ریسک دولت
بورس چگونه به اینجا رسید؟
محمدامین خدابخش: بازار سهام در ماههای اخیر بارها دورههای کوتاهی از رونق را در میان یک روند نزولی بلندمدت تجربه کرده است. با این حال آنچه در طول مدت یادشده در زیر پوست معاملات سهام جریان داشت بنا بر رخدادهای رویداده در بازار سهام کشورهای دیگر چندان معمول نیست. بازارهای مالی در طول دوره تقریباً 400ساله فعالیت خود از آمستردام هلند در قرن 17میلادی گرفته تا به امروز که بخش مهمی از حیات خود را در آمریکای شمالی تجربه میکنند، شاهد چرخههای رونق و رکود بودهاند؛ رونق و رکودی که در برخی از موارد شکلی حبابی به خود گرفته، بیشواکنشی فعالان بازارها سبب شده تا آنها در دل روایتهای تاریخی جای بگیرند. مورخان از حباب پیاز گل لاله در هلند به عنوان نخستین حباب قیمت دارایی یاد میکنند و آخرین حباب را هم مربوط به حباب قیمت مسکن و بهتبع آن سهام در سال 2008 میدانند. در این میان اگر بیشتر مطالعه کنیم خواهیم دید که به جز این موارد، حبابهای بسیار دیگری هم بودهاند که توانستهاند اثرات سیاسی و اقتصادی مختلفی از خود به جای بگذارند. با این حال در این بین حباب بازار سهام که در سال 99 شدت گرفت و در میانه این سال شروع به تخلیه شدن کرد به نوعی از سایر حبابها، یا دستکم حبابهای عصر حاضر غیرمعمولتر است.
آنچه در بورس تهران طی سالهای قبل رخ داده نوعی از دخالت بیحد و حصر دولتی است که هم در شدت گرفتن افزایش قیمتها موثر بود و هم در نهایت با افزایش دخالتهای دفعی و غیرکارشناسی توانست این بازار را به کوره پولسوزی سرمایههای مردم تبدیل کند. این در حالی است که در هر حباب نرمالی که تاکنون بازارهای دارایی به خود دیدهاند نقش دولت در شکلگیری بحران حداقلی بوده و در واقع شور و شوق مردم برای به دست آوردن پول بیزحمت بوده که توانسته بازار را برای شکلگیری حباب فراهم کند. عواملی از این دست سبب شده تا علاقه دولت به دخالت در بازار سهام که در دوران ریزش قیمت با اسم رمز دخالت موضوعیت یافت به کل بازار را از مسیر عادی خارج کند و ریسکی را پیشروی بازار بگذارد که در شرایط عادی چندان مورد توجه نیست و محلی از اعراب ندارد. این ریسک که با عنوان ریسک قانونی شناخته میشود، در ماههای گذشته مهمترین چالش بازار سرمایه بود که تا حد زیادی مردم را از بورس ترسانده است.
همین امر سبب شده بهزعم بسیاری امروزه مهمترین مشکل بورس تصمیمات دولت باشد. بر این اساس دولت نهتنها با دخالتهای گاه و بیگاه در قوانین و رویهها بازار را برآشفته که از کانالهایی نظیر قیمتگذاری دستوری و اظهارنظرهای نسنجیده مانع از بهبود اوضاع در بازار سهام شده است. تمامی اینها هم در حالی رخ داده که با وجود اظهارنظرهای حمایتی مسوولان در عمل بسیاری از تصمیمات آنها نتیجه عکس داده است. با این حال به نظر میرسد طومار بیپایان این حمایتها و دستورات غیرکارشناسی همچنان ادامه داشته باشد.