زمستان سرد
گفتوگو با تورج بطحایی در مورد ضرورت بهینهسازی انرژی در ایران
تورج بطحایی، عضو هیاتمدیره سندیکای شرکتهای تاسیساتی و صنعتی ایران، در واکنش به درخواست رئیسجمهوری برای کاهش دودرجهای دمای ساختمانها معتقد است؛ مردم مقصر این مصرف بالا نیستند، بلکه این دولت ناکارآمد است که نمیتواند مدیریت درستی بر منابع انرژی و مدیریت ساختوساز شهری داشته باشد. ریشه هدررفت انرژی در ایران ساختمانها و خودروهای بیکیفیت و فاقد استاندارد مصرف بهینه انرژی است و خیری در سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر نیست؛ در حالی که کشور با تکنولوژی 50 سال پیش انرژی تولیدی خود را هدر میدهد و اکنون یک کشور واردکننده انرژی به حساب میآید، درحالیکه یکی از بزرگترین منابع نفت و گاز جهان را دارد. او بر این باور است که این شیوه اداره کشور و قوانین پراشکال از یک طرف و فقدان نظارت دولتی از سوی دیگر است که کشور را به گرداب ناترازی انرژی دچار کرده تا مردم نه هوا داشته باشند نه برق و گاز...
♦♦♦
مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران چندی پیش از مردم درخواست کرد که دمای هوای ساختمانها و محل کار خود را دو درجه کمتر کنند تا مشکل گاز در کشور مدیریت شود. تاکید کارشناسان بر این بود که این کاهش دودرجهای دما سبب جلوگیری از هدررفت دو برابر تولید گاز در پارس جنوبی میشود. آیا کاهش دودرجهای دما و کاهش مصرف گاز از سوی مردم عملی است و اینکه آیا میتواند به رفع ناترازی کمک کند و باعث کاهش فشار بر محیطزیست و البته بر ساختارهای صنعت انرژی در ایران شود؟
ممکن است این درخواست کاهش دودرجهای دمای ساختمانها از سوی مردم، به خودی خود کار درستی باشد اما وقتی بیشتر بررسی میکنید، میبینید یکسری کارها ممکن است درستتر باشد. وقتی یک مسئله را میخواهیم حل کنیم ممکن است به چند جواب برسیم. معمولاً در حساب استدلالی اصطلاحی به نام جواب بهتر وجود دارد. جواب بهتر این است که وقتی رئیسجمهوری چنین درخواستی از مردم دارد، ابتدا مردم بررسی میکنند ببینند خود دولت چه کرده است. آیا اینکه مصرف سوخت خودروهای ما بالاست، تقصیر مردم است؟ دولت برای رفع مصرف بالای سوخت چه کرده است؟ خودروهای ایرانی صدی 12 تا 13 لیتر بنزین مصرف میکنند، در حالی که در دنیا بین پنج تا شش لیتر است. آیا راندمان نیروگاههای ما مناسب است؟ دولت برای افزایش راندمان نیروگاههای کشور چه اقدامی انجام داده است؟ تلفات انتقال در خطوط انتقال گاز و شبکه برق ایران عدد بسیار بالایی است. دولت برای رفع این مشکل چه کرده است؟ برای فلر پالایشگاهها که اکنون عامل اصلی آلودگی خطرناک شهرهایی مثل اهواز و عسلویه و... است دولت چه اقدامی انجام داده است؟ همه اینها وقتی معنا پیدا میکند که مردم ببینند دولت خود اقدامی برای رفع این مشکلات انجام داده است. اگر هدف دولت این است که مردم پای کار بیایند و جلب اعتماد میخواهد بکند باید خودش جلوتر از همه بیشترین اقدام را برای بهبود این روند انجام دهد. اما مردم مشاهده میکنند که دولت هیچ عزم جدی برای بهینهسازی انرژی ندارد و هیچ کاری نکرده است. مردم وقتی چنین چیزی میبینند انگیزهای برای همکاری ندارند.
