خطای اعتماد به سقف
چرا تواناییهای خود را دست بالا میگیریم؟
تا به حال پیش آمده که فکر کنید مسیری را به خوبی میشناسید؛ بعد بدون کمک گرفتن از نقشه، سفری طولانی را آغاز کنید. دست آخر هم متوجه شوید که راه را اشتباه رفتهاید و اگر به نقشه یا اطلاعات دیگران اتکا میکردید زودتر به مقصد میرسیدید؟ اجازه بدهید سناریوی دیگری را تصور کنیم؛ برایتان پیش آمده که در دوران تحصیل احساس کنید درسی را از بر هستید و بدون مطالعه کافی سر جلسه امتحان حاضر شوید، بعد هم با نمرهای بسیار پایینتر از آنچه با کمی مطالعه میتوانستید کسب کنید، جلسه امتحان را ترک کنید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است احتمالاً با سوگیری اعتمادبهنفس کاذب دستوپنجه نرم میکنید.
سوگیری اعتمادبهنفس کاذب یا فرااعتمادی (overconfidence)، ارزیابی نادرست و گمراهکننده ما از مهارتها، هوش یا استعدادهایمان است. بهطور خلاصه این سوگیری باور سرابی است که ما را از آنچه در حقیقت هستیم، بهتر نشان میدهد. در دنیای اقتصاد فرااعتمادی را میتوان از خطرناکترین سوگیریها برشمرد زیرا تاثیرات اساسی بر مالی رفتاری و در کل، بر بازارهای سرمایه دارد. درک اینکه بازارها به کجا میروند یکی از مهمترین مهارتها در امور مالی و سرمایهگذاری است. در این صنعت، اکثر تحلیلگران بازار، مهارتهای تحلیلیشان را بالاتر از حد متوسط میدانند. این در حالی است که از نظر آماری یک اصل بدیهی وجود دارد: «اکثر» تحلیلگران نمیتوانند بالاتر از خط میانگین باشند. در دنیای سرمایهگذاری، سوگیری اعتمادبهنفس کاذب اغلب باعث میشود افراد درک خود را از بازارهای مالی یا سرمایهگذاریهای خاص بیش از حد برآورد کنند و دادهها و توصیههای متخصصان را نادیده بگیرند. این موضوع اغلب به تلاشهای نادرست برای زمانبندی بازار یا سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز منجر میشود. جیمز مونتیر (James Montier) نظرسنجیای از 300 مدیر حرفهای صندوق انجام داد و از آنها پرسید آیا بالاتر از حد متوسط به توانایی خود باور دارند یا خیر. حدود 74 درصد از این مدیران پاسخ مثبت دادند یعنی 74 درصد معتقد بودند که در سرمایهگذاری بالاتر از حد متوسط هستند. در بین 26 درصد باقیمانده هم اکثراً فکر میکردند که متوسط هستند. با توجه به این آمار تقریباً هیچکس فکر نمیکرد که کمتر از حد متوسط است. باز هم این ارقام نشاندهنده آماری غیرممکناند. یکی از رایجترین جملاتی که در دنیای سرمایهگذاری و از مدیران صندوقهای سرمایهگذاری میشنویم چیزی شبیه این است: «میدانم همه فکر میکنند بالاتر از حد متوسط هستند، اما من واقعاً هستم!» شنیدن این جمله و موارد مشابه آن با توجه به تحقیقات انجامشده در این زمینه (که نتایج متفاوتی را نشان میدهند) بسیار تاملبرانگیز است. خطر سوگیری اعتمادبهنفس کاذب آنجایی است که فرد را مستعد اشتباه در سرمایهگذاری میکند و همچنین باعث میشود ما در تصمیمات سرمایهگذاری خود محتاط نباشیم. بسیاری از این اشتباهات ناشی از توهم دانش، توهم کنترل یا هر دو است.
