اثر پنگوئن
چرا یک نفر باعث میشود، ترسمان بریزد؟
«شما زیادی فکر میکنید. همهاش که نباید فکر کرد. راه که بیفتیم، ترسمان به کلی میریزد.»
این جمله، بخشی از داستان کودکانه ماهی سیاه کوچولو نوشته صمد بهرنگی است که در زمستان سال 1347 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرد. قصه ماهی سیاه کوچولو در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر میکند و سفری دور و دراز را با تجربههای متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز میکند. این داستان حکایت زندگی و سرگذشت ماهی سیاه کوچولویی است که درمانده از تکراری بیهوده که افراد دیگر درون قصه، به آن زندگی میگویند، با عبور از جویبار به سمت دریا روانه میشود. در این مسیر اتفاقات زیادی برایش میافتد و موانع زیادی بر سر راهش قرار دارد و با ترسهای جدیدی مواجه میشود، اما با درسآموزی از یک مارمولک دانا و آگاهی از ترسهایش در پی هدفش میرود و حتی ترس ماهیهای دیگر را هم میریزد. اگرچه برداشتهای مختلفی از این داستان شده است اما موضوعی که در تمام این برداشتها مشترک است، لزوم رهایی از ترس برای رسیدن به رهایی واقعی است.
حرکت به سمت ناشناختهها، به سمت اتفاقات جدید همواره با ترس همراه است؛ ترس از شکست، ترس از نرسیدن و ترس از گرفتار شدن. اما بعضی اتفاقات باعث میشود این ترس به یکباره بریزد. گاهی فعل و انفعالات درونی ناشی از تفکر و خودشناسی، گاهی یک رویداد خارجی و گاهی یک دختر.
حتماً بارها در موقعیتهای مختلف مشاهده کردهاید که در یک جمع که همگی در پی انجام یک حرکت مشابه هستند، افراد منتظر اولین نفر شده و سپس خود وارد گود میشوند.
در اعتراضات خیابانی، حمله یکی از معترضان به سمت نیروهای ضدشورش ترس بقیه را میریزد. در یک استخر آب سرد، ورود اولین نفر به آب، بقیه را به شیرجه درون استخر ترغیب میکند و در یک سرمایهگذاری پرخطر ورود پول از سوی یکی از دوستان شما را هم وارد آن سرمایهگذاری پرریسک میکند. اینکه انسان همیشه برای ورود به یک کار پرخطر به دنبال اولین قربانی است، به «اثر پنگوئن» مشهور است.
اثر پنگوئن اصطلاحی در روانشناختی جمعی است. این اثر میگوید پنگوئنها و همچنین انسانها برای پیوستن به یک حرکت و جنبش جمعی منتظر یک قربانی هستند. اثر پنگوئن یک اثر شبکهای است که نگرش «انتظار و دیدن» را میان جمعیت تشریح میکند. در یک شبکه، به دلیل مشارکت نکردن کاربران دیگر، کاربران اولیه به عنوان نخستین اقدامکنندگان از منافع کمی برخوردار میشوند. یک شبکه زمانی دارای ارزش میشود که افراد بیشتری از آن استفاده کنند. در نتیجه، شرکتها و جمعیت عادی افراد اقدام خود را تا زمانی که گام اول برداشته نشود، به تاخیر میاندازند.
چرا اثر پنگوئن؟
پنگوئنها به طرز اعجاببرانگیزی رفتار منفعتطلبانهای دارند که آنها را از شکارچیانشان در امان نگه میدارد. اما قبل از اینکه برای شکار ماهی به آبهای یخزده شیرجه بزنند، در لبه یخ به یکدیگر تنه میزنند تا اولیننفری نباشند که به داخل آب میپرد. این یک جابهجایی تدریجی و با شک و تردید است. زمانی که اولین پنگوئن نگونبخت به سمت پرتگاه میلغزد، گروه این فرد پیشگام را به داخل آب هل میدهد.
حالا که پنگوئن به درون آبهای یخزده افتاد، گروه منتظر میماند.
این داوطلب ناخواسته به صورت غیرارادی از اعماق آب بیرون میآید و شنا میکند، خوشحال از اینکه نهنگهای قاتل او را نخوردهاند. این اتفاق نشان میدهد که هیچ نهنگ قاتل گرسنهای زیر سطح یخ وجود ندارد. پس از این، کل گروه به داخل آب شیرجه میزند و ماهیگیری دستهجمعی آغاز میشود.
