به سود گروههای ذینفع
گفتوگو با حشمتالله فلاحتپیشه درباره نفوذ ایدههای تخیلی به سیاستگذاری
عرصه سیاستگذاری در کشور ما همواره جولانگاه نظرات پوپولیستی و بیاساس بوده است. نظرات عجیبی که بعضاً به تصمیمگیریها راه پیدا کردهاند و نتایج زیانباری بهجا گذاشتهاند. سیاستمداران در چند دهه گذشته، ایدههای زیانبار زیادی مطرح کردهاند. ایدههایی که حتی مطرح کردنشان هم زیانبار بوده است. در یکی، دو هفته اخیر که مسعود پزشکیان با وعده تنشزدایی از روابط بینالملل و ثباتبخشی به اقتصاد برنده انتخابات ریاستجمهوری شده، از تریبونهای مختلف علیه تنظیم و تعدیل رابطه با جهان غرب سخنرانی میشود. این افراد معتقدند هرگونه رابطه با غرب به زیان کشور تمام میشود و تکلیف همه افراد این است که نگذارند این رابطه سامان گیرد. حشمتالله فلاحتپیشه، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی، در گفتوگو با تجارت فردا معتقد است که دلیل اصرار بر استفاده از نظریهها و روشهای شکستخورده این است که چنین نظریهها و دیدگاههایی برای افرادی که مدافع این نظریهها هستند سود دارد. او به مسعود پزشکیان توصیه میکند که از تریبوندارهایی که مدافع ایجاد تنش هستند فاصله گرفته تا فرصتش از دست نرود.
عرصه سیاستگذاری در کشور ما همواره جولانگاه نظرات پوپولیستی و بیاساس بوده است. نظرات عجیبی که بعضاً به تصمیمگیریها راه پیدا کردهاند و نتایج زیانباری بهجا گذاشتهاند. سیاستمداران در چند دهه گذشته، ایدههای زیانبار زیادی مطرح کردهاند. ایدههایی که حتی مطرح کردنشان هم زیانبار بوده است. در یکی، دو هفته اخیر که مسعود پزشکیان با وعده تنشزدایی از روابط بینالملل و ثباتبخشی به اقتصاد برنده انتخابات ریاستجمهوری شده، از تریبونهای مختلف علیه تنظیم و تعدیل رابطه با جهان غرب سخنرانی میشود. این افراد معتقدند هرگونه رابطه با غرب به زیان کشور تمام میشود و تکلیف همه افراد این است که نگذارند این رابطه سامان گیرد. حشمتالله فلاحتپیشه، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی، در گفتوگو با تجارت فردا معتقد است که دلیل اصرار بر استفاده از نظریهها و روشهای شکستخورده این است که چنین نظریهها و دیدگاههایی برای افرادی که مدافع این نظریهها هستند سود دارد. او به مسعود پزشکیان توصیه میکند که از تریبوندارهایی که مدافع ایجاد تنش هستند فاصله گرفته تا فرصتش از دست نرود.
♦♦♦
برخی بر این باور هستند که ایران به آزمایشگاه نظرات منسوخ تبدیل شده است؟ یعنی عملاً به سمت تکرار تجربیات گاه شکستخورده میرود. آیا به نظر شما مشکل فضای تصمیمگیری و عدم تحقق چشماندازها در کشور ما این است؟
علت اصرار بر استفاده از نظریهها و راههای شکستخورده این است که راهها برای ملت ایران شکست خورده ولی برای الیگارشی بهرهبرنده از این راهها شکست نخورده است. به عنوان مثال، کاسبان تحریم تا وقتی که زندهاند و حتی تا نسلهایی که بعد از خودشان میآیند، حاضر هستند اقتصاد کشور از مسیر دلالی شکل بگیرد. دلیل این است که آنها شکست نخوردهاند، آنها روزبهروز با درآمد بیشتر روبهرو شدهاند، آنها هرقدر ایران را با تخفیف بیشتر بفروشند، سود بیشتری نصیبشان میشود. هرچه فضای بینالمللی سنگینتر باشد، صورتحساب بیشتری را برای تجارت خارج از روال و دور زدن تحریمها به دولت تقدیم میکنند. به همین علت این گفتمان برای ملت شکست خورده است، نه برای کسانی که از محل این گفتمانها و سازوکارهای مبنی بر دلالی و کاسبی کماکان به این مسیر ادامه میدهند. آنها شکست نخوردهاند. البته در این روزها که شاهد روی کار آمدن دولت چهاردهم هستیم، من اعتقاد دارم که آقای پزشکیان میداند بیشترین فشار بر روی ایشان از ناحیه همین کاسبان تحریم بود. قرار نیست به گونهای عمل کند که دوباره کاسبان تحریم پیروز شوند، باید ملت احساس پیروزی کنند. من معتقدم ملت در این رابطه با خود آقای پزشکیان هم تعارف ندارد.
