چرا در جلوگیری از پخش ویروس شایعه در جامعه ناتوانیم؟
بمب میکروبی اطلاعات
مادربزرگ یکی از رفقا درباره تمامی اتفاقهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روز تحلیل دارد. تحلیلهایی که سرآخر به این نتیجه میرسد «کار خودشونه». نامش «ننه» است. وقتی میپرسیم اینها را چه کسی گفته؟ جواب میدهد: «تو پارک گفتن!» ننه هر صبح به پارک میرود و با همسایهها گپ میزند و با اطلاعات و تحلیلهایی به خانه برمیگردد که نه مطلقاً غلط است و نه مطلقاً درست؛ یعنی آمیزهای است از اطلاعات غلط بسیار با چند اطلاع درست. کمی بعد این تحلیلها را از زبان افراد نیمهتحصیلکرده هم میتوان شنید. در پیامرسانها هم پخش میشود.
مادربزرگ یکی از رفقا درباره تمامی اتفاقهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روز تحلیل دارد. تحلیلهایی که سرآخر به این نتیجه میرسد «کار خودشونه». نامش «ننه» است. وقتی میپرسیم اینها را چه کسی گفته؟ جواب میدهد: «تو پارک گفتن!» ننه هر صبح به پارک میرود و با همسایهها گپ میزند و با اطلاعات و تحلیلهایی به خانه برمیگردد که نه مطلقاً غلط است و نه مطلقاً درست؛ یعنی آمیزهای است از اطلاعات غلط بسیار با چند اطلاع درست. کمی بعد این تحلیلها را از زبان افراد نیمهتحصیلکرده هم میتوان شنید. در پیامرسانها هم پخش میشود.
آنچه اهمیت دارد، تحلیلهای ننه نیست، بلکه سرعت و نحوه پخش این اطلاعات است. اخبار جعلی و نادرست همیشه وجود داشتهاند. پیش از آنکه شبکههای اجتماعی مجازی هم وجود خارجی داشته باشند، این اطلاعات با سرعت سرسامآوری پخش میشدند. بهطور کلی این اطلاعات غلط را «شایعه» نامیدهایم. میزان پخش شایعه تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت در ابهام موضوع. بنابراین هرچه از ابهام ماجرا بکاهیم عدد نهایی کمتر میشود. اهمیت موضوع البته میتواند متاثر از رسانهای باشد که آن را منتشر میکند. امروز درباره تفاوت شایعه با خبر جعلی از مثالی استفاده میکنند؛ شبیه یک برکه که سنگی در آن افتاده باشد و موجهایی پدید آید. در واقع در شایعه چیزکی هست که مردم میگویند چیزها. اما خالق خبر جعلی از لبه چشمه موجی پدید میآورد که بقیه «فکر میکنند» که سنگی به چشمه افتاده (اتفاقی افتاده واقعاً). در واقع یک اشتباه هدایتشده به سمتی است که دیگری بپذیرد آن را. نوعی پروپاگاندای کلاسیک که مشغول پیچیدن دروغ در لایههای راستی و پاکی و درستی است. با این حال، آنچه در این نوشتار میآوریم شیوه پخش اطلاعات نادرست و شایعههاست. دانستن این سازوکار شاید بتواند ما را در کنترل ویروس اطلاعات غلط یاری کند. پیش از آن باید بدانیم که وضعیت کنونی پخش گسترده اطلاعات و دسترسی ساده به منابع اطلاعات ما را با اضافهباری رنجآور مواجه میکند که در شرایط بحرانی نهتنها باعث کاهش اضطرابها نمیشود، بلکه بر آن میافزاید. اینجاست که جامعهای اینفودمیک ساخته میشود.
اینفودمیک؛ اطلاعات اپیدمیک
ترس از شیوع بیماری وسواسهای ما را به بستر شبکههای اجتماعی مجازی میکشاند. موج اخبار بد باعث تضعیف اعتماد به دولتها، سازمانهای بهداشت جهانی، نهادهای غیردولتی و دانشمندان میشود. اینجاست که اپیدمی حالتی مجازی پیدا میکند. ویروس اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در جامعه مجازی وب و شبکهها پخش میشود که در این صورت با پدیده اینفودمیک (Infodemic) روبهرو هستیم. به لحاظ ریشهشناسی این واژه تلفیق دو کلمه اطلاعات (Information) و همهگیر (Epidemic) است. اینفودمیک یعنی پخش شدن حجم زیادی از اطلاعات درباره یک مساله که در عمل، حل آن را نیز با مشکل مواجه میکند. یعنی شیوع اطلاعاتی که در بیشتر مواقع صحیح هم نیست و باعث بیماری ذهنی جامعه میشود.
