شناسه خبر : 42853 لینک کوتاه

مطالبه‌گران سمج

چرا دهه هشتادی‌های ایران شگفتی‌ساز شدند؟

 

 مولود پاکروان / نویسنده نشریه

«دهه هشتادی‌ها از همه عبور خواهند کرد.» این عنوان یادداشتی است که در آذرماه 1395، به نقل از سعید رضوی‌فقیه، جامعه‌شناس و فعال سیاسی در انصاف‌نیوز منتشر شده است. برخلاف آنکه به نظر می‌رسد واکنش‌های متفاوت و جسورانه این نسل، به‌طور غیرمنتظره مسوولان و تحلیلگران را غافلگیر کرده، اما در حقیقت بسیاری از ناظران سال‌ها پیش هشدار دادند که چنین اتفاقی در راه است.

احتمالاً این نخستین باری است که جهان صدای زومرهای ایرانی را می‌شنود اما آنها قبلاً هم چند نمایش به روی صحنه برده بودند. نخستین جنجال بزرگ زومرها، مراسم تشییع مرتضی پاشایی ستاره جوان پاپ بود که مایه تعجب بسیاری شد. رویدادهای قابل توجه بعدی گردهمایی‌های غیرسیاسی دانش‌آموزان در مرکز خرید کوروش و پارک آب و آتش بود. تابستان امسال هم شیراز شاهد دختران و پسرانی بود که به روایت رسانه‌های دولتی با ساختارشکنی در کنار هم اسکیت بازی کردند. واکنش مقامات به تمامی این رخدادها، دستگیری، اتهام اختلال و صدور بیانیه برای لزوم اجرای دقیق‌تر قانون حجاب، حفظ ارزش‌های اسلامی و همچنین افزایش کنترل دولت بر اینترنت و رسانه‌های اجتماعی بود. در میان این بگیروببندها اما، هشدار جامعه‌شناسان شنیده نشد!

فقیه در گفت‌وگو با انصاف‌نیوز گفته بود: به‌محض آگاه شدن بر توانایی تاثیرگذاری و تغییر، این جمعیت انبوه حاکم بر دانشگاه‌ها در شهرهای بزرگ و کوچک همه چیز را دگرگون کرده و از همه جریان‌ها عبور خواهند کرد. متاسفانه نه‌تنها حکومت، بلکه گروه‌های مرجع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی نیز از رشد آرام و تدریجی این جمعیت انبوه و متفاوت غافل‌اند. این نسل مثل آب رودخانه ذره‌ذره پشت سدهای موجود جمع می‌شوند و یکباره وقتی نیروی متراکمشان از نقطه خاصی فراتر رفت به یکباره سدها را ویران خواهند کرد.

سه سال بعد و در پی موج ناآرامی‌های اعتراضی سال 98 نیز عبدالرضا رحمانی‌فضلی با استناد به یافته‌های دفتر مطالعات فرهنگی اعلام کرد جدا از نارضایتی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معمول، اکنون کشور با چهارمین محرک تنش‌ها مواجه است: «شکاف عمیق بین‌نسلی». می‌توانید این پیش‌بینی‌ها را در کنار وقایع روزهای اخیر بگذارید و دریابید تحلیل‌های کلیشه‌ای از دهه هشتادی‌ها که آنها را بی‌اخلاق، بی‌آرمان، سطحی، و بی‌تفاوت توصیف می‌کردند تا چه حد از واقعیت به دور بودند. کنشگری این روزهای نسل Z ایرانی به وضوح نشان می‌دهد این نسل نه‌تنها آگاه‌تر، بلکه منسجم‌تر هستند و جرات و جسارت دارند که پای آرمان‌هایشان بایستند.

نسل Z ایران را با نام دهه هشتادی‌ها می‌شناسند یعنی متولدان سال‌های 1375 تا 1389. نسلی که تنها شش میلیون نفر جمعیت دارد (کمتر از هفت درصد جمعیت 83میلیونی کشور) حالا به رهبران اصلی اعتراضات اخیر تبدیل شده است. گفته می‌شود که زومرهای ایرانی برخلاف والدین و پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که تحت فشارهای اجتماعی و سیاسی به قشری به شدت محافظه‌کار تبدیل شده، دسترسی بیشتری به اطلاعات و دنیای خارج از ایران پیدا کرده‌اند و دیدن الگوهای متفاوتی از کنشگری، آنها را به منتقدان سرسخت و مطالبه‌گران سمجی تبدیل کرد. دسترسی و حضور فعال آنها در رسانه‌های اجتماعی آنلاین مهارت‌های تحلیلی و شجاعت بیان بیشتر، و بستری برای بیان نگرانی‌ها و نارضایتی‌ها به آنها داده است. زومرها بی‌صبرند، سریع تصمیم می‌گیرند، عملگرا هستند، به دنبال نتیجه‌اند و با وعده سرخرمن قانع نمی‌شوند. به خطوط قرمز سیاسی یا اجتماعی هم اعتقادی ندارند و از مقدس‌پنداری هر چیزی گریزان‌اند. تمامی این ویژگی‌ها دست به دست هم داده و سبب شده جسارت بیشتری برای زیر سوال بردن اقتدار پیدا کنند.