در آزمایشی دیگر، محققان از استادان اقتصاد خواستند قیمت نفت را در پنج سال آینده پیشبینی کنند. بهطور تصادفی از چندین فرد بدون دانش اقتصاد نیز خواسته شد همین پیشبینی را انجام دهند. پیشبینی افراد تصادفی مانند دارتی بود که خارج از تخته دارت فرود آمد. اما در کمال تعجب، پیشبینیهای استادان اقتصاد نیز بهتر از این نبود. کارشناسان در پیشبینیهای خود به اندازه افراد تصادفی بد عمل کردند؛ با این حال، بر این باور بودند که پیشبینیهای آنها به قیمتهای واقعی نزدیک خواهد بود. الگوی مشابهی در پیشبینیهای مالی و سهام نیز مشاهده شده است. حال بیایید این خیال داشتن دانش و کنترل را بررسی کنیم و فکر کنیم که چگونه میتوانیم از سوگیری فرااعتمادی جلوگیری کنیم.
فایده ترس از اشتباه کردن در سرمایهگذاری
گرچه در بسیاری از موقعیتها اعتمادبهنفس به عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفته میشود، اما در دنیای سرمایهگذاری، این ویژگی یک نقطه ضعف بهشمار میرود. مدیریت محتاطانه ریسک، برای سرمایهگذاری موفق بسیار حیاتی است. اما اعتمادبهنفس کاذب در تصمیمات سرمایهگذاری، در توانایی ما برای مدیریت خوب ریسک اختلال ایجاد میکند. سوگیری اعتمادبهنفس کاذب اغلب ما را وادار میکند که تصمیمات سرمایهگذاری خود را کمخطرتر از آنچه واقعاً هستند، ببینیم. ری دالیو (Ray Dalio)، مؤسس بزرگترین صندوق تامینی جهان یعنی Bridgewater & Associates، بارها اظهار داشته است که اعتمادبهنفس کاذب میتواند به نتایج فاجعهآمیزی بینجامد. در مصاحبهای با فوربس، او مقدار قابل توجهی از موفقیت خود را به اجتناب از هرگونه سوگیری فرااعتمادی نسبت داده است.
دالیو بیان میکند که باید همیشه از احتمال نادرست بودن ارزیابیهای خود آگاه باشد. او میگوید: «همیشه میدانستم که مهم نیست چقدر به ریسکی که میکنم مطمئن هستم، باز هم ممکن است اشتباه کنم.» با این طرز فکر، او همیشه تلاش میکند بدترین سناریوها را در نظر بگیرد و گامهای مناسبی برای به حداقل رساندن خطر باخت و از دست دادن سرمایهای بردارد. اظهارات دالیو در مورد توانایی تحلیلش، بیانیهای قدرتمند از سوی فردی است که حتی اگر خود را بالاتر از متوسط بداند چندان بیراه نیندیشیده است.
دلایل سوگیری اعتمادبهنفس کاذب
مالی رفتاری (behavioral finance) میگوید اعتمادبهنفس بیش از حد ممکن است ناشی از چندین چیز باشد، از جمله:
خودمحوری: این امر زمانی اتفاق میافتد که در آن معاملهگران موفقیت خود را تنها به اقدامات و تواناییهای خود نسبت میدهند، در حالی که از سوی دیگر نتایج ضعیف معاملات را هرگز تقصیر خود نمیدانند. این طرز فکر باعث میشود سرمایهگذاران از اشتباهات خود درس نگیرند یا نیاز به آگاهی و اطلاعات بیشتر را احساس نکنند. در نتیجه سروکله سوگیری اعتمادبهنفس کاذب پیدا میشود.
چنگ زدن به هر آنچه آشناست: زمانی که مردم فقط به چیزهایی که میدانند، مثلاً بازارهایی که برایشان آشنا به نظر میرسد اعتماد میکنند، احتمال افتادن در تله سوگیری اعتمادبهنفس کاذب بیشتر میشود. این معاملهگران ترجیح میدهند در سهام کشور خود، در بخشهایی که برای آنها آشنا هستند یا سهامهای برندهای مشهور جهانی سرمایهگذاری کنند.
