سالی سرنوشتساز
روابط ایران و چین چگونه پیش خواهد رفت؟
جمهوری خلق چین یکی از مهمترین شرکای جمهوری اسلامی ایران طی دهههای گذشته بوده و با نگاه به ابعاد مختلف روابط تهران و پکن، بهخوبی میتوان جایگاه پکن را در سیاست خارجی کشور مشاهده کرد. طی سالیان اخیر با امضای چهارچوب توافقی 25ساله عملاً تصمیمگیران دو کشور بر توسعه روابط با یکدیگر تاکید کردهاند. با این حال، این روابط آنگونه که باید، توسعه نیافته است. یکی از مهمترین دلایل آن نیز اثرگذاری مولفههای ثالث از جمله مسئله تحریمها علیه ایران است که به مانعی مهم در گسترش روابط تبدیل شده است. بنابراین، اینکه روابط دو کشور در سال آینده چه سمتوسویی پیدا خواهد کرد، پرسشی مهم است که برای پاسخ به آن بررسی نوع رویکرد دو کشور به یکدیگر و عوامل مهم و تاثیرگذار ضروری است.
اگر با نگاهی تاریخی به روابط ایران و چین نگریسته شود، میتوان گفت مولفههایی که منطقاً میتوانند به توسعه روابط دو کشور کمک کنند، رو به فزونی بودهاند. این امر به طور کلی ناشی از نیازمندیهای مشترک و همچنین وجود برخی اشتراک دیدگاهها میان رهبران دو کشور پیرامون مسائل و پدیدههای مختلف منطقهای و بینالمللی است. به این ترتیب، اگرچه انرژی نقش محوری در شکلدهی و توسعه روابط ایفا کرده، اما بهتدریج موضوعاتی که انتظارها را برای توسعه روابط افزایش دادهاند نیز به طور قابل توجهی گسترش یافتهاند.
در کنار انرژی که از زمان تبدیل شدن چین به واردکننده نقشی تعیینکننده در روابط دو کشور داشته و در برهههایی فراتر از صرف خریدوفروش حرکت کرده، بازار ایران نیز فرصت مناسبی برای چینیها فراهم کرده است. اما این روابط فراتر از بعد اقتصادی، ابعاد دیگری نیز داشته است. جمهوری اسلامی ایران به چین بهعنوان یک قدرت بزرگ در نظام بینالملل و دارای حق وتو مینگرد که میتواند در برخی پروندهها در جهت منافع تهران گام بردارد، یا چین در سازمانها و نهادهایی همچون سازمان همکاری شانگهای عضویت دارد که تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران، به هر میزان با فشار بیشتری از غرب مواجه شدهاند، به حضور در آنها بهعنوان ابزارهایی برای خروج از انزوا نگریستهاند. در کنار اینها، طرح برخی ابتکارها از سوی چین همچون ابتکار «کمربند و راه»، به سبب موقعیت ژئوپولیتیک ایران به طور منطقی باید به ارتقای جایگاه ایران در سیاست خارجی چین و همچنین توسعه ابعاد مختلف همکاریهای تجاری، اقتصادی و فناورانه بینجامد. همچنین، تصمیمگیران کشور این انتظار را داشتهاند که با افزایش شکاف و رقابت میان آمریکا و چین، پکن ارادهای جدی برای شکلدهی به ائتلاف با کشورهای همسو خواهد داشت که میتوانند سیاستهای آمریکا را خنثی کنند.
اما مولفههای بیانشده، که در عمل به توسعه جدی روابط پکن با برخی کشورهای همسنگ با ایران انجامیده، انتظارات موجود در زمینه روابط ایران و چین را برآورده نکرده است. شاید بتوان با متر و معیارهای مختلفی این گزاره را تایید کرد، اما به نظر میرسد اتخاذ یک نگاه تطبیقی، چه مقایسه با دورههای اوجگیری روابط دو کشور و چه سطح و میزان روابط چین با برخی کشورهای همسایه ایران، میتواند در تایید آن یاریدهنده باشد. در این زمینه، میزان روابط تجاری چین با همسایگان ایران و سرعت رشد آن مثالی برجسته خواهد بود.