واژه اینفودمیک گرچه وجهی منفی دارد، ولی نکته اینجاست که پیشینه علمی آن به پژوهشهای مرتبط با اینفودمیولوژی1 برمیگردد. رشتهای علمی و نوظهور که با پیوند میان فناوری اطلاعات و پزشکی سعی میکند، بهداشت عمومی را ارتقا دهد.
اینفودمیولوژی: گانتر آیزنباخ، پزشک و پژوهشگر آلمانی حوزه پزشکی سایبر و سلامت الکترونیک2 سال 2002 در فصلنامه آمریکن ژورنال آو مدیسن3 از اصطلاح اینفودمیولوژی استفاده کرد. اینفودمیولوژی حوزه تازهای در علم است که بر محتوای تولیدی کاربران روی فضای اینترنت تمرکز دارد و هدف نهایی آن ارتقای سطح بهداشت عمومی است. آیزنباخ در مقاله «همهگیرشناسی اطلاعات /اطلاعات غلط» (2002) و همچنین «ردیابی جستوجوهای مربوط به آنفلوآنزا در وب برای نظارت بر سندرم» (2006) نشان داد که بین جستوجوهای مربوط به آنفلوآنزا در گوگل و دادههای مربوط به همین بیماری در جامعه مورد بررسی همبستگی وجود دارد. به این ترتیب ما از ابزار سنجش وب برای پیدا کردن و نظارت بر بیماران استفاده میکنیم که هم سریعتر است و هم سادهتر. همچنین میتوان به این روش اخبار جعلی و غلط را که باعث ناآرامی روانی جامعه میشود، ردیابی کرد. این موضوع به ویژه پس از شیوع کووید 19 بیش از پیش مطرح است. احتمالاً اگر ویروس دیگری طی سالهای آینده ظاهر شود، خطر اینفودمیک بیشتر نیز خواهد بود؛ چراکه تسهیل ارتباط در بسترهای شبکهای راه را برای شیوع بیشتر اطلاعات نادرست و اخبار جعلی باز میکند. چون پیش از اینها افکار عمومی دنیا معمولاً به این سرعت اطلاعات و اخبار مرتبط با یک ویروس کشنده را دریافت نمیکرد.
عامل اینفودمیک: «ویلیام دیویس» در کتاب «چطور احساس دنیا را تسخیر میکند» به اهمیت احساسهایی چون ترس، نفرت و اضطراب میپردازد که چطور رسانههای اجتماعی در آن نقش دارند و میتوانند شکل واکنش ما را راهبری کنند.
وثوقی و دیگران (2018) در مجله ساینس مقالهای با عنوان «گسترش اخبار درست و غلط آنلاین» منتشر کردند و نشان دادند سرعت انتشار اخبار نادرست در فضای توئیتر بیشتر است. آنان آبشارهای شایعه4 را در توئیتر بین سالهای 2006 تا 2017 بررسی کردند. 126 هزار شایعه میان سه میلیون کاربر پخش شده بود. اخبار نادرست بین هزار تا 100 هزار نفر و اخبار درست تنها میان هزار نفر شایع شدند (Vosoughi et al, 2018: 1146). در واقع تهدیدهای بیرونی در فضای فناوریهای نوین ارتباطی، چنان اِکو میشود که ما برای حفظ خویش و همچنین آگاهی از وضعیت دنیا مجبوریم به دنیای دیگری سفر کنیم تا ببینیم در اطرافمان چه میگذرد. اما همین پژواک اطلاعات سبب میشود تا ما در دالانهای تودرتوی شایعهها گیر بیفتیم.
شبکه، شایعه و اتاق پژواک
گرچه اینترنت دسترسی به منابع مختلف اطلاعات را تسهیل کرده است و به ظاهر با نوعی تکثرگرایی در مباحث عمومی مواجهیم، ولی این دسترسی زیاد به اطلاعات باعث میشود تا افراد در عمل به مواجهه گزینشی با مجراهای پیام روی بیاورند (Barberá, 2015:2).
