مثلث نوسان
کار ایران با رقبای منطقهایاش به کجا میرسد؟
ایران دو رقیب منطقهای دارد؛ یکی ترکیه است و دیگری عربستان. با هر دو کشور، هم تنش را تجربه کرده و هم دوستی و همکاری را. در سالهای گذشته که شدیدترین تحریمها را تجربه کردیم، به ظاهر با ترکیه روابط خوبی داشتهایم اما رابطه ما با عربستان نوسانهای زیادی داشته است. در ماههای اخیر نشانههای واضحی از علاقه عربستان به بهبود رابطه با ایران دیده شده اما در نقطه مقابل، ترکیه به اشکال مختلف سعی کرده از ایران فاصله بگیرد. بدترین اتفاق در روابط ایران و عربستان، بالا رفتن عدهای از جوانان از دیوارهای سفارت این کشور بود که بهشدت به روابط دو کشور آسیب زد. همچنین مسعود پزشکیان که برای شرکت در اجلاس اضطراری سران عربی-اسلامی دعوت شده بود، به ریاض نرفت و معاون اول خود را فرستاد اما فردای آن روز در جمع اقتصاددانان گفت: آماده سفر بودم اما بنا به دلایلی ترجیح داده شد که به این سفر نروم. این در حالی است که محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی در افتتاحیه نشست رهبران کشورهای اسلامی و عربی در ریاض، از جامعه جهانی خواست اسرائیل را ملزم به رعایت حاکمیت ایران کند. ولیعهد عربستان درباره ایران گفت: «ما از جامعه جهانی میخواهیم با توقف فوری حملات اسرائیل به برادرانمان در فلسطین و لبنان، به مسئولیت خود در حفظ صلح و امنیت بینالمللی عمل کنند و اسرائیل را ملزم کنند به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران احترام بگذارد و از حمله به قلمرواش خودداری کند.» در نقطه مقابل، ایران بزرگترین خدمت را به رجب طیب اردوغان کرد و او را از یک کودتای احتمالی نجات داد. با این حال رجب طیب اردوغان در اجلاس بریکس که به عنوان آخرین نفر برای گرفتن عکس یادگاری وارد شد، از مقابل رئیسجمهور ایران عبور کرد اما با او دست نداد. در روزهای گذشته نیز شبهنظامیان تحریرالشام که از طرف ترکیه پشتیبانی میشوند به سوریه حمله کردهاند و شهر حلب را به تصرف خود درآوردهاند. این اتفاقات باعث شده که سیاستمداران ایرانی به صورت رسمی علیه ترکیه موضع بگیرند. اخیراً علیاکبر ولایتی گفته، «متاسفانه ترکیه چندی است که ابزار دست آمریکا و رژیم صهیونیستی شده است».
در مجموع و در حالی که ترکیه به صورت رسمی مقابل منافع ایران قرار گرفته، عربستان سعی میکند روابط خود را با تهران بهبود ببخشد. اخیراً عربستان سیگنالهای مثبت زیادی برای ایران ارسال کرده، از جمله اینکه بنسلمان در هفتههای گذشته به ایران پیشنهاد افزایش روابط تجاری داده است. در نقطه مقابل، اخیراً ترکیه تلاش میکند به منافع ایران در منطقه ضربه بزند. شبکه بلومبرگ گزارش داده عربستان در آستانه ورود ترامپ به قدرت، به دنبال تقویت روابط با تهران است. منابع آگاه به این رسانه آمریکایی گفتهاند بنسلمان در هفتههای گذشته به ایران پیشنهاد افزایش روابط تجاری داده است. همینطور دو مقام سعودی و چهار مقام غربی به رویترز گفتهاند که عربستان سعودی از پیگیری یک معاهده دفاعی بلندپروازانه با واشنگتن در ازای عادیسازی روابط با تلآویو دست کشیده است و اکنون برای یک توافقنامه همکاری نظامی معتدلتر فشار میآورد. این موضوع به احتمال زیاد برگ برندهای برای ایران خواهد بود. در این گزارش به این پرسش پاسخ میدهیم که ایران چگونه میتواند روابط خود را با عربستان و ترکیه به تعادل برساند؟
ریسک ترکیه
ایران به وضوح از اقدامات اخیر ترکیه در سوریه ناراحت است اما فعلاً موضع رسمی نگرفته است. در مقابل، ولادیمیر پوتین خطاب به اردوغان گفته، «اقدامات تروریستها در سوریه باید هرچه سریعتر متوقف شود». از سوی دیگر عباس عراقچی نیز با سفر به دمشق و دیدار با بشار اسد، این پیام را به ترکیه داده است که ایران از مواضع خود کوتاه نمیآید. اما سوال این است که بازی فکرنشده اردوغان چه اثری روی مناسبات ایران و ترکیه میگذارد؟
در سال ۲۰۱۷ میان ایران، روسیه و ترکیه به عنوان کشورهای ضامن صلح آستانه، چهار منطقه امن در سوریه پیمان کاهش تنش امضا شد. سه منطقه در سال ۲۰۱۸ به کنترل ارتش سوریه درآمد اما منطقه چهارم که استان ادلب در شمال غربی سوریه، بخشهایی از استانهای لاذقیه، حماه و حلب را دربر میگیرد، هنوز در دست گروههای تروریستی قرار دارد و گفته میشود که کنترل این منطقه بیشتر در اختیار گروه تروریستی تحریرالشام (جبههالنصره سابق) است. اواخر تابستان سال ۲۰۱۸، سران روسیه و ترکیه در سوچی روسیه به توافقی دست یافتند که طی آن ترکیه وعده داد، بدون خونریزی، تروریستهای مستقر در این منطقه را خارج یا خلع سلاح کند، اتفاقی که از دید ناظران، تا امروز رخ نداده است و تروریستها، به نیروهای نظامی سوریه یا پایگاه روسیه در اطراف این منطقه حمله میکنند.
