بانکها و شرکتهای فناوری
فناوری مالی نگرانکننده نیست
در ژوئن 2007 یک بانکدار یا هر فرد دیگری که 499 دلار پول اضافی داشت میتوانست بهانه جدیدی برای دور شدن از محیط کار پیدا کند: اولین آیفون اپل برای فروش عرضه شده بود.
در ژوئن 2007 یک بانکدار یا هر فرد دیگری که 499 دلار پول اضافی داشت میتوانست بهانه جدیدی برای دور شدن از محیط کار پیدا کند: اولین آیفون اپل برای فروش عرضه شده بود. در اکتبر سال 2008 و پس از سقوط بانک لمان نوآوری جدیدی بدون سروصدا رونمایی شد. ساتوشی ناکاماتو در مقالهای که به صورت آنلاین انتشار داد نوعی پول نقد الکترونیکی را توصیف کرد که افراد میتوانستند بدون مراجعه به بانک برای یکدیگر ارسال کنند. این پول بیت کوین نامیده میشد. در حالیکه بانکها تلاش میکردند خود را با بحران مالی و عواقب پس از آن سازگار کنند سایر بخشهای دنیا بیکار ننشسته بودند. تلفنهای هوشمند و رایانش ابری زندگی روزانه مردم و همچنین نحوه استفاده آنها از پول را متحول کردند. مصرفکنندگان انتظار دارند بتوانند رایانههای قدرتمند را در کف دستانشان قرار دهند و به همان سهولت توئیت کردن یا به اشتراک گذاشتن عکس و فیلم با دوستان بهای خریدهایشان را بپردازند یا پول نقد را به سادگی انتقال دهند. مشتریان شرکتی نیز تقاضاهای زیادی دارند. با این حال سامانههای فناوری اطلاعات در بانکها آمیختهای عجیب از قدیم و مدرن یا کند و سریع است. بانکها تلاش میکنند پیشرو باشند و هکرهای فرصتطلب نیز دائماً در جستوجوی سوءاستفاده از نقاط ضعف آنها هستند. اما اگر بانکها عقب بمانند چه خواهد شد؟ بیت کوین تهدیدی برای ساختار بانکها بود و نشان داد که فناوریهای نوین میتوانند در کار آنها اخلال ایجاد کنند. درست همانگونه که آمازون کسبوکار خردهفروشان و اوبر کاسبی تاکسیداران را بر هم ریختند. تهدید علیه بانکها هنوز عملی نشده است. این موضوع برای بنگاههای نوپای فناوری مالی (فینتک) خبری بد و برای بسیاری از بانکداران مایه آرامش خیال است. رقبای جدید وارد عرصه شدهاند اما حداقل در کشورهای غربی به این نتیجه رسیدهاند که همکاری راه سریعتری برای دستیابی به موفقیت است تا نبرد رودررو. علاوه بر این، بانکها به جای اینکه خود را مغلوب بیت کوین ببینند علاقهمندند فناوری زیربنایی آن یعنی بلاک چین (Blockchain) را به نفع خود بهکار برند. بنابراین بانکهای جهان امروز به سمت همکاری با شرکتهای فناوری و حتی با سایر بانکها پیش خواهند رفت. نمیتوان انکار کرد که گروه بزرگی از تازهواردان به عرصه فعالیت بانکها وارد شدهاند. وامدهندگان نظیر به نظیر یا بازاری از قبیل لندینگ کلاب (Lending Club) و سوفی (Sofi) در آمریکا یا فاندینگ سیرکل (Funding Circle) در بریتانیا افراد و شرکتهای نیازمند به وام را با کسانی که پولی برای وامدهی دارند مرتبط میسازند و به هر دو طرف قول میدهند نرخها بهترین باشد. شرکت بریتانیایی مارکت این ویس (Market Invoice) به شرکتهای کوچک امکان میدهد در قبال مطالبات آینده خود وام بگیرند بدون اینکه نیازی به مراجعه به بانک یا صبر کردن تا زمان وصول مطالبات باشد. بانکهای دیجیتال در آلمان، روسیه و بریتانیا بانکهای موجود را به چالش کشیدهاند. اما بانکها به راحتی کنار نمیروند. به عنوان مثال وامدهی نظیر به نظیر رشد سریعی داشته است اما سال گذشته در آمریکا از 19 میلیارد دلار و در بریتانیا از 8 /3 میلیارد پوند فراتر نرفت. علاوه بر این، برخی بانکها خود در بازارها حضور دارند. موسیقی یکی از اولین صنایعی بود که مورد هجوم نوآوران دیجیتالی قرار گرفت و به آسانی تسلیم شد. بخش خردهفروشی دشواری بیشتری داشت چراکه مشتریان عادت دارند قبل از خرید کتاب، پوشاک یا سایر کالاها آن را ببینند و لمس کنند. بخشهای مالی و مراقبتهای پزشکی دشواریها و پیچیدگیهای بیشتری دارند. افراد به سختی جذب محصولات مالی میشوند بنابراین برندسازی هزینه زیادی خواهد داشت. بهترین و آسانترین راه اتحاد و همکاری با کسانی است که از قبل مشتریان خود را دارند. بانکها منابعی دارند که بنگاههای نوپا حتی خواب آن را هم نمیبینند. سال گذشته بانک جیپیمورگان 5 /9 میلیارد دلار برای فناوری هزینه کرد که سه میلیارد دلار آن به نوآوریها تعلق