مورخ ثروتمند
اِما روتشیلد چگونه پیشینه اقتصاد را روایت میکند؟
اما جورجینا روتشیلد، مورخ اقتصادی بریتانیایی و استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد است. او مدیر مرکز مشترک تاریخ و اقتصاد در هاروارد، و استاد افتخاری تاریخ و اقتصاد در دانشگاه کمبریج است. روتشیلد قبلاً به عنوان عضو هیات مدیره بنیاد سازمان ملل متحد و استاد در دانشکده مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی (EHESS) در پاریس خدمت میکرد. علایق تحقیقاتی او شامل فرانسه و بریتانیای قرن هجدهم و تاریخ جهانی شدن است. او در پروژههای تحقیقاتی مشترک، در دانشگاه کمبریج و هاروارد، در زمینه تبادل ایدههای اقتصادی، حقوقی و سیاسی و تجسم شبکههای تاریخی مشارکت دارد. او همچنین عضو هیات علمی دانشکده حقوق هاروارد است.
اما جورجینا روتشیلد، مورخ اقتصادی بریتانیایی و استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد است. او مدیر مرکز مشترک تاریخ و اقتصاد در هاروارد، و استاد افتخاری تاریخ و اقتصاد در دانشگاه کمبریج است. روتشیلد قبلاً به عنوان عضو هیات مدیره بنیاد سازمان ملل متحد و استاد در دانشکده مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی (EHESS) در پاریس خدمت میکرد. علایق تحقیقاتی او شامل فرانسه و بریتانیای قرن هجدهم و تاریخ جهانی شدن است. او در پروژههای تحقیقاتی مشترک، در دانشگاه کمبریج و هاروارد، در زمینه تبادل ایدههای اقتصادی، حقوقی و سیاسی و تجسم شبکههای تاریخی مشارکت دارد. او همچنین عضو هیات علمی دانشکده حقوق هاروارد است.
اِما روتشیلد یکی از اعضای خانواده نسلاندرنسل سرمایهدار «روتشیلد» انگلستان و متولی «بایگانی روتشیلد»، مرکز بینالمللی لندن برای تحقیق در مورد تاریخ خانواده روتشیلد است. اما روتشیلد در سال 1991 با آمارتیا سن، اقتصاددان هندی و برنده جایزه نوبل، ازدواج کرد.
او عضو کمیسیون سلطنتی آلودگی محیط زیست و شورای علم و فناوری در بریتانیا و رئیس موسسه تحقیقاتی سازمان ملل متحد برای توسعه اجتماعی بوده است. در ادامه میخواهیم نگاهی به زندگی این بانوی مورخ اقتصاد داشته باشیم.
آغاز مسیر
روتشیلد، دختر ویکتور روتشیلد و همسر دومش، ترزا جورجینا روتشیلد (متخلص به شهردار) در 19 می 1948 در لندن، انگلستان به دنیا آمد. از طرف پدرش، او از خانواده روتشیلدهاست. پدربزرگ مادری او، رابرت جان گروت مایور، برادر رماننویس انگلیسی اف. ام. مایور و برادرزاده فیلسوف و روحانی جان گروت بود. مادربزرگ مادری او، کاترین بئاتریس ماینرتزاگن، خواهر سرباز ریچارد ماینرتزاگن و خواهرزاده نویسنده بئاتریس وب بود. او همچنین خواهر جیمز روتشیلد، شهردار آمشل و خواهر ناتنی یاکوب روتشیلد، چهارمین بارون روتشیلد است.
اِما در 15سالگی، جوانترین زنی شد که تا به حال در کالج سامرویل، آکسفورد پذیرفته شده بود، که در سال 1967 با مدرک کارشناسی در فلسفه، سیاست و اقتصاد از آن فارغالتحصیل شد. او دانشآموخته کندی در اقتصاد در موسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) است.
از سال 1978 تا 1988، او دانشیار امآیتی در گروه علوم انسانی و برنامه علوم، فناوری و جامعه بود و همچنین در «دانشکده مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی» در پاریس تدریس میکرد. او سپس در کالج کینگز کمبریج عضویت یافت و همچنان استاد افتخاری تاریخ و اقتصاد در دانشکده تاریخ کمبریج است.
اِما روتشیلد به پاس خدماتش به روابط بینالمللی فرهنگی و آکادمیک بریتانیا، در مراسم افتخارات سال نو 2000 به عنوان یکی از همراهانِ نشان سنت مایکل و سنت جرج انتخاب شد. او در سال 2002 به عضویت انجمن فلسفی آمریکا درآمد. روتشیلد اکنون عضو کالج مگدالن، کمبریج و عضو افتخاری کالج سامرویل، آکسفورد است.
