شناسه خبر : 35747 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اهمیت استقلال مالی

آزار جنسی چگونه به اقتصاد لطمه می‌زند؟

 

 

نیما نامداری/ نویسنده نشریه

شاید صحبت درباره زمینه‌های اقتصادی پدیده آزار جنسی در ابتدا عجیب به نظر برسد زیرا این موضوع بیشتر مساله‌ای اخلاقی و حقوقی تلقی می‌شود نه اقتصادی اما این تصور درست نیست. نوعی از آزار جنسی که عمدتاً در محل کار یا در مناسبات اجتماعی رخ می‌دهد و فرد قربانی در معرض شرایطی قرار می‌گیرد که احساس می‌کند از او به واسطه جنسیتش و به‌رغم میل او سوءاستفاده شده معمولاً در شرایطی رخ می‌دهد که رابطه میان قربانی و فرد سوءاستفاده‌کننده از نظر قدرت رابطه برابری نیست. یعنی فرد سوءاستفاده‌کننده به دلیل جایگاه یا موقعیتی که دارد احساس قدرت کرده و متقابل فرد قربانی احساس بی‌قدرتی و ضعف می‌کند. به همین دلیل طرف اول احساس می‌کند که تجاوزش به حریم شخصی قربانی هزینه‌ای برای او ندارد اما شرایط قربانی کاملاً برعکس است یعنی او گمان می‌کند مقاومت و اعتراض مستلزم هزینه‌هایی است که توان پرداختش را ندارد.

اگرچه این هزینه‌ها در نگاه اول عموماً مالی و اقتصادی نیستند اما در نهایت جنبه مالی و اقتصادی پیدا می‌کنند. مثلاً کسی که نگران از دست دادن شغل خود است یا تصور می‌کند برای تقویت موقعیت شغلی نیاز به توسعه شبکه روابط خود با افراد قدرتمند یا مشهور دارد یا اینکه احساس می‌کند افشاگری و اعتراض باعث خواهد شد برچسب نامناسبی به او خورده و از مناسبات کسب‌وکار که معمولاً محافظه‌کار هستند حذف شود معمولاً چنین فردی در مقابل آزار جنسی مردان متنفذ در کسب‌وکار و سیاست یا حوزه‌های دیگر آسیب‌پذیر می‌شود. این را متجاوزان هم به خوبی می‌دانند. آنها در اصل بر روی همین مناسبات قدرت نابرابر حساب می‌کنند که در رفتار غیراخلاقی خود گستاخ و بی‌پروا می‌شوند. این نابرابری قدرت و حس ناامنی مالی و روانی پیامد آن، تقریباً در همه موارد آزار جنسی در محیط کار و فضاهای حرفه‌ای وجود دارد.

آن چیزی که آزار جنسی را رایج می‌کند اطمینان متجاوز از سکوت قربانی است. این سکوت نتیجه تحلیل هزینه و فایده‌ای است که فرد قربانی می‌کند؛ هزینه‌ای که اعتراض و مقاومت برای فرد به دنبال دارد در اغلب موارد بسیار بیشتر از فایده‌ای است که مقاومت برای او خواهد داشت. گاهی ممکن است این مناسبات چنان رایج شود که برخی زنان چنین وضعیتی را به عنوان بخش گریزناپذیر شغل خود تلقی کرده و حتی در برابر سطوحی از آزار (مثلاً شوخی‌های زننده و آزارهای کلامی و تماس‌های نامتعارف) به مماشات و مدارا بپردازند.

اما این نابرابری قدرت چرا وجود دارد؟ اصلی‌ترین عامل این نابرابری شرایط مالی و اقتصادی است. شواهد مختلف نشان می‌دهد نابرابری اقتصادی میان زنان و مردان بسیار جدی است. سهم زنان از ثروت در همه کشورهای دنیا کمتر از مردان است. قوانین ارث و مالکیت در بسیاری کشورها به گونه‌ای است که انتقال دارایی به زنان را دشوار می‌کند. همچنین قوانین خانواده که مرد را به عنوان سرپرست مشخص می‌کند در کنار هنجارهای اجتماعی و ارزش‌های فرهنگی مردسالار این شکاف را تشدید می‌کند در نتیجه در بسیاری از خانواده‌ها کل اموال و دارایی خانواده به پدر خانواده تعلق دارد. شکاف دستمزدی میان زنان و مردان در مشاغل مشابه هم واقعیتی است که در همه دنیا و در همه صنایع وجود دارد. یعنی میانگین دستمزد دریافتی زنان در مشاغل مشابه و با کارایی هم‌سطح از میانگین دریافتی مردان کمتر است.

