نااطمینانی در روابط
روابط ایران و افغانستان در سال آینده به چه صورت خواهد بود؟
با وجود فرازونشیبهای زیاد در عرصههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی در محیط داخلی و خارجی در مجموع شاهد تغییر در وضعیت افغانستان و معادلات قدرت در این کشور نبودهایم. مناسبات طالبان در داخل، با همسایگان و با قدرتهای بزرگ و چالشها و فرصتهای مترتب بر آن به قوت خود باقی ماندهاند. هر چند طالبان با تهدیدی جدی در داخل و از خارج مواجه نیست، اما همچنان با چالش مشروعیت، شناسایی نشدن بهعنوان یک دولت مقبول از سوی اغلب کشورهای دنیا و دشواریها و مشکلات اقتصادی در داخل و همچنین تحرکات داعش در کشور روبهرو است. در واقع با گذشت بیش از چهار سال از سلطه طالبان بر افغانستان، حاکمان این کشور هنوز نتوانستهاند مورد شناسایی جامعه بینالمللی قرار بگیرند و مشروعیت سیاسی کسب کنند. این امر بر روابط این کشور با سایر دولتهای جامعه بینالمللی سایه انداخته و عملاً اقتصاد این کشور را با چالش مواجه کرده است. همچنین اعمال زور و اجبار شهروندان به پذیرش دستورات و قوانین جدید، رضایت عمومی برای تداوم این سلطه را مخدوش کرده است. بر این اساس، تداوم این مسئله وضعیت نگرانکنندهای را در افغانستان به وجود آورده است. آمارهای موجود از سازمانهای بینالمللی بر محدودیتهای وسیع اجتماعی، گسترش فقر و بیکاری، تبعیض علیه اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسیتی و... از سوی حاکمان امارت اسلامی حکایت دارد. بهطوری که مهاجرت وسیع شهروندان این کشور به سایر کشورهای منطقه بهخصوص ایران و پاکستان از بحرانی بودن وضعیت حکایت دارد.
تداوم بحران در افغانستان وضعیت نگرانکنندهای را به وجود آورده و مسائل امنیتی متعددی را برای کشورهای منطقه بهویژه ایران پدید آورده است. ایران از یک سو به دلیل همجواری جغرافیایی با افغانستان همواره از تحولات سیاسی-امنیتی این کشور متاثر بوده، بهطوری که سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان همواره مبنای امنیتی داشته است و از سوی دیگر به دلیل تمدن تاریخی، فرهنگی و ارزشهای مشترک میان دو کشور، ایران به بازیگری تاثیرگذار در تحولات افغانستان بدل شده است. ازاینرو تداوم هرگونه بحران در افغانستان میتواند منافع و امنیت ملی ایران را با چالش مواجه کند.
چشمانداز روابط در سال 1404
در سال 1403 روابط حکومت طالبان با ایران و سایر همسایگان دچار تغییر مهمی نبود و پرافتوخیز باقی ماند. اما متغیر موثر بر مناسبات ایران و افغانستان در سال جدید سیاستهای دولت دونالد ترامپ در قبال منطقه، ایران و افغانستان خواهد بود. اینکه روابط تهران-واشنگتن چه روالی را طی کند بر کمیت و کیفیت روابط تهران و کابل نیز سایه خواهد انداخت. همچنین باید دید مقامات کاخ سفید چه سیاستی را در قبال طالبان دنبال خواهند کرد. اعمال سیاستهای سختگیرانه در قبال ایران و افغانستان، نزدیکی تهران و کابل را بیشتر خواهد کرد. در این صورت هر دو طرف برای رهایی از فشار تحریمها، خروج از انزوا و مقابله با چالشهای امنیتی به همکاری بیشتر روی خواهند آورد. هر چند بعید به نظر میرسد که سطح همکاریها به شناسایی و به رسمیت شناختن طالبان از سوی ایران منجر شود. اما به هر حال تشدید چالش میان ایران و آمریکا ظرفیتهای کشورمان را در تعامل با همسایه شرقی تحتالشعاع قرار میدهد. قطع همکاری هند با ایران در پروژه بزرگ چابهار و عوارض منفی آن در تقویت روابط تجاری و ترانزیتی ما با افغانستان گواه این مدعاست.
