چگونگی جذب مهاجران
آموزش فرهنگ
به گفته خانم ناستیو مسکن و بیکاری بزرگترین مشکلات هستند. در زمانیکه سوئد تلاش دارد تازهترین موج مهاجران را جذب کند این دو چالش اضطرار بیشتری ایجاد میکنند. در سال 2015، 163 هزار مهاجر عمدتاً سوری، افغانی و عراقی به سوئد رسیدند.
خانم ناستیو در گوشهای از یک کافهتریا در حومه مهاجرپذیر شهر استکهلم نشسته است. این کافهتریا دو بخش، یکی صرفاً برای مردان و دیگری مختلط دارد. ناستیو همانند بسیاری از دیگر مردم سومالی روحیهای فعال و کارآفرین دارد بنابراین تعجبی نیست که او از مالیاتهای سنگین و هزینه بالای استخدام در کشوری که 27 سال پیش به آن پناهنده شد و آن را به عنوان وطن برگزید شکایت کند. او دستان منقش به حنا را گره کرده و به مقررات سختگیرانهای فکر میکند که دوبار نگذاشتند او در پایتخت سوئد مغازه باز کند. صاحب کافهتریا هم بر سر میز کناری نشسته و خود را به آن راه میزند اما در حال استراق سمع است.
به گفته خانم ناستیو مسکن و بیکاری بزرگترین مشکلات هستند. در زمانیکه سوئد تلاش دارد تازهترین موج مهاجران را جذب کند این دو چالش اضطرار بیشتری ایجاد میکنند. در سال 2015، 163 هزار مهاجر عمدتاً سوری، افغانی و عراقی به سوئد رسیدند.
در مقایسه با جمعیت 10میلیونی کشور، این رویداد بزرگترین ورود مهاجران است که توسط سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) به ثبت رسیده است. البته همه مهاجران در آنجا نمیمانند. سال گذشته دوپنجم از درخواستهای پناهندگی رد شدند اما کسانی که میمانند به مسکن، مدرسه و شغل نیاز دارند.
خانم ناستیو نشان میدهد این موضوع تا چه اندازه دشوار است. در دهههای اخیر بسیاری از شهروندان سوئد در جستوجوی مکانهای بهتری برای زندگی ساختمانهای بلندمرتبه دولتی را ترک کردند و موجی از مهاجران جایگزین آنها شدند. امروزه حومه استکهلم و محل زندگی خانم ناستیو یکی از 53 محلهای است که پلیس آنها را «آسیبپذیر» (جرمخیز) میداند.
نرخ بیکاری این مناطق از نرخ 6 /6 درصد کشوری بسیار بالاتر است. خانم وستین یکی از مقامات محلی و پلیسی که 20 سال است منطقه را میشناسد عقیده دارد طرحهای توسعهای به میزان زیادی از تنشها کاستهاند. اما گردشی کوتاه با چرخبال پلیس بر فراز محله برخی از زخمهای آن را آشکار میکند. به عنوان مثال، خریدوفروش آزادانه مواد مخدر را به سادگی میتوان مشاهده کرد.
طبق اظهارات یک اقتصاددان به نام تینو فقط شش درصد از مردم سوئد در اینگونه مناطق زندگی میکنند در حالیکه 26 درصد از ساکنان مهاجرانی از کشورهای غیرغربی هستند.
مشکلات و دردسرهای آنها در مقایسه با وضعیت بسیاری از شهرهای آمریکا یا مناطق فقیرنشین فرانسه زیاد نیست اما جامعهای که به نظم و قانون خود افتخار میکند نمیتواند آنها را قبول کند. وزارتخانهها میدانند باید به سرعت دست به کار شوند تا جلو تشکیل شکاف اجتماعی را بگیرند. سیستم پناهندگی کشور اکنون با دستورالعملهای جدیدی مواجه میشود. قانون جدید تمام 290 ناحیه شهرداری سوئد را ملزم میکند تا پناهندگان را بپذیرند. اما از آنجا که پناهندگان پس از پذیرش میتوانند به هر جا که خواستند بروند نمیتوان از تجمع آنها در برخی مناطق جلوگیری کرد. کمبود مسکن به ویژه در استکهلم شرایط را بدتر میکند.
مشکل بزرگ دیگر پیدا کردن کار برای مهاجران است. 95 درصد از مشاغل جدید در سوئد حداقل به مدرک دبیرستانی نیاز دارند اما یکسوم از پناهندگان جدید -بهویژه زنان مهاجر- کمتر از 9 سال در مدرسه بودهاند. دستمزدهای بالایی که اتحادیههای کارگری برای کارفرمایان تعیین کردهاند باعث میشود کارگران کممهارت نتوانند بهراحتی کار پیدا کنند. شکاف اشتغال میان مهاجران کممهارت و شهروندان سوئدی که در سال 2012 به 20 درصد میرسید همچنان ویژگی پایدار بازار کار است. تمرکز پناهندگان در میان مهاجران سوئد چالشی ایجاد کرده است که با هجوم اخیر پناهجویان شدت میگیرد.
