غایبان صنعت
چرا حضور زنان در صنعت اهمیت دارد؟
شما را «خودی» نمیدانند! پیوسته باید خودتان را ثابت کنید. برای آنکه صدایتان شنیده شود دائم در حال جنگیدن هستید. حقوق و مزایای کمتری دارید و به ندرت کسی درک میکند که به عنوان یک همسر یا مادر، نگه داشتن تعادل میان کار و مسئولیتهای خانوادگی تا چه اندازه برایتان دشوار است. حتی کارفرمایان و مدیران خوشنیت هم شما را به سمت نقشهای پیشپاافتادهتر هدایت میکنند. این همه، خواه ناشی از تبعیض آشکار باشد یا اَشکال ظریفتر سوگیری، مثالهای سادهای است از اینکه صنایع زیر سلطه مردان با چه چالشهایی برای زنان همراه است. جای تعجب نیست که بسیاری از زنان در نهایت صنعت را ترک میکنند یا اساساً به دلیل کلیشههایی که آنها را از تصور خود در مشاغل صنعتی بازمیدارد، هرگز به چنین مسیرهای شغلی پا نمیگذارند.
این سناریوی ناخوشایند، مشابه وطنی هم دارد. زنان، نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند اما سهمشان از اشتغال، تنها اندکی بیشتر از ۱۴ درصد است. در این بازار کار نامهربان، صنایع هم روی خوشی به زنان نشان نمیدهند؛ از هر ۱۰۰ زن شاغل تنها ۲۵ نفر در بخش صنعت کشور مشغول به کار هستند. بنا به روایات آمار، سهم اشتغال زنان در بخش صنعت از 6 /26 درصد در سال ۱۴۰۱ به 7 /25 درصد در سال ۱۴۰۲ و 5 /25 درصد در بهار 1403 کاهش یافته است. همین آمار نشان میدهد در ۱۳ استان کشور نرخ حضور زنان در صنایع کمتر از ۲۰ درصد است و در لرستان، ایلام و کهگیلویه و بویر احمد زنان حتی ۱۰ درصد از مشاغل صنعتی را هم به دست نیاوردهاند. ممکن است تصور کنید درباره مشاغل مردانهای مانند ساختوساز، خودروسازی یا صنعت معدن و پتروشیمی صحبت میکنیم اما بهواقع، مشاغل بسیاری از صنایع غذایی و بستهبندی گرفته تا قالیبافی و سوزندوزی هم در همین رده قرار دارند. این آمار به وضوح، نشانه انعطافناپذیری بازار کار است که باعث کاهش فرصتهای شغلی زنانه و در نتیجه کاهش کارایی اقتصادی میشود.
ماجرای اشتغال اندک زنان در بازار کار البته زخم قدیمی و مزمنی است که هرازگاه، با انتشار گزارشی یا آماری سر باز میکند. دهههاست اقتصاددانان هشدار میدهند جنسیت، عاملی تعیینکننده برای ورود به بازار کار است، زنان شانس کمتری برای اشتغال در اقتصاد رسمی کشور دارند و به دلایل مختلف کنار گذاشته میشوند. از خلأهای قانونی همچون محدودیت جابهجایی و قوانین ارث گرفته تا آموزش ناکافی مهارتها و نابرابری فرصت همه دستبهدست هم دادهاند تا از دو بال پرواز اقتصاد کشور، یکی پرچیده و ناتوان باقی بماند و غیبت زنان در مشاغل صنعتی هم نشان میدهد هنوز تا پل زدن بر شکاف جنسیتی اشتغال و رفع نابرابریهایی از این دست، فاصله بسیار داریم.