بستر ناهموار همکاریهای منطقهای
از مقطع روی کار آمدن دوباره طالبان تاکنون، مقامات تهران تلاش گستردهای برای هماهنگسازی دولتهای منطقه و همسایگان در موضوعات مختلف مربوط به افغانستان داشتهاند که در قالب گروه تماس منطقهای شکل گرفت تا مانع از مداخلهجویی قدرتهای جهانی و مشخصاً ایالاتمتحده باشد. اما در عمل گروه تماس از تحرک و هماهنگی چندانی بهویژه با توجه به تکروی روسها برخوردار نیست. حتی وجود تهدیدهای مشترک مانند قاچاق سازمانیافته مواد مخدر، قاچاق انسان و مهاجرتهای غیرقانونی، تروریسم، افراطیگری و داعش نیز موجبات همکاریها را در سطح منطقهای و بینالمللی فراهم نمیآورد. در صورت ادامه چنین روندی ایران هم در سال جدید مانند سایر دولتها بیشتر میکوشد تا به صورت دوجانبه به حلوفصل مسائل خود با افغانستان بپردازد.
نااطمینانیها در مناسبات دوجانبه
نااطمینانیها همه موضوعات جاری در مناسبات دوجانبه دو کشور همسایه را دربر میگیرند. مسئله آب و رودخانههای مرزی و تالاب بینالمللی هامون به چالشی مزمن تبدیل شده که با توجه به سیاستهای طالبان هیچ چشمانداز روشنی برای حلوفصل و حتی مدیریت آن در سال جدید متصور نیست و با توجه به تداوم خشکسالی و کاهش بارش و افزایش مصرف در دو سوی مرز، تنشزاتر شدن این مسئله قابل پیشبینی است [اگرچه برآوردهای نهادهای تخصصی و سازمان حفاظت از محیطزیست نشان میدهد، بارش در افغانستان و در حوضه آبریز هیرمند فراتر از آن چیزی است که دولت امارت اسلامی طالبان اعلام میکند و عملاً حقآبه ایران از آورد رودخانه هیرمند پرداخت نمیشود، مگر آنکه سیلابی به ناچار خط مرزی را طی کند و دیگر راهی برای مهار و هدر دادن آن در افغانستان پیدا نشده باشد. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست 12 اسفند 1403 اعلام کرد؛ آنچه طی این دو روز به پهنههای آبی سیستان وارد شده، سهم طبیعی ایران از رودخانههای مشترک با افغانستان است، به همین دلیل آب ورودی را نمیتوان جزو تعهدات افغانستان در نظر گرفت].
مسئله مهم مهاجران و پناهجویان هم وضعیتی مشابه دارد. طالبان انگیزهای برای همکاری در راستای رفع این مشکل ندارد و از ظرفیت بالایی هم در این زمینه، بنابر موانع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خودساخته برخوردار نیست. این در حالی است که طرف ایرانی پس از غفلتی چندساله عزم خود را بر اخراج اتباع غیرمجاز که رقم آنها نامشخص است و بنابر نقل قول مقامات رسمی دستکم سه میلیون نفر را شامل میشود، جزم خواهد کرد.
در موضوع ترانزیت، استمرار سطح کنونی همکاریها قابل پیشبینی به نظر میرسد. با وجود موانع موجود بر سر راه تکمیل پروژه چابهار، همکاری در خطوط ریلی و جادهای امکان افزایش بیشتری دارد و میتواند تجارت افغانستان را با کشورهای دیگر بهویژه ترکیه پوشش دهد.
در موضوعات سیاسی و امنیتی مانند مبارزه با تروریسم و افراطیگری و داعش مسئله را نمیتوان چندان در سطح دوجانبه تعریف کرد. بنابراین عدم قطعیتها در این عرصهها بیشترند و تابع تحولات منطقهای و بینالمللی قرار میگیرند.
در عین حال باید نقش مهم بخش خصوصی و نیز مناسبات مردم با مردم را نیز در نظر گرفت. با وجود کاهش شدید تابآوری جامعه ایرانی در پذیرش مهاجران و افزایش عوارض و حساسیتها نسبت به حضور اتباع (مشخصاً اتباع غیرمجاز) مناسبات علمی-دانشگاهی، فرهنگی و اقتصادی دو جامعه استمرار خواهند یافت.