شناسه خبر : 42412 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

جیب سوراخ بورس

معاملات بازار سهام در شش ماه نخست سال چگونه بود؟

 

محمدامین خدابخش / نویسنده نشریه 

 بررسی‌ها نشان می‌دهد که بازار سهام در طول شش ماه گذشته روزهای پرفرازونشیبی را پیموده است. این بازار در شرایطی وارد ماه هفتم فعالیت خود در سال جاری شده است که نتوانسته بازده 4/17درصدی در ماه‌های نخست خود را حفظ کند و تحت‌تاثیر عواملی نظیر افت شدید قیمت در بازارهای کامودیتی و کاهش قابل انتظارات تورمی در سطح جهانی مسیری نزولی را می‌پیماید. همین امر سبب شده تا این بازار مانند جیبی سوراخ همه‌روزه شاهد بیرون افتادن پول سرمایه‌گذاران حقیقی از جریان معاملات خرد باشد، معاملاتی که در صورت پارک نشدن پول در حساب‌های بانکی حتماً به شکلی پیوسته به سمت بازارهای موازی رهسپار می‌شوند.

خروج بی‌پایان حقیقی‌ها

اوضاع بازار سهام این روزها ملتهب است. بورس در حالی به استقبال فصل پاییز و طبیعتاً شش‌ماهه دوم سال جاری رفته که در شش ماه نخست نیز وضعیت آن چندان مطلوب نبوده و نتوانسته بازدهی قابل قبولی را نصیب سرمایه‌گذاران خود کند. در واقع وضعیت بازار سهام حکایت از این واقعیت دارد که طی شش ماه گذشته نه‌تنها وضعیت دادوستدهای بورس رو به رونق نگذاشته بلکه بازده شاخص کل آن نیز برای تمامی شش ماه گذشته منفی شده است. بورسی‌ها در شرایطی مسابقه عرضه و تقاضا در شش ماه دوم را آغاز کردند که در طول شش ماه اول عملکرد بورس تهران در نمادهای بزرگ آنچنان ناخوشایند بوده که بورس تمامی بازده به‌دست‌آمده در فصل بهار را نیز از دست داده و با ثبت عقبگردی 86/0درصدی در سطحی پایین‌تر از روزهای پایانی سال ۱۴۰۰ قرار گرفته است. ثبت این نمره منفی در شرایطی روی داده که با نگاهی به عملکرد این بازار تا روز بیست و هفتم شهریورماه بازده شاخص کل بورس در حدود 4/17 درصد بوده و بررسی شرایط در آن موقع حکایت از این امر داشته که بورسی‌ها در آن زمان امید زیادی نسبت به رشد بیشتر نماگر اصلی بازار سهام داشته‌اند. با این حال از آن تاریخ به بعد عوامل متعددی که در ادامه این نوشتار شرح داده می‌شود سبب شده تا این ذهنیت به کلی تغییر کند و روند طی‌شده در روزهای ابتدایی سال جاری جای خود را به بدبینی نسبت به آینده و در نتیجه غلبه عرضه بر تقاضا در بازار سهام بدهد. بر این اساس فصل بهار در سال ۱۴۰۱ در حالی به اتمام رسیده که بازده یادشده در روزهای پایانی اردیبهشت جای خود را به رقم 61/12درصدی برای بازده شاخص مذکور داده است. با این حال همان‌طور که از تعداد ارقام ارائه‌شده پیداست روند معکوس بازدهی در بازار در پایان این فصل به اتمام نرسید تا در فصل تابستان افت 62/11درصدی شاخص کل ادامه پیدا کند و در نهایت هر آنچه در هفته‌های ابتدایی سال به دست آمده بود را نیز بر باد دهد.