در اینجا بررسی عواملی که توسعه روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار دادهاند ضروری است، چرا که بر اساس آنها میتوان تا حد زیادی آینده را نیز مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد. اولین مولفه مهمی که طی سالیان اخیر بهعنوان مانعی مهم در روابط تهران-پکن نقش داشته، تحریمهایی است که از سوی ایالاتمتحده و سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شدهاند. اگرچه این موضوع بسیار عیان است و بسیاری نیز به آن پرداختهاند، اما اشاره به برخی پیامدها و مصادیق ضروری است. بهعنوان یک پیامد، این تحریمها وجود یک چشمانداز بلندمدت برای روابط ایران و چین را مخدوش کرده است و همین امر سبب شده حتی بهرغم امضای یک چهارچوب توافقی بلندمدت، طی سالیان اخیر شواهد کمی از حرکت در چهارچوب آن را مشاهده کرد. این در حالی است که در حوزه گاز، پکن با قطر یک قرارداد 27ساله امضا کرده است. بهعنوان نمونهای دیگر، تحریمها، برای سالیان متوالی مانعی مهم بر سر راه عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای بوده است، تا اینکه لغو این تحریمها فضا را برای پذیرش ایران فراهم کرد.
اگرچه به نظر میرسد عامل تحریمها نقشی بسیار مهم و تعیینکننده داشته، اما باید به عوامل دیگر نیز اشاره کرد. یکی از این مولفهها، تلاش چین برای پیگیری سیاست روابط برابر با کنشگران رقیب در منطقه است و همین امر سبب شده این کشور از انجام اقداماتی که سبب میشود بهعنوان امتیازی از جانب پکن به تهران تلقی شود که میتواند به افزایش نگرانیها در میان کشورهای همسایه منجر شود، خودداری کند. در این ارتباط اشاره به این موضوع ضروری است که اگرچه میتوان اهداف مختلفی برای چین در زمینه ایفای نقش میانجی میان ایران و عربستان برشمرد، اما بدون تردید از نگاه چینیها، تنشزدایی در منطقه میتواند امکان ایفای نقش و همکاری با شرکای مختلف را برای این کشور تسهیل کند.
اما مولفه قابل بررسی دیگر این است که اگرچه دو کشور نگاهی انتقادی به نظم بینالمللی داشتهاند، اما این نگاه به معنای انطباق کامل نیست. چین از نظم کنونی سود برده و در اظهارات مقامات این کشور به کرات بر حفظ محوریت نهادهای موجود در نظام بینالملل از جمله سازمان ملل تاکید میشود. با این حال، رهبران این کشور طی سالیان اخیر مفاهیم نوینی همچون «ابتکار امنیت جهانی» را ارائه کردهاند که اساساً تلاشی برای غالب کردن برداشت چینی از امنیت در سطح نظام بینالملل بوده و با هدف تقویت قدرت نرم این کشور صورت میگیرد. یا تاکید بر جنوب جهانی نیز بخشی از دستورکارهای چین برای توسعه نقشآفرینی این کشور در جهان به شمار میرود. اما نکته مهم در اینجا این است که بهرغم تلاش چین برای توسعه نقش خود بهعنوان یک کنشگر هنجار و قاعدهساز، از به چالش کشیدن آمریکا، آنگونه که به مواجهه دو کشور بینجامد، خودداری کرده است. این موضوعی است که در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه صادق است.
پاسخ به اینکه در سال پیشرو روابط ایران و چین به چه سمتوسویی حرکت خواهد کرد، بدون اشاره به عوامل ذکرشده امکانپذیر نیست. به این معنا، تحریمها چالشی مهم در توسعه روابط اقتصادی دو کشور خواهد بود. تاکید مقامات دولت ترامپ بر لزوم مقابله با انتقال نفت ایران به چین و انجام برخی تحریمها در این حوزه خود گواهی بر این موضوع به شمار میرود. علاوه بر این، چشمانداز بیثباتی در منطقه نیز همچنان یک مانع مهم خواهد بود، چراکه از شکلدهی به یک چهارچوب طولانیمدت برای آینده ممانعت به عمل میآورد. تجربه نیز ثابت کرده که تشدید تنشها میتواند در توسعه حضور و نفوذ چین در منطقه چالش ایجاد کند. اما نکته قابل ذکر دیگر این است که چالشها و تنشهای موجود میان آمریکا و چین، رهبران این کشور را وادار میکند که تلاشهای خود را برای عدم مواجهه با آمریکا در پروندههای مختلف نشان دهند تا به این وسیله این روابط را در چهار سال پیشرو مدیریت کنند.