مدیریت زمان
افراد مسن زمان را چگونه مدیریت میکنند؟
مقایسه آمارهای مربوط به نرخ امید به زندگی و متوسط طول عمر افراد در چند دهه اخیر نشان میدهد که افراد نسبت به گذشته بیشتر عمر میکنند. افزایش امید به زندگی به این معناست که افراد مسن (یعنی افراد بالای 65 سال) سالهای زیادی پس از بازنشستگی خود زندگی خواهند کرد. در سطح جهانی، امید به زندگی در 65سالگی از 11 سال در سال 1950 به 17 سال در سال 2020 افزایش یافته است. در کشورهای پردرآمد که جمعیت نسبتاً مسنتری نسبت به کشورهای کمدرآمد دارند، امید به زندگی در 65سالگی در سالهای 2020-2015، 20 سال بود. عمده این افزایش در امید به زندگی مربوط به بهتر شدن سطح بهداشت و درمان در جهان و نیز پیشرفت تکنولوژیهای مربوط به حوزه کشاورزی و حملونقل در این دوره بوده است که باعث افزایش دسترسی افراد به محصولات و مواد غذایی باکیفیتتر شده است. پیر شدن سریع جمعیت جهان، افزایش هزینهها برای خانوادهها و دولتها را به همراه دارد؛ زیرا این افراد نیازمند حمایتهایی از سمت دولت هستند که هزینههایی همچون هزینههای بازنشستگی، بیمه، مراقبتهای بهداشتی و سایر خدماتی که دولت باید به سالمندان ارائه کند، بر دوش کشورها میگذارد و از طرفی در برخی مواقع به دلیل بیماری و وضعیت جسمانی نامناسب، افراد سالخورده به فرزندان خود برای رسیدگی و کمکرسانی وابسته هستند. با وجود همه این موضوعات، سالمندان زیادی را میتوان یافت که در بازار کار همچنان مشغول فعالیت و مشارکت اجتماعی هستند. این موضوع نیز به شدت با قضیه افزایش امید به زندگیها در ارتباط است و دور از انتظار نیست که با افزایش طول عمر افراد و پیر شدن جمعیت در جهان، مشارکت اجتماعی سالمندان نیز بیشتر شود. افزایش امید به زندگی به نوبه خود، فرصتهای فراوانی برای سالمندان فراهم میکند که این جمعیت بتوانند از طریق مشارکت در اشتغال، پرداخت مالیات، حمایت از خانواده و جوانان و همچنین به اشتراک گذاشتن تجربههای شخصی با سایر افراد جامعه، نقش بسزایی در افزایش مشارکتهای اجتماعی ایفا کنند. از این رو، چگونگی استفاده از زمان برای این گروه از جامعه نیز اهمیت ویژهای مییابد که حتی به عنوان یک موضوع مهم تحقیقاتی میتوان به دنبال این سوالات بود که سالمندان زمان خود را چگونه میگذرانند. این افراد تا چه اندازه در فعالیتهای اقتصادی مشارکت دارند؟ آنها به چه میزان تمایل دارند تا کار با حقوق و فعالیتهای مولد را با صرف کردن زمان خود برای اوقات فراغت و کارهای غیرمولد مانند مراقبت از کودکان جایگزین کنند؟ در همین راستا، گروهی از محققان اقتصادی به دنبال یافتن پاسخ این سوالات، پژوهشی را تدوین کردند. مادالنا فرانا، جی پی سویا، لئو زوکر و دیوید بلوم در مقالهشان که با نام «الگوهای استفاده از زمان در افراد مسن» در آوریل 2022 در ژورنال NBER به چاپ رسید، به این موضوع پرداختند که افراد با افزایش سنشان، چگونه زمانشان را به کارهای مختلف تخصیص میدهند. برای این بررسی، آنها از دادههای مربوط به یادداشتهای روزانه افراد از جوامع مختلف استفاده میکنند تا بتوانند مقایسهای بین نحوه تخصیص زمان افراد در کشورهای مختلف انجام دهند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که نمایه سنی فعالیتهای استفاده از زمان در کشورها تقریباً مشابه است. علاوه بر این، زمان صرفشده برای کار مولد با افزایش سن کاهش مییابد، در حالیکه زمان صرفشده برای اوقات فراغت و مراقبتهای شخصی (و تا حدی کار بدون مزد) با افزایش سن افزایش مییابد. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود. نمودار1 میزان امید به زندگی در قارههای مختلف و جهان را نشان میدهد. با توجه به نمودار، طی 70 سال اخیر، متوسط طول عمر افراد در جهان بهشدت افزایش یافته است که عمده این افزایش در امید به زندگی مربوط به بهتر شدن سطح بهداشت و درمان در جهان و نیز پیشرفت تکنولوژیهای مربوط به حوزه کشاورزی و حملونقل در این دوره بوده است.
