صدای جمعیت
چرا باید کتاب تاریخ اغتشاش و اعتراض را خواند؟
کتاب «تاریخ اغتشاشات و اعتراضهای مردم و قانون: صدای جمعیت»، نوشته «مت کلمنت» استاد ارشد جرمشناسی در دانشگاه وینچستر انگلستان است که در سال 2016 انتشارات پالگریو مک میلان لندن به بازار کتاب عرضه کرده است؛ کتابی منحصربهفرد که در حقیقت تاریخچهای از اعتراضهای مردمی است.
کتاب 225صفحهای کلمنت در هفت فصل به بررسی تاریخی اعتراضهای مردمی در کشورهای جهان میپردازد. نویسنده در توصیف کتاب مینویسد: «این کتاب ثمره سالها کمک برای سازماندهی اعتراضهای مدنی و شرکت در جنبشهایی است که برخی از آنها، مثل «میدان ترافالگار» در سال 1990 و «ولینگ» در 1993 شورش نام گرفتند.» فعالیتهای آکادمیک مک کلمنت از زمان زندگی در شهر بریستول آغاز شد، شهری که تاریخ آن با انواع اعتراضها و شورشها عجین شده است و شاید زندگی کردن در چنین شهری دلیل اصلی علاقه نویسنده به بررسی تاریخی شورش و اعتراضها در جوامع بوده است.
کتاب با بحث درباره رفتار معترضان شهری آغاز میشود و کلمنت توضیح میدهد که معترضان شهری در طول تاریخ رفتارهای مشابهی از خود نشان دادهاند. آنها راهپیمایی برگزار میکنند و اعتراض از فضایی آغاز میشود که اهمیتی نمادین برای معترضان دارد و معمولاً در فضایی مشابه نیز به پایان میرسد. معمولاً معترضان در دفاع از آرمانهای خوب یا برای تحقیر مخالفان شعار میدهند، گاهی ممکن است همه چیز به خوبی پیش نرود و کار به خرابکاری و تخریب اموال عمومی ختم شود و حتی ممکن است معترضان شیشهها را بشکنند و به سازمانهای دولتی خسارت بزنند یا حتی تابلوهای رانندگی را از جا دربیاورند. احتمال غارت اموال عمومی نیز منتفی نیست اما اینکه اعتراض چگونه به وندالیسم ختم شود و اینکه چه چیزهایی غارت شود، به نوع و دلیل اعتراض بستگی دارد. گاهی معترضان، مخالفان را به خشونت تهدید میکنند و آتش میافروزند یا حتی اقدامات جدیتری صورت میدهند که به واکنش مقامات منجر میشود و در نهایت یا به نهادهای حکومتی حمله میکنند یا از طرف این نهادها مورد حمله واقع میشوند. روند معمول شورش و اعتراض از زمان روم باستان تا قرن بیست و یکم، با تفاوتهای جزئی همین بوده است. کتاب آقای کلمنت مثالهای متعدد از جوامع باستانی تا مدرن را ارائه میکند که نشان میدهد اعتراضهای خیابانی با اندکی تغییر روند، در تمام طول تاریخ انسانی به همین منوال بوده است. به عقیده نویسنده، «صدای جمعیت» به ما یادآوری میکند جامعه به طرق مختلف از طریق مبارزه جمعی در طول زمان تغییر کرده است. بسیاری از اتفاقات تاریخی مهم، مانند برداشته شدن تفکیک قانون نژادی و پایان بردهداری و اعطای حق رای به زنان و تشکیل اتحادیههای کارگری، بدون صدای جمعیت شاید ممکن نمیشد. از دهه 1960 میلادی، ما شاهد موجی نسبتاً نو از جمعیتی بودهایم که اینبار به دلایل اقتصادی به خیابانها آمدند. بینالمللی شدن سرمایه و وابستگی متقابل اقتصادهای ملی که افول و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ورود چین به اقتصاد جهانی رشد آن را سریعتر هم کرد، باعث مشابهت و همزمانی تحرکاتی در بخشهای مختلف جهان شده است که چپها به آن مبارزه طبقاتی میگویند. در این زمان به عقیده بسیاری از متخصصان، رابطه بین دولت و مردم و حکومت و جامعه به ناچار و به صورت ریشهای بازتعریف میشود. در این شرایط دولتها با «شورش»های بیشتری