بازی با مرگ
در یک هفته دو محیطبان و قرقبان محیط زیست ایران کشته شدند
جواد حیدریان: به فاصله چهار روز دو محیطبان و قرقبان مناطق حفاظتشده در جنوب و مرکز ایران یکی در هرمزگان و دیگری یزد سینه در برابر گلوله مرگبار شکارچیان سپر کردند. تراژدی حفاظت از مناطق محیط زیستی ایران بار دیگر به صدر خبرها آمد تا گوشزد کند که با کشته شدن 5 درصد از کل محیطبانان سه هزار و 500نفری مناطق چهارگانه محیط زیست ایران، روشهای حفاظت باید مورد بازنگری قرار گیرد. با مرگ «محمد حسننژاد» در روستای ارمک بندر گناوه استان هرمزگان و «کریمبیگی» در قرق علیآباد چهلگزی تنگ چنار شهرستان مهریز استان یزد، تعداد کشتهشدگان حفاظت از محیط زیست ایران و زیرمجموعه سازمان حفاظت از محیط زیست به 143 نفر رسید. به این عدد شگفتآور و تاسفبرانگیز باید نام 170 نفر مجروح طی سه دهه را نیز اضافه کرد که شوربختانه از ناکارآمدی تقابل مسلحانه برای حفاظت از طبیعت ایران حکایت دارد. استاندارد حفاظت از مناطق حفاظتشده در جهان برای هر هزار مترمربع یک محیطبان است حال آنکه در ایران در هر 12 هزار هکتار یک محیطبان وظیفه حفاظت را بر عهده دارد.
خلأ ساختار مدرن حفاظتی
محمد حسننژاد محیطبان نمونه و باسابقه 23 سال حفاظت از مناطق حفاظتشده بندر گناوه اوج مظلومیت و کمبرخورداری محیطبانان را نشان میدهد که علاوه بر نمود عینی و ارزشگذاری انسانی مفاهیمی مثل ایثار، نشاندهنده فقدان ساختار مدرن حفاظتی و برابر با استانداردهای جهانی است.
محیطبان حسننژاد یکی از چهار محیطبانی است که کل بندر گناوه از محیط زیست دریا تا مناطق حفاظتشده طبیعی و مسائل مرتبط با محیط زیست انسانی را پوشش میداده است. تراژدی مرگ حسننژاد علاوه بر برجسته کردن این بعد فنی و ساختاری و مدیریتی یک وجه غمانگیز دیگر این شغل را آشکار میکند. نگاهی به نحوه شهادت او روایتی تراژیک از جنبههای فرهنگی و اجتماعی دارد که در رسانهها منعکس شده است.
گرگ و میش خونین ارمک در گناوه
گرگ و میش روز سهشنبه یازدهم شهریور روستای ارمک در بندر گناوه، شاهد یکی از تلخترین حوادث تاریخ حفاظت از محیط زیست ایران بود. محیطبان حسننژاد به همراه رئیس محیط زیست شهر و دو همکار دیگر پس از دریافت گزارشی درباره ورود چند شکارچی غیرمجاز به منطقه ارمک عازم آنجا میشوند. حسننژاد خود اهل روستای ارمک بود و در حفاظت از مناطق مختلف ویژگی مثالزدنی داشته است. او دو سال از 23 سال خدمتش به عنوان محیطبان نمونه ایران شناخته شد. به گفته مدیر محیط زیست شهرستان او یک مرد همهکاره برای طبیعت دریا و خشکی هرمزگان بود. سامان قاسمی رئیس اداره محیط زیست بندر گناوه میگوید: دمدمههای غروب به همراه محمد حسننژاد در اداره محیطبانی به ما گزارش شد که عدهای شکارچی غیرمجاز در مناطق اطراف ارمک هستند؛ برای دستگیری شکارچیان راهی روستا و ارتفاعات منطقه ارمک شدیم. هنوز هوا روشن بود که به محل حادثه رسیدیم. رد شکارچیهای غیرمجاز را زده. آنها را غافلگیر کرده بودیم. شکارچیها سه نفر بودند و برای اینکه شناسایی نشوند، صورتشان را پوشانده بودند.