عدم تعادل جنسیتی در مشاغل و بخشها همانگونه که گفتیم، پدیدهای جهانی است. زنان در بسیاری از بخشها و مشاغل، نقشهای سنتی زنانه را ایفا میکنند. برای مثال مشاغل مربوط به پرستاری و مراقبت از کودکان و سالمندان، سهم فوقالعاده بالایی از حضور زنان را به خود اختصاص میدهند؛ سهمی که گاهی به بیش از 90 درصد میرسد. حوزه تدریس و آموزش هم مملو از حضور زنان است. به همین ترتیب، مشاغل ابتدایی مربوط به آشپزی، نظافت، کتابداری و...، سهم بالایی از زنان را در خود جای میدهند. بهطور سنتی، این مشاغل در مقایسه با مشاغل خاص مردان، اغلب با حقوق و دستمزد کمتر، مقام پایینتر و فرصتهای محدودتری برای پیشرفت زنان همراه است. در نقطه مقابل، برخی مشاغل پرخطر، مانند رانندگی لوکوموتیو، هدایت ماشینآلات سنگین و خدمه عرشه کشتی، فاقد نمایندگی زنانه هستند. همین وضعیت در مورد بسیاری دیگر از کارها مانند اپراتورهای کارخانهها و ماشینآلات و همچنین کارگران مصداق دارد. حضور زنان در صنایع پوشاک معمولاً زیاد است اما صنایعی مانند معدن، نفت و گاز و ساختوساز همچنان مردانه به شمار میروند. متوازنترین مشاغل از نظر جنسیت اغلب در میان بازاریابان و کارشناسان امور تجاری و اداری دیده میشود.
بهرغم شکستن موانع حضور زنان در مشاغل علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) و غلبه بر برخی موانع در نقشهای رهبری، تغییر چشمانداز جنسیتی در محیط کار هنوز امیدوارکننده نیست. سازمان جهانی کار در نوامبر سال ۲۰۲۳ در گزارشی نوشت: ماه گذشته یک گام مهم به سمت برابری جنسیتی بود. جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی (رشته تحت سلطه مردان) به پروفسور کلودیا گلدین اعطا شد. این صرفاً کنایهای به مشارکت اندک زنان در زمینه اقتصاد نیست، بلکه تاکیدی بر اهمیت تحقیقات گلدین است که «درک ما را از نتایج بازار کار زنان ارتقا بخشید».
در این گزارش آمده بود اگرچه پژوهشهای گلدین درک عمیقی از نقش زنان و علل زمینهای نابرابریهای جنسیتی در بازار کار ایالاتمتحده ارائه میکند، اما همین روایتها در سطح بینالمللی با عوامل اجتماعی و فرهنگی مختلف، قابل مشاهده است. به باور کارشناسان این سازمان، نمای کلی سهم زنان در بخشهای صنعتی جهان نیز به نوعی تاییدکننده روایت جهانی نابرابری جنسیتی در بازار کار است. بر اساس دادههای این گزارش، مشارکت زنان در بخش صنعت جهانی (شامل تولید، معدن و آب و برق) در سال 2022 حدود 20 درصد بوده است. در بخش تولید اما حضور زنان بهطور خاص کمی بالاتر و بین 20 تا 30 درصد در سطح جهانی متغیر است.
گزارش ILO تاکید میکند که این آمار میتواند بسته به صنعت خاص، عملکرد شغلی و دوره زمانی متفاوت باشد. بهعلاوه، همهگیری کووید 19 تاثیر قابل توجهی بر مشارکت زنان در نیروی کار، از جمله در بخشهای صنعتی، در بسیاری از نقاط جهان داشته است. اما چرا حضور زنان در صنعت اهمیت دارد و چرا صنایع با زنان نامهرباناند؟
فرصتی غنیمت برای توسعه صنعت
اگرچه مشارکت اقتصادی زنان در تمامی بخشها لازمه رشد اقتصاد است، اما اشتغال زنان در بخش صنعت، به چند دلیل حائز اهمیت ویژه است. نخست آنکه، حضور بیشتر زنان در نیروی کار صنعتی به ایجاد محیط کاری متنوعتر و فراگیرتر کمک میکند. این تنوع و دربرگیری میتواند باعث تصمیمگیریهای بهتر، بهبود حل مسئله در صنعت و نیروی کار جامعتری شود که تنوع جمعیت را بهتر منعکس کند. علاوه بر این بسیاری از صنایع، به ویژه در بخشهای تولیدی و مهندسی، با کمبود مهارت مواجه هستند. با بهکارگیری زنان بیشتر، شرکتها میتوانند از استعدادها و مهارتهای بیشتر و متنوعتری بهره ببرند و به رفع نیازهای نیروی کارشان کمک کنند.
