شناسه خبر : 47236 لینک کوتاه

عادت‌های انتخاباتی جوانان

جوانان در پنج دهه گذشته چگونه انتخاب کردند؟

الگوی رایج در اغلب کشورهای دموکراتیک نشان می‌دهد مشارکت سیاسی جوانان تفاوت‌های جدی با مشارکت سیاسی افراد میانسال و همین‌طور سالخوردگان دارد. از نظر ترجیحات سیاسی معمولاً جوانان تمایلات نوگرایانه و ترقی‌خواهانه بیشتری دارند. آنها تمایل بیشتری به تغییر وضعیت موجود به‌خصوص در موضوعاتی نظیر مسائل مربوط به ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای خانوادگی دارند؛ همین‌طور دغدغه‌های زیست‌محیطی و فناورانه آنها هم جدی‌تر است. اما با افزایش سن تمایلات محافظه‌کارانه تقویت می‌شوند. افرادی که سن بیشتری دارند اهمیت بیشتری برای ارزش‌ها و هنجارها و نهادهای موجود قائل هستند و با احتیاط بیشتری به تغییرات شدید نگاه می‌کنند.

 

نیما نامداری / نویسنده نشریه 

الگوی رایج در اغلب کشورهای دموکراتیک نشان می‌دهد مشارکت سیاسی جوانان تفاوت‌های جدی با مشارکت سیاسی افراد میانسال و همین‌طور سالخوردگان دارد. از نظر ترجیحات سیاسی معمولاً جوانان تمایلات نوگرایانه و ترقی‌خواهانه بیشتری دارند. آنها تمایل بیشتری به تغییر وضعیت موجود به‌خصوص در موضوعاتی نظیر مسائل مربوط به ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای خانوادگی دارند؛ همین‌طور دغدغه‌های زیست‌محیطی و فناورانه آنها هم جدی‌تر است. اما با افزایش سن تمایلات محافظه‌کارانه تقویت می‌شوند. افرادی که سن بیشتری دارند اهمیت بیشتری برای ارزش‌ها و هنجارها و نهادهای موجود قائل هستند و با احتیاط بیشتری به تغییرات شدید نگاه می‌کنند. همین ترجیحات سیاسی متفاوت باعث می‌شود رفتار انتخاباتی آنها هم متفاوت باشد. جوانان چون به نهادهای موجود اعتقاد کمتری داشته و تمایل بیشتری برای تغییر در وضعیت موجود دارند، طبعاً نهاد انتخابات را هم کمتر جدی می‌گیرند. انتخابات و احزاب و کاندیداها همه بخشی از آن وضعیت موجودی هستند که جوان‌ها به آن نقد دارند، پس عجیب نیست که به آنها اعتماد نکنند. به همین دلیل معمولاً مشارکت انتخاباتی جوانان کمتر از گروه‌های سنی دیگر است. مگر اینکه ناگهان یک کاندیدای ترقی‌خواه کاریزماتیک پیدا شود که بازی موجود را به هم بریزد. یک تفاوت دیگر جوانان و گروه‌های سنی دیگر در اولویت‌های سیاسی آنهاست. جوانان معمولاً در زمان رای دادن به مسائل بلندمدت‌تری نظیر آموزش، محیط زیست، عدالت و دیگر مسائلی توجه دارند که تاثیر فوری روی زندگی آنها ندارد. اما با افزایش سن، آدم‌ها به مسائل با نتیجه ملموس و با تاثیر کوتاه‌مدت در زندگی اولویت بیشتری می‌دهند. به همین دلیل موضوعاتی نظیر مالیات، سلامت، تامین اجتماعی و اشتغال برای میانسالان و سالخوردگان اهمیت بیشتری دارد. این تفاوت‌ها اگرچه تا حدی ناشی از اقتضائات سن است ولی تفاوت در منابع دسترسی اطلاعات هم آنها را تشدید می‌کند. جوانان بیشتر از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و ماهیت توزیع‌شدگی اما