محیطبانها بعد از مشاهده سه شکارچی آنها را دنبال میکنند اما شکارچیان بعد از مواجهه با محیطبانان بدون اینکه کوچکترین کلامی بین آنها رد و بدل شود، به سوی محیطبانان شلیک میکنند که اولین گلوله به سینه محمد حسننژاد اصابت میکند. حسننژاد متاسفانه کشته شد و تلاش برای نجات او به نتیجه رسید. اما تلاش برای دستگیری متخلفان و حالا قاتل محیطبان حسننژاد با مشارکت نیروی انتظامی ادامه یافت. ساعتی بعد یکی از شکارچیان دستگیر شد و جسد شکارچی دیگری در بیابانهای اطراف که به خود شلیک کرده بود نیز پیدا شد. متاسفانه محیطبان حسننژاد به دست خواهرزاده خودش به قتل رسید. رسانهها نوشتند: «او وقتی فهمیده بود که به سوی داییاش شلیک کرده، پا به فرار گذاشته بود، اما ظاهراً زمانی که خبردار شده بود داییاش جانش را از دست داده است، به منطقهای خلوت و بیابانی رفته و بهخاطر شدت عذاب وجدان، گلولهای به سرش شلیک و خودکشی کرده بود.» حسننژاد محیطبان وظیفهشناسی بود که در اولین ساعات شنیدن گزارش ورود شکارچیان میدانست دارد برای مقابله با یکی از نزدیکترین افراد خانواده خود به ماموریت میرود. اما لحظهای تردید نکرد. با این حال حادثه تلختر از آن بود.
قرقبان یزدی قربانی خطای انسانی
سه روز بعد از حادثه تلخ و مرگبار بندر گناوه، یکی از قرقبانان شهرستان مهریز که به عنوان همکار در ماموریت مقابله با شکارچیان در کنار محیطبانان حضور داشت، در یک حادثه سهوی و در اثر خطای انسانی و بهطور غیرعمد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان خود را از دست داد. سازمان محیط زیست در واکنش به مرگ قرقبان همکار محیط زیست در گزارشی خبری نوشت: «بار دیگر آشوب به پا شده توسط شکارچیان متخلف، هزینه مضاعفی بر دوش حفاظت از محیط زیست تحمیل کرد بهطوری که در جریان دستگیری این متخلفان، یکی از قرقبانان شهرستان مهریز که به عنوان همکار در این ماموریت در کنار محیطبانان حضور داشت، در حادثهای سهوی و در اثر خطای انسانی و بهطور غیرعمد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. قرقبان «کریم بیگی»، از سالیان گذشته به عنوان یک نیروی قرقبان فوقالعاده و دلسوز محیطزیست در قرق علیآباد چهلگزی تنگ چنار شهرستان مهریز مشغول به فعالیت و حراست از عرصههای طبیعی بود و در نهایت جان خود را در مسیر دفاع از طبیعت این مرز و بوم از دست داد. اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد در اطلاعیهای اعلام کرد: تحقیقات تکمیلی از طریق مراجع ذیربط شامل نیروی انتظامی، پزشکی قانونی و سایر دستگاهها در حال انجام است و نتیجه آن به اطلاع عموم خواهد رسید.»
تقابل مسلحانه؛ بازی باخت-باخت
فعالان محیط زیست و کنشگران این عرصه و همینطور بسیاری از محیطبانان معتقدند؛ روش سنتی تقابل مسلحانه تا الان نهتنها مانع حمله شکارچیان به مناطق حفاظت نشده بلکه هزینه سنگینی بر تن رنجور و نحیف جامعه محیطبانی ایران نیز وارد کرده است. از دست رفتن پنج درصد محیطبانان در مواجهه مستقیم با شکارچیان خود نمایانگر وضعیت است. از این بدتر البته روی دیگر ماجرای تقابل مسلحانه است. تا امروز نزدیک به 20 محیطبان در تقابل مسلحانه با قتل شکارچیان نیز محکوم به اعدام شدهاند که البته تنها با پرداخت دیههای میلیاردی و با مشارکت مردمی از مرگ گریختهاند. این فقدان حمایت قانونی از محیطبانان مساله تلخی است که نه دستگاه قضایی پاسخی روشن به آن میدهد و نه سازمان محیط زیست توانایی کافی برای حمایت قضایی و حقوقی از محیطبانانش را دارد. بنابراین آنها یا کشته میشوند یا اگر کسی را بکشند به مرگ محکوم میشوند.