اقتصاددانان، جوزف فارل و گارث سالونر این سناریو را «اینرسی بیش از حد» و به زبان عامیانهتر «مشکل پنگوئن» نامیدهاند. پنگوئنهای گرسنه در لبه یک یخ شناور جمع میشوند و تمایلی به شیرجه زدن در آب ندارند. غذا در آب وجود دارد، اما ممکن است یک نهنگ قاتل در کمین باشد، بنابراین هیچ پنگوئنی نمیخواهد ابتدا شیرجه بزند. در چنین شرایطی، عقلانیت فردی ممکن است گروهی را به سمت از دست دادن فرصتهای جذاب سوق دهد، به عنوان مثال، یک وعده غذایی بدون شکارچی یا یک محصول جدید شبکهای نوآورانه.
مثال در بازارهای مالی
فرض کنید دو شرکت A و B به ترتیب 30 و 40 درصد سهم بازار را در اختیار دارند. شرکت A این انتخاب را دارد که بین حفظ سهم بازار فعلی خود یا افزایش آن با ارائه یک محصول جدید یک گزینه را در نظر بگیرد. با وجود این، این یک استراتژی پرهزینه بوده و تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد چرا که شرکت B هم میتواند از همین استراتژی تقلید کند.
بنابراین، شرکت A بهتر است منتظر یک پنجره فرصت بماند و متعاقب آن راهبردی را انتخاب کند که شرکت B نتواند آن را تکرار کند.
رفتار گلهای یا تودهوار
جان مینارد کینز در کتاب نظریه عمومی در سال ۱۹۳۶ میگوید: «خرد دنیوی به شما میآموزد که به خاطر حفظ آبرویتان همرنگ جماعت شوید و شکست بخورید تا اینکه برخلاف جریان آب شنا کنید و موفق شوید.»
این تعریف کینز نقطه مقابل اثر پنگوئن است که در اقتصاد رفتاری به رفتار گلهای معروف است. رفتار گلهای (herding behavior) به چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن تصمیمات تکتک افراد یک گروه توسط رفتار کل گروه گفته میشود. از مشاهدات به نظر میرسد که اگر جمعی از حیوانات شروع به حرکت در یک مسیر کنند، همه حیوانات دیگر میخواهند از گله پیروی کنند. دلیل رفتار گلهای چیست؟ یکی از دلایل رفتار گلهای، پیروی کردن از جمع است. میتوانیم در اقتصاد نیز چنین رفتاری را ببینیم.
به عنوان مثال اگر افراد متوجه شوند که علاقه خاصی از جانب مردم به خرید یک دارایی خاص وجود دارد، امکان دارد این محبوبیت را به عنوان دلیلی برای پیروی از جمع در نظر بگیرند. به این دلیل که مردم به صورت ناخودآگاه یا خودآگاه از آنچه دیگران انجام میدهند پیروی میکنند، بازار میتواند نمایانگر عزم جمعی باشد. این برای فرضیه بازار کارآمد (efficient market hypothesis) یک چالش محسوب میشود. دلیل دیگر برای رفتار گلهای، احترام گذاشتن به حرفهایهاست. اگر یک مشاور وام مسکن به ما پیشنهاد گرفتن وامی با سود زیاد را بدهد، ما خودآگاه یا ناخودآگاه فرض میکنیم که آنان میدانند چه کار میکنند چون از این صنعت پول در میآورند. دلیل سوم همان ضربالمثل قدیمی «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» است.
میل به عقب نماندن از بقیه یا از دست ندادن یک چیز، عنصر موثر دیگری در روانشناسی است. این عنصر میتواند مردم را به دنبال کردن احساسات بازار تشویق کند.
این نقل قول نشاندهنده این مشاهده کینز است که شکست خوردن به همراه جماعت شما را از انتقادها مصون میکند. اگر همه یک اشتباه یکسان مرتکب شوند، برای ارتکاب این اشتباه سرزنش نمیشوند ولی اگر تصمیمی مخالف موج بگیرید، در کل مسیر مورد هجمه اکثریت قرار گرفته و بارها در تصمیم خود دچار تردید میشوید.
در چنین شرایطی اگر اشتباه کرده باشید و اکثریت تصمیم درست را گرفته باشند، منزوی شده و احساس شرمندگی میکنید. حتی اگر اکثریت اشتباه تصمیم بگیرند، دچار یأس شده و دیگر نزدیک شدن به افراد برایتان سخت خواهد شد. بنابراین، پیروی از جمع شما را در زمین بازی یکسانی با دیگران قرار میدهد. این میتواند دلیل دیگری برای رفتار گلهای باشد.
رفتار گلهای همه جا اتفاق میافتد؛ چه در کنشهای اجتماعی و چه در حوزه سرمایهگذاری. بهخصوص در حوزه سرمایهگذاری که مردم در آن تخصص کافی ندارند، احساسات نقش مهمی در تصمیمات افراد ایفا میکند. به عنوان مثال، بیشتر افراد در بازار مسکن شاید بهترین اطلاعاتی که در اختیار دارند این است که قیمت مسکن رو به افزایش است و تعداد زیادی از متخصصان مردم را به خرید ترغیب میکنند.