جهانی این شبکه‌ها باعث می‌شود دیدگاه سیاسی جوانان هم ماهیت جهان‌گرایانه ولی نسبی‌گرایانه‌تر پیدا کند. اما افرادی که سن بالاتری دارند اتکای بیشتری به رسانه‌های رسمی دارند؛ رسانه‌هایی که تنوع کمتری را بازتاب می‌دهند و معمولاً در کنترل گروه‌های قدرتمند سیاسی یا دولت‌ها هستند. به همین دلیل افراد با سن بیشتر تمایلات ملی‌گرایانه بیشتری هم دارند و انعطاف‌پذیری کمتری در مقابل تنوع شرایط و دیدگاه‌ها از خود نشان می‌دهند. یکی از منابعی که شناخت خوبی از تغییر دیدگاه‌های مردم ایران در طول عمرشان می‌دهد پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان است که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام می‌شود. این پیمایش چهار بار در سال‌های ۱۳۷۹، ۱۳۸۲، ۱۳۹۴ و ۱۴۰۲ انجام شده و ابعاد مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی باورها و نگرش‌های مردم ایران را بر اساس سن و جنسیت و شرایط مالی و وضعیت اشتغال و استان محل سکونت مشخص کرده است. گزارش‌های سه پیمایش اول به صورت کامل در دسترس عموم است اما متاسفانه گزارش پیمایش چهارم از سوی دولت منتشر نشده؛ اگرچه بخش‌هایی از آن به صورت پراکنده و غیررسمی در اینترنت وجود دارد. در این پیمایش جمعیت ایران از نظر سنی به سه دسته جوان (۱۵ تا ۲۹ سال)، میانسال (۳۰ تا ۴۹ سال) و سالخورده (بالای ۵۰ سال) تقسیم شده است. در پیمایش سال ۱۳۸۲ یعنی اواخر دوره خاتمی، در پاسخ به این سوال که چقدر احتمال دارد در انتخابات ریاست‌جمهوری دور بعد شرکت کنید ۵۶ درصد جوانان، ۵۸ درصد میانسالان و حدود ۶۵ درصد افراد مسن گفته‌اند که به احتمال زیاد در انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری شرکت خواهند کرد. در سال ۱۳۹۴ یعنی سالی که توافق برجام در دوره روحانی انجام شد در پاسخ به همین سوال، بیش از ۷۳ درصد جوانان، ۸۱ درصد میانسالان و ۸۴ درصد افراد مسن گفته‌اند که به احتمال زیاد در انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری شرکت خواهند کرد. اما در سال ۱۴۰۲ یعنی اواسط دولت رئیسی و بعد از اعتراضات جنبش مهسا فقط ۳۴ درصد جوانان و ۴۴ درصد میانسالان و ۵۵ درصد افراد مسن گفته‌اند به احتمال زیاد در انتخابات شرکت خواهند کرد. می‌بینید که روند تغییرات تمایل به مشارکت در سه گروه سنی روند مشابهی داشته ولی در همه دوره‌ها با افزایش سن تمایل به مشارکت اندکی افزایش داشته است. به عبارت دیگر عوامل موثر بر میزان مشارکت بر همه گروه‌های سنی تاثیر مشابهی دارد ولی جوانان به‌طور کلی و مستقل از شرایط روز، تمایل کمتری به مشارکت در انتخابات دارند و از این نظر تفاوتی میان ما و کشورهای دیگر جهان نیست. اینکه تمایل به مشارکت چرا تغییر کرده است تا حد زیادی به امیدواری و خوش‌بینی مردم نسبت به آینده ربط دارد. در سال ۱۳۸۲ یعنی اواخر دوره خاتمی که بخشی از مردم دچار سرخوردگی سیاسی شده بودند از مردم درباره خوش‌بینی آنها به آینده سیاسی سوال شده بود. ۳۳ درصد جوانان، ۴۰ درصد