مسیر ناهموار
واکاوی روابط ایران و اروپا در گفتوگو با عبدالرضا فرجیراد
در شرایطی که اعتراضات در ایران انعکاس بیسابقه بینالمللی یافته است، کار تنظیم سیاست خارجی و پیشبرد آن با مشکلات بیشتری مواجه شده است. تا جایی که بخش عمده تحولات عرصه دیپلماسی در روزهای اخیر از تماسهای دیپلماتیک گرفته تا تحرکات حوزه سیاست خارجی و موضعگیری سران و مقامات خارجی، درباره اعتراضات ایران است. در این میان اروپا از جمله فرانسه و آلمان تحریمهای جدیدی علیه برخی مقامات و نهادهای ایرانی اعمال کردند. در این شرایط به نظر میرسد که شکاف جدیدی در حوزه دیپلماتیک در حال شکلگیری است. در این زمینه عبدالرضا فرجیراد استاد ژئوپولیتیک و کارشناس مسائل بینالمللی معتقد است شرایط، شرایط مساعدی نیست. از یکسو، قرار است تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع شود؛ از سوی دیگر، ایران رابطه اقتصادی چندانی با اروپا ندارد و همین امر باعث میشود ملاحظهکاری آنها کم شود. زمانی که حجم مبادلات تجاری ایران و اروپا بین 20 تا 25 میلیارد یورو بود طبیعتاً به دلیل درگیر بودن منافع، اروپا ملاحظهکاری بیشتری نسبت به ایران داشت. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
♦♦♦
در پی وقوع اعتراضات در ایران پس از فوت مهسا امینی، جریانهای سیاسی و رسانهای خارجی و بهطور خاص کشورهای غربی، سیاستها و رویههای ویژهای را در این رابطه اتخاذ کردند. در این چارچوب، کشورهای اروپایی در حال شکلدهی به یک اجماع علیه ایران و اتخاذ سیاستهای محدودکننده علیه ایران هستند. بهطور خاص در روزهای اخیر برخی منابع دیپلماتیک اروپایی از ایجاد توافق میان کشورهای حوزه اتحادیه اروپا جهت وضع برخی تحریمهای هماهنگ علیه ایران خبر دادهاند. در این راستا یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که آیا روابط ایران و اروپا در آستانه یک بحران و تنش وخیم قرار گرفته است؟
من گمان میکنم مسیری که ایران و اروپا طی میکنند مسیر خوب و امیدوارکنندهای نیست. در رابطه با اینکه این روابط به یک بحران یا تنش وخیم منجر میشود یا خیر، باید چند روزی صبر کنیم تا ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد چون آنطور که پیداست اروپا به دنبال اعمال تحریمهای جدید علیه ایران است. باید این نکته مهم را هم در نظر بگیریم که عکسالعملی که رهبران اروپایی از جمله اولاف شولتس صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه از خود نشان دادند تند و بعضاً بیسابقه بوده است. بنابراین مسیری که پیشرو داریم مسیر سخت و ناهمواری است برای همین هم باید دیپلماسی نقش فعالی را بر عهده بگیرد و اجازه ندهد وضعیت از اینی که هست بدتر شود.
امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه، روز جمعه، ۲۰ آبان، در کاخ الیزه با تعدادی از اپوزیسیونهای ایرانی دیدار کرد. بعد از این دیدار کاخ الیزه در بیانیهای اعلام کرد که امانوئل مکرون ضمن «ادای احترام به زنان ایران»، آنها را به دلیل «انقلاب» جاری که در حال پیشبرد آن هستند، تحسین کرد. هدف مکرون از این دیدار چه بود؟
اروپاییها از چند مساله ناراضی هستند: اول اینکه توافق هستهای بیش از حد طولانی شد و عملاً دو سال گفتوگو بدون هیچ نتیجهای پایان یافت. اروپاییها و به ویژه فرانسویها معتقدند که ایران تمایلی به احیای برجام ندارد. وقتی امیدی به احیای برجام نباشد طبیعتاً آن قیدوبندهای دیپلماسی و حفظ روابط اهمیت کمتری پیدا میکند. مساله دوم مشکل زندانیان دوتابعیتی است. در حال حاضر زندانیان فرانسوی در ایران به هفت نفر افزایش پیدا کرده است. سیاستمداران فرانسوی معتقدند که این زندانیان هیچ ارتباطی با جرم و جنایت یا هر چیز دیگری ندارند و ایران از این افراد به عنوان گروگان استفاده میکند. مساله سوم افکار عمومی در اروپا، آمریکا و حتی کاناداست. با توجه به اتفاقاتی که در داخل ایران میافتد و تبلیغاتی که برای آن میشود؛ افکار عمومی در جهان غرب و به ویژه در اروپا به دولتهای متبوعشان فشار میآورند که در مقابل دولت ایران سکوت نکنند. بنابراین مجموعه این جریانات باعث شده است که مواضع غربیها از جمله اروپاییها تندتر از گذشته شود. حتی آلمان هم که همیشه مواضع نرمتری از انگلستان و بریتانیا و فرانسه داشته است اخیراً رهبری این جریانات را به دست گرفته است. آنالینا بربوک وزیر خارجه آلمان و اولاف شولتس صدراعظم این کشور چندینبار اظهارت تندی علیه ایران داشتند و از اعمال تحریمهای جدید علیه ایران خبر دادند. در این میان فرانسه هم نمیخواهد از قافله عقب بماند و در پی این است که رضایت افکار عمومی، حالا چه ایرانیهای دوتابعیتی و چه تبعههای بومی خودش را به نحوی جلب کند.