بنابراین افراد میتوانند با تحرکات بازار و با این تفکر که شاید دیگران چیزی میدانند که من نمیدانم، اینسو و آنسو بروند.
چه افرادی بیشتر مستعد رفتار گلهای هستند؟
پژوهشگران دانشگاه گانویل و کایوس انگلستان در نوشتاری مروری به بررسی ابعاد عصبی و روانشناختی رفتار گلهای در اقتصاد انسانی پرداختند که مهمترین نتایج آنها به شرح زیر است.
رفتار گلهای پدیدهای است که در آن افراد با کنار گذاشتن تصمیمگیری مستقل و فردی بر اساس اطلاعات شخصی خود تصمیم میگیرند از دیگران پیروی کرده و از رفتار جمع تقلید کنند.
رفتار گلهای در اقتصاد در حقیقت واکنش فرد به نداشتن اطمینان و درک کافی در مورد جهل خودشان است. افراد از توده پیروی میکنند چرا که گمان میکنند بقیه جماعت اطلاعات بهتری از آنها دارند.
با وجود پژوهشهای فراوان، متاسفانه در الگوهای اقتصادی جایگاه خاصی برای متغیرهای روانی-اجتماعی، که تحت عنوان رفتار گلهای در اقتصاد شناخته میشوند، در نظر گرفته نشده است.
حتی در نظریه بازی، جایگاه رفتار عقلانی عاملهای انسانی بیش از جایگاه رفتار تودهوار در اقتصاد در نظر گرفته شده است. نظریههای تبادل اجتماعی، سرمایه اجتماعی و عزت اجتماعی به مقولههای هیجانی رفتار گلهای در اقتصاد پرداختهاند.
در اقتصادسنجی و الگوهای اقتصادی، این رفتار بهعنوان پیامد محاسباتی بر اساس الگوریتمهای ریاضی و نه بر اساس عوامل عصبی، روانشناختی و اجتماعی، سنجیده شده است. در نتیجه رفتار گلهای در اقتصاد بهصورت یک دوقطبی عقلانی-غیرعقلانی دیده شده است که در بسیاری از موارد نادرست است.
پژوهشهای متعدد نشان دادهاند سطح پایینتر تواناییهای شناختی و کارکردهای اجرایی به بروز بیشتر رفتار گلهای در اقتصاد از سوی معاملهگران منجر میشود. عوامل شخصیتی همچون برونگرایی، اجتماعدوستی، پیوندجویی، تبعیتجویی، همنوایی، اجتناب از ریسک و توافقپذیری (دلپذیر بودن/ مطلوبیت) زمینهساز بروز بیشتر رفتار گلهای در اقتصاد میشوند. در بررسیهای تکاملی یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر رفتار گلهای این است که افراد دوست دارند از بیرون خوب به نظر برسند.
افرادی که اعتمادبهنفس بیش از حد و بالایی دارند، بهجای تبعیت از رفتار گلهای در اقتصاد، عامل هدایت آن میشوند. داشتن روحیه هیجانی بهخصوص نوع منفی آن عاملی مهم در پیروی افراد از رفتار گلهای در اقتصاد هستند.
هنجارهای اجتماعی و فرهنگ حاکم در جامعه نیز به عنوان عوامل محدودکننده بر فرد عمل کرده و در صورتی که تصمیم فرد برخلاف جمع باشد، برای او حالت هیجانی منفی ایجاد میکند. در حقیقت هنجارهای اجتماعی به ایجاد و حفظ الگوهای خاص رفتاری و هیجانی در افراد منجر میشود و بروز رفتار گلهای را تشدید میکند.
در بررسیهای عصبشناسی مشخص شد کمبود اطلاعات، سطح بالای استرس و ابهام در تصمیمگیری موجب میشود که افراد در تصمیمگیریهای اقتصادی خود رفتار گلهای در اقتصاد را در پیش بگیرند. هرچه سطح دانش و توانمندیهای شناختی افراد پایینتر باشد، سیستم آینهای تصمیمگیری آنها بیشتر فعال شده و استعداد بیشتری برای بروز رفتار گلهای در اقتصاد و زندگی خود خواهند داشت.
یکی از راههای کاهش رفتار گلهای در اقتصاد و بهخصوص بازارهای مالی، آموزشهای مداوم مهارتهای روانی-اجتماعی بازارهای مالی و ایجاد موانع برای پیشگیری از تصمیمگیری و عمل مستقیم افراد در بازارهای مالی است.