مرور ادبیات
گری بکر اولین فردی بود که درباره الگوی تخصیص زمان در اقتصاد سخن گفت. بکر در تحلیل رفتار اقتصادی، برای زمان ارزش زیادی قائل است. او با وارد کردن مساله تخصیص زمان، اصول جدیدی را برای الگوسازی دوباره تئوری مصرفکننده بهوجود آورد که تحت عنوان «تئوری تخصیص زمان» شناخته میشود. پیش از بکر، برای وارد کردن زمان در تحلیلهای اقتصادی، بین کار و استراحت یک حالت دوگانه در نظر گرفته میشد. در این نوع تحلیل، افراد با کارکردن و دریافت دستمزد میتوانستند کالا و خدمات خریداری کنند. در چنین حالتی استراحت، به عنوان هزینه-فرصتی محسوب میشد که برابر بود با کالاها و خدماتی که به خاطر کار نکردن، از آنها چشمپوشی شده است. در این صورت افراد، فراغت را نیز به عنوان کالا در نظر میگرفتند که برای مصرف آن، از مصرف کالاهای دیگر باید صرف نظر کنند؛ به عبارت دیگر، «فراغت» جایگزینی برای مصرف دیگر کالاها بود. بنابراین فراغت بهراحتی به این تحلیل استاندارد وارد شده و میتوان با داشتن زمانی که صرف فراغت میشود، مکمل آن یعنی زمان صرفشده روی کار را استخراج کرد. از اینرو، از طریق بررسی تقاضا برای کالاها و خدمات میتوان سطح عرضه نیروی کار را تعیین کرد. اما بکر عقیده دیگری دارد. او در نظریه خودش بیان میکند که استفاده از زمان تنها به دو حالت کار و فراغت محدود نمیشود و افراد میتوانند زمان خود را در بسیاری دیگر از کارهایی که پرداختی بابتشان صورت نمیگیرد (مثل کارهای منزل، تعمیر خودرو شخصی و...) نیز صرف کرد. واضح است که در این نظریه نیز همانند دیدگاه سنتی، زمان را میتوان در بازار نیروی کار صرف کرد. علاوه بر این، همه فعالیتهایی که فرد انجام میدهد، زمانبر هستند. از اینرو، بکر معتقد بود دلیلی ندارد که فراغت را از این فعالیتها متمایز در نظر بگیریم: همواره «فراغت» با «مصرف» و «مصرف» با «فراغت» همراه میشود. بنابراین لازم نیست که بین مصرف و فراغت یک دوگانگی را در نظر بگیریم بلکه باید بین فعالیتهای مختلف مصرفی تمایز قائل شویم. سوالی که پیش میآید این است که فعالیتهای مصرفی به چه چیزهایی گفته میشود؟ طبق تعریف، فعالیتهای مصرفی، به مجموعهای از فعالیتها گفته میشود که در آنها از ترکیبات مختلفی از کالاها و خدمات تولیدشده در بازار استفاده میشود. بکر در این نظریه خود بیان میکند که باید به جای در نظر گرفتن کار و فراغت، بین فعالیتهای زمانبر (مانند پخت غذای خانگی) و فعالیتهایی که زمان کمتری به خود اختصاص میدهند (مثل خرید و مصرف همبرگر) تمایز قائل شویم. در چارچوب نظریه بکر، تخصیص بهینه زمان بین فعالیتهای کاری و غیرکاری به ترجیحات خانوارها، هزینه هر فعالیت و محدودیتهای زمانی و درآمدی بستگی دارد. پس از بکر اقتصاددانان همچنان از نظریه او برای توضیح انتخابهای کاری، الگوهای بازنشستگی و تأثیر سیاستهای عمومی (مانند افزایش سن قانونی بازنشستگی، سطح مزایای بازنشستگی، انگیزههای بازنشستگی پیش از موعد) بر تصمیمات و سیاستگذاریهای مربوط به بازنشستگی استفاده میکنند. در سالهای اخیر، ادبیات تجربی در مورد تخصیص زمان افراد مسن رشد زیادی داشته است. یافتههای اصلی این مطالعات عموماً این است که افراد مسنتر تمایل دارند زمان کمتری را به فعالیتهایی که به تحرکات جسمی نیاز دارند و زمان بیشتری را به فعالیتهای مربوط به خانه و خانواده اختصاص دهند. آنها همچنین بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای اوقات فراغت غیرفعال (مانند تماشای تلویزیون) و فعالیتهای مذهبی میکنند. اما در این پژوهشها بهندرت میتوان مطالعهای یافت که به بررسی تفاوتهای جمعیتشناختی و جغرافیایی افراد در تخصیص زمان پرداخته باشد. از اینرو، نویسندگان این پژوهش سعی کردهاند که در مقاله خود، این شکاف برجسته در ادبیات اقتصادی را پر کنند.