آلودگی هوا در ایران تقریباً به بالاترین وضعیت هشدار رسیده است. اغلب شهرهای کشور درگیر آلودگی هوا هستند که این آلودگی در هوای سرد خودش را نشان میدهد. در روزهای گذشته تهران اولین شهر آلوده جهان بوده است. بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که سوخت آلوده، خودروهای بیکیفیت داخلی، مصرف مازوت و عوامل دیگر از جمله مهمترین دلایل آلودگی هوای شهرهاست. در اینجا نقش دولت واقعاً تعیینکننده است. طبق گفته وزیر بهداشت 50 هزار نفر در سال مستقیماً بر اثر آلودگی هوا میمیرند. وقتی دولت فهم درستی از مسئله ندارد، مردم چه باید بکنند که لااقل جان خود را از دست ندهند؟
پاسخ من به این پرسش تا حدودی در ادامه پرسش قبلی است. قوانین و مقررات در ایران کم نیستند. تقریباً 40 درصد مصرف انرژی نهایی کشور در بخش ساختمان است. در این بخش قوانین بیستودوگانه مقررات ملی ساختمان را داریم. مبحث 19 این مقررات، در مورد بهینهسازی انرژی در ساختمان است. از سال 1389 که اولین نسخه این قانون منتشر شد تا امروز که بیش از 14 سال میگذرد، ویرایش پنجم این نسخه نیز منتشر شده که کارشناسان در مورد آن نظر بدهند، دریغ از اینکه طی این 14 سال عملیاتی شده باشد. یعنی هنوز ساختمانها غیراستاندارد ساخته میشوند. ما از ساختمانسازی این را یاد گرفتهایم که یک پنجره دوجداره بزنیم و ناظر شهرداری بیاید تایید کند که این ساختمان مشکلی ندارد و مبحث 19 را پاس میکند. اینکه تاسیسات ساختمان مناسب است یا عایق پوسته ساختمان استاندارد است و موارد دیگر اصلاً مورد بررسی نیستند. اساساً اینجا مردم نقشی ندارند. تقصیر دولتی است که مجوز ساخت چنین ساختمانی را داده است. اینکه ما در موتورخانههایمان تجهیزات مدرن و بهروزی داریم به این معنی نیست که سوخت بهینه مصرف میشود، چون این تکنولوژی متعلق به 50 سال قبل است. دیگها و مشعلها و پمپها که در موتورخانهها برق مصرف میکنند با تکنولوژی قدیمی تولید میشود. آیا این کار تقصیر مردم است؟ خیر! وقتی دولت در حوزه قانونگذاری نمیتواند نظارت داشته باشد و قوانین مربوط به ساختمانسازی در وزارت راه و شهرسازی هرگز به دقت اجرایی و نظارت نمیشوند، این اتفاقات پیش میآید. متاسفانه در کشوری با وضعیت ایران هنوز کولرهای گازی وارد کشور میشوند که برچسب جعلی A روی خود دارند در حالی که این کولرها ممکن است برچسب انرژی D یا E را هم نداشته باشند. این محصول غیراستاندارد با چه نظارتی وارد کشور میشود؟ نقش موسسه استاندارد اینجا چیست؟ وقتی نقش وزارت راه و شهرسازی یا سازمان نظام مهندسی کشور کمرنگ است ما به آسانترین روش دنبال حل موضوع هستیم. مشکل باید ریشهای حل شود. همیشه دنبال مقصر کردن مردم هستیم حتی اگر چنین قصدی هم نداشته باشیم. این مردم که در خانههای خود گاز و برق مصرف میکنند، حتی اگر دو درجه هم دمای ساختمان خود را کم کنند و در این پویش مشارکت داشته باشند، 5 تا 10 درصد نهایتاً رفتار مردم در کاهش مصرف انرژی تاثیر دارد. 90 درصد این مصرف بالا به این دلیل است که ساختمان غیراستاندارد ساخته شده است. ساختمانها در ایران مطلقاً با نظارت ساخته نمیشوند و قوانین و مقررات مربوط به انرژی در ساخت و تجهیز آنها لحاظ نمیشود. برای این است که تجهیزات استاندارد و امروزی در این ساختمانها به کار گرفته نشده است. من خواهش میکنم دوستان دولت دنبال مقصر دانستن مردم نباشند. خودشان آستین بالا بزنند و با قوانین بهتر و نظارت بیشتر، استانداردسازی ساختمانها را در پیش بگیرند تا مصرف انرژی کمتر شود و از این وضعیت که اکنون گرفتار آن هستیم بیرون بیاییم. قطع به یقین همه ما در این شرایط نفس میکشیم و همه داریم از این وضع آلودگی ضرر میکنیم. وضعیت سلامت مردم کاملاً تحت تاثیر آلودگی و مصرف بالای انرژی قرار گرفته است. بنابراین قطعاً نیاز به همکاری مردم وجود دارد و همکاری مردم هم موثر است اما پیش از آن باید تقسیم نسبت داشته باشیم. اگر این وضعیت را بررسی کنیم میبینیم سهم دولت و عوامل آن از سهم مردم بسیار بیشتر است حتی اگر مردم رفتار بدشان در مصرف را اصلاح هم کنند کمترین تاثیر را در ناترازی خواهد داشت و اثری بر مصرف انرژی و کاهش آلودگی هوا نخواهد داشت. چرا که عوامل فزونی مصرف چیز دیگری غیر از مردم است. این نوعی آدرس غلط دادن است.