در بررسی اینکه چرا وضعیت بازار سهام به اینجا رسیده آن‌هم در شرایطی که انتظار می‌رفت سال ۱۴۰۱ برای این بازار سال بیرون آمدن از رکود باشد، می‌توان عوامل مثبت و منفی بسیاری را برشمرد با این حال آنچه حائز اهمیت است این است که نه‌تنها خوش‌بینی در این بازار ادامه پیدا نکرده بلکه با ضعیف شدن عوامل بنیادی و غیربنیادی این خوش‌بینی جای خود را به بدبینی مفرط داده که تقریباً در روزهای بسیاری این بدبینی در افزایش عرضه‌ها و خروج پول حقیقی از بازار یادشده خودنمایی می‌کند. فعالان بازار سهام تقریباً در بیشتر روزهای طی‌شده در سال ۱۴۰۱ سرمایه خود را از این بازار خارج کردند و با افزایش عدم اطمینان در این بازار آن را به سمت بازارهای موازی انتقال دادند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در طول این مدت میزان پول خارج‌شده از بازار یادشده رقمی بالاتر از ۱۹ هزار میلیارد تومان بوده است. این رقم نشان می‌دهد که اگر بورس توانسته بود در شش ماه نخست سال جاری بازده مناسبی نیز کسب کند بخش مهمی از این بازده مفروض تنها ناشی از افزایش خرید حقوقی‌ها بوده و نمی‌توان گفت مردم عادی با بازار سهام آشتی کرده‌اند. در واقع این‌طور که به نظر می‌آید بورس همچنان تاوان رویدادهای سال ۹۹ را می‌دهد و نه‌تنها هر آنچه قبل از آن رویدادها در سال 99 وارد کرده را از این بازار خارج کرده بلکه کار به جایی رسیده که بخش مهمی از پول واردشده در سال ۹۸ به چرخه معاملات بورس نیز تاکنون از دست رفته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که بورسی‌ها در شرایط کنونی حتی در اوج خوش‌بینی بهار سال جاری دلیل چندانی برای افزایش ارزش معاملات خود در این بازار نداشته‌اند و همین امر سبب شده تا به‌طور میانگین ارزش معاملات خرد در این بازار به‌طور پیوسته رو به افول بگذارد، تا جایی که رکورد بیش از پنج هزار میلیاردتومانی به ثبت‌رسیده در سال جاری این روزها جای خود را به اعداد و ارقامی در حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان داده است. چنین امری حاکی از آن است که اگر اوضاع بازار سهام بر روی تابلوهای معاملاتی خوب باشد در بطن دادوستدهای این بازار همچنان دلایل متقن و کافی برای خوب ارزیابی کردن وضعیت آن وجود ندارد. نکته حائز اهمیت در بررسی این وضعیت آن است که حتی در طول دو ماه ابتدایی سال که بازدهی قابل قبول در معاملات بازار مطروحه به‌دست‌آمده نیز تغییر مالکیت از حقیقی به حقوقی روندی منفی داشته به‌ طوری که در ماه فروردین ۲۵۸ میلیارد تومان و در ماه اردیبهشت ۱۵۸۸ میلیارد تومان به ‌طور خالص از سوی حقیقی‌ها از چرخه معاملات بازار سهام خارج شده است. این رقم خروجی برای خردادماه ۶۶۳۲ میلیارد تومان، برای تیرماه ۴۹۳۲ میلیارد تومان، برای مردادماه ۳۴۴۵ میلیارد تومان و برای واپسین ماه سال یعنی شهریور ۲۸۱۸ میلیارد تومان بوده است.

بازار خالی از اعتماد

چنین ارقامی به‌خوبی نشان می‌دهند که حتی در بهترین شرایط نیز بورس نتوانسته وضعیت مطلوب از خود به نمایش بگذارد و صرفاً به واسطه افزایش تقاضای نهادی مسیر صعودی را پیموده است. در واقع اگر بخواهیم در همین راستا شاخصی برای وضعیت بورس تهران ترسیم کنیم باید اشاره کنیم که آن شاخص مفروض به ‌طور آهسته و پیوسته در شش‌ماهه نخست سال جاری کوچک و کوچک‌تر شده و بازار مربوطه نیز به موازات آن هر روز میزان معینی از اعتماد عمومی را نسبت به خود از دست داده است. اما کار بازاری مانند بازار سهام چگونه به اینجا رسید؟