روبهرو خواهند بود که شکلهای متفاوتی دارند و ریشههای آنها مختلف است و در عین حال بخش بیشتری از جامعه را به خود جذب میکنند و در نتیجه کنترل روند آن، هم برای شرکتکنندگان و هم مقامهای دولتی سختتر است. واضح است که جرمشناسی سنتی نمیتواند رفتار مجرمانه جمعیت و نقش مهمی که شکستن برخی قوانین از پیشنوشته میتواند برای از بین رفتن بیعدالتی داشته باشد درک کند. همچنین ابزارهایی برای درک علت این رفتارها و احیاناً همدلی با آن ندارد. بنیانگذاران جرمشناسی، فیلسوفان لیبرالی بودند که نظام حقوقی مدرن را از نظر اخلاقی درست میدانستند و بیشتر توجه آنان به مسوولیت فرد در تبعیت از قانون معطوف بود و توجهی به وظیفه قانون در برابر افراد نداشتند. در واقع رشتههایی مانند فلسفه و ادبیات و تاریخ، برای درک و پذیرش نقش مخالفان در شکلدهی جامعه معاصر و تاریخ اجتماعی ابزارهای بیشتری در اختیار داشتهاند و بسیار پذیراتر بودهاند. نقش اصلی و تقریباً تنها نقش جرمشناسی محکوم و سرکوب کردن رفتارهای مخالف قانون و افراد قانونشکن بوده است. حتی بسیاری صداهای انتقادی که به عنوان آلترناتیو برای جرمشناسی کلاسیک مطرح میشوند همچنان بحث را با این فرض شروع میکنند که همه شورشها صرفنظر از هر شرایطی از جمله دلیل ایجاد یا نحوه رفتار شرکتکنندگان در آن رویدادهایی آسیبزا هستند که ایجاد مشکل میکنند و باید به نحوی به آن پاسخ داده شود تا احتمال وقوع آن در آینده کمتر شود. البته این دیدگاه جدید ذاتاً اصلاحطلبانه است و به برخورد قهری اعتقاد ندارد بنابراین جامعهشناسان پیشنهاد میکنند نظام سرمایهداری علاوه بر اینکه باید تلاش کند نابرابریهایی را که باعث این شورشها میشود کاهش دهد و از بین ببرد، در عین حال باید فضایی را ایجاد کند که صدای جمعیت، شنیده شده و دیدگاههای آنها در تغییر سیاستهای اعمالشده در جامعه موثر باشد تا بتوانند بدون اعتراض مخرب، به اهداف معقول و منطقی خود دست پیدا کنند. کلمنت در کتابش توضیح میدهد که در واقع جرمشناسی از همین دهه 60 میلادی و بحثهای پیرامون نحوه برخورد با «شورشهای طبقاتی» بود که رشد کرد چون توانست به نوعی توضیح دهد چرا و چگونه ناگهان میلیونها نفر «منحرف و شورشی» شدهاند. تا قبل از این، علوم اجتماعی اعمال و در نتیجه افراد را به دو دسته «عادی» و «انحرافی» طبقهبندی میکرد. بر اساس این دستهبندی، افراد عادی مطلوب به شمار میآمدند و افراد انحرافی نیز ضد جریانهایی بودند که نیاز به اصلاح داشتند. همانطور که کلمنت شرح میدهد جرمشناسان کاملاً سنتی تمایل داشتند خود منحرفان را دلیل مشکلشان قلمداد کنند در حالی که جریانهای لیبرالتر، به نقش ساختارها در انحراف افراد میپرداختند و از لزوم تصحیح ساختارها سخن میگفتند. اما جریانهایی بعد از دهه 1960 و حتی 1970 شروع به شکلگیری کرد که دیدگاهش به افرادی که تلاش میکردند حقوق نادیده گرفتهشده خود را از جریان اصلی حاکم بر جامعه طلب کنند نه منحرفی قربانی ساختارها که عاملی فعال و موثر برای تغییر وضعیت جامعه بود که حتی از آنها باید تقدیر شود چون در اغلب موارد اعمال و رفتار آنان به بهبود کلی زندگی افراد در جامعه منتهی میشود. به باور این جریان جدید همین افرادی که سابقاً منحرف خطاب میشدند بودند که جنبشهایی مانند برابری نژادی را ایجاد کردند و به ثمر رساندند و به همین دلیل میتوان گفت این افراد شایسته تقدیر هستند.
