شناسه خبر : 48237 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

استمرار سیاست‌های غلط

واکاوی تاثیر روی کار آمدن ترامپ بر اقتصاد ایران در گفت‌وگو با فائز دین‌پرست

استمرار سیاست‌های غلط

بار اول که دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد، بازار ایران با توافق هسته‌ای برجام از سال‌ها انزوای اقتصادی خارج شده بود و شرکت‌های اروپایی به دنبال سرمایه‌گذاری‌های گسترده در ایران بودند. اما زمانی که ترامپ از توافق هسته‌ای برجام خارج شد و تحریم‌های اقتصادی سختی را به ایران تحمیل کرد، همه‌چیز تغییر کرد. حالا که ترامپ برای دومین‌بار به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب شده است، همه نگاه‌ها به این است که آیا او سیاست فشار حداکثری را علیه ایران احیا خواهد کرد یا خیر؟ اتخاذ رویکردی سخت‌گیرانه از سوی ترامپ می‌تواند به‌شدت تجارت نفت ایران را تحت تاثیر قرار دهد. همان‌طور که در دور اول هم این اتفاق افتاد. تولید نفت ایران در سال‌های اخیر تا حد زیادی بهبود یافته است؛ چراکه پالایشگاه‌ها در چین بشکه‌های تخفیف‌دار را می‌خرند و دولت جو بایدن، برای کنترل هزینه‌های بنزین، اجرای تحریم‌ها علیه ایران را کاهش داد. با این حال مشخص نیست که این بهبود در تولید می‌تواند در مقابل دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ تاب‌آوری ایجاد کند یا خیر؟ در همین زمینه فائز دین‌پرست، استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است که این فشارها در دوره اول ترامپ به حد اعلای خود رسید و احتمالاً در این دوره هم ترامپ به همین سمت حرکت می‌کند. بنابراین فکر می‌کنم که اگر ایران به دنبال راه‌حل نباشد احتمال تکرار فشارهایی که دونالد ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود علیه ایران اعمال کرد، زیاد است.

♦♦♦

‌ بعد از اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، رئیس کل بانک مرکزی ایران، در اظهاراتی گفت: «حلقه‌های وابستگی اقتصاد ایران به آمریکا و حتی اروپا محدود است و روابط اقتصادی پر رنگی با آنها نداریم. بنابراین انتخابات آمریکا و ریاست‌جمهوری ترامپ به صورت مستقیم اثر زیادی بر اقتصاد ایران ندارد. با این حال، از نظر اثرات غیرمستقیم، اقتصاد آمریکا اقتصاد بزرگی است و بر اقتصاد تمام جهان اثرگذار است.» نظر شما در این زمینه چیست؟ روی کار آمدن ترامپ اثر زیادی بر اقتصاد ایران ندارد؟  

اینکه ایران تعامل زیادی با اقتصاد جهانی ندارد گزاره درستی است؛ اما اینکه وضعیت اقتصادی ایران متاثر از چرخش قدرت در آمریکا و کشورهای قدرتمند نباشد، درست نیست. تجربه سال‌های گذشته به خوبی نشان می‌دهد که نوع مناسبات و سیاست‌هایی که در واشنگتن اتخاذ می‌شود در روابط ایران با دیگر کشورهای دنیا اثرگذار است، بنابراین واقعیت این است که تفاوت‌های هر‌چند جزئی در سیاست‌های ایالات‌متحده آمریکا به عنوان بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی دنیا، تاثیرات بسیار مهمی بر وضعیت اقتصادی ایران دارد.

‌ در دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ، ایران با تحریم‌های گسترده‌ای مواجه شد که به‌طور مستقیم بر اقتصاد کشور اثر گذاشتند. یکی از عوامل کلیدی در تعیین وضعیت رشد اقتصاد ایران، میزان صادرات نفتی بود. از آنجا که نفت به‌ عنوان منبع اصلی درآمدهای ارزی دولت ایران محسوب می‌شود، تحریم‌های نفتی ترامپ آسیب شدیدی به اقتصاد کشور وارد کرد. ما کمترین میزان درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت در 50 سال گذشته را در سال 1399 تجربه کردیم و به صادرات 300 تا 500 هزار بشکه نفت رسیدیم. در همین راستا به نظر شما چشم‌انداز اعمال محدودیت و فشار ترامپ بر صادرات نفت ایران چگونه پیش خواهد رفت؟