هفته گذشته (12 آذر) عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در نشستی مشترک با همتای ترکیهای خود، تاکید کرد: «این بار دوم است که من در مدت کوتاهی برای مشورت و رایزنی در مورد مسائل منطقه به ترکیه سفر میکنم. این موضوع نشاندهنده همکاریهای نزدیک دو کشور در زمینه مسائل منطقهای به دلیل وجود منافع و نگرانیهای مشترک است که هر دو با آنها مواجه هستیم؛ البته اختلافنظرهایی وجود دارد که طبیعی است.» او هدف از سفرش به ترکیه را مسائل منطقه و چالشهای آن بهویژه بحران جاری در سوریه و همینطور بحثهای روابط دوجانبه دو کشور اعلام کرد. عراقچی نتیجه ناامنسازی سوریه را جنگ داخلی، کشتار غیرنظامیان و ضربه به اقتصاد مردم سوریه دانست و در این نشست ادامه داد: «این مسائل میتواند به اقتصاد منطقه ضربه وارد کند. آثار این مشکلات میتواند به همسایگان سرایت کند. نباید سوریه مرکزی برای گروههای تروریستی باشد، در این زمینه ایران و ترکیه توافق و اتفاقنظر دارند و نباید اجازه داد که سوریه مجدداً به محل امنی برای گروههای تروریستی تکفیری و غیرتکفیری تبدیل شود و منطقه را به آشوب بکشد.»
ترکیه نقطه تلاقی دو قاره مهم آسیا و اروپاست. بنابراین با توجه به موقعیت جغرافیایی خود در کنار مهمترین تولیدکنندگان نفت دنیا و اروپا به عنوان یکی از مهمترین مصرفکنندگان انرژی قرار دارد و این مسئله باعث اهمیت این کشور به عنوان مسیر ترانزیت نفت و گاز حوزههای خلیج فارس شده است. بهطوری که پیشبینی میشود ظرف سالهای آینده، نزدیک به پنج میلیون بشکه نفت از مسیر ترکیه ترانزیت شود. انتقال انرژی از طریق خطوط مختلف برای مصرفکنندگان اهمیت ویژه دارد و کنترل این انتقال از سوی ترکیه، به این کشور قدرت سیاسی و چانهزنی بالایی میبخشد و این موقعیت، تقویت نفوذ ترکیه در اتحادیه اروپا و افزایش قدرت چانهزنی این کشور با کشورهای خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت. دکتر جواد هروی معتقد است؛ منطقه خاورمیانه در حال حاضر آبستن یک رشته رخدادهای سیاسی است که رهاوردهای اقتصادی متفاوتی را به دنبال خودش خواهد داشت. کشورهایی مانند عربستان، ترکیه و کشورهای جدید دیگری که به صحنه ورود پیدا کردند، به دنبال این هستند که تعادل تازهای یا در واقع ائتلاف تازه سیاسی و اقتصادی در منطقه به وجود بیاورند.