اما روتشیلد مطالب زیادی در مورد تاریخ اقتصادی و تاریخ اندیشه اقتصادی نوشته است. برخی از نوشتههای او عبارتاند از:
بهشت گمشده: زوال عصر خودرو-صنعتی (1973)
امنیت مشترک و جامعه مدنی در آفریقا (1999) (ویراستار مشترک)
احساسات اقتصادی: آدام اسمیت، کندورسه و روشنگری (2001)
زبان و امپراتوری، در حدود 1800 میلادی (تحقیقات تاریخی، 2005)
تراژدی وحشتناک در اقیانوس اطلس فرانسه (گذشته و حال) (2006)
زندگی درونی امپراتوریها: تاریخ قرن هجدهم (2011)
تاریخ بینهایت: داستان یک خانواده در فرانسه در طول سه قرن (2021)
یکی از بهترین دستاوردهای روشنگری
یکی از معروفترین کتابهای اما روتشیلد، «احساسات اقتصادی: آدام اسمیت، کندورسه و روشنگری» است. او در این کتاب، در بازآفرینی درخشان دوران دهههای 1770 و 1820، ایدههای اقتصاددانان سیاسی انقلابی بزرگ را بازتفسیر میکند تا چشمانداز واقعی اندیشههای اقتصادی و سیاسی زمان خود را به ما نشان دهد که پیامدهای مهمی برای خود ما دارد. آثار او خوانشهای آدام اسمیت و کندورسه -و ایدههای روشنگری- را تغییر میدهد که زیربنای بسیاری از اندیشههای سیاسی معاصر است.
کتاب احساسات اقتصادی، مناقشههای اواخر قرن هجدهم را بر سر اقتصاد سیاسی یک جامعه روشنفکر و تجاری آغاز میکند تا به ما نشان دهد که چگونه قید «سیاسی» و «اقتصادی» به طور پیچیده با یکدیگر و با تامل فلسفی مرتبط هستند. روتشیلد در کتاب خود، به بررسی نظریههای احساسات اقتصادی و سیاسی و بازتاب این نظریهها در سیاست روشنگری میپردازد. کتاب او نقطه عطفی در تاریخ اقتصاد و ایدههای سیاسی است و منشأ تفکر اقتصادی آزاد و رابطه آن با محافظهکاری سیاسی در جهانی ناآرام را به ما نشان میدهد و با انجام این کار، نور جدیدی بر زمانه ما میافکند.
برخی از نظرات درباره کتاب احساسات اقتصادی روتشیلد عبارتاند از:
- «...تحلیل تقویتکننده و روشنگر...» (فایننشال تایمز، 29 دسامبر 2001)
- «گزارشی روشن و تاریخی از یکی از بهترین دستاوردهای روشنگری اروپا...» (اکونومیست، 20 دسامبر 2001)
- «...کتاب احساسات اقتصادی روتشیلد به بررسی روشنگری اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و نقشهایی که اسمیت و مارکیز دو کندورسه، ریاضیدان، فیلسوف اجتماعی و اقتصاددان فرانسوی ایفا کردند، میپردازد» (ساندی تایمز، 22 جولای 2001).
- «روتشیلد دانش زیادی در اختیار دارد و بدون زحمت از آن استفاده میکند...» (اکونومیست، 17 آگوست 2001).
از اقتصاد تا محیط زیست
اما روتشیلد پژوهشهای خود را در مورد آدام اسمیت، انتشار متان و تغییرات آبوهوایی در قسمت جدید «بینشهای زیستمحیطی» مورد بحث قرار میدهد.
استاد تاریخ جرمی و جین نولز در هاروارد، در آخرین قسمت از «بینشهای زیستمحیطی: بحثهایی درباره سیاست و عمل از برنامه اقتصاد زیستمحیطی هاروارد»، از تلاشهای پژوهشگران جوان برای کشف راهحلهای محلی برای کاهش تاثیرات تغییرات آبوهوایی جهانی تمجید کرد. «بینشهای زیستمحیطی» که از سوی برنامه اقتصاد محیط زیست هاروارد تهیه شده و میزبان آن رابرت ان. استاوینز، استاد انرژی و توسعه اقتصادی در مدرسه کندی هاروارد و مدیر برنامه اقتصاد محیط زیست هاروارد و پروژه هاروارد در مورد توافقنامههای آبوهوایی است، با هدف ترویج گفتمان عمومی در مورد موضوعات مهم در تقاطع سیاستهای اقتصادی و محیط زیستی است.
