مرگ تدریجی روزنامه
چرا مطبوعات ایرانی یکی پس از دیگری تعطیل میشوند؟
لحظهای نیست که بیم تعطیلی روزنامه یا رسانهای وجود نداشته باشد و تعدادی از روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی احتمالاً بیکاری را تجربه نکنند. این نابسامانی وضعیت مطبوعات البته دلایل متعدد دارد. آنچه این روزها فضای مطبوعات را متاثر کرده، توقیف ناشی از ممنوعیتهای سیاسی و امنیتی نیست -که البته تن مطبوعات ایرانی از آن زخم کهنهای دارد- آنچه امروز شاهد آن هستیم بحران مدیریت اقتصادی و نوعی ورشکستگی است.
جواد حیدریان: لحظهای نیست که بیم تعطیلی روزنامه یا رسانهای وجود نداشته باشد و تعدادی از روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی احتمالاً بیکاری را تجربه نکنند. این نابسامانی وضعیت مطبوعات البته دلایل متعدد دارد. آنچه این روزها فضای مطبوعات را متاثر کرده، توقیف ناشی از ممنوعیتهای سیاسی و امنیتی نیست -که البته تن مطبوعات ایرانی از آن زخم کهنهای دارد- آنچه امروز شاهد آن هستیم بحران مدیریت اقتصادی و نوعی ورشکستگی است.
مطبوعات ایرانی، طی نزدیک به دو قرن فعالیت دائمی جز در چند دوره کوتاه طلایی، هرگز روزگار خوشی تجربه نکرده است. مطبوعات در این 180 سال چند انقلاب و کودتا را تجربه کرده است. از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، مطبوعات در ایران تنها در دورههای کوتاهی آزادی عمل داشتهاند. در این دورههای کوتاه که چون جرقهای در تاریخ دو صدساله مطبوعات است، رونق هم به بازار اقتصادی مطبوعات بازگشت هم به تاثیرگذاری و نقش نظارتی رکن چهارم دموکراسی! بعد از آن، جز رسانههایی که مشخصاً از بودجه مستقیم دولتی ارتزاق کرده و اغلب بیمحتوا و بیتاثیر بر افکار عمومی بودهاند، غالب رسانههای بخش خصوصی لنگ و لوک و درویش، روزگار گذرانده و عاقبت خاموش شدهاند.
در سالهای اخیر که اقتصاد ملی با بحرانهای فزاینده ناشی از نزول اعتماد اجتماعی، بروز ناملایمات سیاسی و البته خطر تحریم و سایه برخوردهای خارجی روبهرو بوده است، مطبوعات نیز تجربه دردناکی از ناامنی را پشت سر گذاشتهاند. آیا اینها همه دلیلی برای این حجم از تعطیلی و بیکاری و توقف خودخواسته مطبوعات است؟ قطعاً پاسخ منفی است!
باید ریشه ناموفق بودن مطبوعات در فروش و جلب مخاطب را نهتنها در فضای سیاسی و امنیتی جستوجو کرد بلکه باید این فراق را در نحوه مدیریت مطبوعات جست. تعطیلی یکی پس از دیگری روزنامهها و مجلات اگرچه متاثر از گسترش فضای اینترنت، شیوع شبکههای اجتماعی و خردهرسانههای آنلاین و به اصطلاح رونق شهروندخبرنگارها نیز بوده اما ریشه این بحران را باید در شیوه مدیریت رانتی، نحوه واگذاری مجوزها به مدیران گزینششده و البته حمایت صدقهای دولت در طرحهایی مثل یارانههای کاغذ و در نهایت کمبود سرمایه انسانی کارآمد جستوجو کرد.
ناامنی اقتصادی سبب شده است، مدیران با دغدغه و توانمند عرصه را برای بروز پدیدههای جدیدی از مدیریت رانتی در مطبوعات خالی کنند. بسیاری از مدیران چند دهه اخیر به دلایل مختلف از توان کافی برای مدیریت مطبوعات برخوردار نبوده و چشم طمع به ماترک یارانه و رانت آگهیهای دولتی داشتهاند. بنابراین طبیعی است که تربیت نیروی انسانی صورت نگرفته، سرمایهگذارها از ورود به این عرصه ناایمن بیم داشته و به دلیل این مخاطرات، کسانی حاضر به فعالیتاند که مفر دیگری ندارند. در نهایت تحریریهها از نیروهای کارآمد و دغدغهمند تهی شده است و موقعیت رونق از دست رفته و فرصت برای حقهبازها، فیکفروشها و سقوط ارزش اقتصادی مطبوعات فراهم شده است.