لایحه حمایت از محیطبانان در کما
اواخر اردیبهشتماه سال جاری بود که نمایندگان مجلس در جلسه علنی، ایرادات شورای نگهبان در لایحه حمایت قضایی و بیمهای از ماموران یگان حفاظت محیط زیست را رفع و لایحه حمایت از محیطبانان را تصویب کردند. این لایحه گرچه پس از چند سال فراز و نشیب به تصویب رسید، اما با ایرادات و ضعفهای متعدد روبهرو بود. در این رابطه عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست اوایل تیرماه سال جاری گفته بود که «در حال حاضر این قانون نقصهایی دارد، بنابراین مابه زودی لایحه مکمل را به دولت تقدیم میکنیم.» با وجود این پس از گذشت ماه، هنوز خبری از ارائه لایحه مکمل حمایت از محیطبانان به هیات دولت نیست.
خطر مرگ بیخ گوش محیطبانان
محمد درویش کنشگر محیط زیست با مقایسه آماری وضعیت محیطبانان در کشورهایی مثل ژاپن و آمریکا با ایران، از وضعیت ناهنجار مدیریت محیطبانی ایران انتقاد میکند. او معتقد است؛ «در هیچ جای دنیا امکان ندارد یگانهای حفاظت محیط زیست تا این حد در معرض خطر از دست دادن جان و تهدیدات مالی باشند. اگر این را با ناامنترین کشورهای آفریقایی مقایسه کنید، رنجرها در آنجا هم این میزان تلفات ندادهاند. در ایالاتمتحده آمریکا که پنج برابر ایران وسعت مناطق حفاظتشده دارد، در طول 90 سال گذشته 25 نفر از رنجرها یا محیطبانان کشته شدهاند و همه در اثر حوادث طبیعی بوده است، مثلاً از کوه سقوط کرده یا حیوان وحشی به آنها حمله کرده یا آلوده به زهر حیوانی شدهاند. اینکه 140 محیطبان و جنگلبان در کشور ما شهید شده و جان خود را از دست دادهاند، نشان میدهد یک مشکل جدی وجود دارد.»
در ایران حدود سه هزار و 500 محیطبان وجود دارد و نیروهای سازمان جنگلها نیز چهار پنج هزار نفر هستند که در این حوزه انجام وظیفه میکنند. همواره گفته میشود که به ازای هر هکتار تعداد محیطبان یا جنگلبان خیلی کم است. درویش معتقد است: همین مساله نشان میدهد درک درستی از شرایط روز مدیریت عرصههای منابع طبیعی و محیط زیست در بین مدیران این دستگاهها وجود ندارد. اخیراً با معاون سازمان محیط زیست ژاپن ملاقات کردم که 130 میلیون نفر جمعیت دارد. کل تعداد پرسنل سازمان محیط زیست آن به 500 نفر نمیرسد و سازمان محیط زیست ما حدود هفت هزار نفر پرسنل و سازمان جنگلها حدود 14 هزار نفر پرسنل دارد. باز میگوییم نیرو کم است.
چرا در ژاپن نیرو 500 نفر است و برای 130 میلیون نفر کافی است، اما 21 هزار نیرو برای 80 میلیون ایرانی کم است؟ چون 500 نفر از جمعیت مردمی خود بهعنوان پاسدار عمل میکنند. جمعیت ژاپن را طوری تربیت کردهاند که خودشان حافظ طبیعت هستند. از تکنولوژیهای روز هم استفاده میکنند که اگر متخلفی وجود داشت، بتوانند چهره را شناسایی و او را بازداشت کنند. ما این کار را نکردهایم و تنها ادعا میکنیم و این معضل ایجاد میشود. اصلاً با افزایش تعداد محیطبانها یا جنگلبانها شما نمیتوانید امنیت را برقرار کنید.
آیا ضدگلوله کافی است؟
در مقابل انتقادهای کنشگران محیط زیست در مورد نگرش غلط حفاظت از سوی متولیان حفاظت از محیط زیست، فرمانده یگان محیط زیست با اشاره به اینکه ۷۰ درصد شهدای محیطبان از ناحیه بالاتنه مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند، میگوید: استفاده از جلیقه ضدگلوله میتواند جان بسیاری را نجات دهد اما کوتاهی میکنند.
جمشید محبتخانی در پاسخ به این سوال که چرا محیطبانان در ماموریتهای خود از جلیقههای ضدگلوله استفاده نمیکنند و وزن زیاد این جلیقهها امکان انجام وظیفه را از آنها میگیرد، بیان کرد: این جلیقهها حدود شش تا هفت کیلوگرم وزن دارند و نمیتوان این مساله را مانعی برای انجام ماموریت دانست. استفاده از جلیقه برای حفظ جان محیطبانان است و از سوی رئیس سازمان هم ابلاغ شده اما محیطبانان در استفاده از آن کوتاهی میکنند.