پروفسور روتشیلد، که به عنوان مدیر مرکز مشترک تاریخ و اقتصاد هاروارد و یکی از اعضای هیات علمی پروژه «تجسم آبوهوا و از دست دادن» فعالیت میکند، بخش عمدهای از حرفه آکادمیک خود را به پژوهش و تدریس در تلاقی تاریخ، اقتصاد و محیط زیست اختصاص داده است، جایی که او فرصتهای فزایندهای را برای تاثیرگذاری بر تفکر در مورد تغییر آبوهوا میبیند.
او میگوید: «یکی از چیزهایی که اکنون من را نسبت به رشته خود بسیار خوشبین میکند این است که بسیاری از افراد علاقهمند به تاریخ اقتصادی اکنون میبینند که محیط و آبوهوا بخشی از تاریخ اقتصادی است و برعکس. من شگفتزده شدهام که چه تعداد از نامزدهای برتر [شغل دانشگاهی] در سال جاری واقعاً مقالات زیستمحیطی، مقالات آبوهوا یا مقالات تاریخی را به عنوان بخشی از کارنامه خود دارند. فقط فکر میکنم دانشجویان دکترا خیلی سریعتر از موسسههای آموزشی این موضوع را درک میکنند.»
در سالهای اخیر، روتشیلد بیشتر فعالیتهای علمیاش را حول محور اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی، آدام اسمیت متمرکز کرده است که به مطالعه اقتصاد بازار آزاد کلاسیک کمک میکند. به طور خاص، روتشیلد میگوید که شیفته این شده است که چرا برخی از مردم اسمیت را به خاطر مشکل تغییرات آبوهوایی جهانی امروز سرزنش میکنند. وی مجموعهای از مقالات درباره اسمیت نوشته است تا به درک عمیقتری از «روشهایی که در آن ایدههای اسمیت میتوانند برای اندیشیدن به زمانهای که اکنون در آن زندگی میکنیم، جالب باشد» برسیم.
داستان یک خانواده در طول سه قرن
ماری آیمارد یک بیوه بیسواد بود که در شهر آنگولِم در جنوب غربی فرانسه زندگی میکرد، جایی که ظاهراً هیچ اتفاقی در آن رخ نداده بود. با این حال، در سال 1764، او از طریق دو سند، ردپای زودگذر خود را در تاریخ ثبت کرد: وکالتنامهای در رابطه با اموال شوهر مرحومش که یک نجار در جزیره گرانادا بود و یک قرارداد پیش از ازدواج برای دخترش که هشتاد و سه نفر در آنگولم آن را امضا کردند. ماری آیمارد که بود؟ این همه آدم چه کسانی بودند؟ و چرا آنها در یک بعد از ظهر تاریک در دسامبر 1764 با هم بودند؟
با شروع این پرسشها، کتاب «تاریخ بینهایت» نگاهی پانوراما به یک خانواده گسترده در پنج نسل ارائه میکند. اما روتشیلد با روایت 98 داستان مرتبط درباره افراد کنجکاو و اجتماعی که به نوه ماری آیمارد در سال 1906 ختم میشود، یک تاریخ مدرن نوآورانه را از شبکههای اجتماعی و خانوادگی، مهاجرت، بیحرکتی، انقلاب فرانسه و دگرگونی زندگی اقتصادی در قرن نوزدهم میگشاید.
در زمینه همین کتاب، مصاحبهای با اما روتشیلد صورت گرفت که در ادامه آن را میخوانید.
پروژه چگونه آغاز شد؟
روتشیلد: میخواستم بدانم بعدش چه شد. دو تکه کاغذ بود که در آرشیو آنگولم دیدم. یکی بیانیهای از ماری آیمارد در سال 1764 درباره شوهرش که نجار بود، به جزیره گرانادا رفته بود و در راه خانه درگذشت. دیگری قرارداد پیش از ازدواج دخترش با پسر یک خیاط، آن هم در سال 1764. صفحه آخر قرارداد را ورق زدم و در کمال تعجب دیدم که هشتاد و سه امضا وجود دارد! شروع به خواندن نامها کردم و به این فکر کردم که همه آنها چه کسانی بودند و چرا در یک بعدازظهر تاریک در دسامبر 1764 آنجا بودند. واقعاً کنجکاو بودم. میخواستم بدانم داستان چگونه تمام شد؟ یک چیز منجر به دیگری شد. تنها راه برای فهمیدن اینکه این افراد در نهایت چه کسانی بودند، این بود که به داستانهای خودشان نگاه کنم، به نسل بعدی. یک صبح آفتابی (در کالیفرنیا) بود که متوجه شدم این تحقیق در حال تبدیل شدن به یک کتاب است که اکنون با نسل پنجم یا نوههای آن زوج در سند ازدواج به پایان میرسد.