اینجاست که استعاره «اتاقهای پژواک» 5 مطرح میشود. یعنی وضعیتی در رسانهها که در آن یک ایده یا اعتقاد توسط ارتباط درونی یک سیستم یا تکرار مداوم آن در همان سیستم پژواک پیدا میکند. ما با گروهها و کانالهایی در ارتباط هستیم که همراستا با عقاید ماست. کسانی را دنبال میکنیم که مخالف نظر ما نیستند و کاربران پی چیزهایی میگردند که اعتقاد پیشین آنان را تقویت کند. این امر میتواند ما را دچار سوگیری تاییدی6 کند. یعنی ما گرایش داریم به جستوجوی اطلاعات یا تعبیر کردن آن به نحوی که باورها یا فرضیههای خودمان را تایید کند. گاهی یک منبع اطلاعاتی ادعایی مطرح میکند که همفکران نیز آن را تکرار میکنند (البته بیشتر به شکل اغراقگونه یا تحریفشده) و گویی در این اتاق دربسته با تنوع پیامها مواجهیم. افراد در گروههای همسان نظر خودشان را دوباره میشنوند و این سبب تقویت آن نظر و ایجاد حس اعتمادبهنفس خواهد شد (Hampton et al, 2017). با این حساب ما در اتاق پژواک، تنها نظر خود و همفکران خویش را میشنویم و آن را مدام تقویت و قدرت ارتباطی خویش را در شبکه بیشتر و بیشتر میکنیم. این پدیده میتواند تبعات منفی زیادی روی ذهن کاربران داشته باشد. اگر اطلاعاتی نادرست در این اتاق پژواک پیدا کند، بهتدریج تبدیل به گزارهای واقعی و غیرقابل رد میشود.
اقتضای زیست شبکهای آن است که متاثر از اطلاعات دوستان و اقوام خویش باشیم. اطلاعاتی که الزاماً درست هم نیستند. این امر در فضای شبکههای اجتماعی مجازی حادتر است. چون قواعدی مثل «شش درجه جدایی» و همچنین «سه درجه تاثیر» در اینجا حاکم است. سه درجه تاثیر میگوید ما تحت تاثیر دوستانِ دوستانِ دوستان خویش در شبکه هستیم (Christakis & Fowler, 2009). مثلاً در روابط شبکهای اگر دو نفر از افراد نزدیک به هم برای انجام کاری اصرار داشته باشند، احتمال انجام این کار توسط فرد سوم بیشتر میشود. اینجاست که موضوع جامعه شبکهای اهمیت پیدا میکند. نوع روابط در جامعه شبکهای به گونهای است که اتفاقاً بهظاهر تکتک ما روی تمامی امور دنیا تاثیرگذاریم. از نظر مانوئل کاستلز، جامعهشناس شهیر، گسترش منطق شبکهای تغییرات چشمگیری در عملیات و نتایج فرآیندهای تولید، تجربه، قدرت و فرهنگ ایجاد میکند. شبکه اجتماعی غیرمجازی همیشه وجود داشته است ولی پارادایم نوین تکنولوژی اطلاعات، بنیان مادی گسترش فراگیر آن را در سراسر ساختار اجتماعی فراهم میآورد. در این فضا این پادشاه یا رهبر سیاسی نیست که کنفَیکون میکند بلکه باز به قول کاستلز «قدرت جریانها از جریانهای قدرت پیشی میگیرد». در این میان، از قدرت پخش اطلاعات نادرست و جعلی نمیتوان غافل شد. چراکه در جامعه شبکهای قدرت به دست کسانی میافتد که ظرفیتهای ارتباطی میان شبکهها و گروههای درون شبکه را کنترل میکنند. قدرت برخاسته از ارتباط است؛ ارتباطی که دیگر رودررو و همسنگ نیست، بلکه کاربران را از راههای دور به هم وصل میکند تا بتوانند بر تصمیمها تاثیر بگذارند. کاستلز معتقد است «شبکهها ساختارهایی باز هستند و میتوانند بدون هیچ محدودیتی گسترش یابند و نقاط شاخص جدیدی را در درون خود پذیرا شوند تا زمانی که این نقاط، توانایی ارتباط در شبکه را داشته باشند» (مهدیزاده، 1396: 318). اما پرسش اینجاست که داخل خود این شبکهها قدرت و ابراز وجود چگونه شکل میگیرد و منتشر میشود؟ جریانهای قدرت در این ساختار روابط چقدر با واقعیتهای بیرونی سازگارند و چقدر دستکاری شدهاند؟
باید گفت کاستلز خوشبینانه به روابط شبکهای مینگرد و البته زمانی که ایده خود را مطرح کرد هنوز کلاندادهها و شکل استفاده از آن به اندازه امروز مرسوم نشده بود. در حالی که امروز میدانیم تحلیل این کلاندادهها میتواند شکل پخش و نحوه جلوگیری از آن را برای ما مشخص کند.