سخنگو و عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه تاکید میکند که اگر بخواهیم دقیقتر سخن بگوییم، باید در نظر داشته باشیم که ما آنچنان به مناسبات منطقهای وابسته شدهایم که از مناسبات جهانی عقب ماندهایم. به تعبیر دیگر اینکه، خیلی از کشورها مانند ترکیه که به عنوان عضو ناتو از سال 1952 وارد این حریم شده، با تمام توان خودش را برای الحاق به اتحادیه اروپا آماده میکند یا کشورهایی مثل عربستان با پیمان ابراهیم، سعی میکند که برای قدرتیابی در جانمایی در نظام جدید منطقه زمینهسازی کند اینها در واقع ظرفیتهای اقتصادی تازهای به کشورها میدهد. اما متاسفانه نظام حکمرانی در ایران، بیشتر به سطح مباحث منطقهای بسنده کرده و از پیوندهای فرامنطقهای بازمانده است. به تعبیری دیگر، امروز در عرصه اقتصادی، این فرآیند کاملاً قابل مشاهده است؛ چرا که ایران چه در بحث صنعت گردشگری و چه در بحث صادرات سنتی و صنعتی، در حال حذف از بازارهای جهانی است و در عرصههای دیگر مثل واردات تکنولوژی هم بهشدت از دنیا عقب مانده است. رقبای ما با سرعت بسیار زیاد در حال سرمایهگذاری در زیرساختها هستند اما زیرساختهای کشور ما با سرعت بالا در حال استهلاک و تخریب است. به این ترتیب ایران نهتنها از دو رقیب منطقهای خود عقب مانده، که در حال بازماندن از همسایههای معمولی خود نیز هست. ریشه این بازماندگی را میتوان در چند راهبرد غلط دنبال کرد که مهمترین آنها کوبیدن بر طبل جنگ به جای تعامل است. ما در واقع به جای اینکه برای تقویت جایگاه اقتصادی خود در منطقه و جهان تلاش کنیم، صرفاً بر طبل جنگ میکوبیم و به این ترتیب خودمان حکم حذف خودمان را از معادلات جهانی امضا میکنیم.
جواد هروی معتقد است: «امروز حتی کشورهایی مثل کویت و عراق هم در جرگه شرکای ناتو قرار گرفتهاند و این نشان میدهد که جانمایی تازهای در نظام جدید منطقهای در حال شکلگیری است که اگر ایران نتواند منطبق با این روند جدید که مبتنیبر کاهش تنش با همسایگان است حرکت کند، همه درها به روی کشور بسته خواهد شد.» به همین خاطر، توصیه او این است که مسئولان دیپلماسی ما نباید از مذاکره با حرکتها و قدرتهای فرامنطقهای هراس داشته باشند، بلکه باید از جنگ و رکود اقتصادی که در داخل به وجود میآید بترسند. هروی میگوید: «من اینجا رسماً اعلام میکنم که آنچه در قطعنامه اروپا علیه ایران صورت گرفته است، نشانه وحشت اروپا از مذاکرات آتی ایران با آمریکاست که طبیعتاً معادلات منطقهای ما با رقبا و همسایگان ما را به مخاطره میاندازد. پس طبیعتاً تحریک اروپا برای دادن یک قطعنامه علیه ایران، حاکی از آن چیزی است که در آینده انجام میشود. بنابراین غیبت ایران در جانمایی جدید منطقه نباید رخ دهد و ما در مطالبه و مذاکره در هر دو شکل باید حرف اول را در منطقه بزنیم، اگرنه بدون شک شاهد رشد و اقتدار قدرتهایی مثل عربستان و ترکیه در سالهای آتی خواهیم بود.»
بیشتر از هر زمانی منطقه خاورمیانه دچار تحولات جدی شده است و در روزهای آینده این تحولات شکل جدیدتری به خود خواهد گرفت؛ جنگ اوکراین تشدید شده؛ ترامپ به کاخ سفید بازگشته و همه اینها نشان از آن دارد که ما باید از ظرفیتهای تازه در تحولات اخیر منطقه و خاورمیانه حداکثر استفاده را در باب مذاکره برای گشایش اقتصادی ببریم. هروی میگوید: «آنقدر که نسبت به مذاکره در کشور ما ترس وجود دارد، نسبت به جنگ وجود ندارد. اینکه در واقع مسئولان دیپلماسی خارجی کشور از مذاکره میترسند، باید گفت که بهتر است از جنگ بترسند بنابراین اگر مذاکره بد است، جنگ بسیار بدتر است و به همین خاطر مذاکره حتی با واشنگتن هم به معنی تسلیم شدن یا ورود به کوچه بنبست نیست، بلکه سنجیدهترین کار، خروج از بنبستهایی است که در آن قرار داریم.»