پرواز با بال بازارهای جهانی

اگر بخواهیم نگاهی دقیق‌تر به آنچه سبب شد تا در هفته‌های نخست سال جاری شاهد شکل‌گیری روندی صعودی باشیم بیندازیم باید بگوییم که بورس تهران در حالی سال جاری را آغاز کرد که به سبب کاهش ریسک‌های سیستماتیک ناشی از تصمیم‌گیری‌های دولت نسبت به ماه‌های قبل از آن تا حدودی به آرامش رسیده بود. در طول سال ۱۴۰۰ اگرچه حمایت‌های دستوری در جهت خرید قیمت سهام برای بهبود وضعیت این بازار چندان کارگر نشد، با این حال مشخص شدن تکلیف برخی از موارد بسیار مهم نظیر نرخ گاز پتروشیمی‌ها، نرخ انرژی برای صنایع و همچنین سهم بهره مالکانه معادن و ثبات آن در سال بعد سبب شد تا آرامش تا حدودی به بازارها برگردد. در این میان افزایش نسبی قیمت دلار در بازار آزاد که تاثیر روانی قابل‌توجهی بر اذهان عمومی داشت نیز سبب شد تا حدودی اوضاع به نفع این بازار تغییر کند اما عاملی که از همه بیشتر اهمیت داشت این بود که به سبب افزایش انتظارات تورمی در اقتصاد جهانی و رشد نسبی تورم در اقتصادهای بزرگی نظیر آمریکا و اتحادیه اروپا وضعیت به نفع کامودیتی‌ها تغییر کرده بود. در این مدت اگرچه تورم رشد می‌کرد با این حال اقدامات ضدتورمی شدت و حدت امروز را نداشت و همین مساله باعث شده بود تا خوش‌بینی نسبت به روند قیمت‌ها در بازارهای جهانی افزایش یابد. در آن زمان همین عوامل سبب شد تا کالاهای اساسی نظیر مس، آلومینیوم، روی و سرب افزایش قابل توجهی داشته باشند و حتی از رکورد تاریخی خود نیز فراتر بروند. عامل دیگری که سبب شده بود تا در این شرایط قیمت کامودیتی‌ها به‌خصوص انرژی افزایشی باشد شروع جنگ میان روسیه و اوکراین بود که سبب شد تا هم قیمت مواد غذایی رشد خیره‌کننده را به ثبت برساند و هم احتمال حذف شدن انرژی روسیه از بازارهای جهانی به عنوان یکی از مهم‌ترین عرضه‌کنندگان نفت و گاز شوک جدی به این بخش از اقتصاد جهانی وارد کند. از آنجایی که کشش تقاضا برای نفت در شرایطی که همچنان نشانه‌های شروع رکود در اقتصاد جهانی پیدا نشده بود بسیار بالا به نظر می‌رسید همین امر سبب شد تا در هر قیمتی نفت خریدار داشته باشد. به همین دلیل قیمت نفت در هفته و ماه‌های بعد تا حدود ۱۴۷ دلار نیز رشد کرد که رقمی قابل توجه به حساب می‌آید. گاز نیز چند برابر شد تا جایی که حتی گفته می‌شد قیمت این محصول مهم در هر مترمکعب با چند بشکه نفت برابری می‌کند. به‌طور خلاصه اینکه روند صعودی قیمت‌های جهانی در بازار کامودیتی به نحوی بود که در آن زمان کمتر کسی خیال واژگونی قیمت‌ها در این بازار را در سر می‌پروراند. رشد قیمت انرژی، در بورس تهران سبب شد تا حاشیه سود تولید فرآورده‌های نفتی به یکباره افزایش قابل توجه پیدا کند. از طرفی تقاضا در بازارهای جهانی برای محصولات فلزات اساسی و رنگین نظیر فولاد، مس، روی و... صعودی شد و متعاقباً اوضاع شرکت‌های داخلی را بهبود بخشید و صنایع پتروشیمی را نیز تا حد زیادی در این بازار با اقبال مواجه کرد.

با این حال رشد یادشده چندان دیرپا نبود. بازار سهام که در شرایط کاهش تنش‌های داخلی و مسکوت ماندن مذاکرات برجام با نگاهی خوش‌بینانه بازارهای جهانی را می‌نگریست در نهایت با تغییر روند این بازارها مغلوب شرایط مذکور شد و خود نیز کم‌کم دست بالای تقاضا را به طرف عرضه باخت. از آن به بعد یعنی از روزهای پایانی اردیبهشت و ابتدایی خرداد روند مثبت بورس معکوس شد و همان‌طور که در افزایش خروج پول حقیقی‌ها شاهد بودیم به کاهش نسبی قیمت سهام کامودیتی‌محور انجامید. به دنبال این امر شاخص کل که در بهترین حالت خود در سال جاری از محدوده یک میلیون و 600 هزار واحد فراتر رفته بود شروع به افتی نوسانی در کانال‌های پایین‌تر کرد.

47

اثر نرخ بهره خارجی بر بازار داخلی

اما از شرایط کلی بورس در اثر تغییر قیمت کامودیتی‌ها که بگذریم به عامل ریشه‌ای‌تر می‌رسیم که نرخ بهره نام دارد. با افزایش تورم در اقتصادهای جهانی نظیر حوزه پولی یورو، ایالات‌متحده، بریتانیا، کانادا و... این کشورها با افزایش نرخ بهره خود به مقابله با تورم پرداخته‌اند. این اقتصادها که در دوران کرونا به ناگزیر حجم بالایی از بسته‌های حمایت اقتصادی را در حوزه معیشت مردم ارائه کرده بودند با افزایش پایه پولی راهی به جز پذیرش تورم نداشتند تا بتوانند در سال‌های اوج‌گیری کرونا و نرخ بالای تلفات آن از سد این بیماری مهلک بگذرند. در آن زمان اگرچه این مشوق‌های اقتصادی توانست از سقوط قابل توجه اقتصاد جهانی و از بین رفتن بسیاری از کسب‌وکارها جلوگیری کند با این حال تورمی که به اقتصاد تحمیل کرد اثری قابل توجه داشت که کمتر کسی می‌تواند از آن چشم‌پوشی کند.