چرا این سوگیری مهم است؟
سوگیری اعتمادبهنفس کاذب مغز را فریب میدهد تا باور کند که میتوان بهطور مداوم و با شرطبندیهای پرریسک بازار را شکست داد. اما شواهد نشان میدهد حتی کارشناسان مالی با ابزارهای قدرتمندی که در اختیار دارند نیز در پیشی گرفتن از جریان بازار و پیشبینی آینده آن، با مشکل مواجه میشوند. برای مثال گزارش مورنینگ استار 2020 نشان داد در 10 سال اخیر تنها 23 درصد از کل صندوقهای «فعال»، همتایان خود را که با مدیریت «منفعلانه» اداره میشوند، شکست دادهاند. جای تعجب نیست که برای یک سرمایهگذار متوسط، نتیجه اعتمادبهنفس کاذب میتواند عملکرد ضعیف پورتفولیوی او باشد. فراتر از آن، این سوگیری همچنین باعث میشود سرمایهگذاران تحمل خود را برای ریسک، بیش از حد برآورد کنند و در نتیجه استراتژیهای سرمایهگذاریشان واقعاً با نیازهای آنها مطابقت نداشته باشد. در کنار همه خطرات این سوگیری، هزینههای بالای خرید و فروش داراییها و آسیب احتمالی به جیب -و روان- سرمایهگذاران را نباید دستکم گرفت.
انواع اعتمادبهنفس کاذب
سادهترین راه برای درک کامل سوگیری اعتمادبهنفس کاذب این است که به نمونههایی از نحوه بروز آن در دنیای واقعی نگاه کنید. در زیر فهرستی از رایجترین انواع سوگیریها آورده شده است.
رتبهبندی بالا (Over Ranking): این سوگیری زمانی است که فرد عملکرد شخصی خود را بالاتر از آنچه هست ارزیابی میکند. واقعیت این است که اکثر مردم خود را بهتر از حد متوسط میدانند. در تجارت و سرمایهگذاری، این باور میتواند مشکلات بزرگی ایجاد کند زیرا معمولاً به ریسکپذیری بیش از حد منجر میشود.
توهم کنترل: سوگیری توهم کنترل زمانی اتفاق میافتد که افراد فکر میکنند بر موقعیت یا شرایطی کنترل دارند در حالی که در واقع اینطور نیست. بهطور متوسط، مردم بر این باورند که نسبت به حقیقت ماجرا از کنترل بیشتری برخوردارند. این خیال نیز میتواند در تجارت یا سرمایهگذاری بسیار خطرناک باشد، زیرا ما را به سمت این فکر میکشاند که موقعیتها کمتر از میزان حقیقیشان خطرناک و پرریسک هستند. عدم ارزیابی دقیق ریسک به شکست در مدیریت مناسب آن میانجامد.
خوشبینی در زمانبندی: خوشبینی در زمانبندی یکی دیگر از جنبههای سوگیری فرااعتمادی است. سروکله این سوگیری زمانی پیدا میشود که مردم سرعت انجام کار و مدت زمان مورد نیاز برای آن را دستکم میگیرند. فعالان حوزه کسبوکار، بهخصوص در کارهای پیچیده، دائماً در دام این خطا میافتند و مدت زمان انجام یک پروژه را کمتر از آنچه در حقیقت نیاز دارد تخمین میزنند. سرمایهگذاران نیز از چنگال این سوگیری در امان نمیمانند و اغلب مدت زمانی را که ممکن است طول بکشد تا یک سرمایهگذاری بازدهی داشته باشد بسیار خوشبینانه و اشتباه حدس میزنند.
اثر مطلوبیت: اثر مطلوبیت زمانی اتفاق میافتد که افراد، صرفاً به این دلیل که نتیجه مطلوب است، شانس وقوع چیزی را بیش از حد برآورد میکنند. به این خطا که نوعی از سوگیری اعتمادبهنفس کاذب است، «تفکر آرزومند» نیز میگویند. ما در سراب اینکه یک نتیجه محتملتر است غرق میشویم تنها به دلیل اینکه آن نتیجهای است که ما میخواهیم.