نکته مهمی که در حال حاضر در ارتباط با وضعیت اقتصادی ایران با آن مواجه هستیم این است که کارکرد اقتصادی ایران در جهان کنونی نامشخص است. زمانی مهم‌ترین نقش ایران در اقتصاد بین‌الملل، نقشی بود که در بازار انرژی و مشخصاً نفت داشت اما از زمان اقتصادی شدن استفاده از نفت شیل (نفت نامتعارف)، مختصات بازار انرژی در دنیا تغییر پیدا کرده است و ایران دیگر نقش قبلی را در بازار انرژی ندارد. به همین خاطر است که از سال‌های ۲۰۰۸ به بعد شرایط تحریم نفت ایران فراهم شد. واقعیت این است که در سال‌های قبل از 2008 نفت ایران تحریم نبود. حتی برخی از خبرگان کشور در همان سال‌ها می‌گفتند؛ نفت تنها بخشی از اقتصاد ایران است که تحریم نمی‌شود. اما چه شد که نفت ایران تحریم شد؟ تحریم نفت ایران ناشی از این بود که مختصات بازار انرژی در دنیا تغییری بنیادین کرده است. در واقع از زمانی که نفت شیل به صورت اقتصادی وارد بازارهای جهانی شد، تامین‌کننده‌های قبلی از جمله ایران با توجه به ورود رقبای جدید جایگاه قبلی خودشان را در بازار انرژی از دست دادند. در همین راستا می‌توان گفت تحریم‌هایی که بعد از سال 2008 بر نفت ایران اعمال شد محصول همین فضاست. البته این فشارها در دوره اول ترامپ به حد اعلای خود رسید و احتمالاً در این دوره هم ترامپ به همین سمت حرکت می‌کند. البته ترامپ در سخنرانی‌هایش به این موضوع هم اشاره کرده است که استفاده افراطی از ابزار تحریم در سیاست‌های آمریکا به کاهش اهمیت و جایگاه دلار منجر می‌شود. اما به‌طور کلی اگر بخواهیم نگاهی واقع‌بینانه به موضوع داشته باشیم به نظر نمی‌رسد در کوتاه‌مدت شاهد تغییر جدی در جایگاه دلار در مناسبات اقتصادی بین‌المللی داشته باشیم. بنابراین فکر می‌کنم که اگر ایران به دنبال راه‌حل نباشد احتمال تکرار فشارهایی که دونالد ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود علیه ایران اعمال کرد، زیاد است.

‌ اخیراً دکتر مسعود نیلی گفتند که اگر ترامپ بخواهد در همان ابتدای کار از ایران زهرچشم بگیرد و صادرات نفت را محدود کند بسیاری از معادلات در ایران به هم می‌ریزد. برای مثال بودجه سال 1404 بر مبنای یک میلیون و 850 هزار بشکه نفت در نظر گرفته شده است و اگر آمریکا تحریم‌ها را تشدید کند، اقتصاد ایران بیش از پیش لطمه می‌بیند. در صورت وقوع چنین اتفاقی دولت باید چه اقدامی انجام دهد؟