همین آثار مهلک بود که در نهایت سیاستگذاران پولی در سراسر دنیا را به اعمال سیاست‌های سفت و سخت انقباضی ناگزیر کرد. در همین راستا نرخ بهره در ایالات‌متحده از سوی فدرال‌رزرو از محدوده ۳۰ درصد افزایش پیدا کرد تا جایی که در آخرین افزایش آن طی هفته گذشته به محدوده ۳ تا 25/3 درصد رسید. در اروپا نیز پس از 11 سال نرخ بهره افزایشی شد. در حال حاضر نیز وضعیت به نحوی است که انتظار می‌رود به منظور مقابله با تورم نرخ بهره در این اقتصادها افزایش پیدا کند. از آنجایی که نرخ بهره و تغییرات آن رابطه معکوس با قیمت دارایی دارد، از این‌رو انتظار برای کاهش ارزش کالاهای اساسی در بازارهای بین‌المللی نیز رو به فزونی گذاشته است. این خبر ابداً نمی‌تواند نقشی مثبت در بورس تهران ایفا کند. دقیقاً به همین دلیل است که در طول ماه‌های گذشته با افزایش انتظارات عمومی در جهت رشد نرخ بهره در اقتصادهای یادشده شاهد افزایش بدبینی نسبت به آینده بازار سهام در جهان و همچنین ایران بوده‌ایم. این‌طور که به نظر می‌رسد این رویه در ادامه نیز وجود خواهد داشت و همان‌طور که در روزهای پایانی شهریور مشاهده شد مجدداً به بازار سهام آسیب بزنند. بورس تهران که سفر برگشتی خود از محدوده یک میلیون و 600 هزار واحدی را تا قعر کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد ادامه داده است همچنان ممکن است در این مسیر ثابت‌قدم باشد چرا که نه در داخل چشم‌انداز روشنی برای بهبود قیمت‌ها وجود دارد و نه در خارج سیاست‌های انقباضی به زودی از روی میز سیاستگذاران پولی اقتصادهای پیشرفته کنار خواهد رفت.

برجام نافرجام

فراتر از تمامی مشکلات پیرامون بازارهای جهانی کالایی که بازارهای سهام را در سرتاسر جهان تحت تاثیر قرار داده است، یک نکته در تمامی این مدت وجود داشته که نه‌تنها بورس تهران بلکه سایر بازارهای دارایی را نیز به شدت دچار مشکل کرده است. مردم در حالی این روزها را سپری کرده‌اند که در تمامی این مدت معطل ماندن مذاکرات اتمی به زیان بازارها تمام شده است. مردم ایران در شرایطی شش ماه گذشته را از سر گذرانده‌اند که در همین مدت تورم از 50 درصد فراتر رفته اما ترس از وقوع توافق و افت یکباره ارزش دارایی‌ها مانع از آن شده که مانند قبل آحاد جامعه برای حفظ ارزش دارایی‌های خود به سمت بازارهای مختلف نظیر بورس بروند. از آن زمان تاکنون بازار سهام دستخوش تغییرات گوناگونی شده که برخی از مهم‌ترین آنها ناشی از برجام بوده است. از صف خرید شدن نمادهای خودرویی تا تقاضای سنگین حقیقی که روی نمادهای بانک شکل گرفته همه جزو مسائلی بوده که بازار را از خود متاثر کرده است. در این میان نکته جالب توجه این بود که با رشد قیمت دلار در سامانه نیما دیگر کسی به سبب اخبار مثبت برجامی در بازار عرضه‌ها را تقویت نمی‌کرد. این در حالی است که فعالان بازار در سراسر روزهای سال 1400 به این متغیر وزن مهمی می‌دادند و با افت قیمت دلار ناشی از کاهش ریسک‌های انتظاری به سرعت بر تابلوی معاملات بورس اثر منفی می‌گذاشتند.

 در حال حاضر نیز اگرچه اخبار برجامی تقریباً مسکوت شده‌اند اما به نظر می‌رسد که به‌رغم تمامی رفت و برگشت اخبار در طول دو سال اخیر این عامل همچنان می‌تواند به بازار جهت دهد. با این حال باید صبر کرد و دید که با توجه به وجود انتظاراتی مبنی بر رکود بازارهای جهانی از این پس عامل مذاکرات چگونه در این بازار نقش بازی خواهد کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...