فصلهای کتاب
کتاب در هفت فصل تنظیم شده که به جز فصل اول که به کلیت معرفی موضوع بحث اختصاص دارد، بقیه فصول روند تاریخی مواجهه دولتها و البته جرمشناسان با اعتراضهای عمومی و معترضان را شرح میدهند: دموکراسی و اعتراض در دوران باستان، شورشهای قرون وسطی، صنعتگران و شهروندان شورشها از سال 1500 تا 1700، عرف و قانون و طبقه، اعتراض و رشد جرمشناسی انتقادی، دهه 2010: یک دهه شورش و اعتراض فصول دوم تا هفتم تشکیلدهنده کتاب هستند. فصل دوم، رابطه بین تولد دموکراسی در آتن و مقاومت سازمانیافته جمعیت در برابر استبداد را بررسی میکند. در روم باستان ما میبینیم مردم چگونه تریبونها را به دست آوردند، نمایندگان خود را انتخاب کردند و قدرت خود را در کنترل جامعه هنگامی که با هم به عنوان یک کل متحد میشدند کشف کردند و به عبارتی دموکراسی اصیلی منطبق با تعریف آن تشکیل دادند. در فصل سوم، شورشهای قرون وسطی؛ میبینیم که چگونه در اعتراضهای عمومی و شورشهای قرون وسطی بازرگانان و فقرا دوشبهدوش یکدیگر با نظم قدیمی مبارزه کردند و در این مسیر متحد شدند تا از حق خود برای تجارت دفاع کنند و صدای خود را در نهادهای سیاسی داشته باشند یا حتی در مواردی تنها برای از دست ندادن زمینهایشان و دریافت دستمزدهای خود دست به اعتراض زدند. به عقیده کلمنت مفاهیم عرف و عدالت اجتماعی زیربنای جنبشهایی بود که بین سالهای 1500 تا 1800 در برابر سیاست حصر زمین و اصلاحات سیاسی و مذهبی مقاومت میکردند که این مسائل در فصلهای چهار و پنج مورد بحث قرار گرفته است. به نظر کلمنت با صنعتی شدن شهرها و گذر از فئودالیسم به سرمایهداری، شورشها شکل سازمانیافتهتری به خود میگیرند و در واقع نوع جدید اعتراضهای اجتماعی و آشوبهای شهری آغاز میشوند. این عمدتاً به این دلیل است که مقیاس بزرگتر دوران صنعتی شدن در برابر دوران قبل از آن شرایط مردم را تغییر میدهد و همچنین جمع شدن مردم در شهرها و در نزدیکی هم که لازمه دوران صنعتی بود شرایط ایجاد شورشهای بیشتر و سازمانیافتهتر را فراهم میکند. علاوه بر این طبقه کارگری که به واسطه صنعتی شدن در شهرها ایجاد شده نیازمند عدالت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است و برای رسیدن به آن از ابزارهای مختلفی از جمله ایجاد ناآرامی و شورش بهره میگیرد. در این دوران شورشها و ناآرامیها و اعتراضها اغلب دارای مولفههایی بودند که در نهایت به بهبود سطح زندگی در جامعه کمک نمیکرد یا بهتر بگوییم اعتقاد بیشتر بر این بود که تنها راه بهبود وضعیت بخشی از مردم استفاده از خشونت علیه بخشی دیگر است که مثال آن را در شورشهای نژادی 1918 ایالاتمتحده یا لینچ کردن در این کشور میتوان شاهد بود. منظور از لینچ کردن، اعدام غیرقانونی در ملأعام یا ضرب و جرح منجر به مرگ توسط یک گروه گفته میشود که معمولاً برای تنبیه متجاوز یا ترساندن گروهی اقلیت انجام میگیرد. معمولاً این عمل به وسیله گروهی خودسر با سروصدا و با قصد جلب توجه اذهان عمومی انجام میشود. بیشتر موارد لینچ کردن در زمان تنشهای اقتصادی و اجتماعی انجام میشود و معمولاً با قصد سرکوب گروه اقلیت از سوی گروه اکثریت انجام میگیرد. فصل ششم بررسی میکند چگونه ایدههای جدید درباره نحوه کارکرد و توسعه جامعه باعث رشد و بهبود جامعه و به همراه آن رشد و تغییر جرمشناسی و نحوه برخورد آن با شورشها و اعتراضها شده است. به گفته کلمنت جامعهشناسی انحراف و جرمشناسی انتقادی محصول آگاهیها و تغییرات ایجادشده در جامعه به دلیل مبارزات برای حقوق مدنی و شغلی بود.
