هژمونی بدبینها
آیا فقط بدبینها در بازارهای مالی زنده میمانند؟
یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید: «یک بدبین، خوشبین باتجربه است.» در همین راستا، مدیرعامل اسبق شرکت اینتل گفته: «تنها پارانویدها (مبتلایان به بیماری بدگمانی) زنده میمانند.» معنای این حرف این است که هیچ اتفاق بدی غیرمحتمل نیست و تنها کسی که پارانویا دارد و میتواند این احتمالات بد را ببیند و از آن بترسد و برایش برنامه داشته باشد، در نهایت زنده میماند. اگرچه شاید این حرف غلوآمیز باشد اما کسانی که در بازارهای مالی فعال بودهاند و بهخصوص معاملهگری کردهاند میدانند معنی این حرف چیست. معاملهگری در طول زمان زنده میماند که پارانویا داشته باشد و به هیچ قانونی و فردی و قولی دل نبندد و احتمال هر اتفاق بدی را در ذهن نگه دارد و برای آن آماده باشد. اما واقعاً چنین است؟ عده بسیاری از اندیشمندان هستند که دیدگاه متفاوتی با این نظر دارند. آنها میگویند نگرش افراد به گونهای است که انگار افراد خوشبین، سادهلوحاند و افراد بدبین، باهوش. جان استوارت میل، فیلسوف انگلیسی، سالها پیش گفته بود: «بیشتر مردم نه آن کسی را که هنگام ناامیدی دیگران، امیدوارانه سخن میگوید؛ بلکه آن کسی را که در امیدواریهای دیگران از نومیدی سخن میگوید، آدمی فرزانه بهشمار میآورند.» این گروه غالباً معتقدند افرادی که خوشبین هستند بیشتر برای رسیدن به اهداف خود سخت کار میکنند. در همین راستا، لیز ماسکولو، مدیر واحد تجاری جنرالمیلز، خوشبینی را توانایی تمرکز بر یک نتیجه مثبت تعریف میکند. او میگوید: «خوشبینی به این معنا نیست که شما لزوماً در تمام لحظات روز درخشان و شاد هستید. اما بدان معناست که شما توانایی دیدن احتمالات مثبت و پتانسیلهای یک موقعیت را با وجود مشکلات و نکات منفی آن دارید.» در همین راستا یک مطالعه تحقیقاتی اخیر نشان داده است که وقتی صحبت از پول به میان میآید، افراد خوشبین به احتمال زیاد، اقدامات هوشمندانهتری انجام میدهند و از مزایای فرصتهای پیشآمده بهره بیشتری میبرند. به عنوان مثال، 90 درصد از افراد خوشبین، پولی را برای خرید عمده کالا کنار میگذارند، در حالی که تنها 70 درصد از افراد بدبین، پول خود را برای چنین کاری کنار میگذارند. در این پژوهش همچنین اظهار شده است که نزدیک به دوسوم خوشبینها یک صندوق اضطراری برای موارد اورژانسی و حیاتی دارند، در حالی که کمتر از نیمی از بدبینها این کار را میکنند. همچنین این تحقیق ادعا میکند که خوشبینها غالباً درآمد بیشتری دارند و احتمال ترفیع آنها به نسبت بیشتر است. سوالی که پیش میآید این است که کدام دیدگاه به واقعیت نزدیکتر است؟ در بازارهای ملی بدگمانها برندهاند یا خوشبینها؟ در این تحلیل میخواهیم ببینیم بدبینی یا خوشبینی در بازارهای مالی چه عواقبی به دنبال دارد؟
خوشبینی و بدبینی در زندگی