طغیان نسل بی‌آینده

 آنها، مانند بسیاری از هم‌سن‌وسال‌های خود در سراسر جهان به بی‌تفاوتی نسبت به سیاست، مذهب، آداب و رسوم و سنت‌ها مشهورند. از آرمانگرایی و ایده‌آل‌های ایدئولوژیک گریزان‌اند. سبک زندگی متفاوتی دارند و آن را حق خودشان می‌دانند. برخلاف نسل‌های پیشین، نگران قضاوت شدن هم نیستند و آشکارا درباره علایق یا ترجیحات خود صحبت می‌کنند؛ حتی اگر با صدای بلند از خطوط قرمز سنتی حاکم عبور کنند. وقتی صحبت از ارزش‌های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و سیاسی به میان می‌آید به نظر شکاف بزرگی میان حاکمیت و نسل Z وجود دارد. به گفته رضوی‌فقیه این نسل جدید خواسته‌ها و گرایش‌ها و دیدگاه‌های کاملاً متفاوتی دارد و اساساً هیچ زبان مشترکی با مدیران و مسوولان اداره کشور ندارد. جبار رحمانی استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم نیز می‌گوید: آنچه ما در جامعه ایران شاهد هستیم این است که نه تفاوت نسلی بلکه یک تعارض نسلی در حال وقوع است.

نسلی که در اوج بحران‌های اقتصادی و اجتماعی اخیر بزرگ شده، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از موانع و فشارها را تجربه کرده است. از فشارهای اقتصادی گرفته تا بحران‌های زیست‌محیطی و تنش‌های اجتماعی را به چشم دیده و لمس کرده است. در میانه دست و پنجه نرم کردن با ده‌ها چالش همزمان، با دولت و سیاستمدارانی روبه‌رو بوده که به جای حل مسائل و مشکلات، پیوسته مشغول مداخله در حق انتخاب‌های مردم بودند و با گیر و گرفت، آزادی‌های مشروعشان را محدود کرده‌اند. از سوی دیگر، دسترسی به ابزار پرقدرتی به نام اینترنت آنها را به شهروندان جهانی (بومیان دیجیتال) تبدیل کرده است، شهروندانی که برخلاف نسل قبل نه‌تنها فرصت‌های جهان آزاد را می‌بینند، بلکه آن را مطالبه می‌کنند. مهم‌تر آنکه در همین جهانی که در گوشی‌های موبایل حمل می‌کند به خوبی می‌بیند که بحران‌ها در کشور به عدالت توزیع نشده‌اند؛ بر شانه برخی بیشتر سنگینی می‌کنند. و «نابرابری» احتمالاً مهم‌ترین چیزی است که پس از «سلب آزادی»، این نسل به هیچ وجه آن را برنمی‌تابد.

برخی هم ویژگی متمایز دهه هشتادی‌های ایران را «بی‌آیندگی» می‌دانند. در یک دهه گذشته این نسل، نوجوانی خود را غرق در اخبار بحران‌های زیست‌محیطی مانند سیل و آتش‌سوزی و تنش آبی سپری کرده است. در حالی که می‌توانست رفاه جهان آزاد را ببیند و زندگی خودش را با «زندگی دیگران» مقایسه کند، پیوسته نگران تحریم، کمبود و زوال رفاه بود. داشتن شغل مناسب و تجربه نقاط عطف زندگی برایش به رویایی دوردست تبدیل شده. این تصور که ممکن است آینده وجود نداشته باشد یا اگر هم باشد به شدت بی‌کیفیت و خالی از رفاه خواهد بود، بر ذهنش سنگینی می‌کند. این نسلی است که بی‌آیندگی را می‌بیند و حس می‌کند چیزی برای از دست دادن ندارد؛ به همین دلیل بی‌پروا شده، سر نترسی دارد و سرشاخ با سیاست، خواستار یک صندلی در بالای مجلس مذاکرات است. از خواسته‌هایش هم یک قدم عقب‌نشینی نمی‌کند.

تجربه اخیر حضور دهه هشتادی‌ها در خط مقدم اعتراضات نشان می‌دهد این نسل، برای درازمدت روی کنشگری سرمایه‌گذاری خواهد کرد و زندگی خود را بر اساس تعهداتش نسبت به مسائل مختلف سازماندهی می‌کند و نه برعکس. این نسل می‌خواهد متناسب با خواسته‌ها و مطالبات خود پیشرفت کند و به همین دلیل تا زمانی که صدایش شنیده نشود و مطالباتش پاسخ نگیرد کوتاه نخواهد آمد. 

دراین پرونده بخوانید ...