انقلاب سبز
منابع طبیعی در ایران و دیگر کشورها چگونه مدیریت میشود؟
بیش از نیمقرن از اصلاحات ارضی یا همان انقلاب سفید شاه میگذرد. انقلابی که علاوه بر اینکه قرار بود با اصلاحات از بالا سازوکارهای سنتی و خردهقدرتهای محلی (نظام اربابرعیتی) را تضعیف کند و حاکمیت ملی را بر همه سرزمین بگستراند، تلاشی بود تا دست و فکر نیروهای سیاسی چپ کمونیستی را که در میان دهقانان و کشاورزان نفوذ داشتند بهطور کامل قطع کند.
جواد حیدریان: بیش از نیمقرن از اصلاحات ارضی یا همان انقلاب سفید شاه میگذرد. انقلابی که علاوه بر اینکه قرار بود با اصلاحات از بالا سازوکارهای سنتی و خردهقدرتهای محلی (نظام اربابرعیتی) را تضعیف کند و حاکمیت ملی را بر همه سرزمین بگستراند، تلاشی بود تا دست و فکر نیروهای سیاسی چپ کمونیستی را که در میان دهقانان و کشاورزان نفوذ داشتند بهطور کامل قطع کند. شاه به توصیه آمریکاییها با اصلاحات ارضی و گرفتن مالکیت زمین و حق بهرهبرداری سنتی آب از خوانین و اربابها و واگذاری بخش کوچکی از مالکیت زمین و حق برداشت آب به مردم عادی، تلاش داشت نارضایتی مردم در کشور و احتمال نزدیکی آنها به نیروهای سیاسی کمونیست را کاهش دهد یا مطلقاً از بین ببرد. انقلابی که نقدهای فراوانی به آن وارد بوده و هنوز هم تبعات آن بر کشور بهخصوص بر مدیریت منابع حیاتی از جمله آب و خاک و منابع طبیعی مشهود است. «پیش از اصلاحات ارضی، منابع آب و خاک بهطور متمرکز و بههمپیوسته توسط کشاورزان مدیریت میشد.» منابع آب روی زمین و منابع آب زیر زمین عملاً متعلق به دولت بود و جنگلها و اراضی ملی نیز در مالکیت دولت قرار گرفت. ظاهر امر قرار بود با ملی کردن منابع ملی، دولت بتواند از این منابع که ذخایر استراتژیک کشور هستند، به نحوی در خدمت «افزایش بهرهوری عمومی جامعه» استفاده کند. اما عاقبت این انقلاب چه شد؟ بسیاری بر این باور هستند که اصلاحات ارضی و انقلاب سفید که در تبلیغات حکومتی به انقلاب شاه و مردم تعبیر میشد، باعث برهم خوردن نظام مدیریت سنتی در حوزه منابع حیاتی ایران در هر دو بخش آب و زمین شد. تاثیری که اکنون و 57 سال بعد از آغاز اصلاحات ارضی منابع آبی در ایران به شدت در خطر فروپاشی است و منابع طبیعی نیز به سبب دستدرازی دولتها به آن عملاً به حیاطخلوت آنها بدل شده است. «بعد از به هم خوردن تعادل مالکیت یکپارچه زمین، خردهمالکی موجب عدم مدیریت یکپارچه آب نیز شد و بنا به تحلیل کارشناسان به خاطر سطح مالی پایین رعیتهای تازه مالکشده، قناتها و کانالها رها شدند و بهطور کامل ساختار مدیریت باستانی منابع آب در ایران از هم گسسته شد و ایران امروز با چالش شدید خشکسالی و از دست رفتن منابع آب زیرزمینی دست به گریبان است.»
با این حال بهطور دائم این پرسش در ذهن تحلیلگران نظام مدیریت سرزمین مطرح است که کشورهای دیگر دنیا منابع حیاتی خود از جمله آب و زمین را چگونه مدیریت میکنند؟ آیا مالکیت خصوصی در مدیریت آب و زمین نقش دارد یا دولتها متولی هستند؟ قوانین چگونه مانع دستدرازی نهاد دولت به منابع حیاتی میشود؟ منابعی که قرار است نسل به نسل برای آیندگان بماند و اساساً مدیریت سرزمین به این منابع باارزش متکی است. برای پاسخ به این پرسشها نیازمند تحلیل چگونگی مدیریت منابع در دیگر کشورها و کنکاش در نقش دولت و ضرورت اعمال قانون غیرقابل رسوخ در حوزه مدیریت منابع آب و جنگل و زمین و... هستیم، چیزی که شاید بتوان از آن به عنوان ضرورتهای وقوع یک انقلاب سبز برای نجات سرزمین نام برد.