ما در سخنان برخی سیاستمداران پیشنهاد دیوارکشی دور کشور در برابر غرب را شاهد هستیم و میبینیم که با وجود فشار تحریمها و ناکامی در خنثیسازی تحریم بار دیگر این نوع موارد بیان میشود. تحلیلتان از این تلاش برای تکرار آزمودهها چیست؟
توصیه اکیدم به آقای پزشکیان این است که پای عمل به شعارهای خودش بماند. تجربه مسئولان گذشته نشان داده هر مسئولی که به شعارهای خودش عمل نکرده عاقبتبهخیر نشده است. یعنی در حال حاضر برخی از روسای جمهور گذشته را داریم که هرچه تلاش میکنند که حتی توجیه کنند چرا به اهدافشان نرسیدهاند، کسی به آنها گوش نمیدهد. اینها واقعیتهای عرصه سیاست است. من به عنوان کسی که علوم سیاسی خوانده و درس میدهم، اعتقاد دارم که میزان اختیارات قانونی رئیسجمهور در حدی است که بتواند به بخش اعظم وعدهها و تعهداتش عمل کند و اینکه به وعدهای عمل نمیشود بیشتر ناشی از بیکفایتی و عافیتطلبی روسای جمهور و اطرافیان اوست. شعارهای آقای پزشکیان به صورت مشخص «توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج» بود، به همین علت مردم در داخل کشور به گفتمانی نه گفتند که به صورت آشکار توسعه را خیانت میدانست و معتقد نبودند کشور دنبال توسعه باشد و چنین نکتههایی را در سخنرانیها و اظهارنظرهایشان هم میگفتند؛ چنین افرادی نمیتوانند در دولت آقای پزشکیان به ایشان خط دهند. دکتر پزشکیان به مردم وعده داده که توسعه در داخل اصل باشد و وعده داده است که این توسعه را شفاف انجام دهد. بنابراین اولین کاری که آقای پزشکیان باید انجام دهد این است که تمام نهادها و شرکتهای دولتی و حتی شرکتها و نهادهای عمومی غیردولتی در سامانه پاکنا حضور داشته باشند، دخل و خرج، انعقاد قراردادها و عزل و نصبهایشان در این سامانه مشخص باشد. نکته دوم این است که در انتخابات افراد مختلف شعار میدهند اما آن شعاری رای میآورد که برخاسته از خواست و نیاز جامعه باشد. وقتی که مردم به توسعه در داخل و تنشزدایی در خارج از کشور رای میدهند، یعنی به این نتیجه رسیدهاند که نیاز کشور این است؛ وگرنه ما در همین انتخابات اخیر دیدیم افرادی بودند که وعده طلا دادند اما با اقبال مردم روبهرو نشدند ولی به تنشزدایی بله گفتند، زیرا این دیدگاه خواست جامعه است و آقای پزشکیان باید سازوکار جدی برای تنشزدایی داشته باشد. افرادی که اعتقاد دارند تنش یک رسالت است، درکی از مسائل بینالملل ندارند. در شرایط امروز، عرصه بینالملل عرصه آنارشیسم است و ما با آنارشیسم بینالمللی روبهرو هستیم، وقتی که آنارسیسم بینالمللی وجود دارد، یعنی اینکه بسیاری از بازیگران منافع خودشان را در شرها، جنگها و چالشها میجویند؛ در چنین شرایطی دولتهایی موفق هستند که ضمن تقویت توان دفاعی، تا حد امکان از حوزه شر پرهیز کنند و با تنشزدایی است که از حوزه شر پرهیز میشود. به ویژه اینکه ممکن است اتفاقهایی در راه باشد، به عنوان مثال اگر آقای پزشکیان بخواهد از آقای ترامپ و افراطیگری جدید آمریکا غافل نشود، باید در همین چند ماه باقیمانده، تا حد امکان عوامل تضعیفکننده کشور در سیاست خارجی را از بین ببرد که عامل اولش این است که در داخل نوعی وفاق ایجاد کند، یعنی سعی کند مسائل اختلافی عمده نشود. به عنوان مثال عرض کنم، مردم ایران تا چه زمانی باید تاوان چالش بر سر برجام را بدهند؟ چند ماه دیگر کل برجام منقضی خواهد شد و شما در عرصه مناسبات بینالمللی کلمهای به نام برجام را نخواهید شنید اما در ایران هنوز عدهای بر سر برجام دعوا میکنند و متاسفانه این دعوا را به پاستور و کنار رئیسجمهور منتخب هم کشاندهاند. آقای پزشکیان باید همه چالشها را از خود دور کند. افراد میتوانند تا ابد در محافل مختلف چالش داشته باشند اما نباید وقت دولت را بگیرند. موضوع دیگری که وجود دارد این است که یک نگرش آیندهمحور بر سیاست خارجی کشور شکل بگیرد. همه افرادی که الان هستند متاسفانه درباره گذشته صحبت میکنند و