در دیدگاه عموم مردم خوشبینی معمولاً بسیار مطلوبتر تلقی میشود، و تحقیقات پیوسته آن را با بسیاری از نتایج مثبت، از سلامت بهتر تا روابط رضایتبخشتر و حتی داشتن پول بیشتر، مرتبط میدانند. افراد موفق از ورزشکاران گرفته تا ستارگان پاپ و بیزینسمنها اغلب میگویند که آنها فقط به این دلیل که «باور داشتند میتوانند» موفق شدند- آنها خوشبین بودند. از سوی دیگر، بدبینی اغلب با شکستگرایی اشتباه گرفته میشود: باور به اینکه شکست خواهید خورد، احتمال شکست شما را بیشتر میکند. با اینحال، نگاهی دقیقتر به خوشبینی و بدبینی نشان میدهد که هیچ چیز آنقدر واضح نیست، و معایب زیادی وجود دارد که همیشه به جنبههای مثبت نگاه کنیم، و گاهی اوقات با در نظر گرفتن چشمانداز تیرهتر میتوان چیزهای زیادی به دست آورد. در همین راستا، تالی شاروت، استاد روانشناسی در دانشگاه UCL، این نظریه را مطرح کرده است که مردم هنگام در نظر گرفتن آینده شخصی خود خوشبین هستند. این ایده در بررسیهای یوروبارومتر اتحادیه اروپا به اثبات رسیده است، جایی که پاسخدهندگان تمایل داشتند چشماندازهای شغلی خوبی را برای خود در آینده پیشبینی کنند، حتی اگر پیشبینی میکردند که اقتصاد بدتر خواهد شد. در واقع، افراد خوشبین تمایل دارند امید را با پیشبینی اشتباه بگیرند. با خواستن اتفاقی که میخواهند، باورشان را افزایش میدهند که اتفاق میافتد و برعکس (یعنی چیزهای بد به دلیل نامطلوب بودن اتفاق نمیافتند). از سوی دیگر، یک بدبین ممکن است برعکس عمل کند- یا حداقل تشخیص دهد که امید داشتن به چیزی لزوماً احتمال آن را افزایش نمیدهد.
بسیاری از افراد معتقدند که بدبینها دنیا را آنگونه که هست میبینند، اما افراد خوشبین خود را فریب میدهند و معتقدند اگرچه جهان در درد، رنج و بیعدالتی زیادی دیده میشود، اما در واقعیت، جهان از آن چیزی که دیده میشود، بهتر است. اما این موضوع به نظر با مفهوم خوشبینی کمی تفاوت دارد. گابریل اوتینگن، استاد روانشناسی در دانشگاه نیویورک میگوید خوشبین بودن بسیار عمیقتر از مثبتاندیشی است. او میگوید: «خوشبینی بهعنوان قضاوتهای انتظاری تعریف میشود که در آینده به کمکتان میآید تا کارهای خاصی انجام دهید.» این بدان معناست که خوشبین بودن نیازمند تلاش است. از طرفی، دیدگاه بدبینانه غالباً بر روی تحلیلهای منطقی سوار میشود که ممکن است به همان میزان تورشدار بودنش هم افزایش یابد. زیرا گاه پیش میآید که ما نتوانیم تمامی جوانب را در نظر بگیریم. به این مثال توجه کنید. در سال ۲۰۰۸، یک فعال محیط زیست بهنام لستر براون اظهار کرد: «با رسیدن به سال ۲۰۳۰، چین روزانه به ۹۸ میلیون بشکه نفت نیاز خواهد داشت. نفت تولیدی در دنیا در حال حاضر ۸۵ میلیون بشکه است و احتمال دارد هیچگاه نتواند بیشتر از آن تولید کند.» حرف او به نظر منطقی است، اما او چندین مولفه را در نظر نگرفته است. ابتدا عملکرد بازار. کمبود نفت باعث شد قیمتش بالا برود، قیمتهای بالا انگیزهای برای تولیدکنندهها ایجاد میکند که به دنبال روشهای جدید برای استخراج باشند. این موضوع باعث شده است که تولید جهانی نفت در سالهای گذشته حتی به رقم ۹۶ میلیون بشکه نیز رسید. از طرفی ممکن است تا سال 2030، تکنولوژی به حدی پیشرفت کند که کشورها برای تولیدات خود نیازی به نفت و دیگر سوختهای فسیلی نداشته باشند. ناتوانی در در نظر گرفتن تمام جوانب، علت خطارفتن بسیاری از پیشبینیهای بدبینانه است. ولی این به معنای غیرقابل اتکا بودن تحلیلهای بدبینانه درباره مسائل نیست؛ بلکه باید در تحلیلها به مولفههای دیگر نیز توجه داشت.