میانسالان و 5 /42 درصد افراد سالخورده پاسخ داده بودند که احتمال زیادی می‌دهند که پنج سال بعد شرایط سیاسی بهتر شده باشد. اما در سال ۱۳۹۴ که به واسطه برجام خوش‌بینی بیشتر شده بود ۴۳ درصد جوانان و ۴۶ درصد میانسالان و ۵۰ درصد افراد مسن پیش‌بینی می‌کردند که شرایط در پنج سال بعد بهتر خواهد بود. اما در سال ۱۴۰۲ خوش‌بینی به آینده سیاسی به کمترین مقدار رسیده و فقط ۲۹ درصد جوانان و ۲۶ درصد میانسالان و ۳۵ درصد افراد مسن احتمال می‌دادند که شرایط پنج سال بعد بهتر از امروز خواهد بود.  به وضوح می‌شود دید که احتمال مشارکت در انتخابات با میزان خوش‌بینی به آینده ارتباط مستقیم دارد و هر چه خوش‌بینی بیشتر می‌شود، احتمال مشارکت هم افزایش می‌یابد و از این نظر هیچ تفاوتی میان جوانان و دیگر گروه‌های سنی نیست. اما به‌طور کلی جوانان خوش‌بینی کمتری به آینده دارند و به همین دلیل تمایل آنها برای مشارکت در انتخابات هم کمتر است. این نگرش به آینده در اصل ریشه در نگرش به گذشته دارد. در سال 13۸۲ حدود ۳۸ درصد جوانان و ۴۵ درصد میانسالان و ۴۹ درصد سالخوردگان معتقد بودند شرایط آنها بهتر از پنج سال قبل است. در سال 13۹۴ وضعیت کمی بهتر شده و 5 /44 درصد جوانان و ۴۶ درصد میانسالان و 5 /49 درصد سالخوردگان چنین حسی نسبت به گذشته داشتند. می‌بینید که احساس نسبت به گذشته در جوانان بهبود معناداری پیدا کرده بود اما در افراد با سن بیشتر این احساس در همان سطح سال 13۸۲ باقی مانده است. اما در سال ۱۴۰۲ فقط ۱۸ درصد جوانان و ۲۱ درصد میانسالان و ۲۸ درصد افراد سالخورده احساس می‌کردند زندگی آنها نسبت به پنج سال قبل بهتر شده است. اینجا هم به وضوح می‌شود دید که خوش‌بینی آدم‌ها به آینده به وضوح با حسی که نسبت به گذشته دارند گره خورده است. این روند افزایش بدبینی و احساس شکست در زندگی عملاً به بی‌اعتنایی به سیاست منجر شده است که خود این باز هم به کاهش مشارکت سیاسی منجر می‌شود. در سال 13۸۲ حدود ۳۸ درصد جوانان، ۳۰ درصد میانسالان و ۳۲ درصد افراد سالخورده گفته بودند اخبار سیاسی را در حد کمی پیگیری می‌کنند. در سال ۱۳۹۴ هم کمابیش وضعیت مشابه بوده و ۴۰ درصد جوانان و ۳۲ درصد میانسالان و ۳۴ درصد افراد سالخورده اخبار را کم یا خیلی کم دنبال می‌کرده‌اند. اما در سال ۱۴۰۲ یک موج جدی بی‌توجهی به سیاست شکل گرفته و ۷۲ درصد جوانان، 5 /64 درصد میانسالان، و ۵۱ درصد افراد سالخورده اخبار سیاسی را بسیار کم تعقیب می‌کرده‌اند. همه چیز گویاست. مردم خوش‌بینی خود به آینده را از دست داده‌اند چون حس می‌کنند در سال‌های اخیر شرایط بدتر شده و ذهن آنها این تجربه گذشته را به آینده تعمیم می‌دهد. این بدبینی نه‌تنها تمایل آنها به شرکت در انتخابات و مشارکت سیاسی را کاهش جدی داده بلکه به کلی آنها را از سیاست دور کرده است. جوانان هم همین الگو را دنبال می‌کنند، با این تفاوت که کمی بدبین‌تر و ناامیدتر هستند و طبعاً تمایل به مشارکت آنها و توجهشان به سیاست هم کمتر است. 

دراین پرونده بخوانید ...