بحث ناترازی که اکنون به صورت علنی و عمومی مطرح شده و تقریباً همگان راجع به آن اظهار نظر میکنند، به یکباره اتفاق نیفتاده است. این اتفاق محصول یک پروسه طولانی از روشهای غلط مصرف، تکنولوژی پایین، فرسودگی زیرساختها ناشی از نبود سرمایهگذاری خارجی، تحریم و البته سیاستگذاری اشتباه و عوامل دیگر است. این روند که اکنون به اینجا رسیده در آینده چگونه خواهد شد؟ و چه عواملی در شکلگیری این وضعیت به نظر شما دخالت دارد؟
سوال شما را باید با یک سوال دیگر جواب داد. آقای اوجی، وزیر سابق نفت ایران که بحث زمستان سخت اروپا را مطرح کرد، اکنون چه مسئولیتی دارد؟ چرا چنین آدمهایی که هزینههای هنگفت حتی با اظهارنظر غیرکارشناسی به کشور وارد میکنند هنوز در مسند کار هستند؟ این ادبیات که به خاطر جنگ روسیه و اوکراین، اروپا گاز نخواهد داشت و زمستان سختی در انتظارشان است، ادبیات آقای اوجی بود که اکنون مردم ایران دچار زمستان سخت بیگازی و بیبرقی و استیلای آلودگی هوا شدهاند. تا وقتی چنین مدیرانی بر کشور حکمرانی میکنند و عملکرد نامطلوب و ناکارآمدی خود را با چنین ادبیاتی لاپوشانی میکنند، طبیعی است که راهکاری برای مدیریت این وضعیت در ذهن این دست مدیران نیست. کشور در اکثر حوزهها بر اساس شایستهسالاری مدیریت نمیشود. مدیریت انرژی و سوخت در ایران مدیریت مناسبی نیست، در نتیجه وضعیت آلودگی هوا و مدیریت بهتر محیطزیست رخ نمیدهد. مسئله اصلی این است که کشوری با این شرایط حاضر نیست بیاید و در کشور ما سرمایهگذاری کند. حتی اگر شرکت توتال در حوزه نفت و گاز ما سرمایهگذاری کند و بخواهد برای ما نیروگاه بسازد، حتی اگر پولش را هم داشته باشیم، سه چهار سال طول میکشد تا به نتیجه برسد. برای ساخت یک نیروگاه دو هزارمگاواتی برق ما سه سال زمان لازم داریم. بنابراین راهحل این است که سرمایهگذار خارجی وارد کشور شود، ولی آنها با این شرایطی که ما داریم حاضر نیستند بیایند و سرمایهگذاری کنند. قوانین و مقررات از سرمایهگذاری خارجی حمایت نمیکند، آنها امنیت ندارند، شفافیت مالی در کشور ما وجود ندارد و... بنابراین ما خودخواسته کشور را از نعمت تکنولوژی و سرمایهگذاری خارجی محروم کردهایم و اکنون داریم تاوان آن را با هدر رفتن منابع، تخریب محیط زیست، آلودگی هوا و مرگ شهروندان خود میدهیم. اکنون سرمایهگذار داخلی نیز توان ورود به این وضعیت را ندارد. فرض کنیم نیروگاه حرارتی یا تجدیدپذیر بخواهیم بسازیم یا اینکه بخواهیم فازهای پارس جنوبی را توسعه دهیم، بنابراین یک راهحل مشخص و تضمینشده که سرمایهگذاری خارجی است، از دستور کار خارج میشود. به دلیل سیاستگذاری غلط در کشور ما اکنون گرفتار چنین وضعیتی هستیم. مدیران کشور تصور میکردند ما دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز در جهان هستیم و تا ابد این ذخایر هست و ما میتوانیم استفاده کنیم. شعار پشت شعار که آمریکا و اروپا به ما وابسته است و... از طرف دیگر افت فشار میادین داخلی و کاهش تولید گاز داریم و از طرف دیگر افزایش مصرف داخلی داریم و به جایی رسیدهایم که دیگر امیدی به بهبود وضعیت نیست. 10 سال پیش کارشناسان کشور فریاد میزدند که ما از سال 1400 به بعد واردکننده انرژی خواهیم شد ولی کسی نشنید. اکنون بنزین سوپر قرار است وارد کنیم تا با قیمت بیشتر به مردم بفروشیم تا جبران کنیم. در واردات گاز هم مشکل داریم. هر سال باید با ترکمنستان چکوچانه بزنیم که این کشور به ما گاز بدهد. وسط این همه بحران صادرات گاز و برق را هم داریم. ناترازی ریشهاش در این شکل مدیریت فشل و ناکارآمدی دولتی است که درک درستی از مدیریت سرزمین و شرایط آن ندارد و کشور را در عرصه سیاست خارجی گرفتار محدودیتهای بینالمللی و مواردی از این دست کرده است که پرداختن به آن در جای دیگری ضروری است.