شبکه، شایعه و پیوندهای تنها
برخلاف کاستلز، اندیشمند مشهوری چون «زیگموند باومن» در کتاب «عشق سیال» که به روابط ناپایدار عاطفی در دوره مدرن میپردازد، تاکید میکند که مردم امروزه به جای آنکه از ایجاد ارتباط7 و رابطه حرف بزنند، از پیوندها8 سخن میگویند. آنان به جای شریک9 از شبکه حرف میزنند. به اعتقاد او در شبکه، پیوندها بهمحض درخواست برقرار میشود و به میل و دلخواه خود میتوانند گسسته شوند. رابطهای نامطلوب ولی ناگسستنی. این درست همان احتمالی است که ایجاد رابطه را تا این حد خطرناک میکند (باومن، 1384: 16). در همجواری مجازی شاهد افزایش کمی پیوندها و سطحی و کوتاه شدن آن هستیم. همجواری مجازی میتواند هم به شکل واقعی و هم استعاری فقط با فشار دکمهای پایان یابد و همین بستر خوبی بسازد برای انتشار شایعهها و اطلاعات غلط. برای همین باومن به این کار لقب «کنشگری پشت میزنشین» میدهد. وی در یکی از آخرین گفتوگوهایش با نشریه الپایس، شبکههای اجتماعی را یک «دام» میداند و معتقد است: آنچه شبکههای اجتماعی میسازند نوعی «بدل» است. تفاوت یک اجتماع و شبکه اجتماعی در این است که شما به یک اجتماع تعلق دارید اما شبکه اجتماعی به شما تعلق دارد. حس میکنید دارید چیزی را کنترل میکنید. میتوانید دوستانی را اضافه کنید یا اگر بخواهید حذفشان کنید. اما شما هم در کنترل آدمهای مهمی هستید که به آنها مرتبطید.10
حال پرسش اینجاست که با توجه به ویژگیهای زیست شبکهای و همچنین قدرت جریانها و البته اقتضائات اتاق پژواک و کنشگری پشت میز آیا میتوانیم بگوییم شایعهها با قدرت بیشتری به شکل ویروسی (وایرال) پخش میشوند؟
آیا شایعه وایرال میشود؟
وقتی مردم میگویند «آن قضیه ویروس (وایرال) شده» در اصل به شکلی شیکتر میخواهند بگویند که آن قضیه یکباره خیلی مهم شده و ما نمیدانیم چطور این اتفاق افتاده است. سال 2012 چند محقق شرکت یاهو به تحقیق درباره نحوه گسترش میلیونها پیام آنلاین توئیتر پرداختند. بیش از 90 درصد پیامها اصلاً گسترده نشده بودند. یک درصد خیلی کوچک، تقریباً یک درصد، بیش از هفتبار به اشتراک گذاشته شدند. ولی هیچ پیامی به معنای واقعی کلمه ویروس نشده بود. حتی محبوبترین پیامها هم چنین وضعی نداشتند. اکثریت قابل توجهی از اخباری که مردم در توئیتر میبینند (تقریباً 95 درصد) مستقیماً از منبع اصلی یا در بهترین حالت یک شخص دوم نشأت میگیرند.
اگر ایدهها و مقالههای اینترنت اصلاً هیچوقت ویروس نمیشوند پس چطور بعضیها به چنین محبوبیت عظیم و سریعی میرسند؟ این محققان معتقدند گسترش ویروس تنها راه رسیدن یک محتوا به محبوبیتی عظیم نیست. بلکه یک سازوکار دیگر به نام «پخش رسانهای» وجود دارد (تامسون، 1397: 251).
یعنی ایدهها همزمان از طریق «یک منبع» به افراد زیادی میرسند. گوئل و همکارانش شماتیک انتشار را به این صورت به نمایش گذاشتهاند:
آبشارهای اطلاعاتی ویروسی پدیدههای نادری هستند. از اینرو باید تعداد زیادی از رویدادها را بررسی کنیم تا فقط یک نمونه مناسب را بتوانیم بیابیم. به اعتقاد این پژوهشگران حتی رویدادهای محبوب هم یک در هزار اتفاق میافتند و هیتهای ویروسی11 یک در میلیون (Goel et al. 2016: 181).
اینجاست که در بحثهای مرتبط با همهگیر شدن یک ایده معمولاً میگویند محبوبیت یا همهگیر شدن یک ایده برخاسته از چند لحظه بسیار تاثیرگذار است و باید از طریق یک منبع به افراد زیادی برسد. نمیتوان گفت با شکل پخش ویروسی سر و کار داریم، بلکه بیشتر نوع عملکرد آن شبیه به شکل «پخش رسانهای» است.