در عین حال آزار جنسی نه‌تنها نتیجه این نابرابری است بلکه خود به علت آن نیز بدل می‌شود. تجربه آزار جنسی در محل کار معمولاً حس ناامنی و اضطراب در افراد ایجاد کرده و کارایی آنها را کاهش می‌دهد. چنین شرایطی معمولاً باعث می‌شود موقعیت فرد در کار متزلزل شده و طبعاً در مقابل متجاوز آسیب‌پذیرتر شود. همچنین زنانی که در معرض چنین رفتارهایی هستند احتمال ترک شغل بیشتری دارند. یک بررسی در سال ۲۰۱۶ در آمریکا نشان داد که ۸۵ درصد زنان در محل کار حداقل یک بار آزار جنسی (در سطوح متفاوت) را تجربه کرده‌اند. جالب اینکه زنانی که چنین تجربه‌ای داشته‌اند 5 /6 برابر احتمال بیشتری داشته که آن کار را ترک کنند. تغییر زیاد کار و جابه‌جایی مکرر معمولاً باعث می‌شود دانش و تجربه انباشته کاهش پیدا کرده و رزومه و کارراهه چنین زنانی اغلب کیفیت پایین‌تری نسبت به مردانی دارد که در ابتدای ورود به بازار کار وضعیتشان مشابه بوده ‌است.

به خوبی می‌شود دید که چرخه آزار و ناامنی، موقعیت نابرابر زنان در کار را نابرابرتر می‌کند. یعنی زنانی که به دلیل احساس بی‌قدرتی در برابر تجاوز و آزار سکوت می‌کنند با این سکوت خود را حتی بی‌قدرت‌تر هم خواهند کرد و در بلندمدت آزار آنها برای فرد متجاوز از قبل هم کم‌هزینه‌تر خواهد شد. تنها چیزی که این چرخه بازدارنده را متوقف می‌کند افزایش قدرت زنان است که عمدتاً متاثر از شرایط اقتصادی آنهاست. به همین دلیل است که در برخی کشورها روش‌هایی برای حمایت‌های مالی از زنان آسیب‌دیده وجود دارد. تامین هزینه‌های پیگیری‌های قانونی، پوشش بیمه بیکاری، قوانین تنبیهی سختگیرانه برای مدیران عامل و هیات مدیره‌های شرکت‌هایی که چنین مواردی در آنها دیده می‌شود و مواردی از این دست می‌تواند به قدرت‌گیری زنان کمک کند.

این بحث از نظر اقتصادی جنبه دیگری هم دارد. آزار جنسی در فضای کسب‌وکار صرفاً به فرد آسیب‌دیده لطمه نمی‌زند بلکه برای اقتصاد کشور هم هزینه ایجاد می‌کند. البته هزینه مستقیم این موضوع (که شامل هزینه‌های ناشی از پیگیری‌های حقوقی و غرامت‌های احتمالی است) در مقابل هزینه غیرمستقیم آن ناچیز است. این هزینه غیرمستقیم همان فرصت‌هایی است که به دلیل کاهش کارایی و ترک شغل زنان آسیب‌دیده برای کل اقتصاد ایجاد می‌شود و در چشم‌اندازی وسیع‌تر به ورود زنان به بازار کار لطمه می‌زند. احساس ناامنی در فضای کار باعث می‌شود زنان گزینه‌های محدودتری را برای اشتغال پیش‌ روی خود ببینند و بخشی از صنایع و کسب‌وکارها فرصت استفاده از این ظرفیت را از دست خواهند داد. یکی از دلایل تناسب نداشتن اشتغال و تحصیلات در زنان به‌خصوص از منظر صنعت و محل اشتغال همین مساله است. بسیاری از زنان تحصیل‌کرده ترجیح می‌دهند در فضاها و صنایعی که ناامن تلقی می‌شوند کار نکنند. آنچه به عنوان صنایع مردانه شناخته می‌شود در بسیاری از موارد به ایجاد فضاهایی منجر می‌شود که زنان در آنها احساس

ناامنی می‌کنند.

نکته قابل توجه اینکه، جنبش Me Too چه در ایران چه در کشورهای دیگر دنیا ابتدا توسط زنانی آغاز شد که قدرت مالی و اقتصادی خوبی داشتند و در اغلب موارد افشاگری‌هایی که انجام دادند به گذشته‌هایی برمی‌گشت که در ابتدای مسیر شغلی و در موقعیت ضعیف‌تری بودند. در ایران هم اغلب مواردی که انتشار یافته توسط زنانی بوده که شغل و موقعیت فرهنگی و اجتماعی مناسبی داشته‌اند. برخلاف ادعای برخی، اینکه زنان شاغل در شرکت‌های فناوری و استارت‌آپ‌های معروف شروع‌کننده این جریان در ایران بودند ربطی به فضای کاری و فرهنگی این‌گونه شرکت‌ها و مشاغل ندارد (که قطعاً ممکن است اشکالاتی هم در این شرکت‌ها وجود داشته باشد) بلکه به دلیل فضای نسبتاً مناسب این صنعت برای رشد زنان است که باعث شده تعدادی از آنها به آن سطح قدرت و استقلال رسیده باشند که خاطرات تلخ گذشته خود را افشا کنند.

در هر حال جریانی که از سال گذشته در دنیا و اخیراً در ایران راه افتاده و از زنان می‌خواهد در قبال آزار جنسی سکوت نکنند قطعاً به افزایش هزینه افراد متجاوز منجر شده و آثار مثبتی به دنبال خواهد داشت به خصوص اگر با حمایت‌های قانونی و فرهنگی همراه باشد. اما راه بلندمدت و پایدار شکستن چرخه فاسد آزار جنسی در محل کار افزایش قدرت اقتصادی زنان است. استقلال مالی و داشتن درآمد پایدار به زنان امکان می‌دهد به آزار نه بگویند و متجاوز را رسوا کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها