واقعیتهای رشد
گفتوگو با حسین عباسی درباره محرکهای رشد اقتصاد ایران
یکی از جلوههای نادر مناظرههای انتخاباتی، اظهارنظرهای مسعود پزشکیان درباره ظرفیت رشد اقتصاد ایران بود. مسعود پزشکیان ضمن اینکه تعیین عدد هشت درصد را غیرواقعی خواند، در بخشی از صحبتهایش خطاب به سعید جلیلی گفت حاضرم کنار بروم، به شرط اینکه ایشان (سعید جلیلی) رشد هشتدرصدی اقتصاد در برنامه توسعه را محقق کند، اما اگر در این وعده شکست خورد «اعدام» شود. به عقیده برخی اقتصاددانان، اقتصاد ایران در حال حاضر ظرفیت رشد بالا را ندارد و در بهترین حالت رشد اقتصادی سه تا چهاردرصدی خواهد داشت؛ عددی که با آرزوهای ایرانیان برای توسعه کشور همخوانی ندارد، اما از نظر حسین عباسی، اقتصاددان و استاد دانشگاه مریلند آمریکا، با واقعیات موجود مطابقت دارد. او به تجارت فردا میگوید، شرایط حاکم بر اقتصاد کشور به راحتی قدرت تخریب رشد اقتصادی را دارد؛ هر شوک ارزی یا رانت و تنش در سیاست خارجی میتواند رشد اقتصادی را به زیر بکشد و ایران را از دسترسی به فناوری روز و فراگیری فرسنگها دور کند. در عین حال که گشایش در سیاست خارجی و شانهبهشانه آن اصلاحات داخلی میتواند رشد اقتصادی مستمر را برای کشور رقم بزند.
یکی از جلوههای نادر مناظرههای انتخاباتی، اظهارنظرهای مسعود پزشکیان درباره ظرفیت رشد اقتصاد ایران بود. مسعود پزشکیان ضمن اینکه تعیین عدد هشت درصد را غیرواقعی خواند، در بخشی از صحبتهایش خطاب به سعید جلیلی گفت حاضرم کنار بروم، به شرط اینکه ایشان (سعید جلیلی) رشد هشتدرصدی اقتصاد در برنامه توسعه را محقق کند، اما اگر در این وعده شکست خورد «اعدام» شود. به عقیده برخی اقتصاددانان، اقتصاد ایران در حال حاضر ظرفیت رشد بالا را ندارد و در بهترین حالت رشد اقتصادی سه تا چهاردرصدی خواهد داشت؛ عددی که با آرزوهای ایرانیان برای توسعه کشور همخوانی ندارد، اما از نظر حسین عباسی، اقتصاددان و استاد دانشگاه مریلند آمریکا، با واقعیات موجود مطابقت دارد. او به تجارت فردا میگوید، شرایط حاکم بر اقتصاد کشور به راحتی قدرت تخریب رشد اقتصادی را دارد؛ هر شوک ارزی یا رانت و تنش در سیاست خارجی میتواند رشد اقتصادی را به زیر بکشد و ایران را از دسترسی به فناوری روز و فراگیری فرسنگها دور کند. در عین حال که گشایش در سیاست خارجی و شانهبهشانه آن اصلاحات داخلی میتواند رشد اقتصادی مستمر را برای کشور رقم بزند.
♦♦♦
مسعود پزشکیان اخیراً درباره رشد اقتصاد ایران دو نظر مهم مطرح کرد. او در مناظرههای انتخاباتی در بخشی از صحبتهایش خطاب به سعید جلیلی گفت حاضرم کنار بروم، به شرط اینکه ایشان رشد هشتدرصدی اقتصاد در برنامه توسعه را محقق کند، اما اگر در این وعده شکست خورد «اعدام» شود. مسعود پزشکیان همچنین در نشستی با روسای ستادهای اصولگرا گفت: رشد هشتدرصدی اقتصادی که در برنامههای توسعه ایران آمده است، بدون روابط خارجی امکانپذیر نیست و مدعیان آن برای این ادعا دلیل و شواهد علمی ندارند. پرسش این است که چرا رشد هشتدرصدی اقتصاد امکانپذیر نیست؟
ممکن بودن یا ممکن نبودن رشد اقتصادی هشتدرصدی به این ارتباط دارد که چه سیاستهایی در پیش بگیرید. ما در زبان فارسی حکایتی داریم که میگوید رهگذری از کسی پرسید چند ساعت تا ده بالا راه است؟ و پاسخ شنید اول کمی راه برو تا ببینم چگونه راه میروی، بعد میگویم چند ساعت تا ده بالا راه است. درباره رشد اقتصادی هشتدرصدی و امکانپذیری آن چنین وضعیتی وجود دارد. رشد بالا و مستمر اقتصاد در جهان چندان قاعده نبوده اما استثنا هم نبوده است؛ به عنوان مثال میانگین رشد اقتصادی ویتنام در سالهای اخیر هفت درصد بوده است یا چین به مدت ۳۰ سال رشد اقتصادی دورقمی را تجربه کرد و از کشوری توسعهنیافته به کشوری توسعهیافته تغییر وضعیت داد. بعضی کشورهای آفریقایی در حال حاضر رشد اقتصادی شش تا هشتدرصدی را تجربه میکنند. در عین حال، رشد اقتصادی کشورهای توسعهیافته معمولاً عددهای بزرگی نیست و عددهای بزرگ مربوط به کشورهای روبه رشد و در حال توسعه است.
گزارش ۲۰۲۴ بانک جهانی تصویر مثبتی از اقتصاد ایران دارد، اما اقتصاددانان پیشبینی میکنند این رشد ادامهدار نیست و قطعاً کاهش پیدا میکند. برخی بر این باورند که موتور بخش خصوصی در ایران از حرکت باز مانده و رشدی که سیاستمداران به آن دلخوش کردهاند، رشد اقتصاد دولتی است؛ اقتصادی که با نفت میسوزد و مواهبش نصیب دولت میشود، اما دودش به چشم مردم میرود. ارزیابی شما از گزارش بانک جهانی چیست؟ به نظر شما زیرساخت رشد اقتصادی بالا و مستمر وجود دارد؟
ایران در یک بازه زمانی 10ساله بین سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ رشد اقتصادی مستمر را تجربه کرد، اما این روال ادامه پیدا نکرد. واقعاً کار خارقالعادهای نبود و با اصلاحات ساده اقتصادی توانستیم رشد اقتصادی مستمر را تجربه کنیم. در آن سالها همه امور کمی بهتر شد، یعنی مثلاً سرمایهگذاری رشد داشت، امور اداری کمی بهبود پیدا کرد و فرآیندها شفافتر شد، گزینش نیروی کار ماهرتر رخ داد، بازار ارز ثبات نسبی پیدا کرد، اتلاف منابع کمتر شد، اصلاح قیمتها تجربه شد و در مجموع شدت فشار مشکلات داخلی بر اقتصاد کمتر شد.
همان دوره پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل رفت. این اتفاق و تحریم پس از آن، مانع تداوم رشد اقتصادی شد؟
ببینید سیاست خارجی برای اقتصاد بسیار مهم است و کسی نمیتواند منکر این واقعیت شود، اما سیاست داخلی هم شانهبهشانه آن مهم است. من فکر میکنم حتی اگر ایران به یک توافق پایدار هستهای برسد اما سیاست داخلی را اصلاح نکند باز هم نمیتواند به رشد اقتصادی بالا و مستمر برسد.
به نظر شما کدام سیاستها باید اصلاح شوند؟
از نظر من مهمترین اصلاحات اقتصادی، به رسمیت شناختن حق مالکیت است. در ایران سطح دخالت دولت در اقتصاد به حدی رسیده است که کارآفرین احساس میکند اختیار کالا و محصول خود را ندارد. تعدد قوانین مزاحم و مجوزهای سختگیرانه نفس اقتصاد را بریده است و در عین حال میبینیم که رانتها و انحصارها سبب شده است حق مالکیت افراد نقض شود و فضای رقابت روزبهروز تنگتر شود. تورم بالا یکی دیگر از گرفتاریهای اقتصاد کشور است. در سالهای اخیر تورم مدام بالای ۲۰ درصد بوده است که این مسئله اختلال جدی در فعالیتهای اقتصادی ایجاد کرده است. هرچند دستیابی به تورم تکرقمی اتفاق خوبی است، اما فکر میکنم اقتصاد کشور با تورم۱۰ تا ۲۰ درصد میتواند کار کند و در صورت دستیابی به این نرخ تورم، بهتر است اولویت سیاستگذاری از کاهش نرخ تورم تغییر کند و به سمت سایر اصلاحات اقتصادی برود. بازار ارز، مقررات واردات و صادرات و نرخ بهره از دیگر عواملی هستند که ثبات اقتصاد کلان را برهم زدهاند و تمام این موارد باید به صورت جدی اصلاح شود.
نکته دیگر اینکه ثبات و آرامش سیاسی و اجتماعی برای رشد اقتصادی بالا و مداوم بسیار مهم است. یکی از مسائل مهمی که سبب میشود ثبات جامعه و آرامش عمومی به مخاطره بیفتد، توزیع رانت است. توزیع رانت سبب شده بخشی از مردم احساس کنند مورد توجه حاکمیت نیستند؛ این وضعیت پیش از انقلاب هم وجود داشت و بخشی از مردم مانند روستاییان و حاشیهنشینان تصور میکردند که از فرآیند رفاه و توسعه جا ماندند و حاکمیت به وضعیت آنها توجهی ندارد.
به نظر شما با این اصلاحات و بدون احیای برجام میتوان به رشد اقتصادی هشتدرصدی رسید و آن را حفظ کرد؟
بدون شک ارتباط با دنیا برای اقتصاد کشور بسیار مهم است. شما نمیتوانید قواعد بازی را رعایت نکنید، اما بازی کنید! در فوتبال شما نمیتوانید توپ را با دست وارد دروازه کنید، بلکه موظف هستید قاعده بازی را رعایت کنید. اقتصاد کشور بدون ارتباط با ساختار تجارت جهانی و اصلاحات داخلی نمیتواند رشد بالا و مستمر داشته باشد.
بخشی از بدنه حاکمیت معتقد است که آمریکا و بلوک غرب تمام جهان نیست و میتوان با جایگزینی برخی کشورهای بلوک شرق مانند چین و روسیه یا مراودات اقتصادی با همسایگان به رشد اقتصادی بالا رسید. نظر شما چیست؟
کسانی که این تفکر را دارند از اساس مسئله را اشتباه مطرح میکنند. ببینید مسئله این نیست که ما با چه کسانی ارتباط داشته باشیم یا ارتباط نداشته باشیم؛ مسئله این است که ما قواعد بازی را رعایت کنیم. مسئله این نیست که ما با آمریکا ۱۰۰ میلیارد دلار تجارت داشته باشیم، اما با روسیه هیچ تجارتی نداشته باشیم. حرف این است که ما مجبور شدهایم در موقعیت فرودست قرار بگیریم و روالهای تجاری به ما تحمیل شود. ما در موقعیت انتخاب نیستیم و مشکل اینجاست. به عنوان مثال در ماجرای پولهای بلوکه ایران، ما حق استفاده از دارایی خود را نداریم و مجبور شدهایم سر به دست آوردن پول خود معامله کنیم! این وضعیت تحقیرآمیز است وگرنه به انتخاب باشد من هم به عنوان یک شهروند ترجیح میدهم کالای اسرائیلی نخرم چون اسرائیل جنایتکار است.
با وجود اینکه رشد سرانه موجودی سرمایه ایران طی نیمقرن اخیر در میان بسیاری از کشورها کمترین بوده، اما نسبت موجودی سرمایه به تولید ناخالص داخلی آن یکی از بالاترینها در دنیاست. نازل بودن توأمان سرانه تشکیل سرمایه و بهرهوری، حاکی از بحران سرمایهگذاری بخش خصوصی در اقتصاد ایران طی نیمقرن اخیر است و به نظر میرسد آن هم نتیجه تنشهای مزمن در مناسبات داخلی و خارجی کشور طی این سالهای طولانی است. با این توصیف، به نظر شما میزان سرمایه مورد نیاز برای رشد اقتصادی هشتدرصدی چقدر است؟
این عدد چندان قابل تخمین نیست و برای هر بخش اقتصاد و جزئیات آن سرمایه متفاوتی مورد نیاز است اما در مجموع باید گفت که اقتصاد ایران عطش سرمایه دارد و به سرمایه داخلی و قابل توجهی نیاز دارد تا بتواند به رشد اقتصادی بالا و پایدار برسد.
بانک جهانی چشمانداز مثبتی از رشد اقتصادی ایران دارد، اما اقتصاددانان بر این باورند که رشد اقتصادی کاهشی و ناپایدار خواهد بود. ارزیابی شما چیست؟
گزارش ۲۰۲۴ بانک جهانی تصویر مثبتی از اقتصاد ایران دارد، اما اقتصاددانان پیشبینی میکنند که این رشد ادامهدار نیست و قطعاً کاهش پیدا میکند و این اتفاق هم رخ داده است. دولت چهاردهم باید تلاش کند پایههای رشد را تقویت کند. من فکر میکنم اقتصاد ایران از نقطه فرود عبور کرده است و رشد اقتصادی سه تا چهاردرصدی برای اقتصاد کشور محتمل است. هرچند بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی ناشی از افزایش تولید نفت و فرآوردههای نفتی است و نفت هم مضرات و منافع خود را دارد، اما واقعیت این است که اقتصاد ایران متنوع است و خدمات، کشاورزی و صنایع نقش مهمی در رشد اقتصادی دارند. اگر فروش نفت تسهیل شود و دولت کمتر گرفتار کسری بودجه باشد، از آنسو سیاستهای داخلی را بهبود دهد و هزینههای دولت و اتلاف منابع کاهش داشته باشد، رشد اقتصادی سه تا چهاردرصدی و استمرار آن محتمل است. ضمن اینکه دولت سیاستهای مثبتی در زمینه دریافت مالیات در پیش گرفته است. پیش از این بسیاری از فعالان اقتصادی مالیات پرداخت نمیکردند و فشار مالیاتگریزی این قشر به صورت تورم به کل اقتصاد کشور تحمیل میشد، اما در حال حاضر بخش زیادی از مالیاتگریزان به تور مالیات افتادهاند و این دسته اصلاحات اقتصادی اتفاق خوبی است و تاثیر مثبت دارد.
رشد اقتصادی سه تا چهاردرصدی برای اقتصاد ایران کفایت میکند؟
من به عنوان یک ایرانی آرزو دارم ایران رشد اقتصادی 8، ۱۰ و حتی ۱۵درصدی داشته باشد، اما ما از آرزو حرف نمیزنیم و از واقعیتهای موجود صحبت میکنیم. وقتی در مناظرههای انتخاباتی از رشد اقتصادی هشتدرصدی حرف زده میشود، از واقعیتها چشمپوشی میشود. رشد اقتصادی سه تا چهار درصد برای اقتصاد ما یک رشد متوسط بهشمار میآید و ما اساساً یک کشور متوسط هستیم. در حال حاضر برخی کشورهای در حال توسعه رشد اقتصادی قابل توجهی را تجربه میکنند. کشورهای آسیای جنوب شرقی مثل کامبوج رشد اقتصادی ششدرصدی، اندونزی رشد اقتصادی پنجدرصدی، مغولستان، فیلیپین و ویتنام رشد اقتصادی هفتدرصدی، گرجستان، تاجیکستان و ازبکستان رشد اقتصادی چهار تا پنجدرصدی را تجربه میکنند و در آسیای مرکزی رشد اقتصادی قطر، عراق و مصر از ایران بالاتر است یا برخی کشورهای آفریقایی رشد اقتصادی بالایی را تجربه میکنند، اما کشورهایی هم هستند که رشد اقتصادی یک تا دودرصدی یا منفی را تجربه میکنند.
با این توصیف، نظر برخی از اقتصاددانان از سوی شما تایید میشود که معتقدند اقتصاد ایران در تله رشد پایین گرفتار شده است. به نظر شما ما در تله رشد اقتصادی پایین افتادهایم؟
ببینید رشد اقتصادی سه تا چهار درصد با آرزوهای ما برای ایران همخوانی ندارد و روند توسعه را به تاخیر میاندازد. بدیهی است کشوری که رشد اقتصادی بالاتری دارد راه توسعه را سریعتر پشت سر میگذارد، اما حرف این است که ما قدرت تخریب همین رشد اقتصادی پایین را هم داریم؛ مثلاً سیاست ارز ۴۲۰۰تومانی یا شوکهای ارزی میتواند رشد اقتصادی را تخریب کند یا اینکه اتلاف منابع در ایران زیاد است. بنزین در حال حاضر با یکدهم قیمت کشورهای همسایه عرضه میشود. خب چرا باید همه رانندگان کشور رانت انرژی بگیرند؟ چرا همین بنزین با قیمت واقعی به کشورهای همسایه فروخته نشود و پول آن به کشور نیاید و سرمایهگذاری نشود؟
موضوع دیگری که به ذهن میرسد این است که در کشور ما تا سطح عمومی قیمتها افزایش پیدا میکند، داد همه درمیآید. اما هر بلایی که سر رشد اقتصاد میآید کسی اعتراض نمیکند. چرا مهمترین متغیر اقتصادی، مهمترین دغدغه سیاسی نیست؟
این مسئله مختص کشور ما نیست. در همه کشورها مردم نسبت به افزایش قیمتها حساس هستند، چون قیمت متغیر قابل لمس برای مردم است، اما رشد اقتصادی این وضعیت را ندارد. من فکر میکنم از این نظر نباید به مردم خرده گرفت اما باید بساط توزیع رانت و اتلاف سرمایه برچیده شود و اصلاحات اقتصادی تبدیل به مطالبه شود. شما ببینید ویتنام یک کشور فقیر بود و ۱۵ سال هیچ رشد اقتصادی قابل توجهی نداشت، اما هشت سال پیاپی مذاکره کرد تا عضو سازمان تجارت جهانی شود و برای انجام اصلاحات اقتصادی حتی قانون اساسی خود را تغییر داد. در حال حاضر ویتنام سالهاست بهطور میانگین رشد اقتصادی هفتدرصدی دارد و تولید ناخالص داخلی خود را 10 برابر کرده است و از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۱ درصد فقرای این کشور از ۴۵ درصد به هفتدهم درصد کاهش داشته است. نه یارانه توزیع کرده است، نه قیمتها را سرکوب کرده است و نه بخش دولتی در اقتصاد مداخله کرده است؛ تنها برای قرار گرفتن در فرآیند توسعه با تغییر قانون اساسی خود سازوکار بازار را به رسمیت شناخته است.