واقعیت این است که ایران هم در سطح داخلی و هم در سطح بین‌المللی شرایط سخت و پیچیده‌ای را طی می‌کند و انتخاب‌های بسیار محدودی دارد. ایران جایگاه خود را در اقتصاد بین‌الملل از دست داده است و مسائل اقتصادی در ایران تقریباً برای هیچ کشوری در دنیا اهمیتی ندارد. در داخل کشور هم به دلیل سیاست‌های غلط اقتصادی که در حوزه‌های مختلف اعمال شده است، با ناترازی‌های متعددی مواجه هستیم که سطح آسیب‌پذیری کشور را به‌شدت افزایش داده است. از طرفی دیگر سطح سرمایه اجتماعی در کشور هم بالا نیست و با ضعف‌های بسیار جدی مواجه است. بنابراین ما یک معادله سه‌مجهولی داریم به این معنا که سه مشکل و بحران اساسی داریم که اگر بر این بحران‌ها فائق نیاییم امکان اداره کشور وجود ندارد. از نظر من در چنین شرایطی اصلاح اقتصادی به دلیل ضعف سرمایه اجتماعی امکان‌پذیر نیست. به‌رغم اینکه بنده قائل به ضرورت اصلاحات اقتصادی و تغییر بنیادین پارادایم اداره اقتصادی کشور هستم و فکر می‌کنم که بدون اصلاح سیاست‌های اقتصادی نمی‌توانیم روند فعلی را ادامه دهیم، اما در عین حال معتقد هستم که در کوتاه‌مدت و به صورت ضرب‌الاجلی هم نمی‌توان تغییرات جدی اعمال کرد. برای مثال در حال حاضر همین بحث ناترازی انرژی که در حوزه برق و بنزین وجود دارد، شکاف قیمتی و سیر قیمت‌های واقعی و بحث یارانه‌های پنهان و حتی یارانه‌های آشکاری که می‌دهیم. دو سه سال پیش بحث ما عمدتاً یارانه‌های پنهان بود اما الان هم یارانه پنهان می‌دهیم و هم یارانه آشکار. این شکاف، شکافی جدی است و اگر فرض را بر این بگذاریم که فشارهای ترامپ اعمال شود و ما به فروش نفت سال 1399 برگردیم، خب قاعدتاً امکان ادامه این وضعیت وجود ندارد. آیا امکان این وجود دارد که ما در مقطع کنونی اصلاحات اقتصادی را به نحوی انجام دهیم یا سرکوب قیمتی حامل‌های انرژی را حذف کنیم و آزادسازی انجام دهیم؟ به نظر من به دلیل ضعف سرمایه‌های اجتماعی این امر امکان‌پذیر نیست. فکر می‌کنم که تحمل اجتماعی برای این موضوع وجود ندارد. ما در حال حاضر نیازمند تغییر پارادایم در اداره امور اقتصادی و در سیاست خارجی هستیم. به عبارت دیگر امکان این را نداریم که به تغییرات داخلی بسنده کنیم تا از این طریق فشارهای اقتصادی بین‌المللی را مدیریت کنیم زیرا همان‌طور که عرض کردم به دلیل ضعف سرمایه اجتماعی امکان تغییر سیاست‌ها را نداریم. هر چقدر هم که دولت کنونی تلاش کند که با جلب حمایت اجتماعی و پیگیری سیاست رفاه اجتماعی این حوزه را پیش ببرد نمی‌تواند شکاف میان سرمایه اجتماعی و از این طرف شیب اصلاحات اقتصادی را با یکدیگر هم‌راستا کند. بنابراین ناگزیر هستیم به اصلاحات اقتصادی محدودتر اکتفا کنیم و به موازات افزایش سرمایه اجتماعی شیب اصلاحات اقتصادی را هم بیشتر کنیم. این موضوع مستلزم پیگیری جدی‌تر سیاست وفاق در کشور و در نتیجه افزایش سرمایه اجتماعی است. ما هر چقدر بتوانیم وفاق اجتماعی را در کشور توسعه دهیم و از طریق آن به بهبود سرمایه اجتماعی کمک کنیم، امکان اصلاحات اقتصادی در کشور مهیا خواهد شد. اما خب یک‌شبه نمی‌توان به این مهم دست یافت چراکه مسیر، مسیری طولانی است، زیرا سرمایه اجتماعی را نمی‌توان در کوتاه‌مدت اصلاح کرد. شاید در کوتاه‌مدت بتوانیم جوانه‌ها و روزنه‌هایی را ایجاد کنیم اما اعتماد اجتماعی در طول زمان و گام‌به‌گام ساخته می‌شود و خیلی زود هم نابود می‌شود. برای مثال ممکن است سرمایه اجتماعی که در طول ده‌ها سال انباشته شده در بزنگاه‌های تاریخی آسیب ببیند و ویران شود. در حال حاضر ما در چنین شرایطی هستیم و نمی‌توانیم امیدوار باشیم که سرمایه اجتماعی به راحتی بهبود پیدا کند. اینجاست که ضرورت تغییر سیاست خارجی خود را نشان می‌دهد. به این معنا که اگر بخواهیم وضعیت کنونی در سیاست خارجی را به همین شکل ادامه دهیم طبعاً فشارهایی که از سطح بین‌المللی وارد می‌شود مشکلات را بیشتر خواهد کرد.

‌ آن‌طور که پیداست، مقامات ایرانی به این نتیجه رسیده‌اند که زمان به نفع ایران نیست و ادامه این روند لطمات جبران‌ناپذیری را به اقتصاد ایران وارد می‌کند. اخیراً آقای علی لاریجانی در گفت‌وگویی که با سایت (khamenei.ir) داشتند، طرف‌های غربی شامل اروپا و حتی دولت جدید آمریکا را مورد خطاب قرار دادند. آقای لاریجانی از امکان انجام مذاکراتی برای حل مسائل فی‌مابین خارج از چهارچوب برجام سخن گفتند. حال به نظر شما مواضع آقای لاریجانی می‌تواند بیانگر رویکردی نو در مذاکرات ایران با آمریکا و کشورهای اروپایی در رسیدن به توافق‌های جدید با تایید مقام رهبری باشد؟

با توجه به صحبت‌هایی که آقای دکتر لاریجانی در گفت‌وگو با سایت مقام معظم رهبری داشتند و همچنین مجموعه پالس‌های دیگری که از طرف ایرانی مشاهده شده است، می‌توانیم این ذهنیت را داشته باشیم که طرف ایرانی آماده تغییر دیپلماسی است. این را هم اضافه کنم که اگر کارگزاران سیاست خارجی ما بتوانند فضای جدیدی را در سیاست خارجی کشور ایجاد کنند امکان برون‌رفت از این وضعیت نابسامان افزایش پیدا می‌کند.