هدفشان این است که حقانیت خود را به اثبات برسانند اما این موارد برای مردم پشیزی ارزش ندارد که در گذشته چه کسی حق گفته و چه کسی باطل بوده است؛ زیرا این بحثها بیپایان است. بحث این است که در آینده چه خواهد شد. من معتقدم آقای پزشکیان باید سیاست به صفر رساندن تنشهای خارجی را ابلاغ کند، یعنی در آینده آن دسته از مسئولانی که تنشزدایی میکنند ارزش بیشتری داشته باشند و امتیاز بالاتری دریافت کنند و در مقابل افرادی که تنش ایجاد میکنند، در حاشیه قرار بگیرند. به همین علت آقای پزشکیان باید فاصلهاش را با آن دسته از تریبونها و محافلی که تنش ایجاد میکنند، حفظ کند. یعنی تریبون سیاست خارجی دولت پزشکیان باید از تریبونهای تنشزا متفاوت شود. آن تریبونها میتوانند حرف خودشان را بزنند ولی سیاست ابلاغی دولت باید سیاستی باشد که در آن پرهیز از تنش وجود داشته باشد و در همین راستا در عرصههای مختلف تنشزدایی صورت گیرد و یک مصداق جدی هم دارد. آقای پزشکیان باید از مجمع تشخیص مصلحت نظام درخواست کند که تکلیف لوایح و کنوانسیونهای مرتبط با FATF را مشخص کند. وقتی که رئیس مجلس هم اذعان کرد که 30 درصد ارزش پول ملی کشور به خاطر حضور در لیستهای سیاه FATF و تحریم از بین میرود، این یک ضایعه است و آقای پزشکیان نمیتواند با این ضایعه ادامه داده و به فکر توسعه در داخل باشد. ایشان باید تکلیف کنوانسیونهای پالرمو و CFT را در مجمع تشخیص مصلحت نظام روشن کند. اگر کشور از لیست سیاه خارج شود، آن موقع افرادی مانند ترامپ باید سالها تلاش کنند که ایران را به جای قبل برگردانند. من انتقاد میکنم از آن مسئول وزارت امور خارجه که از همین الان ناامیدی را به آقای پزشکیان القا میکند. فلان مسئول وزارت امور خارجه که در همه دولتها نقش و حضور داشته است، نان تنشآفرینی را میخورد. جملهای که اخیراً گفته مبنی بر این است که حتی اگر امروز FATF پذیرفته شود، تا دو سال گرفتار آن هستیم، حال سوال این است که چرا دو سال قبل بله را نگفت و چرا از دو سال قبل مانع ایجاد کرد؟ اینها افرادی هستند که متاسفانه به صورت ناخودآگاه به نفع کاسبان تحریم عمل کردند. آقای پزشکیان باید بداند که سفره مردم را از سفره کاسبان تحریم جدا کند. از همین الان مشخص است منافع چه افرادی به خطر افتاده است، افرادی که برای تنشزدایی کشور کار نکردند و الان هم در حال ایجاد موانعی هستند تا پزشکیان هم نتواند تنشزدایی کند. من معتقدم در پس تنشهای خارجی ایران، حتماً منافع کاسبان تحریم وجود دارد. آقای پزشکیان به مردم قول داده است که کاسبان تحریم را از سفره مردم دور کند اما متاسفانه میبینیم که از چند روز قبل افرادی در حال موضعگیری و خط دادن هستند که خودشان نانخور کاسبان تحریم به شمار میروند. باز هم میگویم، آقای پزشکیان باید از سرنوشت روسای جمهور گذشته درس بگیرد که الان هر چه فریاد میزنند کسی به حرف آنها گوش نمیدهد. دلیلش این است که در زمانه خودشان از اختیارات خودشان استفاده نکرده و به شعارهایشان عمل نکردند. آقای پزشکیان باید بداند که این دوران خیلی سریع خواهد گذشت ولی از روز هفتم مردادماه مسئولیت اجرایی کشور و هر آنچه در جامعه شکل میگیرد بر دوش آقای پزشکیان است یا در زمینه اقتصادی هم حرفهایی زده میشود که بوی تورم میدهد. برخی از افرادی که نزدیک آقای پزشکیان هستند، حرفهایی میزنند که بوی گران شدن بنزین و از این نوع موارد را میدهد در صورتی که آقای پزشکیان قول داده است با انجام یکسری از کارها، اگر قرار است که شوک وارد شود، این شوک به مردم وارد نشود، بلکه باید به الیگارشی ثروت و قدرت وارد شود، الیگارشی که در پشت گروههای ذینفع، خودروسازان بزرگ، تاجران خودرو، کاسبان تحریم و تجارت حضور دارند. قرار بر این شد که اگر آقای پزشکیان معتقد به دکترین شوک است، این شوک را به الیگارشی وارد کند. حرفهایی که درباره گرانسازی زده میشود، پوست خربزه زیر پای ایشان است.