سرمایهگذار بدبین و سرمایهگذار خوشبین در بازارهای گاو و خرس
طی دو سه سال گذشته، اتفاقات مختلفی رخ داد که باعث ایجاد نوسانات شدیدی در بازارهای مالی شد. از همهگیری کرونا و رکود ناشی از آن گرفته تا یافتن واکسن کرونا و شروع جنگ روسیه و اوکراین و افزایش شدید قیمت نفت. میتوان گفت سرمایهگذاران در بازارهای مالی وضعیت پرفرازونشیبی را در این دو سال تجربه کردند. آیا کسی هست که بگوید توانسته همه این اتفاقات اخیر را پیشبینی کند؟ بعید است. اما چه فردی در این شرایط میتوانست بهتر عمل کند؟ بدبینها یا خوشبینها؟ عموماً بدبینها معتقدند وقتی در شرایط سرمایهگذاری سختی قرار میگیرید، بهتر است هرچه زودتر بفروشید و از آن موقعیت خارج شوید. در حالیکه خوشبینها در موارد مشابه، در ابتدا توصیه به صبر میکنند و به شما میگویند: نگران نباشید، مسیرتان را دنبال کنید، همهچیز خوب پیش میرود. بیایید این اتفاقات را از دید دو سرمایهگذار بدبین و خوشبین بررسی کنیم. فرض کنید این دو سرمایهگذار به میزان برابر بر روی سهمی در بورس آمریکا سرمایهگذاری کردهاند. این دو فرد در دسامبر 2019، زمزمههایی درباره شیوع بیماری جدیدی در چین میشنوند، اما اقدام خاصی نمیکنند. کمکم این زمزمهها بیشتر میشود، به طوری که سرمایهگذار بدبین نسبت به آینده مثبت در بازار سرمایه تردید کرده و شروع به فروش سهام خود میکند، ولی سرمایهگذار خوشبین همچنان سهام خود را نگه میدارد تا اینکه در ۱۱ مارس، سازمان جهانی بهداشت شیوع بیماری را دنیاگیری اعلام میکند. در این وضعیت، بورس آمریکا چندین درصد ریزش کرده است، و سرمایهگذار خوشبین با ضرر شروع به فروش سهم خود میکند. با شروع واکسیناسیون و آغاز روند بهبودی پس از همهگیری کرونا، سطح تقاضای مصرفکنندگان افزایش مییابد و به بهبود شرایط بازارهای مالی منجر میشود. در اوایل این دوره، سرمایهگذار خوشبین به آینده بازار امیدوار است و شروع به خرید سهام شرکتهای فناوری همچون آلفابت، مایکروسافت و متا (مادر فیسبوک) و همچنین شرکتهای نفتی و پتروشیمی نظیر «اگزون موبیل» و «ماراتون» میکند. سرمایهگذار بدبین هم که چندان امیدی به بهبود سریع اوضاع ندارد، بر روی طلا سرمایهگذاری میکند. در این دوره قیمت طلا کاملاً نوسانی است و میتوان گفت سرمایهگذار خوشبین به نسبت وضعیت بهتری داشته و سود بیشتری کرده است، اما کمکم متوجه میشود که فدرالرزرو قصد افزایش نرخ بهره را دارد، پس سعی میکند برخی از سهام خود را که بیشتر تحتتاثیر نرخ بهره هستند بفروشد. در این میان ناگهان تنشهای بین روسیه و اوکراین شدیدتر میشود و شوک منفی به بازارهای مالی وارد میکند. اما این