پیامدهای سوگیری فرااعتمادی
این سوگیری اثرات منفی زیادی بر تصمیمات سرمایهگذاری اتخاذشده توسط یک سرمایهگذار دارد. برخی از این نقاط ضعف و خطاها را در زیر ذکر کردهایم. جستوجوی دائم سهمهایی که رشد زیادی خواهند داشت (multibaggar stocks): سرمایهگذارانی که دارای سوگیری اعتماد به نفس کاذب هستند، اغلب معتقدند که میتوانند سهام بزرگ بعدی را انتخاب کنند. این سرمایهگذاران اغلب بر این باورند که نوعی هوش و ذکاوت برتر دارند که به آنها اجازه میدهد برنده بعدی را در همان مراحل اولیه انتخاب کنند. همچنین، گاهی اوقات سرمایهگذاران طعمه این تصور میشوند که کمیت اطلاعات دریافتی در مورد یک سرمایهگذاری، کیفیت تصمیمگیری در مورد آن را افزایش میدهد. آنها شرایط را کم و بیش تحلیل میکنند یا اطلاعاتی در مورد یک شرکت دریافت میکنند که باعث میشود باور کنند آن سهام و شرکت، خاص هستند. واقعیت این است که حتی اگر سرمایهگذاران اطلاعات بیشتری در مورد یک فرصت سرمایهگذاری بالقوه داشته باشند، بعید است که کارایی تصمیمگیری آنها را افزایش دهد. در نتیجه، اغلب در سهامهای پرخطر سرمایهگذاری میکنند و در بسیاری از مواقع این امر به آسیب شدید و از بین رفتن ارزش پورتفوی آنها منجر میشود.
اطمینان کاذب به پیشبینیها: این سوگیری در رفتار سرمایهگذارانی دیده میشود که پیشبینیهای بسیار محدود دارند. این بدان معناست که در حین پیشبینی ارزشها، محدوده بسیار باریکی را اختصاص میدهند. برای مثال، یک سرمایهگذار ممکن است بر این باور باشد که تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در سال آینده فقط بین منفی دو درصد و مثبت سه درصد تغییر خواهد کرد. حال اگر دادهها نشان دهند که تولید ناخالص داخلی میتواند بین منفی 10 درصد و مثبت 10 درصد متغیر باشد، پس این یک پیشبینی با اعتمادبهنفس کاذب بوده است! این سوگیری باعث میشود که سرمایهگذاران بهطور کاذب نتیجه احتمالی را به محدوده بسیار باریکی محدود کنند.
معاملات بیش از حد: سرمایهگذارانی که سوگیری اعتمادبهنفس کاذب دارند، به تجارت بیش از حد معروف هستند. زیرا آنها اغلب بر این باورند که دارای دانش خاصی هستند که سایر سرمایهگذاران از آن آگاه نیستند. با این حال، این یک واقعیت شناختهشده است که تجارت بیش از حد میتواند برای رفاه سرمایهگذاران مضر باشد. این موضوع تا حد زیادی به دلیل هزینههای معامله است. اما علاوه بر هزینهها یکی دیگر از دلایل مضر بودن آن، این است که اگر یک سرمایهگذار به دفعات معامله کند، احتمال بیشتری دارد که سهام اشتباهی را انتخاب کند.
نادیده گرفتن اطلاعات منفی: سوگیری اعتمادبهنفس کاذب، مانع سرمایهگذار در ارزیابی واقعی هر سرمایهگذاری میشود. افکار آنها همیشه سوگیرانه است و تصمیمات آنها به جای اینکه بر اساس واقعیت باشد بر اساس احساسات گرفته میشود. این یکی از دلایلی است که سرمایهگذاران اغلب حتی پس از دریافت اطلاعات منفی در مورد یک شرکت به سرمایهگذاری ادامه میدهند. سرمایهگذارانی که سوگیری اعتمادبهنفس کاذب دارند، به احتمال زیاد اطلاعات منفی را نادیده میگیرند، زیرا معتقدند که از قبل میدانند چه چیزی بهتر است.