گرفت. بانکها هم از صرفه ناشی از مقیاس و هم سابقه حضور در صنعتی بهشدت تحت مقررات بهرهمندند. تازهواردان باید مجوز بانکی بگیرند، ماموران انطباق استخدام کنند و... . هزینه این اقدامات برای بنگاههای کوچک بسیار سنگین است. حتی غولهای فناوری که به امور مالی وارد شدهاند و ممکن است در میان جوانان اقبال بیشتری داشته باشند نیز ممکن است موفق نشوند. اپل، گوگل و سامسونگ اپلیکیشنهایی دارند که به افراد امکان میدهند در مغازهها با تلفن هوشمند خرید کنند و آمازون به کسانی که در سکوی آن کالا میفروشند وام میدهد اما هیچکدام از این بنگاهها تمایلی ندارند همانند بانکها تحت نظارت دقیق قرار گیرند. در غرب، مقررات بسیاری از حوزهها را بر روی فناوریهای مالی گشودهاند. آییننامه بازبینیشده اتحادیه اروپا در مورد خدمات مالی که به PSD2 شهرت دارد به اشخاص ثالث امکان میدهد روشهای آسانتری برای پرداخت آنلاین ارائه دهند یا اطلاعات حسابهای مختلف را (با اجازه صاحبان آنها) تجمیع کنند تا افراد بتوانند تصویر بهتری از امور مالی خود داشته باشند. آمریکا آییننامه مشابهی ندارد اما اداره کنترل ارز که بر بانکهای کشور نظارت میکند پیشنهاد داده تا مجوزهای ویژهای به شرکتهای فناوری مالی اعطا شود.
چین چهکار میکند؟
غولهای دیجیتال چینی نگرانی زیادی ندارند. شرکتهایی از جمله شرکت بازوی مالی علیبابا و JD.COM انبوهی از دادههای مربوط به کسانی را که در سکوی آنها خریدوفروش میکنند در اختیار دارند. آنها از عادات خرید افراد و پولی که هزینه میکنند اطلاع دارند بنابراین گام بعدی آن است که به این افراد وامهای خرد پیشنهاد شود. بانکهای بزرگ چینی توجه زیادی به مصرفکنندگان و کسبوکارهای کوچک نمیکنند بنابراین مشتریان هیچ احساس وفاداری نسبت به بانکهای موجود ندارند. مقرراتگذاران نیز تمایل دارند شرکتهای آنلاین به حوزه امور مالی وارد شوند. تعجبی ندارد که بیشترین سرمایهگذاریها در فناوری مالی را میتوان در آسیا دید. شرکتهای فناوری مالی در هر کجا که باشند حداقل دو برتری نسبت به رقبای بزرگتر دارند. اول، آنها چابک هستند، بهراحتی کدنویسی میکنند، محصولات را میآزمایند، آنچه کاربردی نیست را کنار میگذارند و آنچه مفید باشد را بهبود میبخشند. مدیر ارشد فناوری شرکت بتر (Better) که کارگزار وام مسکن آنلاین در نیویورک است میگوید شرکت 20 تا 30 بار در روز محصولاتش را بهروزرسانی میکند. بانکها این کار را هر شش ماه یکبار انجام میدهند. دوم، شرکتهای فناوری مالی افراد باهوش و مستعدی را جذب میکنند که بانکها در آرزوی آنها هستند. بسیاری از این افراد قبلاً در بانکها شاغل بودند.
همزیستی سودآور
همه این عوامل همکاری بین بانکها و شرکتهای فناوری مالی را تقویت میکنند. شرکتهای فناوری مالی از اندازه و مشتریان بانکها منتفع میشوند و در مقابل بانکها با استفاده از متخصصان این شرکتها برنامهنویسی کرده و کوهی از دادهها را تحلیل میکنند. این همکاری خطر جمود در بانکها را کاهش میدهد و آنها میتوانند محصولات جدیدی را بر اساس سامانههای اصلی خود بسازند. صفحات برنامهنویسی اپلیکیشن یا API که نرمافزارها را به یکدیگر وصل میکنند همزیستی را یک گام جلوتر میبرند. به عنوان مثال، کسبوکارهای کوچک میتوانند از نرمافزاری حسابداری استفاده کنند که یک بنگاه فناوری مالی از طریق سکوی آنلاین یک بانک ساخته است. بانکها (و بانکهای مرکزی) از بنگاههای نوپا دعوت میکنند در محیطهای کنترلشدهای مانند آزمایشگاههای داخلی محصولات را بسازند. این اقدام توافقهای رسمی بیشتری را به همراه خواهد داشت. برخی شرکتهای فناوری مالی به بانکها امکان میدهند مشتریان بیشتری را جذب کنند. شرکت بتر وامهای مسکن متقاضیان را با سرمایه بیش از 20 سرمایهگذار از جمله فانیمی و اکثر بانکهای بزرگ آمریکا تامین میکند. نرمافزار شرکت تعیین میکند معیارهای کدام وامدهنده برای کدام متقاضی مناسبتر است. فناوری مالی هنوز در دوران طفولیت است اما بانکها باید آن را دنبال کنند. ناظران و سهامداران بانکها را تحت فشار قرار میدهند تا هزینهها را کاهش دهند و بهتر و سریعتر کار کنند. منافع نهایی به مشتریان خواهد رسید چراکه در ابتدای صف هستند اما بانکها میدانند که باید خود در این راه پیش روند.