مهاجرت تا حدی عامل سقوط استانداردهای تحصیلی (که نشانههای آن را میتوان در آزمون PISA دید) و همچنین تشدید نابرابریها بوده است. کشورهای موفق و دارای ضریب اعتماد اجتماعی بالا همانند سوئد در مقابل اینگونه مشکلات آسیبپذیرترند.
شاید این کشورها از تازهواردان با آغوش باز استقبال کنند اما در مقایسه با مناطق کمنظمتر و غیررسمیتر، مهاجران سختتر میتوانند خود را سازگار کنند. در این شرایط ایجاد یک هویت ملی فراگیر نیز دشوار میشود. خانم ناستیو میگوید هر هفت فرزندش در سوئد به دنیا آمدهاند اما احساس نمیکنند سوئدی هستند.
همه این مسائل انتقاد جدیتری را در مورد سوئد برمیانگیزد: ثروت این کشور به مردم سوئد امکان داده است یک گروه قومیتی طبقه پایین تشکیل دهند که در حومههای شهرها و بهطور نامرئی متمرکز شدهاند. گروههای تجاری و برخی از سیاستمداران سوئدی که از این نگرانیها آگاه هستند استدلال میکنند الگوی تنظیم دستمزدها در سوئد باید به گونهای تغییر یابد که باعث شود موج جدیدی از مشاغل خدماتی با دستمزد پایین شکل بگیرند. به عقیده آنها روحیه انعطافپذیر جامعه آمریکا باعث میشود مهاجران فاقد مهارت سادهتر شغل پیدا کنند. اما منتقدان هشدار میدهند این کار ممکن است بازار کار را به تقسیمبندیهای قومیتی دچار سازد. آنها میگویند بهتر است به مهاجران مهارتهای جدید و زبان سوئدی آموزش داد و سپس آنها را به مشاغلی با دستمزدهای بالاتر فرستاد. اینگونه مناظرات در مبارزات انتخاباتی سال آینده در راس قرار میگیرند.
فراتر از موضوعات سیاسی، یک سوال ظریف دیگر مطرح میشود: سوئد قصد دارد چگونه کشوری باشد؟ اجماع اجتماعی گذشته از هم گسیخته است و شاید هرگز بازنگردد. کشوری که در گذشته به خاطر پذیرش خارجیان شهرت داشت اکنون سخت تلاش میکند تا مهاجران را مدیریت کند. کنترلهای مرزی که در سال 2015 آغاز شدند همچنان به قوت خود باقی هستند و هیچ تمایلی برای بازگشت به سیاست درهای باز گذشته دیده نمیشود. مورگان جانسون وزیر امور مهاجرت سوئد میگوید: «ما میخواهیم به هرچند نفر که میتوانیم کمک کنیم اما محدودیتهایی داریم.» اینگونه گفتارها و تفکرات در قدیم کفرآمیز تلقی میشدند.
روحیه آرام حاکم بر دموکراتهای سوئد بزرگترین قربانی این وضعیت است. حزب دموکرات مخالف مهاجرت از نوعی که در سراسر اروپا دیده میشود در حال شکل گرفتن است. در ماه ژانویه، حزب میانهرو راستگرا اعلام کرد تحت شرایطی با حزب دموکرات سوئد کار میکند. این تصمیم باعث شد محبوبیت میانهروها بهشدت کاهش یابد اما نمیتوان از احزاب اصلی انتظار داشت عوامگرایان را برای همیشه نادیده بگیرند. در سال 2014 حزب دموکرات سوئد 13 درصد از آرا را جذب و سوسیال دموکراتها را وادار کرد دولتی اقلیتی تشکیل دهند. اکنون نظرسنجیها نشان میدهد حزب دموکرات سوئد محبوبیتی 20درصدی دارد.
اما این وضعیت ناامیدکننده نیست. بنگاههای سوئدی بهشدت به کارگر نیاز دارند و ورود نیروی کار تازه و جوان به جمعیت در حال پیر شدن کشور کمک میکند. بستن مرزها زمان ارزشمندی را در اختیار دولت گذاشت و کسانی که احساسات ضدمهاجرت دارند در مورد مشکلات مناطقی مانند حومه استکهلم مبالغه میکنند. این سوال باقی میماند که سوئد چگونه میتواند راهی برای انتقال مزایای جامعه موفق خود به تازهواردان بیابد؟ این هدف قابل تحقق است اما در حال حاضر به نظر میرسد مشکلات در درازمدت باقی بمانند.