نکتهای که در صحبتهای شما وجود داشت و البته رئیسجمهوری نیز به آن اشاره کرده که برای رفع ناترازی و بهبود وضعیت محیطزیست کشور باید به سمت سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر رفت. از طرف دیگر ایران کشوری است که ظرفیت بالایی در تولید انرژیهای تجدیدپذیر از جمله استفاده از خورشید دارد. 300 روز آفتابی در ایران وجود دارد و پهنه وسیع کشور سرمایهگذاری در این زمینه را توجیه میکند. تا چه اندازه ممکن است رفتن به سمت انرژیهای تجدیدپذیر بتواند ایران را از سوختهای فسیلی فاصله دهد و ضمن مدیریت آلودگی، ناترازی و کمبود انرژی در کشور را نیز مدیریت کند؟
همه این حرفها روی کاغذ درست هستند. حرفهای قشنگی هستند. دوسوم وسعت کشورمان کویری است و آفتاب خوبی داریم و موقعیت مناسبی برای توسعه تجدیدپذیرهاست. اما واقعیت این است که همه اینها روی کاغذ درست هستند. اگر سراغ انرژی تجدیدپذیر برویم و از یک روش نوین برای تولید انرژی بهره ببریم، میخواهیم آن انرژی را کجا مصرف کنیم؟ آیا غیر از این است که در همین صنایع و ساختمانهای بیکیفیت و هدردهنده انرژی باید مصرف شوند؟ بنابراین دلایل متعددی برای مصرف انرژی در ایران وجود دارد و فرقی نمیکند منبع این انرژی از کجاست. ما در واقع در تلاش برای پاک کردن صورت مسئله هستیم و آنجایی را که میتوانیم ساختمان را اصولی بسازیم و مصرف انرژی را بهینه کنیم، رها کردهایم و دنبال صرف هزینه بالا برای تولید انرژی تجدیدپذیر میرویم که هفت، هشت درصد گرانتر درمیآید. در اینکه ما باید به سمت تولید انرژی تجدیدپذیر برویم و کشور باید در مسیر فناوریهای نوین برود، بحثی نیست. ولی اینکه بیش از حد بخواهیم به آن بها بدهیم و با هزینه گزافی بخواهیم تجهیزات تجدیدپذیر را بیاوریم و تولید برق آن را در جایی مصرف کنیم که پرمصرف است و شرایط استاندارد را ندارد، این مشکل دیگری بر مشکلات ما اضافه میکند. به نظر من این کار آب در هاون کوبیدن است و کار بیهودهای است. این روش منطقی نیست. به ازای هر 10 دلار که در تجدیدپذیر باید سرمایهگذاری کنید، شاید یکی دو دلار معادل آن بتوانید بهینهسازی کنید. شرکتهای داخلی ما الان در تولید عایق کار میکنند. خیلی از شرکتهای داخلی اکنون هستند که روی هوشمندسازی تاسیسات کار میکنند. کلی شرکت ساختمانی در ایران وجود دارد که دارند روی پنجرههای دوجداره کار میکنند. بسیاری روی کیفیت پوسته ساختمان کار میکنند. ما کم شرکت دانشبنیان و تولیدی نداریم که این محصولات را دارند تولید میکنند و همان قوانین و مقررات مبحث 19 وزارت راه و شهرسازی بر آنها تاکید دارد. اگر توانستیم مبحث 19 را عملیاتی کنیم و بدون دردسر و دغدغه اگر کسی ساختمانی را میخرد خیالش راحت باشد که ساختمان ایمن است و مصرف انرژی در آن روی استاندارد B یا C است و این نیست که روی G باشد؛ آن وقت میتوانیم بگویم ساختمانها بهینه ساخته میشوند و مصرف انرژی در آنها از استاندارد خوبی برخوردار است. ساختمانهای قدیمی نیز با تکنولوژیهای امروزی قابل بهسازی هستند. اینها شعارهای قشنگی است که ما کویر داریم و برویم تجدیدپذیر تولید کنیم و ناترازی را حل کنیم. اما کار آسانتر و بهتر بهبود کیفیت ساختمانها در مدیریت مصرف سوخت و بهینهسازی انرژی است. وقتی با یک روش نوین انرژی تولید میشود، عقلانی نیست که آن انرژی را به شکل بد و کهنهای هدر بدهید.