شاهد آن هستیم که این اظهارنظرها گاهی چندباره به تصمیمگیریهای کلان و سرنوشتساز وارد میشود یا اهرم فشاری برای دولتها میشود که در نتیجه این اهرم فشار، شاهد ناکارآمدیهایی هستیم. چگونه میتوان جلوی این تکرارها را گرفت؟
در فضای عمل نه صرفاً نظر، اگر بخواهیم به موضوع بپردازیم، دولت باید در گزینش نیروها و تصمیمگیریها دقت کند. در حال حاضر آقای پزشکیان ادعا کرده که قرار است با نگاه کارشناسی تصمیم گرفته شود. همچنین او باید حواسش به انتخاب سخنگویی دولت و عمل به سیاستهای دولت باشد و گزینش را از میان افرادی صورت دهد که به گفتمان انتخاباتی او باور داشته باشند، نه افرادی که گفتمانهای شکستخورده گذشته را نمایندگی میکنند. واقعیت این است که گفتمانهای تنش، تحریم و گفتمانهای ضدتوسعهای در کشور شکست خورده است و اتفاقاً اولین نتیجه شکست آنها همین بیش از 50 درصد مردمی هستند که در انتخابات ریاستجمهوری پای صندوق رای نیامدند. حتی من اعتقاد دارم بخش اعظم افرادی که به آقای جلیلی هم رای دادهاند، از تنش استقبال نمیکنند، آنها هم دغدغه اقتصادی دارند. بنابراین من میخواهم عرض کنم که سازوکار این است که حوزه سخنگوی دولت مشخص باشد، دوم اینکه کارگزاران به گفتمان انتخاباتی اعتقاد داشته باشند و سوم اینکه ایشان یک گزارش کامل از عملکرد کنونی بدهد که از چه جایی شروع میکند و آخر اینکه نباید سیاستهای کلان خودش را خارج از چهارچوب گفتمان انتخاباتیاش شکل دهد. متاسفانه عدهای در کشور نگاه فرصتطلبانه به انتخابات دارند، یعنی مردم را با هر لطایفالحیلی پای صندوق میآورند و وقتی که انتخابات تمام شد، سعی میکنند گفتمانی را تحمیل کنند که این گفتمان الزاماً گفتمان انتخاباتی رئیسجمهور نیست. علت شکست برخی از رئیسجمهورهای گذشته و زوال مقبولیت و مشروعیت آنها در جامعه امروز این است که به گفتمان انتخاباتی خودشان پایبند نبودهاند، با یک گفتمان رای گرفتهاند اما با گفتمانهای دیگری عمل کردهاند.
در صورت ادامه این روند، چه دورنمایی میتوان برای ایران فردا ترسیم کرد؟
دادن زمام امور به یکسری از افراد که اعتقادی به تنشزدایی ندارند یا اینکه سابقه خوبی در این ارتباط از خودشان به جای نگذاشتهاند، یعنی اینکه آقای پزشکیان فرصت خودش را از دست میدهد. تریبوندارهایی که برای کشور شر و تنش ایجاد کردند، اگر قرار باشد به دولت پزشکیان هم خط دهند، امید و آرامش جامعه را از بین میبرند.