دستکم گرفتن خطرات: سرمایهگذارانی که دارای سوگیری اعتمادبهنفس کاذب هستند، قبل از انجام هرگونه سرمایهگذاری به دادههای تجربی سهام توجه نمیکنند. به همین دلیل است که اغلب ریسکهای سرمایهگذاری خود را دستکم میگیرند. سرمایهگذاران دارای اعتمادبهنفس بیش از حد، به داشتن پورتفولیوهایی معروف هستند که تنوع کمتری دارند. در نتیجه، زمانی که بازارها شروع به قرمز شدن میکنند، این سرمایهگذاران اغلب با بزرگترین ضرر مواجه میشوند.
چگونه از این سوگیری اجتناب کنیم؟
روشهای مختلفی برای مقابله با سوگیری اعتمادبهنفس کاذب وجود دارد. یکی از اولین قدمها این است که فضایی را برای دیدگاه افراد دیگر، از اعضای خانواده و دوستان گرفته تا تیم مالیتان باز کنید. در مورد احتمال اشتباه خود، ذهنی باز داشته باشید. وقتی تواضع و فروتنی برای اعتراف به نقاط ضعف خود داشته باشید، بصیرت لازم برای غلبه بر آن را نیز به دست خواهید آورد. وقتی باور داشته باشید که هیچ اشتباهی نخواهید کرد، نقاط ضعف شما همانطور که هستند باقی میمانند و نقاط قوت شما قویتر از آنچه هستند به نظر میرسند. گرچه ما اغلب تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی میکنیم اما در هنگام در نظر گرفتن تصمیمات و نظرات دیگران، تمایل بیشتری به رفتار عینی داریم.
استراتژی دیگر این است که از تصمیمات سرمایهگذاری گذشته خود راهنمایی بگیرید و درباره نحوه عملکردتان بیندیشید. با خود یا در صورت امکان با شخصی آگاه بررسی کنید که چگونه اعتماد کاذب به نتایج ضعیف در طول زمان منجر شده است و این نتایج را با نتایجی که ممکن است با رویکردهای واقعبینانهتر به دست آورده باشید، مقایسه کنید. در نهایت، یک پروژه «پیشامرگ» (pre-mortem) داشته باشید. این فرآیند که توسط دانیل کانمن، اقتصاددان و روانشناس برنده جایزه نوبل معرفی شد، شامل تصور نتایج بالقوه از چشمانداز آینده است-آیندهای به دوری 5، 10 یا حتی 20 سال بعد. با این تصور که استراتژی سرمایهگذاری مورد نظر شما موفق بوده است، شروع کنید و از این نقطه و با این زاویه دید به تمام دلایلی که باعث موفقیت این سرمایهگذاری شده است، فکر کنید. سپس تصور کنید که همان استراتژی ضعیف عمل کرده و به تمام دلایل شکست آن بیندیشید. این تمرین ممکن است به افراد کمک کند تا خطرات و گامهای اشتباهی را که ممکن است در خوشبینی بیش از حد خود نادیده گرفته باشند، ببینند. برداشتن این قدمها میتواند از شما در برابر تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ضعیف محافظت کند. زمانی که یک تصمیم سرمایهگذاری گرفته میشود، سرمایهگذاران به دلیل تحقیقاتی که انجام دادهاند از تصمیم خود مطمئن هستند. با این حال، در بسیاری از موارد این اطمینان ممکن است نتیجه یک تحلیل سوگیرانه باشد. از دیدگاه یک سرمایهگذار، تمایز بین «اطمینان» و «اطمینان کاذب» تقریباً غیرممکن است. این همان چیزی است که سرمایهگذاری را دشوار و همچنین جالب میکند.
منابع:
1- Overconfidence bias. www.Corporatefinanceinstitute.com
2- Aguilar. Omar. Fundamentals of behavioral finance: overconfidence bias. www.schwabassetmanagement.com. November 3rd, 2021.
3- Overconfidence bias. www.capital.com