همانطور که برای جلوگیری از گسترش بیماریهای همهگیر ابتدا باید منبع آلودگی را پیدا کرد، درباره شایعهها نیز باید به همین شکل جلو رفت. ابتدا باید ببینیم چه کسانی یا کدام رسانه در حال دامن زدن به شایعههاست. مالکوم گِلَدوِل (1396) در کتاب «نقطه عطف» نام این افراد را «ارتباطگرها» میگذارد. کسانی که روابط گسترده ولی سطحی دارند و بسیاری دیگر از کاربران به آنان وصلاند. امروزه ما به آنان اینفلوئنسر میگوییم.
در واقع اگر در عرصه تبلیغ به کمک اینفلوئنسرها میتوان کالا یا محصولی را به تعداد بیشتری از افراد شناساند، در زمینه شایعه نیز این افراد میتوانند قدرت بیشتری در نشر داشته باشند. در اینجا وظیفه جامعهشناسان و متخصصان ارتباطات اهمیت زیادی پیدا میکند.
این مقاله در حالی نوشته میشود که ویروس کووید19 در حال گسترش بیشتر در کشور است. رئیسجمهوری از کنترل اوضاع میگوید ولی وزیر بهداشت روزهای سختی را پیشبینی میکند. مسوولان امر سعی میکنند با کمک رسانههای رسمی داخل تظاهر به شفافیت کنند و رسانههای خارجی نیز وظیفه خود را در ناکارآمدتر جلوه دادن دولت در ایران خوب انجام میدهند. ترسهای رسانهایشده به شبکهها و پیامرسانها میآید و باز توسط حسابهای کاربری رسانهها و همچنین افراد پرنفوذ و با دنبالکننده بالا، پخش میشود. از آنجا که پخش شایعه در شبکه شبیه آبشار اطلاعاتی نیست، راحتتر میتوان آن را کنترل کرد. یعنی یک نفر به دو نفر، دو نفر به چهار نفر و چهار نفر به 16 نفر و... اطلاعاتی را انتقال نمیدهند بلکه یک منبع عامل انتقال و پخش است. از اینرو، با شناخت این منابع میتوان آن را مدیریت کرد. مدیریت نه به معنی بستن حساب، دستگیری فرد یا فیلترینگ کل اینترنت. این مدیریت به عامل مهم اعتماد اجتماعی نیاز دارد تا بتواند با پیامهای صحیح «سواد رسانهای» افراد را ارتقا دهد تا افراد در مواجهه با اطلاعات مسموم و میکروبی واکسینه شوند.
پینوشتها:
1- Infodemiology / 2- E-Health / 3- American Journal of Medicine / 4- rumor cascades / 5- echo chambers
6- confirmation bias / 7- Relating / 8- Connections / 9- Partner / 10- http: / /elpais.com /elpais /2016 /01 /19 /inenglish /1453208692_424660.html / 11- viral hits
منابع:
1- باومن، زیگموند (1384) «عشق سیال»، مترجم: عرفان ثابتی، تهران: نشر ققنوس، چاپ اول
2-تامسون، درک (1397) «موفقسازها»، مترجم: سینما بحیرایی، تهران: مهرگان خرد، چاپ اول
3- مهدیزاده، سیدمحمد (1396) «نظریههای رسانه؛ اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی»، تهران: انتشارات همشهری، چاپ ششم
4. Barberá, Pablo & et al (2015) “Tweeting From Left to Right: Is Online Political Communication More Than an Echo Chamber?” association for Psychological Science, pp: 1-12
5. Christakis, Nicholas & Fowler James (2009) “Connected: How Your Friends’ Friends’ Friends Affect Everything You Feel, Think, and Do” New York: Nack Bay Book
6. Eysenbach, Gunther (2002). “Infodemiology: The epidemiology of (mis)information”. American Journal of Medicine. 113 (9): 763–5
7. Eysenbach, G (2006). “Infodemiology: tracking flu-related searches on the web for syndromic surveillance”. AMIA ... Annual Symposium Proceedings. AMIA Symposium: 244–8.
8. Goel, Sharad, Ashton Anderson, Jake Hofman & Duncan J. Watts (2016) “The Structural Virality of Online Diffusion” Management Science 62(1), pp. 180–196
9. Hampton, Keith N.; Shin, Inyoung; Lu, Weixu (2017) “Social media and political discussion: when online presence silences offline conversation”. Information, Communication & Society. 20 (7): 1090–1107
10. Vosoughi, Soroush, Deb Roy, Sinan Aral (2018) “The spread of true and false news online” Science, Vol. 359, Issue 6380, pp. 1146-1151