تقلای نجات
سیاست جدید بانک مرکزی چه اثری بر بازارها میگذارد؟
سایه فتحی: ادامه التهابات بازارهای مالی در اثر تشدید تورم و هجوم نقدینگی باعث شده تا سیاستگذار پولی گامهای جدیتری در جهت هدفگذاری تورمی خود بردارد. چندی پیش برای اولین بار کریدور یا دالان نرخ سود در بازار بینبانکی برقرار شد. سیاستگذار پولی بهمنظور مدیریت نقدینگی، کف دالان را معادل نرخ سود سپردهگذاری بانکها در بانکمرکزی و سقف دالان را نرخ تنزیل مجدد نهایی قرار داد و نام این سیاست را «دالان نرخ سود» گذاشت. بنابراین در اولین مرحله نرخ ۱۰ درصد برای کف کریدور و نرخ 22 برای سقف آن در نظر گرفته شد اما کمتر از یکماه نگذشته بانک مرکزی در تازهترین تصمیمگیری، نرخ سود کف کریدور را با دو درصد افزایش به 12 درصد رسانده است. سیاستگذار پولی انتظار دارد با افزایش نرخ سود کف دالان (سپردهگذاری بانکها نزد بانک مرکزی)، نرخ سود بازار بینبانکی افزایش پیدا کند. آنگونه که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده، این اقدام مرحله اول از سیاستهای پولی جدید بانک مرکزی است. آنچه مشخص است سیاستگذار پولی با اجرای سیاست دالان نرخ سود دست به تغییر سنت زده است و در تلاش بوده با چارچوب جدید سیاستگذاری پولی بیثباتی بازارهای مالی در اثر تورمی را سامان بخشد. از طرفی چون برای نخستین بار است که چنین سیاستگذاریای در عرصه سیاستگذاری پولی انجام میشود نمیتوان درباره اثر آن پیشبینی کرد. ممکن است افزایش نرخ سود کف کریدور، باعث افزایش نرخ سود در بازار بینبانکی شود و رشد عرضه پول را در اقتصاد محدود سازد. در نتیجه میتوان انتظار داشت که اگر این مسیر ادامه یابد، نرخ سود بازار بینبانکی بر نرخ سود بانکی و نرخ بازده سایر داراییها تاثیر بگذارد. اما نکته اصلی در همین جا قرار دارد؛ سیاست جدید بانک مرکزی چگونه بر نرخ بازده داراییها اثر میگذارد؟ وقتی در یک سال اخیر نرخ تورم 5 /22 درصد، بازدهی متوسط بورس بین 400 تا 500 درصد و افزایش قیمت مسکن حدود 42 درصد، قیمت طلا حدود 90 درصد و نرخ دلار 45 درصد بوده، چگونه بانک مرکزی میتواند جذابیت لازم را در این زمینه فراهم کند تا بانکها تمایل داشته باشند بخش بسیاری از منابعشان را نزد بانکمرکزی سپردهگذاری کنند تا از این طریق شاهد اثرگذاری این سیاست در بازارها باشیم؟ یا نظارتهای بانک مرکزی آنقدر جدی است که منابع ریالی بانکها به سمت بنگاهداری نرود؟ بهزعم کارشناسان اقتصادی، سیاستگذار پولی با اجرای این سیاست بیشتر بر ابهامات افزوده و بیشتر مداخلات خود را در تعیین نرخها افزایش داده در حالیکه نباید دیگر نرخهای سود بانکی را دستوری تعیین کند و اجازه دهد تمام نرخها در مکانیسم بازار تعیین شود. آنچه برای بانک مرکزی باید اهمیت داشته باشد جلوگیری از رشد پایه پولی و پولی کردن کسری بودجه است. به گفته دکتر نیلی در سرمقاله اخیر دنیای اقتصاد باید تمام توان نظام سیاسی و سیاستگذاری را صرف اهتمام به هرچه محدودتر کردن عوامل موثر در خلق نقدینگی جدید کنیم. توجه به این نکته ضروری است که در اقتصاد ایران، مهمترین و اصلیترین متغیر اقتصاد سیاسی، نقدینگی است. مهم این نیست که نقدینگی به کدام بازار نرود و به کدام بازار برود؛ چراکه در نهایت به تورم تبدیل خواهد شد. به این بهانه در پرونده پیش رو به بررسی ابعاد سیاست دالان نرخ سود و چگونگی اثرگذاری آن بر بازارهای مالی پرداختهایم.