ادعاهای اخیر مقامات اروپایی و آمریکایی در خصوص فروش پهپادهای ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین به مولفه جدیدی در روابط ایران و غرب تبدیل شده و حتی در صورت استمرار این موضوع ممکن است شاهد اثرگذاری آن بر گفتوگوهای احیای برجام باشیم؛ گفتوگوهایی که چند وقتی است متوقف شده است. از نظر شما این موضوع تا چه اندازه احیای برجام را تحت تاثیر قرار میدهد؟
مساله پهپادها یک مساله بسیار مهم برای اروپاست. جنگی که در اوکراین اتفاق افتاده درواقع جنگی در عمق استراتژیک اروپاست. اروپاییها معتقدند که ایران وارد یک بحران استراتژیک جهانی شده و در واقع در مقابل ناتو قرار گرفته است. برای همین هم هر نوع اقدام یا کمکی به روسیه که احتمال تغییر جنگ به نفع روسیه را افزایش دهد، از نظر آنها یک تهدید است. البته فرانسه مانند بقیه اروپا و آمریکا حساسیت زیادی در رابطه با جنگ اوکراین ندارد اما با بقیه کشورهای اروپایی هماهنگ است. به ویژه اینکه ولادیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین بهطور مداوم در حال تبلیغ این مساله است.
طبیعتاً این قضایا بر احیای توافق هستهای تاثیرگذار است. اما من همچنان معتقدم که اروپا و آمریکا خواهان به ثمر رسیدن توافق هستهای هستند. اما نکته مهمی که وجود دارد این است که رفتار اروپاییها در گذشته از ملایمت بیشتری برخوردار بود بهطوری که آنها تمایل داشتند امتیازات بیشتری را در حوزه مرتبط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به ایران بدهند. به این معنا که آژانس پرونده هستهای ایران را ببندد و قال این قضیه را بکند. اما در شرایط کنونی نهتنها این امتیاز به ایران داده نمیشود بلکه نوع برخوردها، گفتهها و بیانات مقامات اروپایی هم تندتر شده است. حتی بیانات رافائل گروسی مدیرکل آژانس هم نسبت به گذشته تندتر شده است و این مساله نشان از این دارد که اروپاییها خواهان سختگیری بیشتری علیه ایران هستند. بنابراین فکر میکنم که هنوز هم اروپا و آمریکا به ویژه آمریکا مایل به احیای برجام هستند اما طبیعتاً شرایط ایران، منطقه و جهان تغییر کرده است و همین مساله باعث شده است که احیای برجام با سختیهایی روبهرو شود. البته قرار است رافائل گروسی به ایران سفر کند؛ باید منتظر باشیم و ببینیم که لحن ایشان چگونه خواهد بود. اگر در مصاحبهاش انعطاف نشان دهد و بگوید در بخشهایی به توافق رسیدیم طبیعتاً ما دوباره به سمت توافق حرکت میکنیم؛ اما اگر بگوید این مذاکرات بدون هیچ نتیجهای پایان یافت طبیعتاً اروپاییها هیچ امتیازی در رابطه با بستن پرونده ایران نخواهند داد.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که اگر توافق هستهای احیا نشود ایران به سمت شرق گرایش پیدا میکند. نظر شما در این رابطه چیست؟
من با این تحلیل موافق نیستم. در این زمینه اغلب به چین و روسیه اشاره میشود، هر چند کشورهای مزبور به لحاظ هزینههای بالای همکاری استراتژیک با ایران، رغبت چندانی به همکاری در این زمینه ندارند. در واقع آنها تعامل استراتژیک با غرب و همبستگی اقتصادی با کشورهای منطقه را دنبال میکنند. بر این اساس، چین و روسیه در عرصه بینالمللی الگوهای جدیدی از گرایشهای موازنهگرایی را ارائه میکنند. در واقع سیاست این کشورها فاقد ماهیت جدالآفرین با آمریکاست و آنها در تلاشاند تا موقعیت خود را در سیاست و اقتصاد بینالمللی تثبیت کنند. در یک سال گذشته ایران خیلی تلاش کرد که به چین نزدیک شود اما چین این اجازه را به ایران نداد. این در حالی است که روابط چین با کشورهای حاشیه خلیجفارس به مرز یک رابطه استراتژیک رسیده است. روابط ایران و روسیه هم در یکی دو سال گذشته بیشتر در حوزه نظامی بوده است. البته میزان صادرات ایران به روسیه هم به خاطر تحریمهای بینالمللی علیه این کشور افزایش پیدا کرده است. اما من معتقدم که اگر آتشبس اعلام شود فضای روسیه برای تجارت باز میشود بنابراین روسیه به توافقاتش با ایران پایبند نخواهند بود. در حال حاضر هم سطح مبادلات ترکیه و روسیه تا پایان سال به 60 میلیارد دلار میرسد؛ این رقم بسیار بالایی است. بنابراین ما کجای رابطه با شرق ایستادهایم؟ معنی رابطه چیست؟ ترکیه عضو ناتوست اما روابط اقتصادی گستردهای با روسیه دارد، کسی هم نمیگوید ترکیه همپیمان شرق است. اتفاقاً ترکیه همپیمان غرب است و منتظر است که جمهوریخواهان در آمریکا پیروز شوند و جنگندههای اف 16 را از آنها تحویل بگیرد. در دنیای امروز شرق و غرب مانند زمان جنگ سرد مطرح نیست؛ دنیا دنیای بازی است و باید دیپلماسی فعالی را در پیش بگیریم. حتی خود روسیه که ما اسمش را شرق میگذاریم رابطه بسیار نزدیکی با متحدان غرب مانند کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس (عربستان و امارات) برقرار کرده است تا با استفاده از نقش این کشورها در اوپکپلاس و حمایت اسرائیل دموکراتهای آمریکا را تضعیف کند.