شوک منفی بهشدت تاثیر کرونا نیست و از طرفی شروع این جنگ و به دنبال آن تحریمهای اعمالشده علیه روسیه، باعث بالا رفتن شدید قیمت نفت میشود که بر سهام شرکتهای پتروشیمی و نفتی اثر مثبت دارد ولی شرکتهای دیگر در حالت نوسانی قرار دارند. طلا نیز در این دوره با یک شوک مثبت مواجه میشود که با اعلام افزایش نرخ بهره در آمریکا به حالت نوسانی برمیگردد. میتوان گفت در این دوره هر دو سرمایهگذار وضعیت خوبی نداشتهاند و نه سرمایهگذار خوشبین سود و زیان شدیدی کرده و نه سرمایهگذار بدبین؛ اما یک نتیجه کلی که میتوان از این بررسی گرفت این است که در زمان رونق و شکوفایی اقتصادی، سرمایهگذار خوشبین سود خواهد کرد و در زمان رکود و ریزش سرمایهگذار بدبین عملکرد بهتری خواهد داشت. نکته خیلی مهم در این زمینه این است که این نگرشها به بازارهای مالی بر روی خود بازار هم تاثیر میگذارد. رابرت شیلر، برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۲۰۱۳، از جمله اقتصاددانانی بود که به وجود این پدیده اشاره کرد. او در کتابهایش، بهخصوص «خوی حیوانی و اقتصاد روایی»، بیان میکند که تغییرات غیرعقلانی در انتظارات افراد نسبت به بازار سرمایه، یکی از عوامل بنیادینی است که نهتنها اثرات آن به بازار مالی محدود نمیشود بلکه تاثیرات معناداری در سطح اقتصاد کشورها بر جای میگذارد. این چیزی است که در بازار سهام کشورمان به عینه میشود مشاهد کرد. زمانیکه خبر بد سیاسی یا اقتصادی منتشر میشود، عده زیادی از سرمایهگذاران بدبین شروع به فروش سهم میکنند که به به وجود آمدن صف فروش و ادامهدار شدن روند نزولی بازار منجر میشود. تحلیلگران بدبین در بورس ایران معتقدند عواملی چون قیمت دلار، ورود و خروج نقدینگی به بازار و اخبار سیاسی تاثیر بیشتری بر بازار دارد و عوامل بنیادی و گزارشهای مالی تاثیر کمتری میگذارد. این گروه بر اعتماد سهامداران به بازار و سیاستگذاری بازارساز به عنوان متغیرهای مهم تاکید دارند. از اینرو، زمانی که بازار چند روزی با ریزش مواجه میشود، این گروه از تحلیلگران همچنان به سقوط و ادامهدار بودن رکود در بازار پایبند میمانند. اما تحلیلگران خوشبین به روند نزولی خروج نقدینگی از بازار اشاره میکنند و معتقدند به زودی خروج پول حقیقی متوقف میشود و آنجا بهترین زمان برای خریدن است. این گروه از تحلیلگران معتقدند در تحلیل نهایی، عوامل بنیادی روند تغییرات قیمتها و شاخصهای بازار را تعیین میکنند. این تحلیلگران، دادههای صورتهای مالی و جریان نقد ورودی به شرکتها را تعیینکننده قیمت سهام میدانند. بر اساس این دیدگاه خروج پول میتواند موجب توقف ریزش بازار شود.