‌ بر اساس گزارش رسانه‌ها مجید تخت‌روانچی، دیپلمات ارشد ایران با نمایندگان اتحادیه اروپا، بریتانیا، آلمان و فرانسه برای ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای، در ژنو دیدار کرده است. به این ترتیب قرار است مذاکرات هسته‌ای پس از دو سال وقفه، بار دیگر از سر گرفته شود. با توجه به اینکه این مذاکرات بدون حضور روسیه و چین و به‌ویژه ایالات‌متحده است، آیا می‌توان به آینده مذاکرات امید داشت؟

یکی از بحث‌هایی که در حال حاضر در سیاست خارجی ایران خیلی مهم است تغییر نقش اروپاست. تا پیش از حمله روسیه به اوکراین اروپا به عنوان ضربه‌گیر و واسطه روابط ایران و آمریکا ظاهر می‌شد اما پالس‌هایی که در دو، سه سال اخیر دریافت کردیم و نوع اتفاقاتی که افتاده از جمله فشارهایی که اروپایی‌ها سر مسئله هسته‌ای در شورای حکام به ایران وارد کردند، باید ما را به این نتیجه برساند که اروپا به هر دلیلی که البته در جای خود قابل بحث است، از جمله مسائل مربوط به جنگ اوکراین، از نقش سنتی خود در قبال ایران فاصله گرفته است. به همین دلیل من فکر نمی‌کنم که بتوان با محوریت اروپایی‌ها آن تغییری که در سیاست خارجی ایران مدنظر است اتفاق بیفتد. شرایط کنونی ایجاب می‌کند که ایران برای ایجاد تعادل در روابط خود با قدرت‌های بزرگ بدون اینکه به دنبال نقش‌آفرینی واسطه‌ها باشد با هر کدام از قدرت‌ها متناسب وزن و جایگاه آنها و نقشی که در عرصه سیاست بین‌الملل و اقتصاد بین‌الملل دارند وارد تعامل شود و مسئله را حل کند. در همین راستا اگر بخواهم پیشنهاد مشخصی را بیان کنم به نظر من ادامه همین مسیر و اعلام آمادگی برای گفت‌وگوهای جدی و همه‌جانبه با ایالات‌متحده آمریکا می‌تواند طرف‌های اروپایی را هم در مذاکرات جدی‌تر کند. به هر حال تا زمانی که اروپا یا حتی چین و روسیه احساس کنند که ایران ناگزیر است به نقش‌های سنتی این کشورها وفادار باشد و در همان چهارچوب عمل کند انگیزه‌ای برای نقش‌آفرینی جدی‌تر نخواهند داشت. اگر ایران با ایالات‌متحده آمریکا ارتباط بگیرد شاید اروپا هم از نقش منفی خود که در سه سال گذشته در قبال جمهوری اسلامی ایران داشته است فاصله بگیرد و نقش سازنده‌تری ایفا کند.

‌ همان‌طور که در بحث‌ها هم به آن اشاره شد، طرف ایرانی تا حدودی آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده است. اما می‌دانیم که مذاکره دو طرف دارد و طرف مقابل ترامپ است. او در سخنرانی انتخاباتی‌اش ادعا کرد که با اعمال تحریم‌های گسترده‌تر، مانع دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای می‌شود و حضور نظامی آمریکا را نیز در منطقه افزایش می‌دهد. در همین راستا به نظر شما امکان مذاکره و در نهایت توافق با آمریکا وجود دارد؟ جمهوری اسلامی ایران باید چه استراتژی را در برابر دونالد ترامپ اتخاذ کند تا او را به توافقی برد-برد وادار کند؟

خیلی از گزاره‌هایی که در کمپین‌های انتخاباتی بیان می‌شود لزوماً به همان شکل اجرایی نمی‌شود، می‌تواند ملایم‌تر یا حتی شدیدتر اجرا شود. بنابراین در حال حاضر نمی‌توانیم بر اساس کمپین تبلیغاتی آقای ترامپ سیاست ایران را طراحی کنیم. اما طبیعی است که ترامپ مختصات خاص خودش را دارد و حتی باید او را خارج از حاکمیت سنتی و متعارف ایالات‌متحده آمریکا تعریف کرد. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران باید خود را برای یک طیف از مواجهه سخت تا تعامل جدی با آمریکا آماده کند و متناسب با اقداماتی که طرف مقابل انجام می‌دهد گام‌های بعدی خود را بردارد. آن چیزی که من به عنوان یک کارشناس می‌توانم پیشنهاد کنم این است که ما نباید خودمان را محدود کنیم و فکر کنیم که حتماً به دنبال توافق با ایالات‌متحده هستیم یا حتماً به دنبال افزایش تنش هستیم؛ هر دو اینها نادرست است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مقتدر باید این آمادگی را داشته باشد که متناسب با سیاست‌هایی که آمریکا اتخاذ می‌کند، وارد عمل شود و سیاست‌های خود را تعیین کند. 

دراین پرونده بخوانید ...