وی با اذعان به اینکه پوشیدن جلیقه هفتکیلویی سخت است، از محیطبانان خواهش کرد برای حفظ جانشان و خالی نشدن عرصههای طبیعی از نیروهای متعهد و متخصص محیط زیستی در استفاده از این جلیقه کوتاهی نکنند. فرمانده یگان محیط زیست با اشاره به اینکه پرونده شهید حسننژاد در جریان رسیدگی قرار گرفته و با توجه به اینکه از میان سه متخلف، ضارب خودکشی کرده است و دو متخلف دیگر هم دستگیر و به مقامات قضایی تحویل داده شدند، گفت: برابر قانون ابلاغی جدید حمایت از محیطبانان، این محیطبان شهید شناخته میشود و برای ایجاد پرونده شهادت وی در بنیاد شهید نیز اقدام شده است. وی در ادامه با اشاره به اینکه کریم بیگی، قرقبان یزدی از نیروهای داوطلب محیط زیست به حساب میآمده است، اظهار کرد: طبق قانون این فرد مشمول شهدای محیط زیست نمیشود و نمیتوانیم برای گرفتن تسهیلات شهدای محیط زیست برای خانواده وی اقدامی کنیم، اما در تلاشیم از سوی سازمان کمکهایی به خانواده این قرقبان مرحوم جوان صورت گیرد.
امکاناتی وجود ندارد
از طرفی برخی از فعالان محیط زیست هم معتقدند محیطبانان حتی از کمترین امکانات لازم هم برخوردار نیستند. این فعالان حوزه محیط زیست میگویند محیطبانان نه تفنگی برای جلوگیری از شکارهای غیرمجاز شکارچیان در اختیار دارند و نه جلیقههای ضدگلولهای به تن که آنان را در برابر گلوله شکارچیان، رَهبان باشد. شکارچیان نیز از این نداری و ضعف محیطبانان به خوبی آگاهاند و میدانند نباید بیهوده بترسند، برای همین دل به دریا میزنند و در مکانهای حفاظتشده و نشده، به شکار میپردازند. محیطبانان کشورهای پیشرفته درباره تجهیزاتی مانند «اسکورپی ماکس» و «تفنگ شوکر» آموزش میبینند و به آن ابزارها و مانند آن مجهز میشوند؛ در حالی که محیطبانان ما حتی یک شوکر معمولی را هم لمس نکردهاند. گاهی نیز درباره ابزارهایی آموزش میبینند که حتی تصویرش را هم ندیدهاند. اینک هم که زمزمه خلعسلاح کامل محیطبانان و جنگلبانان به گوش میرسد!
مجاب جامعه محلی
محمد درویش پیشتر در گفتوگو با تجارت فردا با انتقاد از رویه و مدل مدیریتی در سیستم محیطبانی کشور گفته است: «محیطبان باید آموزش ببیند، باید طرز مجاب کردن جامعه محلی را آموزش ببیند، نه اینکه فکر کند با استفاده از تفنگ خود میتواند جامعه محلی را مجاب کند، چقدر این آموزشها را در سازمان محیط زیست یا سازمان جنگلها میدهیم؟ اینها نیاز به هزینهکردهای نرمافزاری دارد. اینها نیاز دارد محیطبانان و جنگلبانان بتوانند با همتایان خود در کشورهای دیگر ملاقات کنند و از تجربههای آنها استفاده کنند ولی سازمانهای بیبضاعت جنگل و مراتع و محیط زیست که حتی پول ندارند برای این محیطبانان دمنده یا آتشکوب بخرند یا لباس ضدحریق و پوتین بخرند، معلوم است نمیتوانند در این حوزه کار کنند و این محیطبانان خود از خود ناراضی هستند و عملکرد کاهش مییابد و روحیه آنها خراب میشود و شاهد هستید تعداد شهدا و مجروحان افزایش مییابد. متاسفانه محیطبانان و جنگلبانان ما عناصر محبوبی در جامعه محلی نیستند و مردم به آنها به دیده شک و تردید نگاه میکنند و این بسیار غمانگیز است. مقصر اصلی را مدیریت حاکم بر محیط زیست و منابع طبیعی میدانم که فهم درستی از این ماجرا ندارند.»