مطالعات انجامشده چه میگویند؟
بر اساس مطالعهای که در مجله European Economic Review منتشر شده است، افراد خوشبین که خوداشتغال (self-employed) هستند، به دلیل داشتن چشماندازهای غیرواقعی، بیشتر از شکست مالی رنج میبرند. این درحالی است که در مورد افراد بدبین برعکس است. نویسندگان این پژوهش ادعا میکنند که یافتههای آنها میتواند به توضیح اینکه چرا تنها 50 درصد از مشاغل بریتانیا در پنج سال اول زنده میمانند کمک کند. آنها برای یافتههای خود، دادههای حاصل از مطالعه مربوط به خانوارهای بریتانیا برای یک دوره طولانی را که شامل 18 سال است جمعآوری کردند. این دادهها شامل اطلاعات 618 فرد خوداشتغال است که از آنها خواسته شد درآمد خود را برای سال آینده پیشبینی کنند. در نهایت این مقادیر با میزان درآمد واقعی آنها مقایسه میشود. پیشبینیهای افراد قبل از اینکه به خوداشتغالی بپردازند، انجام شدهاند، یعنی زمانیکه هنوز کارمند بودند و وارد دنیای کارآفرینی نشده بودند. با اندازهگیری میانگین شکاف بین پیشبینی و مقادیر تحققیافته، محققان توانستند سطوح خوشبینی افراد را اندازهگیری کنند. آنها دریافتند که بدبینها 30 درصد بیشتر از خوشبینها درآمد داشتند. در گفتوگو با ایندیپندنت، دیوید د مزا یکی از نویسندگان این مقاله و استاد مدرسه اقتصاد لندن، توضیح میدهد که تعاریف این مطالعه از بدبینی و خوشبینی با تعاریف مورد استفاده در روانشناسی که تا حد زیادی به توصیف خلقوخوی شاد در افراد میپردازد، متفاوت است. در اینجا، تعریف از خوشبینی به وضعیت فرد ربط دارد زیرا منحصراً از مقدار پولی که آنها فکر میکنند در مقابل مقدار واقعی به دست آوردهاند ناشی میشود. او در ادامه بیان میکند که به طور کلی داشتن یک نگرش مثبت میتواند شما را به سمت ریسکهای حرفهای سوق دهد که بدبینها معمولاً آنها را رد میکنند، که میتواند در برخی موارد به نفع آنها باشد.
گروهی از پژوهشگران اقتصادی، تحقیقی را در این راستا انجام دادهاند که با نام «معاملات خوشبینانه و بدبینانه در بازارهای مالی» در سال 2006 به چاپ رسیده است. لوران ژرمن، فابریس روسو و آن وانهمز، نویسندگان این مقاله، در این پژوهش الگویی از معاملات معاملهگران خوشبین و بدبین ارائه کردند که طبق این مدل، این گروه از معاملهگران درک نادرستی از بازده مورد انتظار داراییها دارند. طبق تعریف آنها یک معاملهگر خوشبین بازده مورد انتظار دارایی را بیش از حد برآورد میکند و معاملهگر بدبین کمتر از حد برآورد میکند. آنها در بررسی خود متوجه میشوند که یک معاملهگر خوشبین در معاملات خود مقدار بیشتری میخرد یا مقدار کمتری میفروشد ولی معاملهگر بدبین در معاملاتش، مقادیر بیشتری میفروشد یا کمتر میخرد. در چنین شرایطی سود هر دو معاملهگر تقریباً با هم برابر بود. پس میتوان گفت که تفاوت زیادی بین این دو طرز فکر در بهدست آوردن سود نیست. به عبارت دیگر، با توجه به ریسکگریزی افراد بدبین و ریسکپذیری افراد خوشبین میتوان گفت که این شرایط بازار است که تعیین میکند کدام گروه سود بیشتری میکنند. یک فرد خوشبین امیدوار و مطمئن است که همه چیز به سمت بهتر شدن پیش خواهد رفت. از سوی دیگر، یک بدبین همیشه احتمال بدترین نتیجه را در ذهن دارد. مثبتاندیشی فرد را پرانرژی نگه میدارد در حالی که منفینگری یک بدبین، او را در صورت نیاز برای مقابله با خطرات احتمالی آماده نگه میدارد.