شیطان کوچک
ناکارآمدی قدرت اقتصادی آمریکا در خاورمیانه
دیپلماتهای آمریکایی در ماه گذشته تلاش میکردند تا جلوی فروپاشی خاورمیانه را بگیرند. از زمان آغاز جنگ بین حماس و اسرائیل در حال لابی کردن هستند تا امکان ارسال کمکها به غزه را فراهم کند. همچنین آنها برای دیدار با رهبران عرب بین پایتختهای کشورهای حاشیه خلیجفارس در رفتوآمد بودند و در امان و قاهره متوقف شدند تا از این همسایگان اسرائیل بخواهند به پناهجویان و مصدومان کمک کنند. به نظر میرسد آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا خسته شده باشد.
آنها در حال حاضر توانستهاند جلوی یک جنگ منطقهای را بگیرند اما بهجز این، دیپلماتهای آمریکا نمیتوانند دستاوردی برای سفرهایشان بیان کنند. افراد بسیار اندکی توانستهاند از غزه خارج شوند. عرضه ناچیز غذا و دارو باعث شد غزه و کشورهای منطقه تمایلی به گفتوگو درباره چگونگی پایان جنگ یا رویدادهای پس از حماس نداشته باشند. آقای بلینکن به دنبال دور دوم سفر در منطقه که در 5 نوامبر به پایان رسید تاکید کرد که «تمام اینها بخشی از کارهای در دست اقدام است».
توان اقتصادی آمریکا به مدت چند دهه محور دیپلماسی این کشور بود. در آغاز جنگ این امیدواری وجود داشت که کمکهای مالی بتواند مصر را به پذیرش پناهندگان و اردن و لبنان را به همکاری بیشتر ترغیب کند. هر سه این کشورها در آستانه فروپاشی مالی قرار دارند و به شدت نیازمند کمکهای مالی هستند. مشکل آنجاست که واشنگتن دیگر ابزار لازم را برای جبران ناکارآمدیهای این دولتها ندارد به ویژه در اموری که میتواند مردم آنها را خشمگین و ناراضی کند. مثلاً ممکن است مردم فکر کنند که دولت به فلسطینیها پشت و در مقابل اسرائیل کرنش کرده است و از پذیرش پناهندگان امتناع میکند.
در دهههای اخیر دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه دستخوش تغییر شده است. این ابرقدرت در گذشته به سختگیری، خساست و تلاش برای کنترل دولتهای دیگر از طریق برنامههای صندوق بینالمللی پول متهم شده بود. به دنبال آن برنامههای نجات صندوق بینالمللی پول افزایش یافتند و سختگیریهای آنها برداشته شدند. میلیاردها دلار طلب آمریکا به کمکهای نقدی تبدیل شد. نیمی از بدهی خارجی مصر در سال 1991 به آمریکا و متحدانش بود. اکنون واشنگتن هیچ طلبی از مصر ندارد. تا قبل از جنگ اخیر، مقامات آمریکا ترجیح میدادند بیشتر درباره برنامههای کاهش فقر صحبت کنند تا ملاحظات ژئوپولیتیک.
در ورای تغییر موضع آمریکا این امیدواری پیش آمد که رونق اقتصادی شرایط متحدان آن کشور از جمله پادشاهی اردن و دیکتاتوری مصر را معتدل و پایدارتر کند و چهره آمریکا را که در جنگهای افغانستان و عراق لکهدار شده بود بهبود بخشد. اما این رشد اقتصادی جامه عمل نپوشید. خاورمیانه برخی از بدترین اقتصادهای جهان را در خود دارد. لبنان سقوط کرد و در سال 2020 از پرداخت بدهیهایش عاجز ماند. این کشور ثبات سیاسی مناسبی هم ندارد که بتواند با بستانکارانش وارد مذاکره شود. تورم در آنجا به بیش از 100 درصد رسیده است.
بقیه کشورها هم وضعیت چندان بهتری ندارند. نرخ بیکاری در اردن در بالاترین سطح خود در 25 سال گذشته (به استثنای دوران همهگیری کووید 19) است و دولت برای اجتناب از نکول بدهیها به حمایت آمریکا و صندوق بینالمللی پول اتکا دارد. به همین ترتیب، مصر از زمان بحران ارزی سال گذشته در لبه پرتگاه نکول قرار گرفته است. سه بسته نجات جداگانه صندوق بینالمللی پول در دهه گذشته به خاطر امتناع دولت مصر از تعطیل کردن بنگاههای ضررده تحت کنترل قوای مسلح از آن کشور دریغ شدند.