یافتههای پژوهش
نویسندگان این مقاله بهدنبال شواهدی هستند که نشان دهد افراد مسن زمان خود را چگونه میگذرانند و این گذراندن زمان در سنین مختلف و جنسیتهای متفاوت چگونه تغییر میکند. بدین منظور آنها از دادههای مربوط به یادداشتهای روزانه استفاده از زمان از مجموعه مطالعات استفاده از زمان در کشورهای چندملیتی (MTUS) که شامل اتریش، کانادا، فرانسه، مجارستان، ایتالیا، هلند، جمهوری کره، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا میشود استفاده کردند. علاوه بر این، در این مقاله از دادههای کشورهای چین و هند نیز برای مقایسه بهتر استفاده شده است. این محققان در مقاله خود بر چهار دستهبندی استفاده از زمان تمرکز کردهاند: فعالیتهای با حقوق، فعالیتهای بدون مزد، مراقبت شخصی و اوقات فراغت. بررسیهای این مقاله برخی از روندهای آشنا را در کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که در شکل زیر به خوبی قابل مشاهده است. طبق نمودار2، افراد در طول زندگی بزرگسالی خود، زمان قابل توجهی را صرف انجام کارهای با حقوق میکنند. میزان زمان اختصاصیافته به کار با دستمزد با نزدیک شدن افراد به سنهای بالاتر بهشدت کاهش مییابد اما تا اواخر دهه هفتم زندگی فرد به طور قابل توجهی مثبت باقی میماند، که نشان میدهد برخی از افراد حتی پس از سن رسمی بازنشستگی به کار ادامه میدهند. این همان تئوری زمانبندی بهینه بازنشستگی را نشان میدهد. به نظر میرسد زمان اختصاص دادهشده به کار با دستمزد در دهه سوم زندگی کمی کاهش مییابد که احتمالاً ناشی از کاهش میزان کار در میان زنان باردار است. طبق نمودار، انجام فعالیتهای بدون دستمزد نسبت به افزایش سن دارای شکلی قوزدار است که برجستگیهای آن در دهههای سوم و ششم زندگی فرد و یک فرورفتگی که در دهه پنجم زندگی رخ میدهد. به عبارت دیگر، با بالا رفتن سن افراد، بخشی از زمانی که فرد به کار با دستمزد اختصاص میداد، دوباره به کار بدون مزد اختصاص مییابد. درباره زمان اختصاصیافته به اوقات فراغت نیز میتوان گفت بهطور سیستماتیک با افزایش سن پس از رسیدن به دهه سوم زندگی، افزایش مییابد. به طور متوسط در کشورهای MTUS، افراد 60ساله و بالاتر بیش از شش ساعت در روز را به فعالیتهای اوقات فراغت اختصاص میدهند، در حالی که این میزان در میانسالی حدود چهار ساعت است. زمان صرفشده برای مراقبت شخصی نیز با افزایش سن افزایش مییابد. این احتمالاً منعکسکننده شیوع بالای بیماریهایی که فعالیت و تحرک روزانه را محدود میکند، در بین افراد مسن است. تا کنون نتایجی که ارائه شد همگی مربوط به کشورهای توسعهیافته بود. سوال حلنشدهای باقی میماند که آیا الگوهای استفاده از زمان در گروههای سنی مختلف به سطح توسعه اقتصادی نیز بستگی دارد یا خیر. اگر به نمایههای سنی استفاده از زمان در هند و چین نگاه کنیم، میبینیم که برای بیشتر دستهبندیهای استفاده از زمان، تفاوت استفاده از زمان بر اساس سن، تفاوت قابل توجهی با دنیای توسعهیافته MTUS ندارد. در واقع، مشخصات سنی زمان اختصاص دادهشده به کار با حقوق، اوقات فراغت، مراقبت شخصی و تا حدی کار بدون مزد، شکلی مشابه با کشورهای MTUS دارد. تفاوت اصلی مربوط به میانگین مقدار اختصاص داده شده است. به عنوان مثال، اگرچه کار دستمزدی با افزایش سن کاهش مییابد، اما بهطور متوسط مردم چین و هند زمان بیشتری را نسبت به همتایان MTUS خود در کل چرخه زندگی صرف فعالیتهای کاری با دستمزد میکنند. در سنین بالا، این تفاوت تقریباً دو ساعت در روز است.