در چارچوب تحولات اخیر ایران شاهد این هستیم که اتحادیه اروپا اکنون به سیاستهای واشنگتن در قبال ایران بسیار نزدیک شده و حتی به نظر میرسد با توجه به تهدیدات ادراکی از سوی تهران، کشورهای اروپایی به این قطعیت رسیدهاند که میتوانند مواضع خود را در ارتباط با تهران شدیدتر کرده و از این مساله با توجه به وضعیت داخلی ایران، در چارچوب معادلات منطقهای و بینالمللی بهرهبرداری کنند و فشارهای قابل توجهی را علیه تهران عملیاتی کنند. در این راستا هدف اروپا از تشدید فشار بر ایران چیست؟
هم شولتس و هم مکرون تاکید بسیاری بر مسائل حقوق بشری دارند و همانطور که در ابتدا گفتم فشار افکار عمومی را هم نباید نادیده بگیریم. اروپاییها خواهان این هستند که ایران سیاست اعتدالی را در پیش بگیرد، سطح غنیسازی را کاهش دهد، برجام را امضا کند، به فعالیتش در سوریه و لبنان پایان دهد و در جنگ اوکراین بیطرف باشد (البته ایران اتهامات مربوط به فروش پهپاد را رد کرده است). درواقع هدف اروپاییها این است که ایران این موارد را رعایت کند.
آینده روابط ایران و اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر من این روابط هر روز تیرهتر از روز قبل خواهد شد. درواقع شرایط، مساعد نیست. از یکسو، قرار است تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع شود؛ از سوی دیگر، ایران رابطه اقتصادی چندانی با اروپا ندارد و همین امر باعث میشود ملاحظهکاری آنها کم شود. زمانی که حجم مبادلات تجاری ایران و اروپا میان 20 تا 25 میلیارد یورو بود طبیعتاً به دلیل درگیر بودن منافع، اروپا ملاحظهکاری بیشتری نسبت به ایران داشت. اما در حال حاضر روابط اقتصادی ما با اروپا دو تا سه میلیارد یورو است و همین امر باعث میشود ملاحظه کمتری نسبت به ایران داشته باشند.
برای بهبود روابط در درجه اول باید یک تفاهم ملی در داخل کشور شکل بگیرد. اگر اعتراضات پایان گیرد افکار عمومی چه در داخل و چه در خارج از کشور آرام میشود؛ و با آرام شدن افکار عمومی، فشاری که بر روی کشورهای اروپایی است کاهش پیدا میکند. در درجه دوم ما باید به نحوی اقدام کنیم که این احساس را از بین ببریم که در جنگ اوکراین به روسیه سلاح میدهیم و همکاری میکنیم. این موضع خوبی نیست که آنها مطرح میکنند و طبیعتاً اگر ادامه داشته باشد پیامدهای سنگینی برای کشور دربر خواهد داشت. البته همین چند روز پیش وزیر امور خارجه اوکراین از توقف ارسال موشک از ایران به روسیه خبر داد و این نشان میدهد که علائم کوچک خوبی در راه است. بنابراین من اعتقاد دارم که ایران باید دیپلماسی فعالتری را در ارتباط با اروپا و اوکراین در پیش بگیرد و در جنگ میان روسیه و اوکراین مانند بسیاری از کشورها موضع بیطرفی اتخاذ کند. علاوه بر این، لازم است هرچه زودتر توافق هستهای به سرانجام برسد. اگر اروپاییها احساس کنند این توافق شکل نمیگیرد اوضاع را به سمت وخیمتر شدن پیش میبرند. در این صورت باید منتظر قطعنامه آژانس باشیم؛ قطعنامهای که ممکن است پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. اگر این اتفاق بیفتد اوضاع بیش از پیش سخت میشود و حتی ممکن است روی همین مقدار کمی هم که نفت میفروشیم اثر بگذارد.