این تصویر تیرهوتار برای آمریکا مشکلآفرین خواهد بود. حداقل به این خاطر که این تصویر شکست سیاستهای کمکرسانی آن را نمایان میکند. آمریکا زمانی میتوانست در ازای لطف و خدمت بدهکاران از بدهیهایشان صرف نظر کند. این اقدام در سال1991 برای قدردانی از مشارکت مصر در جنگ خلیجفارس انجام گرفت. در سال 1994 و هنگامی که اردن برای پیمان صلح با اسرائیل مذاکره میکرد اولین درخواست ملک حسین از بیل کلینتون آن بود که بدهیهای اردن را ببخشد. اما اکنون آمریکا هیچ طلبی ندارد که آن را ببخشد. آن تعداد انگشتشمار سرمایهگذار و بنگاه آمریکایی هم که در مصر و لبنان حضور داشتند در آستانه بحران مالی جهانی از آنجا کوچ کردند. بنابراین مقامات آمریکا برای نفوذ در تجارت و کسبوکار هم ابزاری ندارند.
گزینه دیگر برای آمریکا آن است که در این چانهزنی بزرگ بسته کمکی واقعاً بزرگی را پیشنهاد دهد. اما چنین بستهای بدون تردید با مخالفتهای شدید در واشنگتن روبهرو خواهد شد. همزمان هرگونه تهدید مبنی بر قطع کمکها به مصر و لبنان با هدف الزام آنها به همکاری باورپذیر نخواهد بود. اکثر کمکهای نقدی آمریکا در مصر به ارتش میرسد، بنابراین به دلایل امنیتی نمیتوان آن را قطع کرد. در اردن هم بخش بزرگی از پولها مستقیماً وارد بودجه دولت میشود و عمدتاً عنوان کمک به صدها هزار پناهجوی فلسطینی و سوری حاضر در اردن را به خود میگیرد. سیاستمداران هر دو کشور مصر و اردن خود را شایسته دریافت این کمکها میدانند و آنها را مابهازای حفظ صلح با اسرائیل و کنترل شهروندانشان تلقی میکنند. یکی از آنها میگوید: «ما این کمکها را میگیریم چون شرایط را متوازن نگه میداریم. آمریکاییهایی که من با آنها صحبت میکنم از این موضوع اطلاع دارند.»
آنچه لبنان از آمریکا میگیرد عمدتاً در قالب کمکهای بشردوستانه است که در سال منتهی به ماه ژوئن به 92 میلیون دلار رسید. این کمکها صندوقهای دولت را دور میزنند و مستقیماً به دست مردم میرسند بنابراین نمیتوان از آنها به عنوان اهرم مالی استفاده کرد. دولت لبنان هم آنقدر ضعیف و شکننده است که نمیتوان کمکها را از آن گرفت. جنبش حزبالله که بخشهایی از کشور را کنترل میکند بانکهای خودش را دارد و دهها هزار نظامی را به خدمت گرفته است. از آنجا که آمریکا این گروه را تروریستی میداند نمیتواند به آن کمک اقتصادی بدهد.
دیپلماتهای مالی آمریکا که راهی برای ترغیب متحدان به همکاری ندارند به مجازات بدرفتاریها روی آوردهاند. آمریکا در مقایسه با دو دهه قبل به میزان 10 برابر بیشتر از مجازات تحریم استفاده میکند. وزارت خزانهداری آمریکا از 7 اکتبر تاکنون دو دور تحریمها شامل همه چیز از دولت ایران گرفته تا شرکتهای ساختوساز ترکیه را به اجرا گذاشته است. متاسفانه مشکلات شدید غزه از قبیل کمبود کمکهای بشردوستانه و امنیت پناهجویان را نمیتوان با تحریم حل کرد. امور مالی حماس هم آنقدر غیرشفاف است که تحت تاثیر تحریمها قرار نمیگیرد. بسیاری از تامینکنندگان مالی این سازمان در ترکیه حضور دارند. کشوری که رئیسجمهورش رجب طیب اردوغان درخواست ملاقات آقای بلینکن در جریان سفرهای اخیرش را نپذیرفت.