به گفته کلمنت، انگیزه وی برای نوشتن این کتاب اعتراضها و شورشهایی بود که در سال 2011 در مناطق مختلف جهان رخ داد. بهار عربی در خاورمیانه شروع سیاسی این اعتراضها بود که با شورشها و اعتراضهایی در اروپا و ایالاتمتحده دنبال شد. در اروپا و ایالاتمتحده اعتراضها عموماً در میادین اصلی شهرها (انتخاب نمادین مکان) علیه تصمیمات اقتصادی دولت درباره ریاضت اقتصادی در سالهای بعد از بحران 2008 و همچنین نابرابری موجود شکل گرفت. در همین سال چندین شورش و اعتراض با شرکت توده مردم در انگلستان رخ داد. اهمیت این سال از نظر کلمنت در این است که پس از سه دهه ثبات بین سالهای 1980 تا 2010 که طی آن شورشها و اعتراضهای دهههای 60 و 70 میلادی فروکش کرد و قدرت سرمایهداری احیا شد، سال 2011 را میتوان تولد دوباره تاریخ نامید. سالی که در آن اعتراضهای جدیدی که به نوعی یادآور دوران قبل از 1980 هستند، شروع شد. سالی که در آن جریانهای ضدسرمایهداری دوباره از حاشیه به بطن جامعه و تحرکات سیاسی بازمیگردند و میتوانند جریانهای موثر و شاید مثبت جدیدی را در جوامع و شاید جهان شکل دهند.
اما چرا اعتراضهای اروپا، ایالاتمتحده و انگلستان برای کلمنت تا این حد جذاب است؟ شاید به این دلیل که به نظر میرسد شورشها و اعتراضهای جمعی در مناطق پیشرفته اقتصادی جهان حتی اگر همانند سال 2011 با تواتر نسبتاً زیادی رخ دهند باز هم عجیب و غیرمنتظره باقی میمانند. همانطور که کلمنت در کتاب خود بحث میکند این اعمال تا حدی عجیب به نظر میرسند به این علت که در بخشی از جهان روی میدهند که موفقیت اقتصادی آنها بر پایه ذهنیت فردگرایانه بنا شده است و از این ذهنیت فردگرایانه انتظار نمیرود در تخطی از قوانین و مقررات تابع جمع شود. اما جمعیتها در دهههای اخیر در هر جای جهان که گرد آمدهاند، اگرچه از همان الگوی رفتاری باستانی پیروی کردهاند اما همیشه از تبعیض و شنیده نشدن و نابرابری شکایت داشتهاند و به نظر میرسد جرمشناسان باید روشها و تعاریف جدیدی برای شورشیان امروز داشته باشند. همانطور که «مورین کین» در گردهمایی انجمن جرمشناسی ایالاتمتحده گفت باید متوجه باشیم که درد و خشم و رنج را اغلب نمیتوان از راههای معمول بیان کرد و برای همین هرقدر هم اعمال مردم پیچیده، متناقض و گیجکننده باشد، باز هم ما باید بتوانیم از ورای آن انگیزهها و دلایلشان را ببینیم تا بتوانیم راهی برای کنترل هزینهها و عواقب ناخوشایند آن برای جامعه بیابیم. این راه جدیدی است که جرمشناسی در برابر شورشها و اعتراضها باید در پیش گیرد.