افزایش مشارکت زنان در بخش صنعت همچنین میتواند به رشد و توسعه اقتصاد کمک کند. مطالعات نشان دادهاند که تنوع جنسیتی بیشتر در نیروی کار با بهرهوری، سودآوری و نوآوری بالاتر همراه است. از نظر تاریخی، بخش صنعت به عنوان یک حوزه تحت سلطه مردان تلقی شده است. با استخدام فعال و بهکارگیری زنان، صنایع میتوانند این کلیشهها را به چالش بکشند و به شکستن موانعی که اغلب زنان را از ادامه شغل در این بخشها بازمیدارد، کمک کنند. و در نهایت، فراهم کردن فرصتهای حضور زنان در بخش صنعتی میتواند آنها را از نظر اقتصادی و اجتماعی توانمند کند. این روند میتواند مسیرهای شغلی جدیدی را باز کند، استقلال مالی زنان را افزایش دهد و به پیشرفت و ارتقای شغلی و حرفهای کلی آنها کمک کند.
کلیشه صنایع مردانه!
پژوهشگران مطالعهای که در سال ۱۳۹۶ با عنوان «بررسی جامعهشناختی نابرابری جنسیتی در اشتغال زنان؛ مطالعه موردی بخش صنعت» در دانشگاه مازندران صورت گرفته، مینویسند: کار زنان در بخش صنعت نیز کلیشههای جنسیتی را به نمایش میگذارد، زیرا کار در صنعت بهخصوص کارخانه و کارگاهها بیشتر مردانه محسوب شده و بر همین اساس، اعتقاد بر این است که مردان، بیشتر و بهتر از پس این کارها برمیآیند. این باورهای کلیشهای به وضوح در سهم اندک زنان در بخش صنعت تاثیرگذار بوده است.
در یک نگاه کلی، موانع کلیدی متعددی وجود دارد که میتواند مانع اشتغال زنان در بخشهای صنعتی شود. کلیشهها و تعصبات جنسیتی شاید یکی از مهمترین موانع باشند. بخش صنعت، به ویژه در زمینههایی مانند تولید، مهندسی و ساختوساز، اغلب به عنوان یک حوزه تحت سلطه مردان تلقی میشود. این تفکر، به شکلگیری کلیشهها و سوگیریهای جنسیتی منجر شده و میتواند زنان را از دنبال کردن این مشاغل منصرف کند. سوگیریهای ناخواسته در طول فرآیند استخدام و ارتقا نیز میتواند ورود و پیشرفت در این صنایع را برای زنان چالشبرانگیز کند.
در اغلب مطالعات، نبود الگوهای قابل مشاهده و مربیان هم به عنوان مانع مهم بعدی ذکر شده است. عدم حضور زنان در پستهای ارشد و رهبری در بخشهای صنعتی، تصور زنان جوانتر در این نقشها و یافتن مربیان مناسب را دشوار میکند. فقدان الگوهای قابل مشاهده میتواند زنان را از انتخاب مشاغل صنعتی منصرف کند، زیرا ممکن است نتوانند مسیر روشنی برای پیشرفت شغلی خود متصور شوند. علاوه بر این دو، ماهیت سخت بسیاری از مشاغل صنعتی، با ساعات طولانی، نوبت کاری غیرمنعطف و کار فیزیکی سنگین، میتواند تعادل میان مسئولیتهای حرفهای و خانواده و وظایف مراقبتی را برای زنان دشوار کند. دسترسی محدود به ترتیبات کاری منعطف، عدم حمایت کارفرمایان از برنامههای مراقبت از کودکان و سیاستهای دوستدار خانواده نیز میتواند این چالشها را تشدید کند.
شکافهای آموزشی و مهارتی هم میتواند مانع از حضور زنان در صنعت شود. بسیاری از زنان و دختران در دسترسی به برنامههای آموزشی STEM (علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی) که برای اغلب مشاغل صنعتی ضروری هستند، با موانع زیادی روبهرو میشوند. یکی از عوامل مهم دیگر، امنیت و فرهنگ محیط کار است. فرهنگی که نیازها و دیدگاههای زنان را نادیده میگیرد، فضای کاری نامطلوبی ایجاد میکند ضمن آنکه برخی از زنان ممکن است به دلیل احساس عدم امنیت و احتمال آزار و اذیت یا تبعیض در محیطهای صنعتی تحت سلطه مردان، از کار در این محیطها منصرف شوند. و در نهایت، زنان در بخشهای صنعتی ممکن است فرصتهای کمتری برای ایجاد شبکههای حرفهای، شرکت در رویدادهای صنعتی و دسترسی به برنامههای آموزشی و توسعه هدفمند داشته باشند. این محدودیتها نیز میتواند توانایی آنها را برای پیشرفت شغلی و به عهده گرفتن نقشهای ارشد یا تخصصیتر محدود کند.