آیا این یک سابقه خانوادگی، مانند اصلونسب است؟
روتشیلد: بله و نه. این داستانِ خانواده شخصِ دیگری است. این یک تجربه عجیب است زیرا وبسایتهای شجرهنامه معمولاً درباره «شما» یا «مکانی که جد شما در آن زندگی میکرده»، است. اما داستان کتاب من برعکس یک سابقه خانوادگی است. جستوجوی اصل و نسب با «شما» در زمان حال آغاز میشود و در زمان به سمت پدربزرگها و مادربزرگها و پدربزرگها و مادربزرگهای دورتر حرکت میکند. یک تاریخ بینهایت با فردی به نام ماری آیمارد شروع میشود و نسلبهنسل به سمت بستگانی که او تصور نمیکرد پیش میرود. داستان نیز متفاوت است، زیرا من در طول پرسوجو به دوستیهای خانوادگی، شغل آنها، خیابانهایی که در آن زندگی میکردند و به خواهران و خواهرزادههایی که اجداد هیچکس نبودند علاقهمند بودم. مهمترین شخصیتها در تاریخ قرن نوزدهم، همانطور که مشخص شد، پنج خواهر (نوههای ماری آیمارد) بودند که هرگز ازدواج نکردند، در طول زندگی خود در آنگولم زندگی کردند و در مرکز مبادلات کل خانواده بزرگشان بودند. مورخان چیزهای زیادی برای یافتن در تاریخچه خانوادگی دارند. یکی از چیزهایی که شاید مورخان خانوادگی میتوانند در تاریخ بیابند این است که چقدر چیزهای زیادی برای کشف کردن وجود دارد- در مورد پدربزرگ و مادربزرگ خود، و همچنین در مورد دوستان و خواهران و همسایگان و ماجراهای خود این اجداد دور.
کتاب چگونه به سیاست و اقتصاد پیوند میخورد؟
روتشیلد: من این خانواده و سایر افراد در آنگولم را در طول زندگی نسلهایی که با هم همپوشانی داشتند دنبال میکردم. زندگی آنها در طول انقلاب فرانسه عمیقاً تغییر کرد و اندیشیدن در مورد این تغییرات به معنای اندیشیدن به روشهایی بود که داراییها، کلیسا و انتخابهای افراد برای نحوه زندگی و ازدواج با رویدادهای عمومی تغییر میکردند. سرنوشت خانواده نیز با تغییرات اقتصادی قرن نوزدهم تغییر کرد. یک نابرابری تماشایی در نسل پنجم خانواده بزرگ وجود داشت: یکی از پسرعموهای سوم کاردینال، یک فروشنده خیابانی بود که در فقر در پاریس زندگی میکرد، در حالی که دیگری با یک بانکدار ثروتمند در لومان ازدواج کرد. این خانواده تنها در صنایع «مدرن» آن زمان درگیر بودند. آنها بهعنوان معلمان مدرسه یا به عنوان مقامات دونپایه اداره مالیات، پیشرفت کردند. پنج خواهر مجرد تا حدودی مهم بودند، زیرا خواهر بزرگتر که در دوران انقلاب مغازه کوچکی داشت، روی اموال مصادرهای که والدینش به دست آورده بودند وام مسکن گرفته بود و خانهای روی باروها در آنگولم خریده بود که در آن او و خواهرانش یک مدرسه دخترانه راهاندازی کردند که مرکز زندگی خانواده شد. اندیشیدن در مورد انتخابهای آنها، در نهایت، راهی برای تفکر در مورد تحولات بزرگ در حیات اقتصادی آن زمان بوده است.
وقتی کتاب را مینوشتم، همیشه رمانهای قرن نوزدهمی را میخواندم و اغلب این تصور را داشتم که زندگی واقعی و تاریخی این خانواده، کپی زندگی شخصیتهای بالزاک و زولاست. تلخترین صحنه «توهمات گمشده»، در گوشه خیابانی که نوههای ماری آیمارد در آن زمان زندگی میکردند اتفاق میافتد.