهای مالی بتوانند خود را در برابر ریسکها پوشش دهند. با توجه به سوابق حمایتها در اقتصاد دولتی ایران که شواهد آن به کرات در سیاستهای کنترلی نرخ ارز، سیاستهای قیمتگذاری کالاها و... دیده شده، به نظر میرسد این بار هم چتر حمایتی دولت به غیرمنصفانهترین حالت گسترانده شده است. غیرمنصفانه از آن جهت که با استفاده از منابع محدود صندوق توسعه یا صندوق حمایت از بازار، جهت پشتیبانی از سرمایه قشری خاص (سهامداران) و احتمالاً سهامی خاص (سهام بزرگ) اقدام شده تا شاخص کل مثبت شود. در این شرایط گویی بازار به هندوانهای میماند که نمود بیرونی آن سبز و زیباست ولی داخل آن پر از شرکتهای کوچکی است که با صفوف فروش قرمز شدهاند. در حالی که حمایت صحیح دولت از بورس صرفاً زمینهسازی مناسب برای ورود و رقابت منصفانه سهامداران خصوصاً سهامداران خرد است. دولتها متعاقب سیاستهای مالی و پولی صحیح و با بازگشت رونق اقتصادی میتوانند در شرکتها برای ایجاد ارزش کمک کنند و درکنار آن، با کاهش نرخ تورم، کاهش صرف ریسک و آرامش در بازارهای موازی قادر خواهند بود تا نرخ تنزیل را کاهش داده و ارزش بازار را بالا ببرند. به هر حال مسوولان اقتصادی باید فکری به حال بازاری کنند که به صورت دستهجمعی رشد یا سقوط میکند، هیجان بر آن غالب بوده و تحلیل محلی از اعراب ندارد. شائبههای دستکاری قیمتی، پنهان شدن سهامداران بزرگ پشت سهامداران خرد، جمعشدن صفوف فروش صرفاً به میزان حجم مبنا از جانب حقوقیها و... ابهاماتی است که این روزها سرمایهگذاران خرد را به ترس انداخته و یک فرصت بینظیر را برای رونق بازار سرمایه به راحتی مجدداً در اختیار همان بازارهای سنتی فیزیکی قرار میدهد.