پلی بر شکاف جنسیتی در صنعت
سازمان جهانی کار مینویسد اگرچه بهبودهایی حاصل شده، اما زنان هنوز بهطور قابل توجهی در صنایع مختلف و مشاغل STEM، به ویژه مشاغل مرتبط با فناوری و مهندسی، حضور کمتری دارند. برای مثال، زنان جهان تنها حدود 10 درصد از مهندسان عمران و توسعهدهندگان نرمافزار را تشکیل میدهند. بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نیز هنوز کمتر از یکچهارم زنان را در خود جای داده و شکاف دستمزد جنسیتی اغلب در این بخش زیاد است. در راستای رفع این شکاف گنجاندن زنان در مشاغل STEM برای پرورش دیدگاههای متنوع در محیطهای کاری مناسب، اصلاح نابرابریهای جنسیتی تاریخی، تحریک رشد اقتصاد از طریق نوآوری، الهام بخشیدن به نسلهای آینده، پرداختن به مسائل پیچیده جهانی و حمایت از فراگیری و عدالت ضروری است.
علاوه بر تقویت حضور زنان در STEM، صنایع نیز میتوانند استراتژیهای متعددی را برای جذب زنان بیشتر به نیروی کار خود در پیش بگیرند. استخدام و توسعه هدفمند یکی از این رویکردهاست. صنایع باید از طریق مشارکت با سازمانهای زنان و دانشگاهها فعالانه به دنبال استخدام زنان برای نقشهای صنعتی باشند و اطمینان حاصل کنند که آگهیهای جذب و شرح شغل، متناسب و دربرگیرنده زنان است. استراتژی دیگر میتواند ایجاد انعطاف در برنامهریزیهای شغلی باشد. ارائه گزینههای کاری انعطافپذیر، مانند برنامههای نیمهوقت، دورکاری، یا ساعات کاری منعطف میتواند به نیازهای زنان برای ایجاد تعادل میان کار و زندگی کمک شایانی کند. همچون سایر بخشها، در صنعت نیز اجرای سیاستهای مرخصی والدین و حمایت از برنامههای مراقبت از کودکان، میتواند به حفظ زنان در نیروی کار کمک کند.
ارائه الگوهای نقش (role model)، برنامههای مربیگری (mentorship) و توسعه شغلی هم میتواند سبب ارتباط نزدیک زنان باتجربه صنعت با متخصصان جوان و مشتاق شود. برجسته کردن زنان موفق در صنعت، چه در داخل و چه در خارج، الهام بخشیدن و انگیزه دادن به زنان برای گذر از کلیشههای جنسیتی میتواند مسیرهای شغلی زنان را به سمت صنعت هدایت کند. زنان به الگوها و مربیانی نیاز دارند که به آنها نشان دهد اگر از مهارتها و انگیزه کافی برخوردار باشند هیچ دری برای ورود به بازار کار، به رویشان بسته نیست. راهکار دیگری که میتواند مشوق ورود زنان به صنعت باشد ایجاد محیط کاری دربرگیرنده، همراه با احترام، حمایت و عاری از تبعیض و آزار جنسی است. کارفرمایان باید اطمینان حاصل کنند که در این فرهنگ، زنان از فرصتهای برابر برای ارتقا و دستیابی به جایگاههای مدیریت و رهبری برخوردارند و هرگز به دلایل واهی در حاشیه، یا درگیر مشاغل پاییندستی نمیمانند.
وقتی زنان و مردان همچنان در مشاغل و زمینههای مختلف متمرکز هستند (فرآیندی که با عنوان تفکیک شغلی شناخته میشود و عمیقاً ریشه در سوگیریهای جنسیتی و اجتماعی دارد) باید منتظر تعمیق شکاف جنسیتی و ناکارآمدی اقتصاد و تعویق توسعه باشیم. اگر میخواهیم این روند را معکوس کنیم لازم است باورهایی که زنان را به نقشهای خاص محدود میکنند تغییر کنند و بازار کار -و بهطور ویژه بخش صنعت- درهای خود را به روی زنان بگشاید.