لزوم تغییر دکترین ایران
هرچند دو کشور عربستان و ترکیه رقبای منطقهای ما هستند اما برخی معتقدند رفتارهای ایران در برابر ترکیه سنجیدهتر از رفتار با عربستان بوده است. با این حال موضوع این است که سیاستگذار دیپلماسی بین دو کشور، کدام را برگزیند، موضوع این است که تعادل چگونه باید به دیپلماسی ایران بازگردد. تعادلی که اقتصاددانان از آن سخن میگویند، به معنی گرایش به این سمت یا آن سمت نیست؛ به این معنی است که دیپلماسی مسیر همکاری اقتصادی را باز کند. هروی در این زمینه میگوید: «پیروزی واقعی، باز کردن مسیر صادرات کالاهای ایرانی است. گشایش در ایجاد رابطه اقتصادی با کشورها و گشودن مسیر ورود سرمایه بینالمللی به کشور است.»
هروی میگوید: «ما باید طلسم یکدندگی خود را بشکنیم. باید به لجاجت با جهان خاتمه دهیم و ابتکار عمل دیپلماسی را از دست گروهی کوچک که نمیخواهد رابطه ما با جهان بهبود پیدا کند، بگیریم. باید انحصار گروه اقلیت خاص و تمامیتخواه را که بر بحث سیاست خارجی ایران سایه افکنده است، بشکنیم. در واقع چه در بحث مباحث و تحولات منطقهای و چه در بحث معادلات و مناسبات جهانی، باید به سمتی برویم که به ظرفیتهای فرامنطقهای هم توجه کنیم.»
از دید هروی، «امروز مذاکره با دولتهای منطقهای، باید قسمت کوچکی از ضروریات دیپلماسی را به خود اختصاص دهد. اما آن چیزی که باید مدنظر اصلی قرار گیرد، توجه به معادلات جهانی در سطح قدرتهای بزرگ است. بنابراین به جای اینکه بخواهیم از دیوار سفارتی بالا برویم بهتر است از دیوار مذاکرات سخت دولتهای غربی بالا برویم و اگر در آنجا توانستیم توفیقی حاصل کنیم، پیامدهای اقتصادی خوبی هم برای مردممان به ارمغان خواهیم آورد.» این روزها اغلب متخصصان دیپلماسی معتقدند ایران باید در عرصه جهانی حرفی جدید بزند و به جهان اطمینان بدهد که دنبال ماجراجویی نیست. استاد دانشگاه تهران میگوید: «اعتقاد دارم که دکترین جمهوری اسلامی ایران، در سریعترین زمان ممکن، باید مبتنی بر مذاکره در زمینه مناسبات جهانی و منطقهای تغییر کند. اینکه بنسلمان یا اردوغان به ایران روی خوشی نشان دهند، یک شکلات است اما شیرینی و حلاوت اساسی در ایجاد مذاکرات جهانی در سطوح عالی اتفاق میافتد، نه در سطوح ضعیف و کوچک منطقه. نظام ما آنقدر قوام پیدا کرده که اگر مصلحت ایجاب کند، باب مذاکره را میتواند با هر دولتی حتی واشنگتن باز کند. این شجاعت را جمهوری اسلامی ایران در گشایش سفارت آمریکا در تهران دارد و این یعنی یک نرمش قهرمانانه در گشایش سفارت کشوری که روزی بسته شده و امروز باز میشود. همانطور که ما در ورزش با دولت آمریکا، معادلات ورزشی و انسانی داریم، در اقتصاد هم میتوانیم معادلات اقتصادی داشته باشیم. به همین خاطر ایران نباید با هیچ کشوری خصومت داشته باشد. حالا که روسا و رهبران جامعه ما امنیت یک کشور را مدلول به علم، اقتصاد، دفاع و تسلیحات میدانند، طبیعتاً باید زمینهسازی برای یک ائتلاف سیاسی-اقتصادی علیه شرایطی باشد که ما را به بنبست اقتصادی رسانده و بیگمان سرنوشت منطقه به دیپلماسی فعال ایران گره خورده است.»
جواد هروی اعتقاد دارد که این دکترین باید در بحث نخست خود به دنبال ایجاد روابط تجاری و اقتصادی با دولتهای عربی، و کشورهای همجوار مانند عربستان، ترکیه، روسیه و پاکستان باشد، اما آن چیزی که مدنظر اساسی و محوریت در ستون فقرات سیاست خارجی ماست، مذاکره با قدرتهای جهانی و معادلاتی است که در سطح جهانی تعیینکننده هستند. امروز اگر اروپا علیه ایران قطعنامه صادر میکند، هر آینه به خاطر وحشتی است که از مذاکره ایران با ایالاتمتحده آمریکا در روزهای آینده دارد.